اشاره : آیت الله سیدهادی خسروشاهی از تاریخنگاران نهضتهای اسلامی و از پیشگامان فعالیتهای بینالملل در حوزههای علمیه در تاریخ معاصر است که توانست با تحقیق، پژوهش، تألیف و ارتباط با اندیشمندان و مطبوعات جهان اسلام در پاسداری از اندیشه اسلامی و روشنگری نسل جوان تأثیر بسزایی داشته باشد.
ایشان قبل از پیروزی انقلاب اسلامی با بیشتر مطبوعات اسلامی از جمله مکتب اسلام، مکتب تشیع، معارف جعفری، راه حق، ندای حق، وظیفه، مجموعه حکمت، نور دانش، آیین اسلام، مسلمین، آستان قدس، نسل نو، نسل جوان، استوار، پیکار اندیشه، مهد آزادی و ... همکاری داشت. در دهه های چهل و پنجاه شمسی بیش از یکصد و سی مطلب در مجله مکتب اسلام به چاپ رسید که اغلب آن ها درباره جهان اسلام بود. در ادامه یادداشت مرحوم آیت الله خسروشاهی درباره ی جنایات صهیونیست ها و سکوت جامعه جهانی که در مجله مکتب اسلام سال 13 ـ شماره 11 ـ آبان 1351 به چاپ رسیده است می خوانید.
************************************
یکبار دیگر «وجدان جهانی» به جوش و خروش افتاد... یکبار دیگر سازشکاران غرب و شرق زبان به نکوهش «اعراب» گشودند... یکبار دیگر همه وسائل ارتباط جمعی جهان يك صدا ومتحد، به جای تقبیح متجاوز، سکوت اختیار کردند و حاضر نشدند این ندا را از اعماق تمام حوادث خاورمیانه بشنوند که در این گوشه از جهان، دو میلیون انسان آواره بسر می برند و گروهی متجاوز سرزمین آنها را در پناه توپ، تانك و هواپیماها اشغال کرده اند.
در حوادث اخیر همکاری و همصدائی اپورتونیست های شرقی اردوگاه به اصطلاح سوسیالیسم و چپ نماهای رسوا وسوسیالیستهای قلابی دنیای به اصطلاح آزاد با محافل ارتجاع بين المللی و امپریالیسم و صهیونیسم جهانی، نه تنها تعجب انگیز نیست بلکه مسئله ایست که هر کسی جز آن انتظار داشته باشد، باید از تفکر در «معقولات» خودداری کند!... زیرا در روز گاری که از قبله گاه سوسیالیسم، طبق قرار اخیر، هر سال متجاوز از ۵۰ هزار یهودی به «اسرائیل» صادر می شود (تا در اراضی اشغال شده جای گیرند) و مخارج نقل و انتقال آن را هم قبله گاه کاپیتالیسم می پردازد ( و این توافقی است که همه روزنامه ها نوشته اند) چه انتظاری جز خیانت به ملل محروم میتوان داشت؟!...
***
در حمله اسرائیل به بلاد عربی (در ژوئیه ۱۹۶۷) روزنامه های فرانسوی خبر دادند که دست چپی های فرانسه ـ همین حضرات وجدان جهانی! ـ از «سارتر» گرفته تا «دانیل مایر» رئیس مجمع دفاع از حقوق بشر! و «لانزمن» عضو باند «عصر جدید» سارتر، با همکاری مطبوعات بورژوا و ارگانهای پول و سرمایه داری و شرکت بانکداران یهودی، مانند «روچیلد» و «لازار»، بزرگترین تظاهرات ضد عربی را به راه انداخته و همه باهم به كمك «اسرائيل» شتافتند و در ظرف ۴۸ ساعت بیش از سه میلیارد فرانك «اعانه»! جمع آوری کردند و...
تعجب نکنید که ما از فرانسه حرف میزنیم که گویا جانب اعراب را گرفته است... ما می خواهیم با بررسی وضع فرانسه ی «هوادار اعراب»! در جنگل سرمایه داری غرب، وضع « هواداران اسرائیل» اندر آن دیار! به خوبی روشن شود.
همین چند روز قبل، حضرت «فرانسوا میتران» رهبر معروف سوسیالیستهای فرانسه، طی اعلامیه شدیداللحنی به شوروی تاخت که چرا شوروی از دانشمندانی که می خواهند به اسرائیل مهاجرت کنند مالیات مطالبه می کند؟! ولی هرگز اعلامیه ای در محکوم ساختن تجاوز بر مردم بیگناه دهکده های لبنان صادر نکردند!..
و البته فراموش نکرده ایم که حمله فرانسه به کانال سوئز ـ با همکاری اسرائیل و انگلستان ـ در موقعی صورت گرفت که همین حضرات سوسیالیستهای «وجدان جهانی» در فرانسه حکومت می کردند. چنانکه قتل عام مردم الجزایر به وسیله رنجرهای فرانسوی هم درست در موقع حکومت همین حضرات انجام می یافت...
و در این میان اگر جناب پاپ هم به حضرات «وجدان جهانی» می پیوندد باز جای شگفتی نیست... همین جناب و جمعیتهای خیریه مذهبی مسیحی اش! در موقع یاغیگری سرهنگ «اجوكو» در نیجریه و تشکیل حکومت به اصطلاح «بیافرا»، برای گرسنگان آن سامان گویا دوا و غذا می فرستاد که در بین این هدایا ! اسلحه و بمب به دست می آمد تا تجزیه طلبان شرقی به کشتار مسلمانان ادامه دهند... و اکنون همین جناب و دار و دسته اش برای چند اسرائیلی اشک می ریزد و مجلس فاتحه بر پا میسازد! ولی قتل عام مردم لبنان و سوریه آنان را آزرده خاطر نمی سازد، چرا که خون «عرب مسلمان یا مسیحی» برای کاخ نشینان دربار واتیکان، ارزشی ندارد و کشتار آنان جای تأسف نتواند بود..
آری در حوادث اخیر «وجدان جهانی» نخواست بگوید این آوارگان افرادی هستند که خانه و کاشانه آنها با «بلدزر» ویران شده و پدر و مادرشان از سرزمین خود اخراج شده اند و 24 سال تمام است که در بیابانهای سوزان این و آن! بسر می برند و صاحبان آنها هم هر وقت دلشان خواست، اینها را بیرون می کنند.
وجدان جهانی نخواست کشتارهای دسته جمعی «دیر یاسین» و «كفر قاسم» را که نمونه های آن هر روز در سرزمینهای اشغال شده تکرار و تجدید می شود، تقبیح کند... وجدان جهانی نخواست.. و نخواست...
اما تا کی میتوان صبر کرد؟... آیا وجدان جهانی شرم نمی کند که کشتارهای زنان و کودکان لبنان و سوریه، به وسیله تجاوزکاران را نادیده می گیرد؟
آیا وجدان جهانی وقتی می شنود هفت كودك و يك مادر، در كنار وی به وسیله بمبهای اسرائیلی کشته شده اند، آنها را انسان فرض نمی کند؟ و از خونی که ریخته شده ناراحت نمیشود؟... آيا.. و آیا؟..
اینها همه نشان می دهد که «وجدان جهانی» هم مانند بسیاری دیگر از کارهای این دنیا مسخره است و یا برای محکوم ساختن ما است و روی این اصل مسلمانان نباید پناهگاهی جز خودشان جستجو کنند، باید متحد شوند، باید بپا خیزند، باید خودشان در پناه نام «الله» يك دل و يك جان شوند و حق خود را از چنگ غاصبان بگیرند.