شهید ثقة الاسلام تبریزی

میرزا علی آقا، فرزند ارشد مرحوم آیت‌الله حاج میرزا موسی ثقةالاسلام در سال 1277 هـ . ق در تبریز دیده به جهان گشود. پدر وی از جمله علما طراز اول تبریز و از خاندان معروف «ثقةالاسلام» بود که نیای آنان از دو قرن پیش، از خراسان به تبریز هجرت نموده و در این شهر اقامت گزیده بودند.

میرزا علی در آغاز زندگی، مادر خود را از دست داد، ولی سایه پدر بر سر او برقرار بود و او توانست از نوجوانی به تحصیل مقدمات علوم، ادبیات و معانی بیان در نزد فضلای تبریز بپردازد و پس از طی مراحل، بخشی از فقه و اصول را هم در تبریز آموخت و سرانجام، در اواخر قرن سیزدهم هجری به عراق رفت و در کربلا و نجف به تکمیل و ادامه تحصیل مشغول شد و نه سال تمام در حوزه‌های علمی عراق، در نزد اساتید معروف، تلمذ نمود و سرانجام در سال 1308 هـ . ق، پس از کسب معلوماتی بسیار، به تبریز برگشت و از بدو ورود، به بحث و تدریس و تألیف و نشر معارف الهی پرداخت و به حوزه علمیه تبریز رونق ویژه‌ای بخشید.

مرحوم مدرس خیابانی، صاحب کتاب معروف «ریحانة الادب»، درباره وی می‌نویسد: «علی بن موسی بن محمد شفیع، خراسانی الاصل تبریزی المسکن از اکابر علمای تبریز می‌باشد که در نجوم و ریاضیات و تاریخ و کلام و حکمت و علوم متداوله حظی وافر داشت. در نزد جد خود به تکمیل معارف الهیه پرداخت و در سال 1308 به وطن مألوف خود مراجعت نمود..»[1]

مرحوم شیخ آقابزرگ تهرانی از استادان دوران تحصیل او در عراق اطلاعات دقیق‌تری در اختیار ما قرار می‌دهد و می‌نویسد: «او مقدمات علوم را در زادگاه خود فرا گرفت و جهت ادامه‌ی تحصیل به عتبات مقدس عراق مهاجرت نمود و در نجف در درس مرحوم میرزا حبیب الله رشتی و دیگران حاضر شد و در کربلا در درس شیخ زین العابدین مازندرانی و شیخ علی بفروش شرکت و در سال 1308 به تبریز مراجعت نمود».[2]

درواقع ثقةالاسلام در علوم معقول و منقول و ادبیات و نجوم و در تاریخ، یگانه‌ی دوران و نابغه‌ی زمان خود در تبریز بود و در دو علم فقه و اصول هم به پایه‌ی بلندی رسیده بود و در کتاب‌شناسی نیز مهارت خاصی داشت.

یکی از مشاهیر آذربایجان و از مجاهدان انقلاب مشروطیت به نام اسماعیل یکانی، درباره او می‌گوید:

«شهید در علم تاریخ و علم کلام ید طولا داشت و مثنوی‌شناس هم بود، به طوری که غالباً در ضمن صحبت‌هایش با مناسبتِ تمام از ابیات مثنوی شاهد می‌آورده است».

مؤلف دیگری درباره‌ی ثقةالاسلام شهید کتابی نوشته که در آن چنین آمده است: «او از اعاظم مجتهدین و جامع معقول و منقول بود و گذشته از علوم دینیه و حکمت و فلسفه به واسطه‌ی احساسات اجتماعی و جنبه‌ی سیاسی که داشت یکی از متفکرین اجتماعی و روحانی منورالفکر به شمار می‌رفت. هرگز نمی‌توان گفت که او یک ملای خشک ظاهرپرست بوده، بلکه یک مصلحِ خیراندیشِ بی‌غرض و روحانی صاحب نفس و طرفدار صلح و صلاح به شمار می‌رفت و ابداً راضی نمی‌شد که هموطنان او وقت خود را به کارهای پوچ و بیهوده صرف نموده و از اوضاع دنیا بی‌خبر و از ترقی بی‌بهره بمانند.

بنابراین همیشه در مساجد و منابر با نصایح حکیمانه، مردم را به شاهراه سعادت و تمدن هدایت و تکالیف شرعی و قانونی را با بیان متین و لطیف راهنمایی می‌نمود و به واسطه‌ی حسن اخلاقی که داشت، با هر صنف با نهایت نزاکت و خوشدلی و تواضع و فروتنی رفتار می‌کرد و درباره‌ی فقرا و ضعفا و افتادگان از هیچ‌گونه مساعدت و بذل و بخشش خودداری نمی‌نمود و به این مناسبت، همیشه در انظار محترم و معزز بود.

منزلش روز و شب مجمع ادبا و فضلا و آزادگان بود. در ضمن صحبت‌های  دینی و اخلاقی، مردم را به حب وطن و نوع‌دوستی ترغیب و تشویق نموده و دایماً در هدایت جاهلان و بیداری غافلان سعی و کوشش به جا می‌آورد و افراد ملت را به وظیفه‌ی خود آگاه می‌ساخت و حقوق و حدود آنها را به خودشان می‌فهمانید و برملا می‌گفت: «بندگان خدا نباید از حقوق حقه‌ی خود دست برداشته و به زیر بار ظلم ستمکاران بروند و از دفاعِ وطن غفلت نمایند».

ثقةالاسلام ذاتاً ترقی خواه بود و در دوران مشروطه فعالیت‌های شجاعانه‌ای از خود بروز می‌داده است.»[3]

دوست فرهیخته من، مرحوم استاد عبدالعلی کارنگ که از نویسندگان و پژوهندگان بزرگ آذربایجان بود، جزوه‌ای به نام «آثار و تألیفات ثقةالاسلام» نوشته و معتقد است که «او یکی از مردان بزرگ تاریخ معاصرِ وطن ما بود و حق عظیمی بر گردن ما دارد.»

وی در کتاب «دانشمندان آذربایجان» می‌نویسد: «آقا میرزا علی ثقة‌الاسلام در نظم و نثر پارسی و عربی مهارت کامل داشت و صاحب رسائل و مقالات است. رسائل «بث الشکوی» و «ایضاح الابناء» و «رساله‌ی لالان» نمونه‌ای از منشآت اوست. بزرگ‌ترین آثار آن بزرگوار «مرآت الکتب» است که به اندازه‌ی «کشف الظنون» به قلم آورده است».

در کتاب «رجال آذربایجان» آمده است: «ثقةالاسلام در ادبیات فارسی و عربی به حق استاد بوده است و کتاب رساله‌ی لالان او که در اجتماعات و سیاست تحریر یافته بیان‌کننده‌ی افکار اجتماعی اوست و نیز ترجمه‌ی اثر معروف «بث الشکوی عُتبی» دلیل تسلط او در ادبیات فارسی و عربی است و یک نوع ترجمه‌ی آزاد به سبک ترجمه‌ی کلیله و دمنه می‌باشد که بنا به توصیه‌ی امیر نظام گروسی انجام یافته و امیر نظام که خود منشی و ادیب بوده پس از مطالعه‌ی ترجمه‌ی مزبور ضمن مکتوبی که به ثقةالاسلام شهید نوشته، آن ترجمه را ستوده و تقریظ کرده است».

عارف قزوینی درباره‌ی آن مرحوم می‌نویسد:

«ایشان از اعاظم مجتهدین شیخیه بوده و گذشته از علوم اسلامی در تاریخ ادبیات ایران مقام بزرگ و در علوم جدید عصر و معلومات سیاسی، منزلت رفیع داشته. ذوق ادبی، احساسات اجتماعی و اطلاعات عصری، او را از جرگه‌ی روحانیان خشک به در آورده و در صف فضلا و دانشمندان و متفکرین اجتماعی قرار داده بود، ای بسا مردان اهل علم و ادب که مجلسش را غنیمت شمرده و از حضرتش حظوظ معنوی می‌بردند. افسوس که نور حیاتش را دشمنان حیات ایران خاموش کردند، سخنانش ناگفته ماند، آثارش نهفته و تألیفاتش پایان نایافته، از جمله‌ی آنها کتابی است که در «علم رجال» نوشته است».[4]

* * *

شیخ شهید علاوه بر مقام علمی رفیع، تدریس، تألیف، تبلیغ در جریان‌های سیاسی منطقه آذربایجان هم نقش ویژه‌ای به عهده داشت و علیرغم مرجعیت دینی برای فرقه «شیخیه»، همواره با علمای دیگر تفاهم و تعامل مثبت و ارزشمندی داشت که این امر در بحران مسئله مشروطیت به اوج خود رسید که چگونگی آن در تواریخ مربوط به این نهضت، آمده است.

شیخ در سایه مبارزات شجاعانه برضد نیروهای اشغالگر روسیه تزاری و عدم پذیرش پیشنهادهای فرماندهان روس، سرانجام همراه گروهی از همراهان خود، در روز عاشورا، توسط دژخیمان روسی، به دار آویخته شد و به شهادت رسید.

البته درباره شهید میرزا علی آقا ثقةالاسلام تبریزی کتاب‌ها و مقالات بی‌شماری نوشته شده است و شاید آخرین آنها کتاب «ثقةالاسلام تبریزی، شهید نامدار عاشورا» تألیف اینجانب باشد که چندی پیش در 500 صفحه از سوی «مرکز اسناد انقلاب اسلامی» در تهران منتشر شده و شامل همه حوادث زندگی آن شهید و مسائل مربوط به دوران مشروطیت و موضع‌‌گیری‌‌های خاص نامبرده است.

«رسائل سیاسی میرزا علی ثقةالاسلام» هم شامل مقالات و رسائل سیاسی ایشان است که به همت آقای علی اصغیر حقدار، چند سال قبل منتشر شد... ولی جامع‌ترین آثار، کتاب: «مجموعه آثار قلمی شادروان ثقةالاسلام شهید تبریزی» است که به کوشش آقای نصرت الله فتحی جمع‌آوری، تنظیم و در دی ماه 2535(!) از سوی انجمن آثار ملی، به شماره 127 با تعلیقات و توضیحاتی در آخر کتاب منتشر شده است.

زحمات آقای فتحی در جمع‌آوری و نشر این آثار قلمی قابل تقدیر است، ولی در توضیحات آخر کتاب اشتباهاتی رخ داده که نقد یک مورد آن که مربوط به خاندان ماست، بی‌مناسبت نیست.

آقای فتحی در تقریر شماره 38، صفحه 478 کتاب در ضمن معرفی آیت‌الله حاج سید احمد خسروشاهی می‌نویسد:

«... از مجتهدان تبریز بوده است. بازماندگانش به شغل بازرگانی پرداختند. کاملاً موفق...»؟! در صورتی که خسروشاهی‌های «شاغل در امور بازرگانی کاملاً موفق»! فرزندان و بازماندگان مرحوم عمدة التجار، حاج میرزا حسن آقا خسروشاهی بودند که او اولاً سید نبود و ثانیاً پس از خلع لباس در دوره قلدری رضاخان، دیگر پس از آزادی پوشیدن لباس خاص، به سلک روحانیت بازنگشت و در تهران به امور بازرگانی پرداخت و فرزندان وی هم مؤسسات و کارخانه‌های متعددی از جمله شرکت «تولید دارو» را تأسیس کردند که به قول آقای فتحی‌زاده در این امور «کاملاً موفق» بودند، ولی پس از انقلاب اسلامی به دلایل خاص خودشان، غیر از خود حاج میرزا حسن آقا، ایران را ترک نموده و به اروپا یا امریکا مهاجرت کردند و مشغول امور بازرگانی باز «کاملاً موفق»! شدند.

اما فرزندان و بازماندگان آیت‌الله حاج سید احمد خسروشاهی که از سادات و اهل علم و در کسوت روحانیت بودند، کاملاً دور از فعالیت‌های بازرگانی بودند و به تدریس و تبلیغ و انجام وظایف روحانی خود پرداختند و مرحوم آیت‌الله حاج سید مرتضی خسروشاهی، فرزند ارشد ایشان، از مفاخر علما و فقهای آذربایجان به شمار می‌رفت و همچنین فرزندان ایشان...

 


[1] . ریحانة الادب، ج 1، ص 369.

[2] . نقباء البشرء، ص 1546 ـ شمارۀ 2062

[3] زندگینامه‌ی ثقة الاسلام، تألیف: ح.ر، چاپ تهران، ص 24.

[4] . ثقةالاسلام تبریزی، شهید نامدار عاشورا، تألیف سید هادی خسروشاهی، چاپ تهران، 1390، ص 25-27.