( 0. 0 )

حجت الاسلام والمسلمین علی اکبر مهدی پور خطیب، مولف و محقق و از دوستان صمیمی مرحوم آیت الله سید هادی خسروشاهی و از شاگردان شهید مطهری و شهید مفتح، در گفت و گو با حریم امام آثار و تالیفات مرحوم خسروشاهی را مورد تحلیل و بررسی قرار داد.

ـ هدف از این گفت و گو شناخت بیشتر شخصیت مرحوم سید هادی خسروشاهی است. خوب است در آغاز به کلیاتی در باب خانواده و محل تولد ایشان بپردازیم.

اجازه دهید از اینجا شروع کنم که یک سری از مناطق کشور، به واسطه تعدادی از بزرگان و نام آن ها در دنیا شناخته شده‌اند. مثلا مرحوم آیت الله فاضل شربیانی، شربیان را که یک روستا بود، در سطح جهان معرفی کرد. به همین منوال، آیت الله مامقانی، آیت الله میلانی و البته آیت الله خسروشاهی که بحث امروز در رابطه با ایشان است، نام منطقه خود را به این خاطر که انسان های بزرگی بودند، به دنیا شناسانده‌اند.

ایشان در خانواده ای عالم و مذهبی متولد شد. پدر بزرگوارش، آیت الله مرتضی خسروشاهی و برادر بزرگترش، آیت الله سید احمد خسروشاهی، صاحب رساله بودند و مقلدین بسیاری داشتند. در واقع، ایشان از خاندان برجسته ای بود.

ـ چطور شد که آیت الله سید هادی خسروشاهی وارد فضای علمی شد؟

ایشان در 14 سالگی پدرش را از دست داد و به نوشتن شرح حال او مشغول شد. ما تعداد معدودی از افراد را دیده ایم که در چهارده سالگی اثری فاخر نوشته باشند. مثلا آیت الله شهید صدر، کتاب «فدک فی التاریخ» و آیت الله کاشف الغطاء «العبقات العنبریة» را در همین سن نوشته اند. من هشت ساله بودم که پدر ایشان از دنیا رفت. او شخصیتی بود که از لحاظ علمی، فقاهتی و اجتماعی مرتبه بالایی داشت. کتاب ارزشمندی هم در مورد غدیر دارد. این کتاب را آیت الله خسروشاهی، تحت عنوان «حدیث غدیر و مسئله ولایت» منتشر کرده است.

ـ آثار قلمی برجسته ایشان را نیز معرفی بفرمایید.

ایشان خاطرات صوفی در مورد باب و بهاء را به چاپ رساند و با افکار انحرافی از قبیل یوسف شعار، دکتر می بندی، احمد کسروی، ابراهیم صبا، سلمان رشدی و تمام کسانی که در آن زمان علیه اسلام قدم بر می داشتند، مناظره و مقابله کرد.

یکی از کتب ایشان به نام دو مذهب است که بیش از 30 بار تجدید چاپ شده است و در آن اسلام را با مسیحیت فعلی مقایسه کرده و اثبات کرده که تنها دین عامل ترقی و پیشرفت، آیین اسلام است و آنچه سبب ارتجاع و امپریالیسم است، کلیسا می باشد. اثر دیگر ارزشمند ایشان، ترجمه کتاب جورج جرداق به نام «الامام علی صوت العدالة الانسانیة» است...

ـ آیت الله سید هادی خسروشاهی در چه سنی به درجه اجتهاد رسید؟

او در سن 28 سالگی، توسط تعدادی از مراجع، اجازه اجتهاد گرفت. مثلا آیت الله سید صادق روحانی به ایشان اجازه اجتهاد داد و گفت: ایشان مجتهد است و می تواند به آراء خود عمل کند. مرحوم آیت الله شریعتمداری نیز زیر آن را امضا و اجتهاد ایشان را قبول کرد. آیت الله آقا شیخ مرتضی حائری و آیت الله عبدالجواد جبل عاملی نیز آن را توشیح و به اجتهاد ایشان تصریح کرده اند. دو سال بعد، یعنی زمانی که ایشان 30 ساله بود، حاج ابوالفضل زاهدی نیز گفت که او می تواند به آراء خود عمل کند و تقلید از دیگری برایش حرام است. همان طور که می دانید این از بالاترین درجات اجتهاد است. پس از آن، آیت الله حائری و آیت الله سید احمد شبیری زنجانی، پدر آیت الله شبیری آن را تأئید کردند و اجازه های روایی نیز توسط آیت الله خویی، میلانی، شریعتمداری، نجفی و شیخ آقا بزرگ تهرانی به او داده شد. او هم اجازه روایتی هم اجازه امور حسبیه داشت. ایشان بیش از 200 اثر چاپ شده دارد و همان طور که پیش تر ذکر کردم در 14 سالگی شرح زندگانی پدرش را نوشته، در 16 سالگی «السیاسة الحسینیة» کاشف الغطاء را ترجمه کرده، در17 سالگی کتابی در مورد انجیل و مسیح را منتشر کرده، در 18 سالگی اسلام و دموکراسی را نوشته و مذاکرات علامه طباطبایی با هانری کربن، «درباره ماتریالیسم» و «کمونیسم و اسرائیل»، «عامل امپریالیسم»، «مذهب در اروپا» و «سیستم اقتصادی» را در آن سال ها که افراد دیگر اصلا به این واژه ها آشنا نبودند، چاپ و منتشر کرده است. در سال 43 آمار مسلمانان جهان را منتشر کرد. داستان تقریب را نوشت. قرآن به صد زبان را معرفی کرد. درباره توطئه تغییر خط، در زمانی که می خواستند خط را به لاتین برگردانند، مقالات زیادی نوشت و در مورد آن یک کتاب مستقل هم منتشر کرد و راجع به رسالت کتابخوانی بحث کرد. اخیرا، کتابخانه باعظمتی هم در منطقه پردیسان قم ساخته است. ایشان در مورد ویتنام جنوبی، جهاد آزادی بخش کشمیر، اسلام در رودزیا، مسلمانان استرالیا، کنگو، چاد، نیجریه، موزامبیک، مسلمانان بلغارستان، یوگسلاوی، سودان، اتریش، سنگال و اندونزی بین 50 تا 60 سال قبل آثاری را نگاشته است.

از آثار دیگرش، «توطئه بین المللی سازی بیت المقدس»، «مارکس و ماتریالیسم»، «نبرد مسیحیت با اسلام در اندونزی» و «جنگ های تبشیری»، «شخصیت امیرالمومنین» را هم مشاهده می کنیم. «نهج البلاغه» و «صحیفه سجادیه» را به چند زبان منتشر کرد. مجموعا 80 جلد از تألیفات و 120 جلد از ترجمه های ایشان چاپ شده است.

حتی زمانی که از قم به تهران رفت، یعنی قبل از وفاتش، شش جلد کتاب را به چاپخانه داده بود و پس از یک هفته بعد از فوتش این کتاب ها به چاپ رسید.

ـ ویژگی های اخلاقی برجسته ایشان کدامند؟

مرحوم آیت الله خسروشاهی به زرق و برق عالم بی اعتنا بود و مطلقا دنیا برایش مهم نبود. از القاب معروف، مثل «آیت الله» استفاده نمی کرد و وقتی او را با این القاب صدا می زدند، می گفت: این ها به درد آخرت نمی خورد و مربوط به دنیا است.

 روابط اجتماعی زیادی با کشورها، شخصیت ها، ادیان و مذاهب داشت و به اوضاع سیاسی جهان آگاه بود. خط قرمزی داشت که هر کجا به کیان تشیع لطمه می خورد، شدیدا برخورد می کرد.

حق شناسی و دفاع از مرجعیت، در شخصیت ایشان کاملا جلوه گر بود. به کتابخانه های دنیا کتاب هدیه می داد. وقتی من در سال 1354 به ترکیه رفتم، متوجه شدم در مسجدی که به آنجا می رفتم، کتاب های بسیاری با مُهر ایشان اهدا شده است.

ایشان 8۱ سال زندگی کرد و 70 سال آن را با تلاش فراوان گذراند. صدها مقاله در مکتب اسلام، نسل نو، پیام شادی، نسل جوان، نور دانش،‌ مهد آزادی و ندای حق و صد ها مصاحبه با مجلات و خبرگزاری ها از ایشان در سطح دنیا منتشر شده است.

ـ قدری به فعالیت های فرهنگی آیت الله خسروشاهی بپردازیم.

ایشان فعالیت های بسیاری در حیطه های گوناگون داشت. یک مرکز فرهنگی اسلامی در ایتالیا تأسیس کرد، ماهنامه هایی به زبان های انگلیسی و ایتالیایی داشت، هفته نامه «العالم» به زبان عربی را در لندن اداره می کرد. قرآن و نهج البلاغه را به انگلیسی و ایتالیایی منتشر کرده بود، صحیفه سجادیه را به انگلیسی برگردانده بود و نشریه ای به زبان فارسی، عربی، انگلیسی، ایتالیایی  فرانسوی داشت. دیدارهای فراوان با پاپ اعظم و مقامات سیاسی و علمی در دنیا مانند بن بلا، تلمسانی، جرج جرداق و آیت الله حکیم داشت. فلسفه نهضت حسینی را از قطب، اقبال و ابوالکلام آزاد، جمع آوری کرده و در یک جلد مستقل به آن ها پرداخته است.

فوت مرحوم خسروشاهی بسیار جان گداز بود زیرا اگر به طور طبیعی فوت می کرد از ده ها کشور جهان در مراسمش شرکت می کردند. ایشان عصر پنجشنبه مریض شد و به بیمارستان منتقل شد و ساعت ۶ صبح فوت کرد. قرار شد بنده نماز ایشان را بخوانم و با تعداد کمی، نماز غریبانه ای برایش خواندیم؛ اما چون این اتفاق در سوم ماه رجب، یعنی روز شهادت امام هادی اتفاق افتاده بود، به خاطر هم نام بودنشان با امام، کمی برایمان روح بخش شد. پدر و برادر ایشان هم در ششم و پنجم رجب فوت کردند و باید گفت که «این الرجبیون» شامل حال این خاندان می شود.

ـ ارتباط علمی ایشان با مراجع و علمای مطرح قم چگونه بود؟

آیت الله خسروشاهی تمام عمر، در حال قلم زدن بود و با مکتب اسلام، ارتباط تنگاتنگ داشت و رابط بین شهید مطهری و مکتب اسلام هم بود، زیرا آیت الله مطهری، هفته ای دو روز به قم می آمد و در دار التبلیغ تدریس می کرد. او با سید غلامرضا سعیدی نیز مرتبط بود. آقای سعیدی، اواخر عمر، بیشتر زمان خود را در دارالتبلیغ سپری می کرد و بیش از 100 جلد اثر چاپ شده دارد و به زبان انگلیسی مسلط بود. آقای خسروشاهی، در طول عمر مبارکش برنامه هایی در مورد سید جمال و اقبال لاهوری، در کشورهای مختلف، برگزار کرده بود و باید گفت در تمام امور خیر، پیشتاز بود.

ـ در پایان گفت و گو به طور کوتاه شخصیت ایشان را توصیف بفرمایید؟

او اسطوره تلاش و تحقیق بود. شب و روز کار می کرد. به خاطر دارم در مدرسه فیضیه، زمانی که نامه ها[ی مخاطبان مجله مکتب اسلام] به دستمان می رسید، همان لحظه جواب همه آن ها را می داد. گاهی تعداد آن ها به روزی دویست نامه می رسید.

به زبان های مختلف، مانند ترکی استانبولی، ایتالیایی و انگلیسی و البته فارسی، مسلط بود. حتی زمانی که از واتیکان، اسقف و کاردینال با همراهانشان به دیدار آیت الله شریعتمداری آمده بودند، ایشان به عنوان مترجم آنجا حضور داشت؛ بنابراین، ایشان انسانی چند بُعدی بود؛ هم از نظر سیاسی، اخلاقی، اجتماعی و هم از لحاظ تالیفاتی که داشت. با اخلاص، متواضع و بسیار دست و دل باز بود. در ماه مبارک رمضان و شعبان به طلاب کمک می کرد و برایشان مبالغی می فرستاد و با کمکش صدها نفر را قلم به دست کرد.

هفته نامه حریم امام ـ سال نهم ـ شماره 441 ـ دوشنبه دوم اسفند 1399

 

به مطلب امتیاز دهید :
( 0. 0 )
Review Count : 0 Review

Change the CAPTCHA code