گفته مى شود كه علامه طباطبایى در مسایل سیاسى روز دخالت نمى كرده و در نهضت اسلامى ایران هم شركت نداشت و فقط به فلسفه و تفسیر قرآن مى پرداخت!..

... در گفتگوهاى قبلى اشاره كردم كه استاد علامه سید محمدحسین طباطبایى، یك فرد سیاسى به مفهوم مصطلح امروز نبودند، ولى درباره مسایل مهم داخلى یا خارجى، مربوط به مسلمانان و جهان اسلام، اظهار نظر نموده و به تكلیف خود عمل مى كردند. در مورد شركت در مسئله نهضت اسلامى ایران هم باید بگویم كه ما همگى به خاطر داریم كه علامه طباطبایى در آغاز مبارزه روحانیت علیه اقدامات رژیم، اعلامیه هاى مشترك مراجع عظام قم را در مورد مسایل سیاسى كشور، امضا مى كرد و در چندین اعلامیه، امضاى ایشان در كنار اسامى آقایان مراجع آمده است.

مثلا یكى از اعلامیه هاى مفصل و طولانى را كه با عنوان: نظریه مراجع تقلید و آیات عظام حوزه علمیه قم راجع به تصویب نامه مخالف قانون دولت، در دو صفحه منتشر شده است، امضا مى كنند. در آخر این اعلامیه كه اصل آن توسط امام خمینى(ره) نوشته شده بود، چنین آمده است:

«... ملت ایران نیز با این نحو تصویب نامه ها مخالف است به دلیل آن كه در دو سه ماه قبل كه فشار و ارعاب قدرى كم تر بود، تبعیت خودشان را از علماى اسلام به وسیله تلگراف و مكاتیب و طومارها از اطراف و اكناف ایران اعلام نموده و لغو تصویب نامه غیر قانونى دولت را راجع به انتخابات انجمن هاى ایالتى و ولایتى خواستار شدند و دولت نیز قبول درخواست ملت را كرده و احاله به مجلس نمود. اینك به وسیله حبس و زجر و اهانت به طبقات مختلفه ملت، از روحانیین و متدینین تسلط خود را بر ملت احراز نموده بدون اعتناء به قوانین اسلام و قانون اساسى و قانون انتخابات، دست به كارهایى زده كه عاقبت آن براى اسلام و مسلمین خطرناك و وحشت آور است.

خداوند انشاءالله دولت هاى ما را از خواب غفلت بیدار كند. بر ملت مسلمان و جمعیت اسلام ترحم فرماید. فانّالله و انّا الیه راجعون.

مرتضى الحسینى اللنگرودى، احمد الحسینى الزنجانى، محمدحسین طباطبایى، محمد الموسوى الیزدى، محمدرضا الموسوى الگلپایگانى، سید كاظم شریعتمدارى، روح الله الموسوى الخمینى، هاشم الآملى، مرتضى الحائرى.

علاوه بر مسائل داخلى، علامه طباطبایى در مسایل مهم دنیاى اسلام هم باز به نحوى اظهار نظر و یا اداى تكلیف مى كردند كه یكى از آن موارد مسئله فلسطین بود كه معظم له همراه مرحوم آیت الله سید ابوالفضل زنجانى (مقیم تهران) و شهید آیت الله شیخ مرتضى مطهرى با افتتاح حساب مشترك در چند بانك تهران، براى كمك رسانى به مردم فلسطین اقدام لازم را به عمل آوردند كه در آن شرایط حساس این عمل احساس مسؤولیت ویژه را نشان مى دهد.

گزارش ها و اسناد به جاى مانده از ساواك، چگونگى اقدام و نوع حساسیت رژیم را نشان مى دهد كه ما چند نمونه از آن اسناد را در ضمن این خاطرات  مى آوریم:

16/2/1349

نامه داخلى سازمان امنیت و اطلاعات كشور

(1)

از: بخش هفت

موضوع: تعیین مشخصات حساب هاى جارى

خواهشمند است دستور فرمایید صاحبان حساب هاى جارى شماره هاى زیر را به طور غیر محسوس تعیین و نتیجه را به این بخش اعلام نماید.

حساب جارى شماره 45600 بانك بازرگانى مركز

حساب جارى شماره 77288 بانك ملى مركزى

حساب جارى شماره 9595 بانك صادرات بازار

رییس بخش بصیرى

(2)

جلسه عده اى از روحانیون در منزل توكلى

از ساعت 7 الى 9 روز یكشنبه 13/2/1349 جلسه اى با شركت شیخ اكبر هاشمى، شیخ حسین كاشانى، لاهوتى، شیخ احمد توكلى كرمانى، شیخ فضل مهدى زاده محلاتى، سید على غیورى و شیخ جعفر شجونى در منزل احمد توكلى تشكیل گردید. هاشمى اظهار داشت در منزل خمینى در قم باز است و من با سید احمد پسر آقاى خمینى و شیخ حسن و شیخ صادق كه كارهاى منزل را اداره مى كنند ملاقات كردم در مورد حقوق و طلاب، این سه نفر گفتند آقاى امام خمینى سفارش نموده چنان چه مانعى نیست حقوق طلاب را بدهید. من سؤال كردم آیا پول هست؟ آنها جواب دادند موضوع پول مطرح نیست و موجود مى باشد اما چه كسى باید این پول را بدهد؟ چون هر كسى این كار را بكند مورد مؤاخذه سازمان قرار خواهد گرفت.

كاشانى اظهار داشت خوب است این پول به وسیله ربانى و منتظرى داده شود. هاشمى جواب داد من عقیده دارم فقط منتظرى این عمل را انجام بدهد و اگر سؤال شد بگوید این پول را مؤمنین داده اند جمع شده و باید پرداخت شود هركس این مطلب را بگوید چون فعلاً كه آقاى حكیم هم مریض است، خیلى مناسب است كه پول از طرف خمینى داده شود.

پس هاشمى گفت: مرتضى مطهرى ـ سید حسین طباطبایى علامه كه در قم است و سید زنجانى كه مشارالیه نیز ظاهراً در قم مى باشد.[1] به منظور كمك به آوارگان فلسطینى حساب هایى باز نموده اند كه شماره هاى آن به این شرح است:

بانك ملى شعبه مركزى 77380 - بانك صادرات شعبه مركز 9595 ـ بانك بازرگانى شعبه مركز 45600 و سفارش نمود كه در منابر به مردم بگویید كه كمك كنند توكلى در پایان جلسه اظهار داشت (؟) مسافرت نموده و احتمالا نوشته مراجعه خواهند نمود.

(3)

به: ریاست بخش هفت

از: بخش تحقیق و احضار

درباره: تعیین مشخصات حساب هاى جارى

عطف: به یادداشت ادارى مورخه 16/2/1349

تعیین اسامى صاحبان حساب جارى مورد نظر به طریق غیر محسوس براى این بخش مقدور نمى باشد و طبق تحقیقات انجام شده درباره حساب جارى شماره 9595 بانك صادرات معلوم گردید كه به نام سه نفر افراد مشروحه زیر به ثبت رسیده است.

1ـ محمدحسین طباطبایى فرزند محمد شماره شناسنامه 809 صادره از كنسول گرى ایران در نجف

2ـ ابوالفضل موسوى فرزند محمد شماره شناسنامه 1943 صادره از زنجان.

3ـ مرتضى مطهرى فریمانى فرزند محمدحسین شماره شناسنامه 2233 صادره از فریمان

توضیح آن كه سه نفر فوق الذكر معمم مى باشند.

بخش تحقیق رشیدى

(4)

گزارش

تاریخ: 31/2/1349

درباره: جمع آورى وجه جهت سازمان الفتح

محترما معروض مى دارد.

منظور به عرض رساندن سوابق عاملین جمع آورى وجه.

خلاصه پیشینه گزارشاتى كه اخیراً از ساواك تهران واصل شده حاكى است سه نفر از روحانیین به اسامى مرتضى مطهرى ـ سید ابوالفضل موسوى زنجانى و محمدحسین طباطبایى حساب هایى به شماره هاى 45600 بانك بازرگانى شعبه مركزى 77288 بانك ملى ایران شعبه مركزى و 9595 بانك صادرات شعبه بازار. ظاهراً به منظور تأسیس مسجد افتتاح و طى اعلامیه هاى چاپى از مردم خواسته شده كمك هاى خود را براى فلسطین به حساب هاى مزبور واریز نمایند و اعلامیه هایى كه در این زمینه صادر شده در نقاط مختلف تهران از جمله بازار، دانشگاه تهران و حسینیه ارشاد توزیع گردید.

و ساواك تهران در تاریخ 20/2/1349 اعلام داشته موجودى حساب شماره: 9595 بانك صادرات مبلغ 12 هزار ریال مى باشد. اینك خلاصه سوابق صاحبان حساب هاى فوق به شرح زیر از عرض مى گذرد:

الف- شیخ مرتضى مطهرى فرزند حسین. شغل استاد دانشكده الهیّات از روحانیون افراطى و طرفدار نهضت به اصطلاح آزادى است كه در تاریخ 15/2/1342 به اتهام اقدام بر ضد امنیت داخلى كشور دستگیر و در تاریخ 26/2/1342 از زندان آزاد و سرانجام قرار منع پیگرد درباره وى صادر شده است. شخص مذكور مدتى به جاى سید محمود طالقانى در مسجد هدایت نماز جماعت برگزار مى نموده و همواره در گفتار و مذاكرات خود مطلب تحریك آمیز و انتقادى بیان مى نماید كه از جمله در تاریخ 31/4/1342 به طور خصوصى اظهار داشت مردم بس كه مبارزه كردند و نتیجه نگرفنتند خسته شدند و همگى مأیوسند مخصوصا جبهه ملى كه روى همین اصل عقب نشینى كرده و سران نهضت آزادى هم تنها روى ایمان آنها بود كه ایستادگى كردند وظیفه ما روحانیون و وعاظ است كه نگذاریم مردم از مبارزه خود ناامید شوند بلكه باید آنها را امیدوار سازیم و روحیه آنان را تقویت كنیم. مشارالیه روز 17/7/1348 ضمن سخنرانى در حسینیه ارشاد مطالبى در مورد نهضت آزادى بخش اسلام، افزوده با شعار زنده باد زنده باد و مرده باد نمى توان آزاد شد. آزادى معنوى با آزادى اجتماعى همراه است. اسلام گفته است هیچ كس در اجتماع نمى تواند برتر و بهتر از دیگرى باشد و قرآن این حق را داده كه اگر كسى داراى قدرت شد و بر ضعیف ستم نمود و قوانین اسلام را نادیده گرفت، او را از مقام خود به زیر بكشند و حق خود را از وى بگیرند.

سپس اضافه كرده چرا مردم از یك مقامى كه در رأس قرار دارد با نام و القاب ستایش كننده او را صدا مى كنند؟ فقط خداست كه بایستى مورد ستایش قرار گیرد.

نام برده روز 10/9/1348 در سالن امتحانات كوى دانشگاه تهران تحت عنوان: انسانیّت در مكتب على(علیه السلام) صحبت و اظهار نموده استعمارگران غربى مى كوشند تا ما را در قید و بند اسارت نفس خود نگه داشته و حتى آزادى خواهى و آزادى طلبى را از ما سلب كنند.

ب- سید ابوالفضل موسوى زنجانى فرزند محمّد از وعاظ افراطى و طرف دار نهضت به اصطلاح آزادى است و مدتى در مسجد هدایت سخنرانى مى نمود و بعضاً مطالب تحریك آمیز ایراد كرده و از جمله در تاریخ 9/6/1346 ضمن وعظ اظهار نموده در دنیا جز خداوند هیچ مقامى وجود ندارد كه مورد ستایش و تعظیم قرار گیرد. آنهایى كه براى موقعیت هاى دو روزه دنیا از هر ستایش و تملقى خوددارى نمى كنند سخت در اشتباهند. روزى فرا خواهد رسید كه باید جواب این ستایش هاى بى جا را بدهند مقام و جاه دیگران ملاك عمل براى بشر نیست كه وادار به ستایش كند.

پ- سید محمدحسین علامه طباطبایى فرزند محمد از روحانیون مقیم نجف بوده كه فاقد سابقه مى باشد با عرض این كه در زمینه جمع آورى وجه اطلاعات تكمیلى از ساواك تهران خواسته شده مراتب جهت استحضار معرفى گردید.

(5)

به: تیمسار ریاست گروه اطلاعاتى شهربانى كل كشور (اداره اطلاعات)

از: اطلاعات شهربانى استان مركز

ساعت هفده روز 7/2/1349 در حسینیه ارشاد آقاى مرتضى مطهرى به مناسبت روز اربعین و سالروز تولد علامه اقبال لاهورى پاكستانى چنین بیان داشت: سخنى كه در نظر گرفته بودم كه امروز عرض كنم موضوع براى شهیدان بود. در این روز دو حادثه روى داد. یكى آن كه اول زایر وارد شده به قبر امام حسین، جابرابن عبدالله انصارى از مدینه به كربلا بود. جریان دوم زیارت امام حسین در این روز است همه منظورها پیوند با شهیدان است.

...از اقبال هفت كتاب چاپ شده و هر سخنرانى هاى خود اهمیت آن را نوشته او مردى است كه اروپا رفته دنیاى اروپا او را مردى متفكر مى داند و صاحب نظریه. به جوانان گفته است علوم جدید را بیاموزند آینده اروپا را خیلى شوم و خطرناك مى داند به علم اروپا خوش بین و به تمدن آنها بدبین است. نتیجه نهایى آنها سود از درویشان به توان گران.

در پایان اضافه نمود ماها مرده پرست هستیم. آقاى علامه طباطبایى كم تر از اقبال لاهورى نیست. براى آوارگان فلسطین حساب در بانك ملى ایران شعبه مركزى به شماره 77388 و در بانك صادرات شعبه بازار به شماره 9595 باز نموده اند و شما اگر هر نفر یك تومان هم كه بپردازید، مبلغ قابل ملاحظه اى مى شود. هر چند تمام پول مسلمانان را جمع كنند به اندازه ثروت دو نفر یهودى دزد كه پول هاى دنیا را مى دزدند نیست، لیكن مسلمانى خود را نشان داده اید، مانند آن موقعى كه ابراهیم را در آتش انداختند بلبلى منقار خود را آب پر مى كرد و به آتش مى ریخت به او گفتند این، چه اثرى دارد؟ گفت از من همین ساخته است. جلسه خاتمه یافت. در حدود صد و پنجاه نفر جمعیت.

(6)

به: اداره كل سوم

از: اداره كل هشتم

تاریخ گزارش: 12/5/1349

موضوع: كمك به فداییان فلسطین

سفارت سوریه به وزارت امور خارجه كشور متبوعه خود ضمن ارسال یك نسخه بیانیه (براى فلسطین) كه حاوى اسامى علمایى است كه مردم را به پرداخت كمك دعوت كرده اند، اسامى اشخاص مذكور و شماره حساب هاى بانكى آن را كه به همین منظور باز نموده اند. به شرح زیر اعلام داشته است:

(علامه طباطبایى ـ سید ابوالفضل موسوى ـ مجتهد زنجانى و مرتضى)

حساب جارى شماره 77388 بانك ملى ایران شعبه مركزى.

حساب جارى شماره 9595 بانك صادرات شعبه بازار.

مراتب به عرض تیمسار ریاست ساواك رسید پى نوشت فرمودند: صورت به اداره كل سوم داده شود كه صورت آنها به وزارت دارایى داده شود كه مالیات مناسب باید از آنها دریافت دارند.

(7)

گزارش

درباره: شیخ مرتضى مطهرى شغل واعظ

تاریخ: 28/9/1349

به طورى كه استحضار دارند سه نفر از روحانیون تهران و قم به اسامى: شیخ مرتضى مطهرى، ابوالفضل زنجانى و محمدحسین علامه طباطبایى با انتشار اعلامیه هایى  از مردم درخواست كردند به منظور كمك به آوارگان فلسطینى وجوهات خود را به حساب هایى كه از طرف آنها در بانك هاى ملى ایران، صادرات و بازرگانان باز شده واریز نمایند. در اجراى اوامر صادره ضمن تماسى كه با مطهرى گرفته شد، اظهار داشت در نظر دارند پول هایى كه جمع آورى شد - و ضمناً قابل توجه نمى باشد - از طریق سفارت عربستان سعودى در تهران به فلسطین ارسال شود. به مشارالیه توصیه شد با توجه به این كه وجوهات مذبور به مصرف حقیقى نمى رسد اصلح است در ایران صرف كارهاى خیر گردد یا در اختیار جمعیت شیر و خورشید سرخ گذارده شود تا از این طریق به مصرف امورات عام المنفعه برسد.

مطهرى ضمن خوددارى از انجام توصیه مذكور اظهار نمود نظر به این كه وجوه موصوف از طرف مردم به عنوان امانت در حساب هاى آنان واریز شده و چنان چه جایى غیر از محل مورد نظر مردم خرج شود، متهم به خیانت در امانت خواهند شد، لذا از اجراى خواسته ساواك معذور است. مراتب جهت استحضار معروض گردید.

(8)

به: ساواك شمیرانات

از: ساواك تهران 20 هـ ـ م

تاریخ: 14/11/1349

درباره: شیخ مرتضى مطهرى

نام برده بالا در سال جارى به اتفاق سید ابوالفضل موسوى زنجانى واعظ و علامه طباطبایى شماره حساب هایى در بانك ملى و بازرگانى شعبه مركز و بانك صادرات شعبه بازار افتتاح و مبلغى وجه براى كمك به فلسطین جمع آورى نموده و در تماسى كه اخیراً با او گرفته شده به وى تفهیم گردیده است كه وجوه جمع آورى شده را در ایران به مصارف امور عام المنفعه برساند و یاد شده ظاهراً موافقت كرده و متعهد شده است كه از ارسال وجه به خارج از كشور خوددارى نماید. ولى چون تصور مى رود كه مطهرى و یا دو نفر واعظ دیگر به طور پنهانى مبادرت به ارسال پول موصوف به فلسطین نمایند على هذا دستور فرمایید به وسیله منابع مربوطه به خصوص منبع افتخارى 2670 از وى مراقبت لازم معمول و هرگونه اطلاعى در مورد ارسال پول هاى جمع آورى شده به وسیله نام بردگان به خارج از كشور واصل شده مراتب را سریعاً گزارش نمایند تا به موقع تصمیمات لازم اتخاذ گردد.

رییس كل ساواك تهران: نواب[2]

البته چون این گزارش ها و سندها خود گویاى حقایق مسایل است، ما توضیح و تحلیلى بر آن ها اضافه نمى كنیم.

مرحوم علامه طباطبایى مطلب خاصّى درباره فلسطین و موضوع «اسرائیل» ننوشته اند؟

... چرا علامه طباطبایى علاوه بر این اقدامات، درباره نامشروع بودن كشورى به نام «اسرائیل» در مقاله اى مى نویسند: «.. بخش كوچكى از فلسطین دست نشانده اى به نام دولت اسرائیل در آن جا حكومت مى كند و در این مدت كوتاه هرچه توانسته اند به تقویت و تجهیزش پرداخته اند و با تمام نیرو نگذاشته اند كه دول اسلامى علیه ایشان متحد شوند. چنان كه همه این حقایق را جریانى طى چند سال اخیر آفتابى ساخت این فكر غلط كه دولت یهود دولتى است مستقل و مترقى!، اثر نفوذ سیاست هایى است كه در گذشته و هم اكنون مى خواهد مردم این قسمت از جهان را در جهل و نفاق و دشمنى و بدبینى نسبت به آیین مقدس اسلام نگه دارد». استاد علامه پس از این مقدمه كوتاه به یك بحث قرآنى درباره عاقبت قوم یهود مى پردازد كه علاقه مندان مى توانند آن را در جلد 2 كتاب «بررسى هاى اسلامى» صفحه 279 و به بعد، مطالعه كنند.


[1]. آیت الله سید ابوالفضل زنجانى مقیم تهران بود. ظاهراً ساواك ایشان را با آیت الله سید احمد زنجانى اشتباه گرفته است!

[2]. اصل سندها در بخش اسناد نقل شده است.