... همان طور كه در مورد نشريه «بعثت» اشاره شد، برادرمان آقاى اسدالله بادامچيان در كتاب خود، نشريه «بعثت و انتقام» را نشريه «برون گروهى» تشكيلات «مؤتلفه» معرفى مى كند كه به قول ايشان گويا «توسط بعضى از روحانيون عضو و يا وابسته به هيئت مؤتلفه» تهيه و منتشر مى شده است!
آقاى بادامچيان در اين زمينه مى نويسد:
«نشريه ديگرى كه وابسته به مؤتلفه اسلامى بود، نشريه انتقام است كه توسط بعضى از روحانيون قم تهيه و توسط مؤتلفه تكثير و توزيع مى گرديد. نام اين نشريه خود بيانگر روحيه مبارزين آن زمان است كه در آنها روحيه انتقام جويى از خون شهداى اسلام و انتقام جويى از خائنين قوت گرفته بود. منتها انتقامى كه به پيروى از «ان الله عزيز ذو انتقام»[1] باشد. و لذا اين آيه شريفه را در بالاى نشريه چاپ مى كردند.
آقاى مصطفى حائرى زاده... در مورد نشريه انتقام مى گويد:
خود من اولين شماره نشريه انتقام را از برادر «شفيق» كه تعدادى را از حوزه آورده بود و به هركس سهمى مى داد، دريافت كردم و پخش نمودم. دو سه شماره بعد را هم باز از ايشان گرفتم تا جريان قتل منصور پيش آمد و برادر شفيق هم دستگير شد.
بعد از آن توسط يكى از برادران به نام آقاى الهى، با آقاى شيخ محمدتقى مصباح يزدى آشنا شدم و به وسيله ايشان هر بار مقادير زيادى نشريه دريافت و توزيع مى نمودم. اين نشريه خيلى طرفدار داشت، ولى به علت مشكلات چاپ، ما در مقابل 20 تقاضا به افراد 2 عدد مى داديم تا به ترتيب خوانده به يكديگر بدهند.
در مورد چاپ و تكثير آن، كاغذ آن را با وجود آن جوّ شديد خفقان من تهيه مى كردم و برادر عزيز آقاى مصباح، شب هاى جمعه از قم به منزلشان در تهران مى آمد و مطالب تهيه شده را با كمك برادران ديگر ماشين نويسى كرده با دستگاه تكثير كه در زيرزمين خانه داشت، تكثير مى كرد. بعد دسته بندى كرده و دوخت مى زد و مقدارى را براى قم و پخش توسط طلاب مى برد و مقدارى هم براى دانشگاه و مقدارى هم براى بازار و كسبه مى گذاشت كه توسط من در تهران پخش مى شد.
انتقام پس از اعدام منصور چند ماهى منتشر گرديد و با اين كه چند بار مورد تعقيب قرار گرفتيم و حتى يك بار با حدود پنجاه عدد آن دستگير شدم ولى باز نشريه منتشر گرديد، تا دچار مشكلات زيادى در مورد تهيه كاغذ شديم و آقاى مصباح هم فرارى شد و ديگر چاپ نشد...»[2]
البته اين ديدگاه نويسندگان كتاب، درباره چگونگى نشر «انتقام» است، اما ظاهراً واقعيت، تا حدودى با آن چه كه نقل شد، فرق دارد كه به آن اشاره مى كنيم:
چند نمونه از سندها: