مقدمه

خاطرات مستند درباره: طرح ایجاد یک مرکز فرهنگی ـ اسلامی در اروپا ـ از سفرهای متعدد و مکرر اینجانب به «لندن» نشأت گرفت... در این سفرها با حجم گسترده و باورنکردنی فعالیت‌های تبلیغی همه جانبه دشمنان، اعم از «غربی» و «عربی»، روبه‌رو شدم که عمدتاً بر ضد نظام نوپای جمهوری اسلامی بود.

نتایج برداشت‌ها را همراه طرحی نظام‌مند، در ضرورت ایجاد یک هسته مرکزی فرهنگی ـ اسلامی در اروپا، تنظیم و به محضر امام خمینی(ره) و مسئولین رسمی جمهوری اسلامی ارائه و عرضه کردم که مورد قبول و پسند قرار گرفت... .

برای ایجاد یک چنین مرکزی، به محلی مناسب و ساختمانی بزرگ نیاز بود که در سفر بعدی به لندن، به بررسی آن پرداختم... در آن سفر، متوجه شدم که یک ساختمان بزرگ و مناسب، در «گوئینزوی»  ـ یکی از بهترین محله‌های شهر لندن ـ که سابقاً هتل معروفی بوده و دولت ایران آن را برای امور اقتصادی، فرهنگی خریداری کرده بود ولی به علت عدم رسیدگی، متأسفانه صدمه‌های زیادی دیده و تقریباً قابل تعمیر یا بازسازی نبود و با همین شرایط، به علت ارزش اقتصادی و مرغوب بودن محل، از طرف مسئولین وقت سفارت ما در لندن، در معرض فروش قرار گرفته بود و مشتریان متعددی هم به صحنه آمده بودند و می‌خواستند به قیمت نازلی آن را خریداری کنند!

... نخستین اقدام من مکاتبه با مرکز ـ تهران ـ برای جلوگیری از فروش این محل بود و پس از تثبیت آن، به فکر نوسازی آن، برای برنامه و طرح مرکز فرهنگی ـ اسلامی افتادیم و در این راستا، برنامه‌ای تنظیم و به محضر امام عرضه داشتم که باز مورد قبول ایشان قرار گرفت و به طور مکتوب از ایشان اجازه گرفتیم ولی به شرط اینکه که این کار، بدون درخواست کمک مالی از دولت باشد که با کمبود بودجه برای هزینه‌های جنگ و اداره کشور مواجه بود.

... هیئت امنایی از شخصیت‌های فرهنگی ـ علمی ـ اقتصادی در ایران تشکیل دادیم و قرار شد که بودجه ریالی لازم را این هیئت تأمین کند و ما با پرداخت قسطی آن به دولت، بتوانیم با ساختن مرکز به هدف خود جامه عمل بپوشانیم...

مرحوم آیت‌الله هاشمی رفسنجانی که در آن دوران ریاست مجلس را به عهده داشت، در مذاکره ای، پذیرفت که پس از پرداخت ریالی از طرف ما، معادل ارزی آن را تأمین و از طریق وزارت امور خارجه و سفارت ایران در لندن، حواله دهد که با نظارت آنها، نوسازی این ساختمان مخروبه آغاز گردد.

وزیر محترم وقت، جناب آقای دکتر ولایتی هم دستور لازم را داد و ما باز به سراغ پی‌گیری امور و آماده‌سازی مقدمات شدیم و در ایران هم نخستین قسط را به مبلغ یکصد میلیون ریال تأمین و پرداخت کردیم تا به حواله ارزی آن اقدام شود.

... علاوه بر ایرانی‌ها، برادران شیعه عرب در لندن هم که عمدتاً از کشورهای حوزه خلیج فارس، عراق و لبنان بودند و فاقد یک مرکزیت شیعی  برای فعالیت‌های دینی ـ فرهنگی خود بودند، از طرح و آغاز این برنامه بسیار استقبال کردند و اعلام آمادگی نمودند که توسط آشنایان در کشورهای خود، با این طرح همکاری همه جانبه داشته باشند و پیشاپیش خودشان هم طرحی  را تنظیم و تقدیم نمودند که نشان‌دهنده نیازها بود.

لازم به یادآوری است که در این رابطه من با شخصیت‌ها و علماء شیعی و سنی مقیم لندن ـ که بعضی از آنها مراکز فرهنگی کوچک و فعالیت‌های محدودی داشتند ـ ملاقات‌های متعددی داشتم و همگان آماده همکاری بودند و اعلام آمادگی کردند که فعالیت‌های خود را در این مرکز فرهنگی جدید، متمرکز سازند...

* * *

... فعالیت اینجانب با پشتکاری شگفت! ادامه یافت، ولی متأسفانه علیرغم موافقت امام خمینی (ره) و مسئولین رسمی کشور و وزارت امور خارجه، که مالک زمین محسوب می‌شد، سرانجام با مشکلات بی‌ربط اداری! روبه‌رو شدیم و تلاش ما بی‌ثمر ماند و در واقع یک فرصت طلائی ـ تاریخی، در راستای فعالیت فرهنگی ـ اسلامی مطابق نیازهای عصر، از دست رفت و دوستان ما در تهران و لندن ـ به تدریج آزرده خاطر شده و کنار رفتند و اینجانب نیز سرانجام مانند آنها، طرح را رها کرده و آن را به آقایان! واگذار نمودم...

این رساله، گوشه‌هایی از خاطرات اینجانب، مربوط به این طرح است که برای ثبت در تاریخ، همراه اسناد منتشر می‌گردد.

والله من وراء القصد

سید هادی خسروشاهی

قم: 4/2/1396

(مرکز بررسی‌های اسلامی)