( 0. 0 )

سیدمحمد صادق الحسینی، چهره نام‌آشنا و تحلیلگر فعال جنبش‌های اسلامی خاورمیانه و جهان اسلام به‌شمار می‌آید. او را سابقه‌ای است دیرین با زنده‌یاد حجت‌الاسلام والمسلمین سیدهادی خسروشاهی، که شمه‌ای از خاطرات و تحلیل‌های مربوط به آن را در مقال پی‌آمده به نگارش درآورده است.

سیدمحمد صادق الحسینی1

مترجم: میثم صفری

تاریخ با واژه‌هایی از جنس نور ثبت خواهد کرد که در دنیای خیزش مدرن دینی، سیاسی، معرفتی، جهادی و مردمی، آیت‌الله سیدهادی خسروشاهی، یک اَبَرمرد و کوهی استوار بوده است! من در بحبوحه انقلاب عظیم اسلامی در ایران، با او آشنا شدم. سید از روزهای نخستینِ قیام مردم ایران، در قامت متفکّری پرجنب‌وجوش ظاهر شده بود. جمعِِ میان مرجعیّت سنتی فکری و تشکیلاتی حوزوی با ضرورت‌ها و چالش‌های اصلاحگری و تحوّل‌خواهی، از جمله ویژگی‌های متمایز ایشان بود. در آن دوره، وجود بسیاری از متغیّرهای اجتماعی یا الزامات دینی برای تأسیس حکومت اسلامی، خواهان این اصلاحگری و تحوّل‌ بودند. بر این اساس، ایشان موفق شد که در عین رفاقت و همکاری با بزرگان انقلابِ و همراهی و همگامی با بنیان‌گذار انقلاب اسلامی، حضرت امام خمینی (رضوان‌الله تعالی علیه)، و همچنین مبارزانی مانند حضرت امام خامنه‌ای (حفظه‌الله تعالی) و مرحوم شیخ علی‌اکبر هاشمی رفسنجانی، ضرورت‌های فعالیت اجتماعی را نیز مد نظر خود قرار دهد. حرکت در بستر جامعه، از او مطالبه اجتهادِ شخصی خاصّ و استثنایی داشت که باعث می‌شد با نشاط و سرزندگی ویژه‌ای، در عرصه رسانه و سیاست، ظهور و بروز داشته باشد. آن مرحوم به پشتوانه انگیزه شخصی و بزرگوارانه خود، به همراه تیم کاری خوب و خوش‌‌باطنش، وارد این عرصه‌ شده و تجربه ساخت افکار عمومی، با رسانه‌ای مستقل، آزاد، هدفمند و مدافع حق را محقق کرد. این تجربه، چاپ مجله «العالم»، با همراهی جمعی از همکاران و دوستانش بود. ایشان چنان لیاقت، جسارت و شجاعتی داشت که شخصا خدمت حضرت امام خمینی(ره) برود و از ایشان بخواهد که بهای هواپیمای اسقاطیِ جنگی را برای این کار به او بدهد! ایشان در دیداری مفصّل، به ما توضیح داد که چگونه توانست حضرت امام را در مورد ضرورت انجام تبلیغات رسانه‌ای در خارج از کشور قانع کند! مرحوم خسروشاهی فعالیت خود در دنیای رسانه را با همین سرمایه اندک آغاز کرد و پایگاهی رسانه‌ای، در مخالف با ارتجاع عربی و امپریالیسم جهانیِِ حامی نظام تجاوزگر صدام را تأسیس نمود. این‌گونه بود که مجله «العالم» به‌وجود آمد و سال‌ها در لندن منتشر شد و راه خود را در میانه توفان رسانه‌ای دشمنان اسلام، برای همه جنبش‌های انقلابی ایرانی و حتی عربی و فلسطینی گشود. این نشریه با صدای رسا و بلند، حق را بر ضدّ تبلیغات رسانه‌های نفتی و دلاری شیخ‌نشینان حاشیه خلیج فارس و امپریالیسم بین‌المللی فریاد کشید! این نشریه، یک‌تنه با سه دشمن، یعنی امپریالیسم، صهیونیسم و ارتجاع عربی، به مقابله رویاروی برخاسته بود! این‌گونه بود که ما با آن مرحوم، در این عرصه همکار بودیم. او مشوّقِِ بانشاط، حامیِ همراه، فعالِ حاضر در تمامی مسائل خُرد و کلانِِ کاری و برادری مجاهد، صبور، خوش‌باطن و بااخلاص بود و در راه خداوند متعال، رنج‌های زیادی را تحمّل ‌کرد!

پس از این همکاری رسانه‌ای، تجربه مشترک ما، در تأسیس انجمن دوستی ایران و مصر شکل گرفت. ما همراه گروهی از همکاران و برادرانی که در حقیقت، علاقه‌مند به احیای نهضت علامه سیدجمال‌الدین حسینی اسدآبادی (مشهور به افغانی) بودند، با مرحوم خسروشاهی کار می‌کردیم. شخصیت سیدجمال، به صورت عملی در شخصیّت مرحوم آیت‌الله خسروشاهی تجلّی یافته بود. شخصیت مرحوم خسروشاهی، فراتر از مرزهای مذهبی، قومی و قبیله‌ای بود. همه آرزوها و آرمان‌های مبارزان و پیکارجویان در راه وحدت و نیز شکوه و عزّت اسلامیِ مدّ نظر انقلاب و معمار کبیر آن امام خمینی(ره)، در شخصیت او تجلّی یافته بود.

مرحوم خسروشاهی در چنین فضایی و در مقام یکی از احیاگران دینی، هرگز وظیفه خود را به عنوان یک روحانی و همچنین یک اندیشمند، در زمینه مجاهدت ملّت بزرگ فلسطین فراموش نکرد. او پشتیبان و یاور رهبران مقاومت اسلامی و شخصیت‌های بزرگ فلسطین بود. از همه جریان‌های فلسطینی و به‌ویژه دبیر کل جنبش جهاد اسلامی فلسطین، اندیشمند و رهبر نواندیش و بزرگ، شهید فتحی شقاقی (1951ـ1995م)، در میان این رهبران، وجود داشتند.

مرحوم خسروشاهی در عین ادای این واجب دینی و انقلابی، یک لحظه هم از وظیفه پرورش اندیشه‌ها و کارآمدسازی اراده‌ها و توانایی‌های رهبران و بزرگان مقاومت اسلامی و عربی، شامل رهبران فکری و حزبیِ الجزایر تا افغانستان، عراق و پاکستان و در کل همه سرزمین‌های جهان اسلام، دست برنداشت! او در کنار این نیروها قرار گرفت و آنها را نسبت به اصلاح، تغییر، حرکت انقلابی و ایجاد همبستگی و وحدت میان جناح‌ها و گرایش‌های گوناگون امّت اسلامی و گستره پهناور جهان اسلام، از کوه‌های اطلس2 در غرب تا دیوار بزرگ چین در شرق، تشویق می‌کرد.

مشارکت در این مجاهدت‌ها در سطح جهان اسلام، سید را از ورود به وظیفه دفاع از حق و اصول و مبانی انقلاب و حکومت اسلامی ایران، در داخل کشور نیز غافل نکرده بود. او در این زمینه، به تأسیس نشریه «بعثت» در قم اقدام کرد. این نشریه به منزله مجاهدی سالم‌مانده از جنگ رسانه‌ای، تا آخرین لحظه زندگی سید، همچنان همراهش بود! آن مرحوم در این نشریه، از اصول و مبانی انقلاب از یک‌سو و از ضرورت‌های اصلاحگری و تحوّل مطلوب به منظور ایجاد پروژه تمدن معاصر اسلامی از سوی دیگر، دفاع می‌کرد. این تمدن معاصر، از امّ‌القرای جدید جهان اسلام، یعنی ایران اسلامی، شروع شده است و ان‌شاء‌الله همه جهان اسلام را دربرخواهد گرفت. اینها تجربه مبارزاتی اسلامی، عربی و جهانی است که در مردی متبلور شده بود که در حقیقت، به منزله امّتی پُرجنب و جوش و بیگانه باخستگی و کسالت بود!

علاوه بر اینها، مرحوم خسروشاهی توانست مکتبی جدید و منحصربه‌فرد را در دنیای دیپلماسی و روابط عمومی پایه‌گذاری کند. رعایت ادب در حدّ بالا در نقل اندیشه‌ها و نظرات مخالفان و حتی بیگانگان، در عین سازش‌ناپذیری با آنها و صراحت و دوراندیشی قوی در دفاع از حق و حقیقت، در عین حفظ وظایف محوّل‌شده به ایشان از سوی حاکمیت کشورش، از شاخصه‌های کردار ایشان بود. او همه وظایف خود را به بهترین شکل انجام می‌داد و تحسین دوستان و احترام مخالفان و دشمنان را نسبت به خود برمی‌انگیخت.

مرحوم خسروشاهی در میان ما، یک عالم دینی، روشنفکر انقلابی و اصلاحگر و سیاستمدار بود که بر ضدّ ستم و بی‌عدالتی می‌شورید. او دوست، برادر، حامی و پشتیبان، در همه مطالبات و خواسته‌های ما، در کارهای مختلف مبارزاتی و تبلیغاتی بود. هر زمانی که به وجودش نیاز داشتیم، او را در کنار خود می‌یافتیم. او ما را رها نمی‌کرد و از پشتیبانی ما در تمامی زمینه‌ها دست برنمی‌داشت. زمانی هم که ایشان توانایی مادّی در پشتیبانی از ما را در اختیار نداشت، با دعا ما را همراهی می‌کرد و برای ما، آرزوی توفیق در انجام دادن امور را داشت. ایشان در بیشتر مواقع، به موفقیت‌های تک‌تک همکاران خود اذعان می‌کرد و حقوق آنها را نادیده نمی‌گرفت و حتی در ملأ عام، با انگشتِ نشانه، به آنها اشاره می‌کرد و مورد تجلیل و قدرشناسی ویژه، قرارشان می‌داد. در دنیای سیاست و رفتارهای عمومی، این رفتارها کمیاب است!

ای سید گرانقدر! تو به عنوان پرچمی افراشته، کوهی استوار، الگویی مناسب برای پیروی و سیره رفتاری‌ای معطّر، در میان ما باقی مانده‌ای و تا زنده هستیم، در تمامی حرکات و سکنات‌، همگام با ما خواهی بود. ای فرزند رسول خدا! تو در بین ما زنده هستی و هرچند پیکر مطهر شما را از دست داده‌ایم، ولی روح متلاطم و پُرخروشتان، در میان ما از بین نخواهد رفت! تو در غُربت دنیای جنگ بیولوژیکی، از میان ما پر کشیدی و رفتی و ما ویروس منحوس کرونا و دیگر بیماری‌های واگیردار را شکست خواهیم داد، ان‌شاء‌الله. اصول و مبانی انقلاب خمینی‌ عزیزمان و پرچم انقلاب اسلامی در سراسر دنیای اسلام، همچنان استوار و در اهتزاز خواهند بود. در همه وظایف و مأموریت‌های مبارزاتی‌مان تا زمان ظهور حضرت حجّت (عجّل‌الله تعالی فرجه الشریف)، تو پیشگام و همراهمان خواهی بود. ای سید! ما در این مسیر هرگز خسته، ناراحت، بی‌شکیب و مأیوس نخواهیم شد و بر خط نهضت، مبارزه و اصلاحگری، با الگوپذیری از «سیدجمال‌الدین اول» تا «سیدجمال‌الدین دوم» ــ که آن را در شخصیت مبارزاتی خود متبلور ساختی ــ ثابت‌قدم خواهیم ماند. پرچم هدایت و معلّم نخست ما در این مسیر، پیامبر اکرم و اهل بیت پاک ایشان (علیهم‌السلام) و پس از آنها نایب بر حقّ آنها و وارث مجاهدت و مقاومت ایشان، امام سیدعلی خامنه‌ای (دام ظلّه الوارف) باقی خواهند ماند، ان‌شاء‌الله. این نوشته، به توفیق الهی، شهادتی در محضر خداوند متعال، پیرامون این اَبَرمرد مبارز و دانشمند خواهد بود. روحش شاد و راهش پررهرو باد!

 

پی نوشت:

1. از فعالان سیاسی در جنبش‌های اسلامی

2. در شمال آفریقا که از مراکش تا تونس امتداد دارند. (مترجم)

به مطلب امتیاز دهید :
( 0. 0 )
Review Count : 0 Review

Change the CAPTCHA code