اگر انسان فکر اجتماعی و سیاسی نداشته باشد گاهی در ارتباط با جریانات و حرکتهای سیاسی هضم میشود و چنان هضم و جذب آنها میشود که دیگر مسائل را نمیبیند و در برابر حرکتها، موضعگیری بجا نمیکند و در نتیجه در برابر حق و حقیقت ایستادگی کرده و با آن مخالفت میکند. اما ایشان هیچ وقت ذوب در جریانات فکری نشد.
آنچه در متن پیش رو می خوانید حاصل گفت و گویی است با آیتالله سیدمحمد غروی عضو جامعه مدرسین که به بررسی ابعاد شخصیتی استاد خسرو شاهی پرداختهاند.
ـ نحوه آشنایی شما با مرحوم استاد سیدهادی خسروشاهی به چه دورانی برمیگردد؟
من در سال 1348 که برای ادامه تحصیل به قم آمدم، مرحوم استاد خسروشاهی از فضلا و شخصیتهای فکری و با دغدغه نسبت به مسائل فرهنگی و روز جامعه تلقی میشد. اولین برخوردی که با ایشان داشتم، در مؤسسه «در راه حق» بود که با حضرات آیات خرازی و دینپرور ارتباط داشتند و تعریف و تمجید ایشان را از آیتالله خرازی شنیده بودم که چگونه شخصیتی هستند.
ایشان یک شخصیت آرام، متین، صبور و نواندیش بود. تنها به مسائل طلبگی بسنده نمیکرد؛ بلکه دغدغه مسائل روز، فرهنگی و جهان اسلام را داشت و پیگیری میکرد. نقل می کنند که از همان سن ۱۲ سالگی در جریان فعالیتهای مرحوم نواب بود و کارهایی که سید جمالالدین اسدآبادی انجام داده بود، دنبال میکرد. این نحوه تفکر و آن هم در سال 48 و حتی قبل از آن، بسیار مهم و نکته قابل توجهی است.
ـ کدام سیره و منش استاد خسروشاهی میتواند درسی برای طلاب جوان باشد؟
دغدغه، تلاشها، سعه صدر و شیوه تبلیغی ایشان میتواند طبیعتاً بهنحوی برای طلاب جوان درس و الگو باشد. طلاب در عین حال که به درس و بحث توجه میکنند و محور اصلی کارشان درس و بحث است، باید به مسائل جهان اسلام و دغدغهها هم توجه داشته و اهتمام جدی برای آشنایی با جریانهای روشنفکری جهان اسلام داشته باشند.
بنده برخی از آثار ایشان را دیدهام. ایشان اشراف جامعی بر جریانها و فعالیتهای مختلف سیاسی و فرهنگی که در مصر، عراق و یا کشورهای عربی مانند مراکش حضور دارند، داشت. نسبت به مسائلی که در ایران بود، از جبهه ملی یا نهضت آزادی گرفته تا فعالیتهای مختلف مرحوم آیتالله کاشانی، احاطه کامل داشت و پیگیر بود.
استاد خسروشاهی پیش از انقلاب هم از کنار فعالیتگروهها و جریانات سیاسی بهراحتی نمیگذشت؛ لذا خاطرات ایشان از مرحوم نواب و یا جریان فدائیان اسلام و پیوندشان با فعالیت آیتالله کاشانی را اگر ملاحظه کنید، یا بعضی رویدادهایی که اتفاق افتاده، اینها نشان میدهد که مرحوم خسروشاهی تمام این ظرافتها را در نظر داشته و مهمتر از همه سعی میکرد که وقایع تاریخی را در ارتباط با این جریانها محققانه دنبال کند. اخوانالمسلمین را ملاحظه میکنیم. که مثلاً یک جریان اسلامی سیاسی و اجتماعی تأثیرگذار آن دوران در مصر بود؛ جریانی بود که بهشکلی با غرب مبارزه داشت. مرحوم خسروشاهی از همه این حرکتها و جریانهای انقلابی اطلاع داشت و خودش بهنحوی درگیر بود؛ لذا ایشان یک شخصیتی است که حرکتهای اسلامی و حرکتهای سیاسی و اجتماعی جهان اسلام را که جنبه اصلاحی داشت، تعقیب میکردند.
ـ نوع نگاه و نگرش مرحوم خسروشاهی به جریانات سیاسی قبل از انقلاب چگونه بود؟
آنچه قابل تأمل است، آنست که ایشان جریانات مختلف را چه در ایران در شکل نهضت آزادی با تکیه بر فعالیتهای مرحوم آیتالله کاشانی و چه در ارتباط با جریان فدائیان اسلام و شخص شهید نواب صفوی و یا جریانات آزادیخواه در کشورهای اسلامی مانند جریان اخوانالمسلمین در مصر و... ایشان دنبال کرده و افراد را شناسایی و ارتباط اینها را با هم تبیین میکرد یا حتی مسائلی را که بهنحوی در آن انحراف بود، نشان میداد و درصدد اصلاح آن نگاه و تفکر بوده است.
در عین تعامل با جریانات فکری و آزادیبخش جهان اسلام، در آنها ذوب نشد و بلکه توانست، هر کدام را در جای خودش درک کند، بفهمد و نقاط مثبت را ببیند و در نتیجه، بهنحوی جنبههای مثبت همه این حرکتهای اجتماعی را نیز برجسته کند. به نظر من یکی از ویژگیهای شخصیتی استاد خسروشاهی، دغدغه اجتماعی و سیاسی و اصلاحات در کشورهای اسلامی حتی در حکومتهای جائرانه است؛ بهگونهای که میتواند این دغدغه را بهخوبی ببیند و تحلیل کند.
ـ پژوهشها، یادداشتها و تجمیع اسناد تاریخی و سیاسیِ مرحوم خسروشاهی چه کارکردی میتواند در مطالعات تاریخ شفاهی کشور و جهان اسلام داشته باشد؟
با توجه به وجود روحیه حقیقتگرایی در ایشان و نیز وجود دغدغههای اجتماعی، اصلاحی وسیاسی در ایشان مدارکی را حفظ و تبیین کرده و این حرکتها را که کدام درست یا نادرست است، از هم تمیز میدهد و در این مسیر موفق عمل میکند؛ لذا شایسته است، دستنوشتهها، خاطرات، اظهارنظرها و یادداشتهای مرحوم خسروشاهی را بهعنوان تاریخ شفاهی جمعآوری کرده و در قالب یک کار پژوهشی و تحقیقی، دستهبندی و به جامعه نخبگانی جامعه ارائه کرد.
ـ رابطه مرحوم خسروشاهی و جریانات سیاسی مصر چگونه بود؟
تشکیلات جمال عبدالناصر و اخوانالمسلمین در مصر بهنوعی با ایران مرتبط بوده و شهید نواب صفوی با همه اینها ارتباط داشت و صحبت هم کرده بود؛ اما اینکه وابسته به تشکیلاتی باشد، نه اینگونه نیست. گاهی خیلیها اینها را تفکیک نمیکنند و صِرف اینکه نواب در چند نوبت به مصر دعوت میشود و سخنرانی میکند و عدهای را ملاقات میکند، وی را وابسته به اخوانالمسلمین و جریانات دیگر میدانند و اینها قابل ملاحظه است.
در این میان چند نکته حائز اهمیت است؛ یکی اینکه برقراری ارتباط و تعامل با شخصیتهای تراز اول جهان اسلام و مبارزین، خود یک درونمایهای میخواهد. اگر آدم مایه انقلابی و رویکرد انقلاب و اصلاحات را نداشته باشد، نمیتواند اینگونه موفق عمل کند.
دوم اینکه هضم در اینها نشود. سوم اینکه روحیه تحقیقی داشته و احساس تکلیف و دغدغه دینی داشته باشد که باید در این برهه از زمان درباره این موضوع خاص قلم بزند و روشنگری کند، برای اینکه تاریخ و حرکتهای انقلابی، تشکیلاتی، سیاسی و اصلاحی مسخ نشود. اینها بسیار مهم است و شخص مرحوم خسروشاهی در این میان، ابتکارات خاص خود را داشت و واقعاً در این عرصه موفق عمل کرد.
جمعآوری آثار مرتبط با شهید نواب صفوی، سید جمالالدین و اخوان بهقلم مرحوم خسروشاهی بسیار کار ارزشمندی است. ایشان اجازه نداد که تاریخ تحریف شود. گاهی با یک فاصله چندساله، خیلی از مسائل تحریف می شود و این اقدامات بهنظرم بسیار ارزشمند بود که مجموعه کارهای شهید نواب صفوی بهگونهای و سید جمالالدین اسدآبادی بهشکل دیگری و... جمعآوری شود. اینها هم مبدع فکرند و هم تجاربشان را میتوان برای حرکتهای بعدی در کشورهای اسلامی با تفکر شیعی ایجاد کرد.
نکته دیگر اینکه مرحوم خسروشاهی در گفتار،کردار و قلمش نسبت به مسئله تقریب، نگاه و توجه ویژهای داشت؛ چراکه هدف، هدف مقدس و ایجاد اتحاد امت اسلام در مقابل دشمنان بود. کما اینکه خود نواب نیز، یک چنین وضعیت و خصوصیتی را داشت که باز انسان این حرکتهای انقلابی را میبینند و نقطه نظر مثبتی اگر دارد، دریافت میکند. نسبت به مثلاً جریان اخوانالمسلمین و دیگر جریانات سیاسی موجود ارتباط خود را حفظ میکند و اینگونه نیست که در این رابطه اصالت شیعی خودش را ملاحظه نکند و نبیند؛ کما اینکه این اصالت را در حرکتهایی که مانند تشکیلات فدائیان اسلام که تا آن زمان نداشتند، ندیده است. اینها جنبههای مثبتی است که میبایست مورد بررسی، پژوهش و تحقیق قرار گیرد. اینها نشان از روحیه آیندهنگر و عمیق فکری آنان دارد که با همه این مراودات و تعاملات در آن جریانات هضم و جذب نشود و جنبههای مثبت را هم ببیند. اگر شبههای است، با ظرافت پاسخ دهند و باید قلم بزنند و نگذارند، در تاریخ محو شود.
ـ از خصوصیات شخصیتی و علمی مرحوم خسروشاهی مواردی ذکر کنید.
آنچه در خصوصیت شخصیتی ایشان دیدهام که درس مهمی برای طلاب امروز حوزههای علمیه میتواند باشد، پرهیز از قدرت، شهرت، آوازه، مقام و ریاست بود. مرحوم خسروشاهی با این پرهیز، کمکم فعالیتهای مختلف اجتماعی خود را در وسعت زیادی انجام میداد.
نکتهای که برای ما جالب بود، اینکه مرحوم خسروشاهی برای هدف تبلیغی خود با همه سلایق، افکار، دیدگاهها و خطوط فکری در اقصینقاط دنیا تعامل داشت. ایشان در عین حال که با فقها مرتبط بود، با افرادی که نگاهی کاملاً متضاد داشتند نیز، تعامل داشت؛ بهعنوان نمونه ارتباطش با مرحوم علامه طباطبایی(ره) که یک فقیه، فیلسوف و مفسر بود، با این نگاه بود که احساس میکرد، تفکرات ایشان از عمق خاصی برخوردار است و برخی از دیدگاههای ناب شیعی ایشان، باید ترجمه و در اختیار فارسیزبانان خارج از ایران و عربزبانان قرار گیرد و اینها مهم است.جامعیت فکر ایشان و روحیه تحقیق و بررسی وی از خصوصیات این شخصیت علمی بود و در عین حال دنبال شهرت نبود. به کار «نه» نمیگفت و از هر ظرفیتی که برایش پیش میآمد. بهترین استفاده را میکرد و هرگز به آن پشت پا نمیزد.
مرحوم خسروشاهی در مقطعی سفیر ایران در واتیکان بود و این ظرفیتی عظیم بود که در اروپا برای ایشان رقم خورد و در آن مدت، کارهای خوبی انجام داد و منشأ یک سری کارهای اثربخش و ماندگار شد؛ بهطوریکه توجه دشمن را به خود جلب کرد تا اگر بتواند، ایشان را ترور شخصیتی و فیزیکی کند. بعد از پایان مأموریت خود به ایران میآید و مشغول به کارش میشود؛ کارهایی که احساس میکند، زمین مانده؛ مثل کارهایی که در قم انجام داد و یکی از برجستهترین آن تأسیس کتابخانه مرکز بررسیهای اسلامی در منطقه پردیسان قم بود. به نظر من رمز موفقیت مرحوم خسروشاهی با همه دانش و تواناییهایی که داشت، نسبت به مرجعیت و بزرگان دین توجه ویژهای داشت و از همه ظرفیتها بهره میبرد و این حرکت و سبک در سایه تلاش، صبر، کوشش و دغدغهمندی ایشان بهخوبی شکل گرفت. این جامعیت بسیار مثبتی است؛ لذا اجازاتی که ایشان از مراجع و بزرگان داشته است، چه اجازه روایی و یا اجازه اجتهاد، نشان میدهد که بزرگان در آن زمان، به ایشان نظر مثبت داشتند و این بسیار مهم است و خود این، نقطه مثبتی برای مرجعیت است که مرجعیت میتواند، افرادی را که نسبت به او شناخت دارند که از یک بیت ریشهدار است، میتوانند به او اعتماد کنند.
ـ نوع نگاه و تعامل استاد خسروشاهی در پیش از انقلاب چگونه بود؟
درس سال 41 ایشان، جزء انقلابیها محسوب میشد. ایشان چه قبل و چه بعد از انقلاب، از هر ظرفیتی، متناسب با شرایط بهره میبرد. وی قبل از انقلاب، از ظرفیت دفتر برخی از مراجع و بزرگان حوزوی، برای سفرهای خارج از کشور استفاده میکرد و بهنظرم اینکه ایشان شاید نتوانست، یک مقدار گل کند، برای این ارتباط و تعامل بود؛ درحالیکه نباید چنین چیزی اتفاق بیفتد؛ چون آدمها با هم فرق دارند. ایشان نه ذوب در طرف شد و نه سنگ او را به سینه میزد.
ـ آیا نگاه امروز سیاسیون و برنامهریزان کشور، با مبانی اندیشهای استاد خسروشاهی متناسب با شرایط است؟
در حال حاضر نیز در برخی از دولتها، فرصتهای فرهنگی و سیاسی را از دست دادهایم. الآن کارهایی که آقای رئیسی دارد انجام میدهد، بهعنوان نمونه، رابطه ما با ترکمنستان بهنحوی قطع شده بود و آذربایجان وضعیت دیگری داشت و اینها خیلی مهم است. اگر تفکراتی مثل تفکر ایشان پمپاژ میشد، در تفکرات برخی از افراد و اشخاص که نقش کلیدی را در رابطه با دیگر کشورها داشتند و دارند، بر سیاست خارجه ما تأثیر دیگری میگذاشت و سعی میکردیم، ارتباط بهتری با کشورهای جهان و منطقه پیدا کنیم.
من به یاد دارم برخی از مراجع معظم تقلید، نظر مثبت و خوبی نسبت به مصر و برقرار رابطه همهجانبه داشتند؛ چون مصر محب اهلبیت(ع) زیاد دارد. تفکراتی که در جامعه غالب مصر بهعنوان مرکز علمای اهلسنت وجود دارد، نزدیک به شیعه است و خلاصه از جهت ظرفیت بالایی که داشت. مصر امروز با 30 سال قبل بسیار متفاوت است و این خیلی مهم است. پس تفکر تقریبی ایشان و حرکتهای اجتماعی ایشان و اینکه یک فکر اجتماعی نسبت به اسلام داشته باشیم و برخلاف تفکرهای سکولاری که احیاناً اسلام را، در جنبههای ارتباط انسان با دین و خدا و یا مسائل اخلاقی در یک سطح خلاصه میکند، اینها تفکراتشان، تفکری جهانشمول بود؛ کما اینکه ایشان تفکری مانند شهید نواب صفوی و ... را برجسته میکند؛ حتی مانیفست جریانی مثل جریان فدائیان را بیان میکند. البته ممکن است نگاه منفی به کارهای نواب داشته باشد؛ اما کسی که بتواند ژرفای حرکت نواب را درک کند، و از آن یک الگویی ارائه دهد خیلی مهم است؛ لذا شناخت این جریانها خیلی اهمیت دارد. یکی از خصوصیات مرحوم خسروشاهی این بود که دارای تفکر تجددگرایی و جهانشمولی بود و میتوانست همه را ببیند و در بعضی جاها دفاع کند و مرجعیت را درک کند.
ـ نگاه استاد خسروشاهی به اسلام تمدنی و کلان چگونه بود؟
نگاه کلانی که مرحوم خسروشاهی نسبت به اسلام و تمدن اسلامی دارد، در تألیفات ایشان نمایان است. جمعآوری کارهای دیگران، بسیار مهم است؛ ارتباطاتی که با شخصیتهای مهم در جهان عرب، مستشرقین و دانشمندان مختلف برقرار میکرد، یک ظرفیت عظیم برای جامعه ایرانی و اسلامی بود. اینها قابل ملاحظه است. در یک کلام مرحوم خسروشاهی از نخبگان بهمعنای واقعی کشور بود که خدمات فرهنگی بسیار ریشهداری را انجام داد و بسیاری نمیدانند، این خدمات چیست و درک نمیکنند، تاسیس کتابخانه خوب است؛ اما زمانی این خوب بودن خود را نشان میدهد که همگان عقبه را ببیند و کارهای گذشته را مطلع شوند و نقش ایشان را ملاحظه کنند.
ـ مهمترین ویژگی های اخلاقی استاد خسروشاهی از منظر حضرتعالی چیست؟
مناعت طبع از خصوصیات برجسته اخلاقی ایشان بود؛ بهمعنای واقعی آقازاده بود و اینطور نبود که شخصیت واقعیاش را برای چیزهای دنیوی هزینه کند. حاضر بود از هزینههای شخصی، کارهایی را انجام دهد و خدا هم ایشان را در همه عرصهها کمک میکرد؛ حتی در ساخت کتابخانه مرکز بررسیهای اسلامی. از ویژگیهایی که داشتند، آن بود که از کسانی که برای ساخت و تجهیز کتابخانه کمک میکردند، یاد میکرد و هر یک را برجسته میکرد؛ از کسانی که هدایایی را به کتابخانه تقدیم میکردند، یاد میکرد و اینها بسیار مهم است؛ یعنی لطف دیگران را ببیند و بیان کند و اینطور نباشد که همه را بهنام خودش تمام کند. قدرشناسی خیلی مهم است.
یک شخصیت متدین، با تقوا و شخصیت جامعنگر نسبت به اسلام و انقلاب بودند. شخصیتی که باید سعی کنیم تا دیگران بتوانند آن را بشناسند و جنبههای مثبت را ببینند و زحمات، تلاشها و حرکتهایی را که مرحوم خسروشاهی در طول عمر خود داشتهاند، بهدرستی تحلیل و مورد استفاده قرار دهند.