( 0. 0 )

دین‌ در مسیر زندگانی‌ بسیار دور و دراز انسانی‌ عامل‌ بسیار مؤثر و نیرومندی‌ برای‌ تهیه‌ موجبات‌ تحول‌ و تكامل‌ آدمی‌ از راه‌ تعلیم‌ و تربیت‌ بوده‌ است‌...

سید محمد محیط‌ طباطبائی

دین‌ در مسیر زندگانی‌ بسیار دور و دراز انسانی‌ عامل‌ بسیار مؤثر و نیرومندی‌ برای‌ تهیه‌ موجبات‌ تحول‌ و تكامل‌ آدمی‌ از راه‌ تعلیم‌ و تربیت‌ بوده‌ است‌. در عین‌ حال‌ خود دین‌ هم‌ از وقوع‌ در حوزه‌ تحول‌ و تكامل‌ بی‌نصیب‌ نبوده‌ و به‌ تدریج‌ فاصله‌ میان‌ زمین‌ و آسمان‌ را پیموده‌ تا آنكه‌ از عالم‌ محسوس‌ و مرئی‌ به‌ جهانی‌ ناپیدا و برتر از دسترس‌ عقل‌ رسیده‌ است‌.
خدائی‌ كه‌ همه‌ معتقدات‌ دینی‌ به‌ وجود او باز می‌گردد و دیر زمانی‌ بر آدمیان‌ در جهان‌ محسوس‌، از خلال‌ مواد و قوای‌ طبیعی‌ تجلّی‌ می‌كرد و احیاناً درون‌ ابرها و موجها و ستونهای‌ دود پیشاپیش‌ پیروان‌ و رهبران‌ دینی‌ حركت‌ می‌نمود و در صدای‌ رعد با آنان‌ سخن‌ می‌گفت‌ و در صورت‌ نیازمندی‌ به‌ افراد و مظاهر متعدّد تجزیه‌ می‌گشت‌، سرانجام‌ از دسترس‌ و چشمرس‌ آدمیان‌ خارج‌ گردید و جای‌ خود را به‌ خدای‌ یكتائی‌ پرداخت‌ كه‌ وجود او برتر از حد تصوّر و ادراك‌ همه‌ بود. موضوع‌ ارتباط‌ خدائی‌ یا خدایانی‌ به‌ شهرها و كشورها و قبیله‌ها و طایفه‌ها و حتی‌ خانواده‌های‌ معینی‌ منتفی‌ گردید و دیگر اور و بابل‌ و آشور تِب‌ و ممفیس‌ و آتن‌ و صور و صیدا و مكّه‌ و صنعا و ابراهیم‌ و اسماعیل‌ و اسرائیل‌ از داشتن‌ خدایان‌ جداگانه‌ و مختص‌ به‌ خود محروم‌ شدند و همه‌ افراد و طوایف‌ مختلف‌ در سراسر جهان‌ از فیض‌ نعمت‌ وجود خدای‌ یكتائی‌ برخوردار گردیدند كه‌ از خزانه‌ غیب‌ خویش‌ به‌ گفته سعدی‌، گبر و ترسا و صابی‌ و مسلمان‌ را همچون‌ مشرك‌ و یهودی‌ محروم‌ نمی‌كرد. و دیگر وجود خدا در آب‌ و آتش‌ و گل‌ و ابر و موج‌ و ستون‌ دود، تصویر نمی‌شد. بلكه‌ در همه‌ جا و پیش‌ همه‌ كس‌ و دور از همگنان‌ در مقامی‌ برتر از درجه‌ قدرت‌ عقلی‌ انسانی‌ قرار گرفت‌.

آخرین‌ ضربتی‌ كه‌ بر آن‌ اساس‌ كهنه‌ و فرسوده‌ وارد آمد و جهان‌ را به‌ حلول‌ وضع‌ و كیفیت‌ تازه‌ای‌ در امر دین‌ بشارت‌ داد، روزی‌ بود كه‌ علی‌ (ع‌) به‌ امر محمد (ص‌) كعبه ابراهیم‌ را از وجود بتهای‌ طوایف‌ عرب‌ بپرداخت‌ و سازش‌ و آشتی‌ با كسانی‌ كه‌ در یگانگی‌ خدا تردید داشتند محظور گردید. در نتیجه‌ دوران‌ چند خدائی‌ و ویژه‌ خدائی‌ و خود خدائی‌ و بی‌خدائی‌ به‌ پایان‌ رسید و بیان‌ الهكم‌ اله‌ واحدٌ لا اله‌ الا هو، پروردگار آدمیان‌ را از همه‌ اوصاف‌ مادی‌ و صوری‌ متصور كه‌ در نظر پیروان‌ ادیان‌ سلف‌ داشت‌ مبرّا ساخت‌ و در سوره‌ توحید از قرآن‌، او را از تعلّقات‌ جانبداری‌ از قومی‌ و بستگی‌ به‌ زن‌ و فرزندی‌ برتر معرفی‌ كرد. در پی‌ اثبات‌ این‌ توحید دینی‌ كه‌ بنیانگذار و علمدار و رهنمای‌ توحید الهی‌ بود خود دین‌ از پیوستگی‌ به‌ محل‌ و قوم‌ و طایفه‌ و نژاد و زبان‌ خاصی‌ آزاد ماند و همه‌ كس‌ را در همه‌ جا به‌ سوی‌ خود و خدا دعوت‌ كرد و فضیلت‌ را در علم‌ و تقوی‌ ـ نه‌ اصل‌ و نسَب‌ و جاه‌ و اعتبارات‌ صوری‌ ـ دانست‌.

بنابراین‌ خطاب‌ اِنَّ هذه‌ اُمَّتُكُم‌ اُمَّةً واحِدَةً همه‌ پیروان‌ این‌ دین‌ جدید را امّت‌ و ملت‌ واحدی‌ شناخت‌ كه‌ در آن‌ شبهه‌ اختلاف‌ و امتیاز عنصری‌ را مجال‌ تفرقه‌افكنی‌ باز نماند. بدیهی‌ است‌ چنین‌ دینی‌ كه‌ جهانیان‌ را به‌ صلح‌ و سلامت‌ و همزیستی‌ و هماهنگی‌ در راه‌ تقوی‌ و علم‌ دعوت‌ می‌كرد بایستی‌ به‌ نام‌ شایسته‌ای‌ همچون‌ اسلام‌ خوانده‌ شود كه‌ از لفظ‌ آن‌ همان‌ معنی‌ و مقصد عالی‌ انسانی‌ مفهوم‌ گردد.

مشیّت‌ الهی‌ برای‌ سدّ راه‌ هر گونه‌ دخالت‌ آیندگان‌ به‌ عذر نیازمندی‌ و كم‌ و كاستی‌ با نزول‌ آیته‌ اَلْیَوم‌ اَكْمَلْتُ لَكُمْ دینَكُمْ وَ اَنْعَمْتُ عَلَیْكُمْ نِعْمَتی‌ وَ رَضیت‌ لَكُمُ اْلاسلا'م‌ دیناً، دین‌ كامل‌ اسلام‌ را از آنِ مردم‌ دانست‌ و این‌ تكمیل‌ دین‌ را اتمام‌ نعمت‌ الهی‌ بر مردم‌ محسوب‌ داشت‌ و در عین‌ حال‌ امكان‌ تردید و شبهه‌ وجود كم‌ و كاست‌ را در این‌ دین‌ زایل‌ كرد و مژده‌ اتمام‌ نعمت‌، همه‌ را از وعده انتظار نزول‌ نعمت‌ جدید بی‌نیاز معرفی‌ نمود و در نتیجه‌ مسلمانان‌ از هر گونه‌ دغدغه‌ای‌ راجع‌ به‌ سرنوشت‌ آینده‌ اسلام‌ آسوده‌ شدند.

جمع‌آوری‌ قرآن‌ در فاصله‌ بسیار كوتاهی‌ از رحلت‌ پیغمبر در مجموعه‌ واحدی‌ با نظارت‌ دقیق‌ نویسندگان‌ وحی‌ و یاران‌ همدم‌ و همنشین‌ پیغامبر و حفظ‌ آن‌ به‌ صورت‌ مدوّن‌ در پیش‌ خلیفه‌ وقت‌، اسلام‌ را از آنچه‌ پیروان‌ دینهای‌ سلف‌ درباره‌ كتابهای‌ دینی‌ خود بدان‌ مبتلی‌ شده‌ بودند حفظ‌ كرد، چنانكه‌ امروز بدون‌ تردیدی‌ می‌توان‌ گفت‌ این‌ قرآنی‌ كه‌ امروز در دست‌ من‌ و شما است‌ از حیث‌ صورت‌ لفظی‌ همان‌ قرآنی‌ است‌ كه‌ در خلافت‌ حضرت‌ علی‌ خوانده‌ می‌شد و یا همان‌ قرآنی‌ است‌ كه‌ در عهد خلافت‌ ابوبكر مدوّن‌ گردید و عثمان‌ نسخه‌ اصلی‌ آن‌ را از حفصه‌ زن‌ پیغمبر به‌ امانت‌ گرفت‌ و از روی‌ آن‌ نسخه‌های‌ متعدد استنساخ‌ كرد و به‌ نواحی‌ مختلف‌ از قلمرو مسلمانی‌ فرستاد تا مرجع‌ حافظان‌ قرآن‌ هنگام‌ اختلاف‌ قرائت‌ قرار گیرد.

قید تعلیم‌ و تعلّم‌ قرآن‌ از راه‌ حفظ‌ یا سینه‌ به‌ سینه‌ سبب‌ شد كه‌ فقدان‌ نقطه‌ و حركت‌ و حروف‌ در نسخه‌های‌ اساسی‌ صدر اسلام‌ تأثیری‌ در درست‌ خواندن‌ و آموختن‌ آن‌ نداشته‌ باشد و اختلاف‌ قرائت‌ از حدّ معین‌ لهجه‌ای‌ تجاوز نكند. این‌ یگانگی‌ در خدا و دین‌ و رسول‌ و كتاب‌، سنگ‌ بنیان‌ اسلام‌ بوده‌ كه‌ توانست‌ در طی‌ قریب‌ به‌ هزار و چهار صد سال‌ آن‌ را از تأثیر نفوذ عوامل‌ بنیان‌شكن‌ نگاه‌ دارد.

گسترش‌ اسلام‌ در طی‌ مدت‌ كوتاهی‌، آن‌ هم‌ در عرصه‌ بسیار وسیعی‌ از جهان‌، حادثه‌ بی‌نظیر تاریخی‌ بود. گرایش‌ اقوام‌ و طوایف‌ و پیروان‌ ادیان‌ گوناگونی‌ در نواحی‌ مختلف‌ شر ق كه‌ هر یك‌ دارای‌ مایه‌های‌ مختلف‌ و مشخص‌ عقلی‌ و عقیده‌ای‌ بودند، به‌ جای‌ آنكه‌ در دین‌ اسلام‌ ایجاد تفرقه‌ای‌ بكند همه‌ را در این‌ قالب‌ روحی‌ تازه‌ ریخت‌ و تفاهم‌ بی‌سابقه‌ای‌ میان‌ اقوام‌ مختلف‌ شرق و غرب‌ به‌ وجود آورد. این‌ تفاهم‌ روحی‌ مشترك‌ و دریافت‌ متحد دسته‌جمعی‌ از دین‌ و كتاب‌، طوری‌ رشته‌ اتّحاد كلمه‌ و عقیده‌ را در طیّ قرنها استوار نگه‌ داشت‌ كه‌ هم‌اینك‌ حضور ذهنی‌ همه‌ مسلمانان‌ روی‌ زمین‌ برای‌ ادراك‌ كنه‌ این‌ وحدت‌ از هزار سال‌ پیش‌ قویتر است‌.

سابقه اختلاف‌ خانوادگی‌ بنی‌هاشم‌ با بنی‌امیه‌ در دوران‌ جاهلیّت‌ كه‌ زیر حجاب‌ وحدت‌ عقیده‌ و ایمان‌ مستور شده‌ بود، بعد از قتل‌ عثمان‌، معاویه‌ پسر ابوسفیان‌ را برانگیخت‌ تا این‌ یادگار جاهلیّت‌ طایفه‌ای‌ خود را در قلمرو دین‌ به‌ كار اندازد و در نتیجه‌ خلافت‌ را از جنبه‌ دموكراسی‌ انتخابی‌ به‌ صورت‌ امری‌ توارثی‌ و انتصابی‌ درآورد. امری‌ كه‌ بنی‌هاشم‌ نیز پس‌ از غلبه‌ نتوانستند آن‌ را به‌ صورت‌ اصلی‌ برگردانند و ششصد و بیست‌ سال‌ به‌طور مستقیم‌ و مستقل‌ در بین‌النهرین‌ و دویست‌ و هشتاد سال‌ به‌طور وابسته غیرمستقل‌ در مصر آن‌ را نگاه‌ داشتند.

دوام‌ این‌ سنت‌ غلط‌ از سده‌ دهم‌ هجری‌ به‌ اولاد عثمان‌ ترك‌نژاد مجال‌ آن‌ را داد كه‌ مدت‌ چهارصد سال‌ با عنوان‌ خلافت‌ بر مسلمانان‌ فرمان‌ برانند.

اما تفاوت‌ سلیقه‌ و طریقه‌ای‌ كه‌ علماء در كار استنباط‌ احكام‌ از كتاب‌ و سنّت‌ داشته‌اند در صدور آراء فقهی‌ اختلاف‌ نظری‌ را از سده‌ سوم‌ و چهارم‌ به‌ وجود آورد كه‌ با همه‌ گسترش‌ حوزه‌ شمول‌ آن‌ و تحولاتی‌ كه‌ در طی‌ هزار سال‌ پذیرفته‌ هم‌اكنون‌ از دو صورت‌ كلی‌ سنی‌ و شیعه‌ و هفت‌ عنوان‌ فقهی‌ جعفری‌ و زیدی‌ و اسماعیلی‌ و مالكی‌ و حنفی‌ و شافعی‌ و حنبلی‌ نمی‌گذرد با این‌ اختلاف‌ عنوانی‌ توجّه‌ به‌ حقیقت‌ امر می‌نماید كه‌ همگنان‌ در مسیر دین‌ بدون‌ توجه‌ به‌ اختلاف‌ ظاهری‌ به‌ روش‌ واحدی‌ حركت‌ می‌كنند و اجتماع‌ سالیانه‌ مسلمانان‌ پراكنده‌ در اقطار و اكناف‌ به‌ روز عید اضحی‌ در محل‌ واحدی‌ (مكّه‌) برای‌ برگزاری‌ عمل‌ واحدی‌ با سنّت‌ واحدی‌ گواهی‌ می‌دهد كه‌ مسلمانان‌ جهان‌ بدون‌ توجه‌ به‌ اختلاف‌ اسمی‌ و عنوانی‌ در همه‌ جا معتقد به‌ خدای‌ یگانه‌ و كتاب‌ واحد و دین‌ واحد هستند.

سقوط‌ خلافت‌ یا به‌ عبارت‌ رساتر ریاست‌ مذهبی‌ سلاطین‌ عثمانی‌ چیزی‌ را كه‌ قرنها سلسله‌جنبان‌ اختلاف‌ میان‌ شیعه‌ و سنی‌ بود از میان‌ برداشت‌ و راه‌ را جهت‌ اجرای‌ آرزوی‌ مقدسی‌ گشود كه‌ همواره‌ متفكران‌ مسلمان‌ را از بابت‌ تأمین‌ یگانگی‌ و برادری‌ و همكاری‌ میان‌ قاطبه‌ مسلمانان‌ به‌ خود مشغول‌ می‌داشت‌.

این‌ آزادی‌ اندیشه‌ از قید تعلق‌ به‌ امر خلافت‌ و ریاست‌ عامه‌ فردی‌ به‌ محمد علی‌ جناح‌ و دنباله‌روان‌ او در شبه‌ قاره‌ هند و به‌ سران‌ استقلال‌طلب‌ و آزادیخواه‌ مصر و سودان‌ و به‌ احمد سوكارنو در جاوه‌ و سوماترا مجال‌ آن‌ را بخشید كه‌ مسلمانان‌ را از قید فرمانبرداری‌ نامسلمانان‌ اروپائی‌ رهائی‌ بخشند و به‌ آنان‌ درس‌ آزادگی‌ و توحید عقاید و همزیستی‌ مسلمانی‌ بیاموزند.

وجود چنین‌ محیط‌ مساعد و زمینه آزاد و آماده‌ای‌ به‌ طرفداران‌ نهضت‌ برادری‌ و همكاری‌ میان‌ عموم‌ مسلمانان‌ مجال‌ داد كه‌ در قاهره‌ پس‌ از زوال‌ آرزوی‌ تجدید و انتقال‌ خلافت‌ به‌ احفاد محمد علی‌ شاه‌، زیر عنوان‌ التقریب‌ بین‌ المذاهب‌ الاسلامیّه‌ یك‌ قسم‌ فعالیت‌ فكری‌ ثمربخشی‌ را آغاز كنند.

نكته‌ مهمی‌ كه‌ در این‌ تمایل‌ به‌ وحدت‌ و قرابت‌ به‌ نظر می‌رسد توجه‌ دیرینه‌ پیروان‌ مذهب‌ جعفری‌ به‌ امر تقریب‌ و تألیف‌ و توحید مساعی‌ است‌. ممكن‌ است‌ این‌ شبهه‌ به‌ نظر برسد كه‌ وجود مركز سیاسی‌ مذهب‌ مقتدری‌ در دسترس‌ اهل‌ سنت‌ و محرومیّت‌ شیعیان‌ از اتكاء به‌ چنین‌ مركزی‌، آنان‌ را به‌ درخواست‌ قبول‌ همزیستی‌ مسالمت‌آمیز از طرف‌ عنصر غالب‌ و حاكم‌ وادار كرده‌ است‌ در صورتی‌ كه‌ توجه‌ به‌ یك‌ واقعیت‌ تاریخی‌ چنین‌ شبهه‌ای‌ را از میان‌ برمی‌دارد. وقتی‌ مُعِزُّالدوله‌، احمد بویه‌ بر بغداد مستولی‌ شد و خلیفه‌ عباسی‌ را مطیع‌ خود ساخت‌ و او را دستگیر كرد، برای‌ او سهل‌ بود كه‌ محلّ اقامت‌ مركز امامت‌ زیدیه‌ را از طبرستان‌ و یا یمن‌ به‌ بین‌النهرین‌ منتقل‌ سازد و همانطور كه‌ بغدادیان‌ را به‌ رعایت‌ جانب‌ شیعه‌ و اشتراك‌ در تشریفات‌ عزاداری‌ عاشورا و برگزاری‌ مراسم‌ عید غدیر وادار كرده‌ بود می‌توانست‌ آنان‌ را مانند جوهر سردار فاطمیان‌ مصر وادار به‌ اطاعت‌ از امامت‌ و بیعت‌ به‌ خلیفه‌ای‌ علوی‌نژاد بسازد. اما او به‌ چنین‌ كاری‌ دست‌ نزد و با حفظ‌ عقیده تشیّع‌ خانوادگی‌ خود با خلیفه‌ دیگر عباسی‌ كه‌ به‌ جای‌ خلیفه‌ مخلوع‌ نشانده‌ بود، بیعت‌ كرد.

به مطلب امتیاز دهید :
( 0. 0 )
Review Count : 0 Review

Change the CAPTCHA code