محمدکاظم تقوی
ابتلا و امتحانِ بس عجیب و غریب و دشوار «کرونا» زندگی جهانیان را سخت متأثر از خود ساخته و حتی زندگی انسان در جهان را دگرگونه نموده است. نه کشوری از این بلیّه دور مانده و نه اشخاص یا طبقاتی از افراد جامعه بشری توانسته با خیال آسوده از آن برکنار باشند. در کشور ما ایران نیز، بهخصوص در موج یا هجوم اولیه این بیماری افراد و اشخاصی صید این صیاد خطرناک شدند که یکی از آنها ستارهای پرفروغ در عرصه فکر، فرهنگ، تاریخ و سیاست معاصر بوده است.
سید سند و عالِم معتمد حضرت مستطاب حاج سیدهادی خسروشاهی ـ تغمدهالله برحمته و رضوانه ـ از بزرگانی بوده که جامعه فرهنگی ـ سیاسی، نه تنها در گستره ایران که در جغرافیای جهان اسلام از وجود پرخیر و برکت او محروم گشت. او به جوار رحمت پروردگار سفر کرد و با دریغ و درد باید اذعان نمود که خارج از تعارفات، فقدان او «فقدان بیجبران» میباشد و مصداق بارز حدیث شریف «إذا مات العالم ثلم فی الاسلام ثلمة لایسدّها شئ إلییوم القیامه.»
فرزند برومند آن فقید مکرم و معظم جناب مستطاب آقای سیدمحمود خسروشاهی ـ دام عزه و توفیقه ـ بنابر گردآوری مقالات و یادداشتهایی از اصدقا و احباب آن سید رحیل گذاشته و از این کمترین هم خواسته که به سهم خود در این اثر ماندگار سهیم گردم. بنده خود در همان ایام ارتحال حضرت استاد خسروشاهی بیمار و در بستر بودم و پس از باخبر شدن از آن اتفاق تلخ و تکاندهنده، یادداشتی برای خود نوشته بودم که اینک همان را تقدیم مینمایم.
انّا لله و إنّا الیه راجعون
در بهت و ناباوری و گیجی و سردرگمی، بیماری عجیب و ناشناخته «کرونا» که چند ماهی بود با نام و شیوع آن در کشور چین آشنا بودیم، که به یک باره و در سطح وسیعی در کشور ما ایران و بهویژه در شهر قم، چهره نمود و به سرعت و با دهشت، عمق و گسترۀ وحشتناکی از خود نشان داد. درباره وظایف و وضعیت حکومت در مواجهه با این بیماری، حال و مجال و اطلاعات لازم و مناسب برای داوری ندارم ولی این مقدار معلوم همگان است که نه تمهید مقدماتی در این چند ماهه برای این وضعیت صورت گرفته و نه مواجة با برنامه و مؤثری مشاهده شده است، بلکه سردرگمی و بلاتکلیفی بر مجموعه رفتارها حاکم بوده و آرامش و اطلاعات و راهکار مناسب و مفید به مردم داده نشده، که بلاتکلیفی و بیعملی مشهود عموم بوده است. اما خودم از چهارشنبه هفته قبل ـ آخرین چهارشنبه بهمن 1398، سخت بیمار شدم ـ بیماری قطعاً آنفلانزا و در ادامه کرونا ـ و در منزل به صورت جدی در بستر و زمینگیرم.
چهارشنبه 7 اسفندماه 1398، بعد از ظهر با بیحالی ـ که توان مطالعه کتاب به کلی از من سلب شده ـ در فضای مجازی اخبار را دنبال میکردم که از ابتلاء عالم خدوم و مجاهد عرصه فرهنگ و سیاست حضرت مستطاب حجتالاسلام والمسلمین سیدهادی خسروشاهی به کرونا باخبر شدم؛ اما امروز پنج شنبه 8/12/98 طرفهای عصر، در کمال ناباوری خبر تأسفبار رحلت و فقدان بیجبران ایشان را خواندم!
دقایق نخست، مات و مبهوت شده بودم، چنان متأثر و تلخکام شدم که نمیدانم چه بگویم و یا حتی برای تسکین خودم ـ در این تنهایی ـ چه بنویسم! واقعاً متأثر و مغموم شدهام.
من این شخصیت خدوم و پرتلاش را از دهه شصت میشناسم و بهویژه با فصلنامه تاریخ و فرهنگ معاصر ایشان در دهۀ هفتاد بسیار مأنوس بودم و همه شمارههای آن ـ حتی ویژهنامههای سهگانه: مکتب تفکیک، امام موسیصدر و مهرداد اوستا را ـ خریده و استفاده و نگهداری کردهام. بهویژه در این مجله بعضی از سخنرانیها یا مکتوبات اندیشهمرد محبوب حضرت حجتالاسلام و المسلمین سیدمحمد خاتمی ـ حفظهالله ـ که در آن سالها در کنج کتابخانۀ ملی ایران چنین گنجی نهان شده بود، نشر مییافت که موجب علاقه و ارادت بیشتر و احترام افزونترم به سیدهادی خسروشاهی ـ رضوانالله علیه ـ میگردید.
ولی در ده سال اخیر، به تناسب فعالیتهایم در مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی ـ دفتر قم ـ ارتباطات و دیدارها و ملاقاتهای مکرر و متعددی با سید خوشمحضر پیش آمد که شناخت و علاقۀ قبلی را عمق بیشتری بخشید.
سال 1397 به مناسبت سالگرد رحلت ناباورانه عالم مجاهد و بزرگ سیاستمرد ایران آیتالله هاشمیرفسنجانی ـ رضوانالله علیه ـ در مؤسسه برنامهای داشتیم که میهمان اصلی برنامه یار و همراه دیرین او استاد سیدهادی خسروشاهی بوده که توفیق دبیری و ادارۀ میزگرد با حضور استاد خسروشاهی و مهندس محمد هاشمیرفسنجانی و اخوی جناب حجتالاسلام و المسلمین محمدجواد حجتیکرمانی ـ که به خاطر کسالت استاد حجتی بهجای ایشان حضوریافته بود ـ با بنده بوده است.
در دیدارها و ملاقاتهایی که در این سالها با عالم مجاهدِ رحیل دست میداد و بعضاً گعدههای شیرین و شنیدنی میشد، معمولاً کتابهای جدیدالنشر از موسوعه خاطرات و تاریخ خود را مرحمت میکردند. بهیاد دارم که مطالعه کتاب خاطرات ایشان از حکیم کامل و عارف واصل نزدیک شود و فاصله نباشد: استاد سیدجلالالدین آشتیانی ـ طاب ثراه ـ برایم بسیار جالب و دارای نکتههای جدیدی بوده و مشخصاً چهره سیاسی ـ مبارزاتی آیتالله آشتیانی را نمیشناختم و برای اولین بار در این اثر با آن مواجه شده بودم. نکات و حواشی چندی بر آن نوشتم و با اجلال و احترام تقدیم سید سند خسروشاهی کردم که با قبول کریمانه و سپاس و بعض توضیحات ایشان روبه رو گردید. در پی آن، فرمودند بر کتاب درباره امام خمینی ـ 15 خرداد و مسئله انقلاب که شماره 58 از مجموعهیادها، بوده هم حواشی و نکاتی که به نظرم میرسد بنویسم و خدمتشان تقدیم کنم؛ اما با اینکه شروع کردم و هفتاد صفحهای را هم مطالعه و تحشیه کرده بودم، متأسفانه به انجام نرسید تا خدمتشان تقدیم نمایم.
به نظرم دیماه 1398 بود که شبی به تلفن همراهم زنگ زدند و برای تأیید دو نامه امام خمینی به یکی از علمای کشمیر که بنا داشت در کتاب خاطرات خود با مرحوم آیتالله پسندیده بیاورد، مشورت و استمداد کردند. گفتند کپی آن نامهها را از آقای گلسرخی که پس از انقلاب رایزن فرهنگی ایران در هندوستان بوده و کپی نامههای امام خمینی به آن عالم کشمیری را داشته، گرفته است. مشورت کرد که به دفتر مؤسسه در تهران مراجعه کند یا در دفتر قم هم انجام شدنی است؟ بنده هم برای رعایت احترام کامل ایشان و به زحمت نیفتادنشان در رفت و آمد اداری، عرض کردم حاج آقای موسوی ـ ریاست مؤسسه در قم ـ در جلسات هفتگی خود در تهران، این تأییدیه را خواهند گرفت. تقریباً بدون معطلی جناب آقای دکتر حمید انصاری جواب محترمانه و تکریمآمیزی نوشتند که به اطلاع سید رحیل و خادم علم و دین و فرهنگ رساندم و تحویلشان دادم.
اینکه این جریانات و اتفاقات را مفصل نوشتم، شاید بیشتر برای تسکین بیقراری و ناراحتی خودم باشد و البته این گزارشات و توضیحات در لابهلای خود شخصیت و روابط و لطایف کاری استاد خسروشاهی را، برای خواننده گرامی نشان میدهد. شخصیتی امروز از میان ما رحلت کرد و غریبانه رخت بهسرای آخرت کشید که قریب به شصت سال بیوقفه و خستگیناپذیر در خدمت دین و اهداف دینی و توسعه و تعمیق تعالیم اسلام و آموزههای مکتب اهلبیت بوده است. او «جمال شناس» عدیم النظیر، نه در عرصه ایران که در پهنه جهان بوده است. مجلات و مجموعه مکتوبات فراوان او درباره سلسله جنبان بیداری اسلامی سیدجمالالدین اسدآبادی ـ قدس سره ـ شاهد این مدعی است و نشان میدهد که او یک فرد نبود، بلکه دانشنامهای سیار و مؤسسهای گسترده و اثرگذار بوده است.
خسروشاهی «وحدت اسلامی» و اتحاد صفوف مسلمین را به مثابه آرمانی بزرگ، طی دهها سال در کشورهای مختلف و به صورتهای گوناگون پیگیری میکرد. استاد سیدهادی خسروشاهی، به صورت توأمان در مسائل و تحولات فکری ـ سیاسی ایران و جهان اسلام فعال و پیگیر و مؤثر بوده است.
او با اندیشمندان و عالمان فراوانی محشور و مأنوس بوده و با آنان و یا برایشان کار علمی انجام داده است. انس و علاقه و ارتباط با مفسر و حکیم بزرگ علامه طباطبایی ـ قدس سره ـ یکی از آن ارتباطات خاص بوده و استاد خسروشاهی در حفظ و نشر مطلوب بعضی از آثار آن عالم و متفکر بزرگ نقش ارزنده و ماندگاری ایفا کرده و چندین جلد از کتابهای فارسی علامه طباطبایی را به جامعه اهل فکر تقدیم کرده است.
او در جریان مبارزات روحانیت و نهضت امام خمینی، گرچه به حکم تبریزی بودن و مشارکت در مجله مکتب اسلام با فکر و روش آقای شریعتمداری و حتی حزب خلق مسلمان او پس از پیروزی انقلاب اسلامی، قرابت و رفاقت داشت؛ ولی نسبت به امام خمینی و اهداف او کمال صداقت و صمیمیت و همراهی را داشته و از افرادی بوده که امام با کمال معرفت به حال او، احترام و اعتماد خاصی به او داشته و او با چنین روابط و سرمایه اعتماد، در جمهوری اسلامی منشأ خدمات ارزشمندی شده است.
از فعالیت در ارشاد تا سفارت در واتیکان و فعالیتهای اثرگذار در عرصه نشریات عربی و انگلیسی. قبول سمت کاردار جمهوری اسلامیایران در مصر، رفتاری متواضعانه و در همان حال خردمندانه سید سند ما بوده و او در ارتباط با عالمان و اندیشمندان کشور بزرگ و تاریخی مصر، برای آرمان وحدت اسلامی خود تلاش میکرد و البته پیگیری پرونده سیدجمالالدین اسدآبادی که در مصر موفق به تربیت عبده گریده بود، نیز مورد اهتمام سید بوده است و بسیاری خدمات دیگر که بعضاً با اجازه و حمایت مادی و معنوی امام خمینی بوده و او با صداقت و سلامت و با کاردانی موفق به انجام آنها شده بود.
بههرحال، همچنان به خاطر این مصیبت بزرگ غمناک، ناآرام و تلخکام هستم و این غم و تلخی را کاملاً در وجودم حس میکنم، شخصیت بسیار ارزشمند و مفیدی از دست رفت که سخت است جایگزین و مثل و مانندی برای اویافت شود.
شخصیتی با چابکی، چالاکی، حزم، احتیاط و اعتدال خسروشاهی، با ارتباطات گسترده با شبکهای از افراد و افکار و کشورها و مراکز و... کسی که کولهبار تجربۀ بیش از نیمقرن تلاش مستمر را با خود داشت و فراز و فرودهای فراوانی را پشت سر نهاده بود و به حق گنجینهای از افکار بلند و اندیشههای راهگشا و تجربههای ارزشمند بوده و میتوانست بسیار مفید باشد.
اما چه میشود کرد که ما را به اسرار هستی راهی نیست و باید به این کریمه خود را تسلی دهیم که «اإنَا لله و إنّا إلیه راجعون»، خداوند خدمات او را به احسن وجه قبول کند ـ بقبولٍ حسنٍ ـ و او را که در روز شهادت امامهادی ـ علیهالسلام ـ سفر آخرت خود را آغاز کرد، با امامهادی و آباء معصومین وهادین او، محمد و آله الطاهرین ـ صلواتالله علیهم اجمعین ـ محشور بدارد و همچنین از عنایت و شفاعت آن ذوات معصوم برخوردار فرماید و او را بهعنوان خادم مخلص علم و دین و مکتب خاتم النبیین و عترتهالطاهرین بپذیرد.