استاد آشتیانی در نهضت مقاومت و...

در بخش سوم این حدیث روزگار، اشاره کردم که استاد جلال‌الدین آشتیانی در نامه‌ای به این جانب، می‌نویسد که: دو سال با نهضت همکاری کرده و به خاطر مقاله‌ای که برای نشریه مخفی آن نوشته و اصل دستخط وی «لو» رفته، برای او گرفتاری‌هایی ایجاد شده که با وساطت آیت‌الله بروجردی رفع شده است. در اینجا ضروری است اشاره‌ای کوتاه به چگونگی پیدایش «نهضت مقاومت ملی» که اکثر مؤسسان آن از روحانیان و جناح مذهبی جبهه ملی بودند، داشته باشیم که در واقع بخشی از خاطرات مستند تاریخی است:

... شاید فقط چند روز پس از کودتای ضدمردمی 28 مرداد 1332 به دست مزدوران امپریالیسم غرب، چند نفر از هواداران نهضت ملی شدن صنعت نفت، در منزل مرحوم کریم آبادی، مدیر روزنامه اصناف و سپس در منزل مرحوم آیت‌الله حاج سیدرضا زنجانی، از علمای مبارز و معروف تهران، جمع می‌شوند و به چاره‌‌جویی در قبال وضع حاکم، می‌پردازند. در این جلسه برای شفاف‌تر شدن عنوان فعالیت‌های سیاسی، پیشنهاد می‌شود که نام «نهضت مقاومت ملی» برای این جمع و فعالیت‌های آن، اطلاق شود و با پذیرفته شدن پیشنهاد، اعلامیه‌های صادره، با امضای نهضت مقاومت ملی منتشر می‌گردد.

هسته نخستین نهضت مقاومت، آیت‌الله حاج‌ سیدرضا زنجانی، ناصر صدر الحفاظی (فرزند آیت‌الله میرسیدعلی رضوی)، محمد نخشب، رحیم عطائی، عباس رادنیا، حسین شاه‌حسینی و چند نفر دیگر بودند و چیزی نگذشت که عناصر و شخصیت‌های برجسته‌ای چون: مهندس مهدی بازرگان، دکتر عباس شیبانی، آیت‌الله سیدمحمدعلی انگجی، آیت‌الله سیدصادق رضوی قمی، آیت‌الله سیدمرتضی شبستری، آیت الله طالقانی، مهندس بیانی، مهندس عزت‌الله سحابی، دکتر مصطفی چمران، دکتر ابراهیم یزدی و... هم به نهضت پیوستند و سپس بعضی از اعضای احزاب ملی: مردم ایران، نیروی سوم، ایران، ملت ایران و... به نهضت ملحق شدند و عناصری چون استاد سیدجلال آشتیانی و این‌جانب نیز ـ بدون اینکه عضو رسمی باشیم ـ به فعالیت پرداختیم که در کل از فعالان غیر رسمی نهضت مقاومت، به ‌شمار می‌رفتیم.

اهداف اصلی نهضت که مورد توافق همه اعضا و فعالان نهضت قرار گرفت، عبارت بود از:

1ـ اعلام غیرملی و غیرقانونی بودن رژیم کودتا

2ـ ضرورت مبارزه علیه رژیم و بانیان اصلی کودتا (یعنی آمریکا و انگلیس)

3ـ ایجاد وحدت و تشکل بین نیروهای ملی‌گرایان و جناح مذهبی

4ـ تدوین و تنظیم برنامه‌های مشخص و ایدئولوژیک‌

... در جلد پنجم «اسناد چاپ شده نهضت مقاومت»،‌ اهداف این جنبش، در اعلامیه‌ای که به قلم مرحوم محمد نخشب بوده، سه نکته اساسی، به عنوان هدف اصلی بیان شده است:

1ـ استمرار نهضت ملی و اعاده استقلال و حکومت ملی‌

2ـ مبارزه علیه هرگونه استعمار خارجی اعم از سرخ و سیاه‌

3ـ مبارزه علیه حکومت دست‌نشانده بیگانه و عمّال فساد...

به هرحال نهضت مقاومت، در بحرانی‌ترین شرایط سیاسی کشور و سلطه‌ جابرانه حکومت کودتا، شاید تنها سازمانی بود که به مبارزه ادامه می‌‌داد و در همین راستا نهضت مقاومت به سازماندهی پرداخت و کمیته‌ها و نهادهایی برای اداره امور نهضت به وجود آورد که عمده‌ترین آن‌ها عبارت بود از:‌

کمیته‌ مرکزی، هیأت اجرایی، کمیسیون‌های چهارگانه: تشکیلات تهران ـ تشکیلات شهرستآن‌ها، کمیته‌ مالی، واحد تبلیغات و کمیته‌های هفتگانه برای امور تهران.

فعالیت‌ نهضت مقاومت حدود هفت سال تمام ادامه یافت و در «مجموعه اسناد نهضت» چاپ شده پس از انقلاب اسلامی‌ ـ که در پنج جلد تدوین شده است ـ کلیه اعلامیه‌ها، بیانیه‌ها و اسناد درون گروهی، و نوع فعالیت‌های سیاسی آن، از جمله تصمیم برای شرکت در انتخابات با حضور شخصیت‌های روحانی و ملی معروف، نقل شده است.‌

رژیم که از استمرار فعالیت نهضت مقاومت نگران بود، در فروردین 1334، توسط «فرمانداری نظامی» به هسته مرکزی و عناصر اصلی نهضت یورش برد و عده‌ای از جمله آیت‌الله حاج سیدرضا زنجانی، مهندس بازرگان، محمد نخشب و دکتر سحابی و... را دستگیر و به زندان فرستاد که مدتها بدون محاکمه در زندان باقی ماندند، ولی با وساطت مرجعیت وقت و علما و بزرگان در تهران، همگی آزاد شدند.

مرحوم مهندس بازرگان حدود پنج ماه ـ تا شهریور 1334 ـ بدون محاکمه در زندان باقی ماند و در این مدت طبق نوشته خود، به این نتیجه رسید که «آماده‌سازی جامعه برای کارهای اجتماعی ـ سیاسی و تمرین کار جمعی ـ معنوی» یک نیاز ضروری و «احتیاج روز» است و بدون حل این مشکل اساسی، فعالیت‌های دیگر ثمربخش نخواهد بود.

وی در این باره می‌نویسد:

«...تفکر و توجه به این حقیقت که درد ایران نه با تشکیل یک حزب سیاسی حل می‌شود و نه حتی با روی کار آمدن یک دولت ملی از طریق اکثریت در مجلس یا تحمیل و تصادفات سیاسی و آسمانی. آنچه لازم‌تر و واجب‌تر از همه چیز است، بعد از عشق و پرستش، تربیت دموکراسی و امکان مجتمع شدن و همکاری است که ما بر اثر 2500 سال زندگی غیردموکراتیک و غیراجتماعی، یعنی انفرادی، تحت رژیم استبدادی فاقد آن هستیم. نه می‌توانیم دور هم جمع بشویم و نه وقتی دور هم جمع شدیم، حاضر به گذشت و سازش و همکاری هستیم. پس باید عجالتاً و عملاً خود را برای فعالیت‌های اجتماعی، تربیت کنیم. این افکار و استدلال‌ها را بعداً در سخنرانی جشن عید فطر انجمن اسلامی دانشجویان در دانشکده کشاورزی کرج مطرح کردم و چاپ شده است: احتیاج روز.»[1] *

برای رفع این نقیصه بزرگ، بدین‌ترتیب سازمان یا نهادی به نام «مکتب تربیت اجتماعی، عملی» ـ متاع ـ تأسیس گردید که «اصول دهگانه» و «احتیاج روز» نشان‌دهنده هدف و برنامه این سازمان است...

استاد جلال‌الدین آشتیانی در مورد این «مکتب» نامه‌ای از مهندس محمدباقر رضوی ـ فرزند آقا سیدمهدی رضوی قمی ـ همراه کپی رساله «احتیاج روز» و «اصول دهگانه» را به قم آورد و به این‌جانب تحویل داد تا ضمن اعلام نظر تکمیلی و ارائه پیشنهادهای احتمالی خود ـ طبق درخواست کتبی‌ آقای رضوی ـ همکاری فکری ـ‌ عملی خود را نیز با «مکتب متاع» ـ علاوه بر نهضت مقاومت ـ ادامه دهیم. قبل از اینکه به چگونگی اصول دهگانه و هدف اصلی سازمان «متاع» و اسامی هیأت مؤسسان آن بپردازم، بی‌مناسبت نخواهد بود که نخست متن‌نامه مهندس رضوی و سپس متن اصلی اصول دهگانه را بیاورم و بعد به نقل نامه‌های استاد جلال‌الدین به این‌جانب که شامل مسائل سیاسی بسیاری است، بپردازم.

محمدباقر رضوی در یک نامه‌ مفصل در پاسخ به نامه این‌جانب چنین می‌نویسد:

«برادر همفکر، پس از عرض سلام و ارادت، تصدیع می‌دهد: امیدوارم از کلیه مواهب الهی بهره‌مند بوده و از جمیع بلیات محفوظ باشید. مرقومه شریف واصل گردید. البته باید به قوانین لایزال اسلام مفتخر بود که مرتباً جوانان فداکاری را در دامن طرز فکری جاویدان و عقیده‌ای پابرجا و دینی غیرقابل شکست پرورش داده و هر روز بر گسترش آن افزوده شده و به کوری چشم متظاهرین که دین را آلت اجرای مقاصد شوم خود می‌نمایند، متدینین واقعی بتوانند توفیق تجمع و همگانی کامل و همکاری شدیدی را به دست آورند و در زیر سایه پشتکار بدون تظاهر موفق گردند.‌

برادر محترم، نمی‌دانم به جریانات کنونی جهان واقفید یا خیر؛ ولی از نظر کلی خاطرتان را مستحضر می‌دارد که به نظر من فقط مشکلی که باعث شکست مسلمین گردیده، عدم ارتباط بین همفکران و فقدان تشکیلات و مهمتر از همه، نبودن مرکزیتی است که بتواند به ارشاد عوام بپردازد.

اصولاً در کارهای اجتماعی آنچه قابل توجه است، آن است که کیفیت را باید در نظر داشت، نه کمیت را. افراد صالح مبارز و تودهن‌دار و متقی ‌ارزش داشته و واقعاً بایستی کار حساب شده نمود تا بتوان به نتیجه اطمینان داشت.

حکومت‌ها خودشان بهتر می‌دانند که بر «محکومین»! جز با سرنیزه و ایجاد محیط اخافه و ارعاب نمی‌توانند حکومت کنند و باز می‌دانند که اجرای احکام اسلام جز با محدودیت آنان توأم نیست و همچنین مسلّم است که در صورت ایجاد سازمان مقتدر دینی، شیرازه چپاول و غارت آنان و ارضاء امیال سیاست بیگانه، به خاطر بقای خودشان، از هم‌ گسیخته خواهد شد. پس برای حل این مشکل، چاره‌ای باید.

آنچه در مدت ده سال مبارزات به دست آمده، این است که:

اولاً: تا حد توانایی افراد همفکر که از نظر سیاسی ـ اجتماعی ـ اقتصادی ـ روانی و بالاخره اصول افکار، مسیر واحدی را طی می‌نمایند، جمع کرده و به آن‌ها گوشزد نماییم که در هفته حداقل دوساعت وقت خود را صرف پیشرفت یا مطالعه یا انجام امری که بر عهده گرفته‌اند، بنمایند.

ثانیاً: اطلاعات دقیقی از سازمان‌ها و افراد موافق که واقعاً لایق همکاری باشند، به دست آوریم. از وضع زندگی، اخلاق، روحیات آنان اطلاع حاصل کرده و اگر می‌توانیم، با آن‌ها صمیمانه کار کنیم اگر خودشان هم احساس چنین مسئولیتی را کرده باشند، به کار اساسی بپردازیم و آماری از قسمت‌های مختلف، حتی خیلی کوچک و جزئی، مثل روزنامه‌ها و مجلات و مدارس و بالاخره اجتماعات مخالف، به دست آوریم و به خصوص ارتباط و همکاری خود را با قسمت‌های مشابه توسعه داده و افراد صالح آن جریانات را بشناسیم.

ثالثاً: پس از آنکه حداقل 10 نفر دوست صمیمی و یار وفادار و صادق‌الوعد متقی یافتیم، با توجه به اصول افکاری که آقای آشتیانی برادر بزرگوار، خدمت‌تان ارائه خواهند داد، شروع به تشکیلات سازمان‌های مشابه با مرکز بشود.

باز هم تأیید می‌شود که اصل به دست آوردن 10 نفر افراد هیأت مؤسس آن شهرستان بوده که واجد شرایط ذکر شده بوده و خلاصه با وجود تمام محسنات، کج‌سلیقه و منجمد نباشند و سپس تقبل اداره هر قسمت به وسیله یکی از اعضای اصلی و معاونت فرد اصلی دیگر می‌باشد.

آن وقت تشکیل هر قسمت خود مستلزم تجمع 5 فرد مسلمان لایق دیگر است که بالاخره اگر دقیق شویم، یک سازمان شهرستان دارای حداقل 50 عضو خواهد بود که همین 50 عضو متدین، پابرجا که بدون تظاهر کار کرده و عمل را جانشین گفتار نمایند، بسیار جلب توجه خواهند نمود و آن وقت است که در عین آنکه افراد همفکر خود تشنه همکاری خواهند شد، دستگاه‌های مخرّب به کار خواهند افتاد که به هر ترتیب شده آن را فلج کنند و در این موقع است که اطلاعات بایستی بسیار آمرانه و محققانه کار خود را شروع کرده و هرکس واجد شرایط نیست، بدون هیچ‌گونه رعایت خصوصیات، از این مرحله ابتدایی تماس را قطع نماید.

اطلاعات رکن اساسی است که باید به هر وسیله شده افراد را قبل از تحقیق کامل وارد جریان ننموده و آنان را از وجود تشکیلات مطلع ننمایند و اگر بتوانیم چنین کنیم، مسلماً پس از چند سال و حتی چندین سال، می‌توانیم امیدوار باشیم که خواهیم توانست نظریات عقیده جهانی خود را اعمال کرده و قدرتی نشان دهیم و مرکز ثقلی به وجود آوریم. در غیر این صورت با توجه به احساساتی که در آن واحد غَلَیان کرده و با چند چشم زخم خاموش شود، امید اصلاح و فلاح نیست.

به هر صورت با وجود آنکه زیاد مصدع شدم، ولی امیدوارم که روی مطلب بیشتر مطالعه فرموده و نظریات اصلاحی خود را لطف فرمایید. انشاءالله خداوند همگی کسانی را که در راه خدا مجاهده می‌نمایند، از شرّ خائنین محفوظ بدارد. خدا نگهدار شما.

محمدباقر رضوی

 تهران: تجریش، خیابان مقصودبک

این متن اصلی نامه یا «رهنمود»!های برادر ارجمند جناب سید محمدباقر رضوی است که برای سازماندهی در قم، نکاتی را مورد توجه قرار داده است و البته نگارنده نیز همان وقت، «نظریات اصلاحی» خود را به طور مکتوب به دوستان مرکز، ابلاغ کردم که متأسفانه متن آن در اختیارم نیست تا در اینجا بیاورم...

و اکنون به نقل «اصول دهگانه» مکتب، ارسالی نامبرده، بدون هیچ‌گونه ویرایشی، می‌پردازیم:‌

 


[1] . مدافعات مهندس بازرگان در دادگاه نظامی رژیم شاه، ص 164.

* این رساله را اینجانب نخست در مجله «مجموعه حکمت» چاپ قم منتشر نمودم و سپس به شکل رساله ای مستقل در تبریز چاپ کردم.