- اسناد نهضت اسلامی ایران (2) انتقام
- انتشارات مركز اسناد انقلاب اسلامي
- سیدهادی خسروشاهی
- فارسی
- چاپ شده
- 0029
- نوبت اول
- پاییز 1389
اسناد نهضت اسلامی ایران (2) انتقام
مقدمه
یادداشتی «دربارهی انتقام»
انتقام (شمارهی اوّل)
آغاز انتقام
هدف ما
مژده
این روز بزرگ
اصلاحات كابینهی سازندگی
فرهنگ اصطلاحات انقلاب سفید
امید در قاموس روح
اخبار
انتقام (شمارهی دوّم)
ماه خدا
خوزستان عزیز!
نظری بهنهضت روحانیت
ایدئولوژی اسلامی:ایمان به هدف .
گفتگو
اخبار
انتقام (شمارهی سوم)
شهادت امام جعفر صادق (ع)وسالگرد فاجعهی خونین فیضیه
ترور منصور
انعكاس مرگ منصور
همپیمانان ایران!
ایدئولوژی اسلامی: تطور مبارزات
اخبار
انتقام (شمارهی چهارم)
سالی كه گذشت
از هر دری سخنی
نامهی وارده:نمونهی آزادی
ایدئولوژی اسلامی:مبارزهی اصولی
اخبار
انتقام (شمارهی پنجم)
عید غدیر:روز پایهگذاری خلافت اسلامی
ایدئولوژی اسلامی:گروه پیشقدم
در دنیای اسلام چه میگذرد؟
عربستان جنوبی
یمن
پیشنهاد بورقیبه
عفو زندانیان سیاسی
بحرین
اخبار
انتقام (شمارهی ششم)
پانزدهم خرداد:روز تجلی روح مذهب
سوءاستفاده از حوادث
محكمات منصفانه!
ایدئولوژی اسلامی:ضرورت تشكل
اشعار وارده:خونهای جوشان
اخبار
انتقام (شمارهی هفتم)
بر سر دو راهی
نامهی حضرت آیتالله میلانیدر پاسخ بعضی از محترمین بازار تهران
اعلامیهی حضرت آیتالله قمی
ایدئولوژی اسلامی:كیفیت انتخاب رهبر
قسمتی از گراش كایلریانگبرای سمینار مشكلات معاصر ایران
اخبار
انتقام (شمارهی هشتم)
مظهر روح ملت
تفسیر سیاسی از مطبوعات خارجی
درسی از:جنگ هند و پاكستان
ایدئولوژی اسلامی:حكومت شرعی
اخبار
اسناد
نمایه
مقدمه
برای تدوین تاریخ انقلاب اسلامی میبایست به منابع و مأخذ منتشرشده كه اسناد انقلاب نام دارند مراجعه كرد. بدون تردید سخن گفتن و نوشتن از این حركت عظیم اسلامی بدون استناد به اسناد كاری دشوار و پرلغزش است. از جمله روشهایی كه با شروع نهضت اسلامی به رهبری امام خمینی روحانیون و مبارزان مسلمان به كار گرفته و به اطلاعرسانی آموزههای انقلاب پرداختند، چاپ و تكثیر اعلامیه بود كه سرگذشت و تاریخ شفاهی آن میتواند موضوع چند تألیف مستقل باشد.
نیروهای مبارز و انقلابی با استفاده از همین راهكار پس از تبعید امام خمینی از ایران ضمن اینكه اعلامیههای انقلابی را منتشر میكردند، به چاپ و انتشار نشریات مخفی هم مبادرت نمودند كه در اسناد نهضت اسلامی ایران جلد اول نشریهی مخفی بعثت معرفی و منتشر گردید و اینك در جلد دوم به چاپ مجدد دومین نشریهی مخفی حوزهی علمیهی قم كه از تاریخ 29 آذر 1343 تا 15 مهر 1344 با نام انتقام منتشر میشد پرداخته میشود.
آیتالله محمدتقی مصباح یزدی ضمن اینكه با نشریهی مخفی بعثت همكاری قلمی داشت، خود شخصاً به تهیه و نوشتن مقالات، اخبار، تایپ و چاپ و حتی بستهبندی و توزیع نشریهی انتقام میپرداخت. نام نشریه نیز نشانگر فضای سیاسی حوزهی علمیهی قم پس از تبعید حضرت امام است كه در چنین فضایی حسنعلی منصور اعدام انقلابی میشود.
مركز اسناد انقلاب اسلامی از استاد حجتالاسلام والمسلمین سیدهادی خسروشاهی نویسندهی پیشكسوت تاریخ انقلاب اسلامی سپاسگزار است كه دومین مجلد از مجموعه اسناد تاریخی نهضت اسلامی ایران را منتشر مینماید كه متن كامل نشریهی انتقام میباشد.
در پایان از زحمات دستاندركاران آمادهسازی كتاب و همكاران محترم معاونت انتشارات تقدیر و تشكر مینماید.
مركز اسناد انقلاب اسلامی
نشریهی «انتقام»
دومین نشریهی مخفی دانشجویان حوزهی علمیه، نشریهی «انتقام» بود كه از تاریخ 29 آذر 1343 م/ 15 شعبان 1384 با استفاده از آیهی شریفه: «والله عزیز ذوانتقام» ـ در ضمن نام نشریه ـ شروع به انتشار نمود و تا تاریخ 15 مهر 1344/ 7 جمادیالآخر 1385 انتشار آن ادامه یافت و جمعاً هشت شماره از آن منتشر گردید.
این نشریه با محتوایی تقریباً مشابه محتوای مقالات «بعثت»، اما كمی «رادیكال»تر! توسط آیتالله محمدتقی مصباح یزدی، تهیه و تنظیم و تكثیر و توزیع میشد... در واقع استاد مصباح، همهی كار این نشریه را، از تهیه و نوشتن مقالات و اخبار، تا تایپ و چاپ و حتی بستهبندی و توزیع، خود به تنهایی انجام میداد و این، علاوه بر همكاری صمیمانهی ایشان با نشریهی «بعثت» و نوشتن مقالاتی برای آن و یا شركت در بعضی از جلسات آن، در زمان انتشار بود.
شاید بتوان گفت ـ بدون آگاهی از نیت درونی آقای مصباح ـ به علت روش «لیبرالیستی»! اینجانب و آقای علی حجتیكرمانی در برخورد با مسائل، استاد مصباح ترجیح داد كه علاوه بر نشریهی «بعثت» كه بههرحال جای خود را در میان قشرهای گوناگون جامعه باز كرده بود و نقشی را در استمرار مبارزه بهعهده داشت، یك نشریهی دیگر نیز در همین راستا، ولی با دیدگاه ویژهی خودشان، در اختیار عموم قرار گیرد و به تبیین اندیشههای اسلامی و روشنكردن راه مبارزه با استعمار و استبداد بپردازد.
البته روش استاد مصباح ـ مانند دیگر همكاران و برادران ـ از همان دوران، «مخفیكاری» و «رازداری» و «عدم تظاهر» بود، بهویژه آنكه ایشان در هیچ زمینهایـ زمینههای علمی، فلسفی، سیاسی و ... ـ مایل نبود كه «خودی»! نشان بدهد و همواره طبق معتقدات و باورهای خود، آرام و بیسر و صدا به كار و مبارزه ادامه میداد و اگر هم كسانی در برههای از زمان، توقفی ظاهری در مبارزه احساس میكنند، این در واقع «تاكتیكی» خاص و مرحلهای بوده، وگرنه «استراتژی» ایشان، از روزی كه ما ایشان را در جلسات درس تفسیر و فلسفهی استاد علامه آیتالله سیدمحمدحسین طباطبایی شناختیم، «كار در راه خدا» و «ادای تكلیف در حد توان و قدرت» طبق تشخیص و برداشت خود بود.
نشر «انتقام» آن هم به تنهایی و با امكانات بسیار محدود آن زمان، خود دلیلی روشن و آشكار بر این روش و تاكتیك و استمرار روح مبارزه است ... و هرگز نمیتوان ایشان ـ و یا كسان دیگر را ـ به دلیل نداشتن «امضا» در چند اعلامیه! جدا شده از نهضت و دور از «میدان مبارزه» نامید!
در واقع اگر كسانی برای اینكه شناخته نشوند و مبارزه را استمرار بخشند و یا بنا به تشخیص خود، چند صباحی به ظاهر توقفی در مبارزه داشته باشند تا رفع خطر بشود و یا چند اعلامیهی حوزهی علمیهی قم را به دلایلی ـ مثلاً عدم حضور در حوزه ـ امضا نكنند، نمیتوان گفت كه آنها از مبارزه با رژیم «دوره شده» و یا «بریده»اند!
بههرحال نشریهی «انتقام» با محتوای غنی خود، نشاندهندهی عمق اندیشه و نوع تفكر «ناشر» آن در زمینههای مبارزاتی است كه فقط در «بُعد سیاسی» خلاصه نمیشود، بلكه شامل ابعاد گوناگون دیگر این مبارزه نیز میگردد.
البته اعلام تنهایی آقای مصباح یزدی در این مبارزه، باز به مفهوم مخالفت دیگر دوستان آن زمان، با «خط مشی» ایشان نیست، بلكه «توفیق» نصیب آنان نشده كه «همكاری» داشته باشند و این نیز، ناشی از تصمیم خاص خود آقای مصباح بوده كه برای احتراز از اختلاف احتمالی در اندیشه یا ادارهی نشریه، از دوستان «بعثت» دعوت به همكاری قلمی نكردهاند ... گرچه آنها ضمن اطلاع از كم و كیف جریان، از صمیم قلب موفقیت نشریه را آرزومند بودند و در توزیع آن، در حدود امكان، تلاش و كوشش میكردند.
استاد مصباح در اثر همین پنهانكاری و عدم تظاهر، كمتر در دید مأمورین ساواك و گزارشهای آنها بود ... و روی همین اصل هم در مورد نشریهی «انتقام» میبینیم كه ذهن مأمورین، معطوف به چند نفری شده است كه چون «اهل قلم» هستند، پس لابد همهی اعلامیه و نشریات حوزهی علمیهی قم را آنها منتشر میسازند! در حالی كه این تصور مطلقاً صحت نداشت.
ساواك قم در چند گزارش خود، نویسندهی این سطور یا علی حجتیكرمانی را از «نویسندگان بعثت و انتقام»! معرفی میكند (به نمونهی چند سند در صفحهی بعد توجه فرمائید). اما واقعیت غیر از این بود. نه اینجانب و نه علی حجتیكرمانی، از نویسندگان «انتقام» نبودیم، بلكه گزارشگران ساواك، چون «نویسنده»ی واقعی آن را نمیشناختند و نمییافتند، از روی ناچاری، كسان دیگری را در گزارش خود نام میبرند تا كمی بیلیاقتی خود را پوشش دهند!
«مؤتلفه» و «انتقام»
... همانطور كه در مقدمهی «بعثت» هم اشاره شد، برادرمان آقای بادامچیان در كتاب خود، نشریهی «بعثت و انتقام» را نشریهی «برون گروهی» تشكیلات «مؤتلفه» معرفی میكند كه به قول ایشان گویا «توسط بعضی از روحانیون عضوو یا وابسته به هیئت مؤتلفه» تهیه و منتشر میشده است!
آقای بادامچیان در این زمینه مینویسد:
«نشریهی دیگری كه وابسته به مؤتلفهی اسلامی بود، نشریهی انتقام است كه توسط بعضی از روحانیون قم تهیه و توسط مؤتلفه تكثیر و توزیع میگردید. نام این نشریه خود بیانگر روحیهی مبارزین آن زمان است كه در آنها روحیهی انتقامجویی از خون شهدای اسلام و انتقامجویی از خائنین قوت گرفته بود. منتها انتقامی كه به پیروی از «انالله عزیز ذوانتقام»1 باشد. و لذا این آیهی شریفه را در بالای نشریه چاپ میكردند.»
آقای مصطفی حائریزاده ... در مورد نشریهی انتقام میگوید:
«خود من اولین شمارهی نشریه انتقام را از برادر «شفیق» كه تعدادی را از حوزه آورده بود و به هر كس سهمی میداد، دریافت كردم و پخش نمودم. دو سه شماره بعد را هم باز از ایشان گرفتم تا جریان قتل منصور پیش آمد و برادر شفیق هم دستگیر شد.
بعد از آن توسط یكی از برادران بهنام آقای الهی، با آقای شیخ محمدتقی مصباح یزدی آشنا شدم و بهوسیلهی ایشان هر بار مقادیر زیادی نشریه دریافت و توزیع مینمودم. این نشریه خیلی طرفدار داشت، ولی به علت مشكلات چاپ، ما در مقابل بیست تقاضا به افراد دو عدد میدادیم تا به ترتیب خوانده به یكدیگر بدهند.
در مورد چاپ و تكثیر آن، كاغذ آن را با وجود آن جوّ شدید خفقان من تهیه میكردم و برادر عزیز آقای مصباح، شبهای جمعه از قم به منزلشان در تهران میآمد و مطالب تهیه شده را با كمك برادران دیگر ماشیننویسی كرده با دستگاه تكثیر كه در زیرزمین خانه داشت، تكثیر میكرد. بعد دستهبندی كرده و دوخت میزد و مقداری را برای قم و پخش توسط طلاب میبرد و مقداری هم برای دانشگاه و مقداری هم برای بازار و كسبه میگذاشت كه توسط من در تهران پخش میشد.
انتقام پس از اعدام منصور چند ماهی منتشر گردید و با اینكه چند بار مورد تعقیب قرار گرفتیم و حتی یكبار با حدود پنجاه عدد آن دستگیر شدم، ولی باز نشریه منتشر گردید، تا دچار مشكلات زیادی در مورد تهیهی كاغذ شدیم و آقای مصباح هم فراری شد و دیگر چاپ نشد ...».2
البته این دیدگاه نویسندگان كتاب، دربارهی چگونگی نشر «انتقام» است، اما ظاهراً واقعیت، تا حدودی با آنچه كه نقل شد، فرق دارد كه به آن اشاره میكنیم:
اجازهی نشر «انتقام»
... چند سال قبل، اینجانب در «قم» تلفنی به استاد مصباح گفتم كه من مجموعه شمارههای «انتقام» را مانند نشریهی «بعثت» در آرشیو شخصی خود نگهداری كردهام و اكنون كه «بعثت» در شرف انتشار به طور مستقل است:
اولاً: بفرمایید كه «مجاز به نشر مستقل انتقام هم هستم یا نه؟».
ثانیاً: ما كه در آن زمان میدانستیم مسئول نشریه جنابعالی هستید، اما با همكاران شما آشنا نیستم؛ میشود آنها را معرفی كنید تا در مقدمه ذكرخیری از آنها بشود؟
ثالثاً: یكی از دوستان در كتابی نوشته است كه این نشریه مربوط به هیئت مؤتلفه بود؟ این قضیه آیا صحت دارد یا نه؟
آقای مصباح در پاسخ تلفنی چنین گفتند: جنابعالی مجاز هستید كه مجموعه شمارههای انتقام را یكجا منتشر سازید: بالاخره نشریه به تاریخ نهضت مربوط است و انحصاری من نیست. اما در مورد همكاران باید عرض كنم كه من در آمادهسازی این نشریه از نوشتن مقالات تا تهیهی مقدمات و تكثیر و حتی سیمزنی و بستهبندی، تنها بودم و همكار رسمی در این رابطه نداشتم و به همین دلیل نوشتهی آن برادر صحت ندارد و نشریهی «انتقام» ارگان هیچ سازمان و تشكیلاتی نبود، بلكه در واقع، نشریه حوزهی علمیهی قم بود. البته برخی از دوستان در توزیع آن شركت داشتند كه اجرهم علیالله.
از این مذاكرهی تلفنی چندین سال گذشت و حوادث گوناگون و اشتغالات ناهمگون! ما را از نشر مجموعهی 20 جلدی اسناد نهضت اسلامی ایران بازداشت تا آنكه اخیراً توفیق حق یار شد و باز به سراغ «اسناد» رفتیم و تصمیم بر این شد كه همهی آن مجموعه را یكی پس از دیگری، بدون توقع از دیگران و ناشران! منتشر سازیم.
در همین رابطه قصد داشتم كه در «قم» استجازهی مجدد از برادر عزیزمان به عمل آورم ... اما موفق نشدم ... تا آنكه در روز یكشنبه، 15/4/79، توفیق یار شد و در دیدار مسئولان نظام با مقام رهبری و پس از سخنرانی معظمله و حجتالاسلام والمسلمین جناب آقای خاتمی ریاست جمهوری، و اقامهی نماز جماعت و صرف نهار طلبگی جمعی، در حسینیهی امام خمینی استاد مصباح را دیدم و اینبار به طور حضوری استجازهی مجدد نشر مستقل «انتقام» را كردم كه در نزد چند نفر از دوستان گفتند: «جنابعالی ولایت تامه دارید»! و اینجانب ضمن تشكر، از این تفویض اختیار یا اعلام «ولایت»!، از آن استفاده میكنم و اینك برای روشنشدن چگونگی مبارزه و برای ثبت در تاریخ «نهضت اسلامی ایران» مجموعهی كامل شمارههای نشریهی «انتقام» ـ دومین نشریهی داخلی حوزهی علمیهی قم ـ به طور مستقل منتشر میگردد. به امید آنكه مورد قبول «حق» قرار گیرد و دوستان و علاقهمندان به تاریخ معاصر هم از آن بهرهمند شوند.
در پایان این مقدمه، بیمناسبت نخواهد بود كه به نكتهای اشاره كنم:
از آغاز «حماسهی دوم خرداد» و تا به امروز، اینجانب از اظهارنظر در مسائل سیاسی روز، «به طور مطلق» خودداری كردهام تا در «ایجاد تنش» سهمی ولو ناچیز، نداشته باشم!
البته باور من این است كه «اختلاف دوستان» عمقی و ریشهای نیست، بلكه همان داستان ملای رومی و: «اوزوم» و «انگور» و «عنب» است!... اما متأسفانه اینبار، برخوردها در مقابل برداشتها، با «تهاجم و شبیخون همهجانبه» به طرف مقابل! و «انكار تام و تمام» یكدیگر همراه است! آیا واقعاً نمیتوان در موردی ـ یا مواردی ـ انسان با كسی اختلافنظر داشته باشد، ولی اصول و احترام و ادب و اخلاق و ... را هم مراعات كند؟ چرا در گذشتهی نهچندان دور چنین بودیم، اما پس از پیروزی انقلاب اسلامی چنین شدهایم؟ ... بیشك اگر اختلاف و دعوا، از «حدود شرعی» خارج شد، دیگر خدایی نیست.
امام خمینی(ره) مطلبی دربارهی اختلافها و برخوردهای اوائل انقلاب دارند كه من گفتهام هفتهنامهی «بعثت» قم ـ هر هفته و در هر شماره و تا به امروز، و در بالای صفحهی اول ـ آن را نقل كنند كه متن آن چنین است:
«... دعواهای ما، دعوایی نیست كه برای خدا باشد ... همهی ما از گوشمان بیرون كنیم كه دعوای ما برای خدا است، ما برای مصالح اسلامی دعوا میكنیم ... دعوای من و شما و همهی كسانی كه دعوا میكنند، همه برای خودشان است ...»!.
پس اگر «دعوا برای خودشان» را رها كنیم، میتوان هم با استاد مصباح در همهی امور همفكر نبود و هم به ایشان ارادت ورزید و هم میتوان حضرت محتشمی را دوست داشت و هم میتوان ادب اسلامی و احترام انسانی را در مورد همهی برادران مراعات نمود و هم از اقدامات و جنبههای مثبت كارهای دیگران پشتیبانی و تقدیر كرد و هم برادر بادامچیان را مانند سی سال قبل، از ته دل دوست داشت و هم از همهی آنها «انتقاد» به قصد «اصلاح» نمود.
همه میدانند كه من با استاد مصباح در مسئلهی مرحوم «دكتر شریعتی» همعقیده نبودم و نیستم، ولی آیا این امر مجوز آن میتوانست باشد كه من در آن دوران، همهی ارزشها را نادیده بگیرم و حالت هجوم به خود بگیرم و مخالفت آغاز كنم؟...
هرگز! احترام استاد مصباح و دیگر اساتید محفوظ است و برداشتها و «اجتهاد»های ما هم برای خودمان محترم و محفوظ! خواهد بود. فللمصیب أجران و للمخطئی أجر واحد.
من وقتی تلمذ استاد مصباح را در خدمت استاد بزرگوار علامه طباطبایی (قدسسره) دیدهام و میدانم كه ایشان از شاگردان ممتاز آن بزرگوار در «همهی زمینهها» است، چگونه میتوانم به خود اجازه دهم كه به خاطر یك یا چند نوع برداشت ایشان از مسائل سیاسی روز ـ و در خطبههای پیش از نماز جمعه ـ كه با دیدگاه و باورهای من ناسازگار است، راه و روش دیگری را درباره ایشان انتخاب كنم؟
پاسخ اندیشه، اندیشه است نه چیز دیگر ... و اگر در این راه به «دعوا» كشیده شدیم، باید بدانیم كه به قول امام خمینی (ره): «دعوا برای خودشان» است!
با این امید كه همهی برادران به صلح و صفای دوران مبارزه برگردند، مجموعه شمارههای نشریهی «انتقام» را پس از «بعثت» تقدیم میدارم و امیدوارم كه خداوند توفیق دهد تا جلد 3 و 4 این مجموعه اسناد را، كه و ویژهی اعلامیهها و بیانیههای مدرسین، و طلاب و دانشجویان حوزهی علمیهی قم میباشد و خوشبختانه در بایگانی من، بهطور كامل محفوظ مانده است، منتشر سازیم و پس از آن، اعلامیههای همه مراجع عظام ایران و عراق و علمای همهی بلاد را بهعنوان متن اصلی اسناد نهضت اسلامی ایران، بدون تشریح و تفسیر و تحلیل، برای نسل امروز و آینده منتشر گردد. وما توفیقی الا بالله علیه توكلّت و الیه أنیب.
قم، مركز بررسیهای اسلامی
شهریور 1379
سیدهادی خسروشاهی
1. صحیح آیهی مندرجه: «والله عزیز ذوانتقام» است.
2.اسدالله بادامچیان و علی بنائی، هیئتهای مؤتلفهی اسلامی، انتشارات اوج، چاپ تهران، تیر 1362، صص 302 ـ 303