نکته مهمی که در مورد مرحوم خسروشاهی گفتنی است، آنست که هرگز از انقلاب جدا نشد. به امام راحل و امام خامنهای ارادت خاصی داشت و ارادتش به رهبر معظم انقلاب دیرینه بود. ایشان از وقتی خودشان را شناختند، دغدغه دین، دغدغه نسل جوان و دغدغه هدایت گمراهان را داشتند و این دغدغه مقدسی بود.
رعایت جانب «انصاف» ویژگیهای برجسته دیگر ایشان است که در هر برهه از زمان جانب انصاف را رعایت میکرد. من معتقدم، شخصیتهای منصف را معرفی کردن و جلوههای انصافشان را به رخ کشیدن، یک جهاد فرهنگی است.
متن پیش رو حاصل گفتوگو با آیتالله سیداحمد خاتمی از اعضای هیئترئیسه مجلس خبرگان رهبری شورای نگهبان، جامعه مدرسین و شورایعالی حوزههای علمیه است که مشروح آن از نگاهتان میگذرد.
ـ از چه تاریخی با ایشان آشنا شدهاید؟ کدام ویژگی شخصیتی و صفات فردی ایشان بیشتر مورد توجه حضرتعالی قرار گرفت و میتواند الگویی برای جوانان و طلاب باشد؟
حقیقت آن است که من با جناب خسروشاهی حشر و نشر نداشتهام؛ ولی از ابتدا که طلبه شدم با قلم ایشان محشور بودم. در کودکی بنده با دو نشریه «پیام شادی» و «نسل نو» که ایشان سردبیری آن را به عهده داشتند، محشور بودم و همچنین ایشان بهعنوان یکی از نویسندگان مجله«مکتب اسلام» که آن زمان تنها مجله و از معدود مجلههای اسلامی بود، فعالیت داشتند.
از جمله فعالیتهای علمی و فرهنگی ایشان ترجمه و تألیف کتابهایی با محوریت شخصیتهای علمی معاصر بود؛ بهگمانم بیش از 20 عنوان کتاب درباره شخصیتهای بزرگ و علمی جهان چاپ کردند و من تا وقتی که محدودیت حفاظتی نداشتم، به کتابفروشیشان میرفتم و کتابها را تهیه میکردم. قلم، قلم بسیار روان و جذابی بود؛ تقریبا میتوانم بگویم که این کتابهای اخیرشان که بیشتر در باره زندگینامه سیاسیون و علما بود، اکثرشان را خواندهام.
□ رعایت انصاف در تعاملات اجتماعی و سیاسی
ما از کسانی بودیم که از قلم ایشان بهره میبردیم؛ البته بعدها سلام و علیک هم پیدا کردیم و در جلسات نیز با هم بودیم؛ اما آن نقطهای که پسندیدم از ایشان و خیلی برای من جذاب بود، «انصاف» ایشان بود. ایشان گرایش خاصی داشت و تا آخر عمر با برخی طیفهای سیاسی رفاقت داشت؛ اما بیانصاف نبود. لیبرالها با تفکرات آیتالله مصباح بسیار زاویه داشتند و مخالفت میکردند؛ اما من ندیدم ایشان یک سطر علیه آیتالله مصباح بنویسد. نهتنها ننوشت؛ بلکه در دو نشریه انقلابی «انتقام» که توسط آیتالله محمدتقی مصباح یزدی جداگانه منتشر میشد. و «بعثت» که با همکاری جمعی از حوزویان منتشر میشد و از نشریههای منحصربهفرد تاریخ نهضت اسلامی بود، یکی از تلاشهای مهم مرحوم سیدهادی خسروشاهی در طول حیات پرتکاپوی فرهنگی خویش، این بود که مجموعه «اسناد نهضت اسلامی» ایران را در ۱۰ جلد و توسط انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی به چاپ رساند و در جلد دوم این مجموعه، فعالیتهای مبارزاتی آیتالله مصباح(ره) را به خوبی منعکس نمودهاند که نشاندهنده عمق اندیشه و نوع تفکر آیتالله مصباح در زمینههای مبارزاتی است و مرحوم خسروشاهی با این کارش علاقهمندان را با این بخش از مبارزات سیاسی و مواضع انقلابی آیتالله مصباح، این فیلسوف انقلابی معاصر، آشنا کرد. این در شرایطی بود که من تعبیر به دشمن نمیکنم؛ اما طیفی بهشدت منکر سوابق مبارزاتی آیتالله مصباح بودند.
□ رعایت موازین اخلاقی و خارج نشدن از جاده انصاف
نکتهای که در این بخش بهعنوان الگو میتوانم برای طلاب و دانشجویان بگویم، مسئله «انصاف» ایشان است. به جوانان عزیز عرض میکنم که در مواضع سیاسی منصف باشید. حزبگرایی بد است؛ ولیکن علاقهمند بودن نباید منجر به بت شدن، گردد. علاقه طبیعی به طیفی اشکالی ندارد؛ منتها نباید این علاقه طبیعی انسان را به بیانصافی بکشاند.
تألیفات اواخر عمر مرحوم خسروشاهی، نادر است.
ـ با توجه به شناختی که از ایشان و شخصیت ایشان دارید، چه توصیهای برای قشر جوانان دارید و کدام یک از آثار ایشان را برای جوانان و طلاب سفارش میکنید؟
ایشان تصریح میکرد، علاقهای به تدریس ندارد، حوصلهای برای تدریس ندارد و عاشق قلم بود. آثار قلمی ایشان ویژگی خاصی داشت. در شناخت شخصیتهای معاصر، ایشان کتابهایی که در آخر عمرشان نوشته و شخصیتهایی چون علامه طباطبایی، امام خمینی، طالقانی، شهید سعیدی و بزرگان دیگر(رحهم) را معرفی کرده است و در مجموع آثار ایشان را مفیدی میدانم؛ ولی آنچه باید بگویم، این است که در صحبت مطلقگرا نیستم. ممکن است در قلم ایشان جایی مورد نقد باشد؛ اما این آثار قلمی اخر عمر ایشان در عرصه تاریخی از آثار نادر است.
نکتهای که لازم میدانم در این مصاحبه بهصراحت بگویم این است که ایشان بهعلت علاقهای که به تاریخ داشت، «اسناد تاریخی» زیادی را جمع کرده است؛ اسنادی که بسیار مهم است. من هم از فرزندان ایشان و وصی ایشان تقاضا میکنم، نگاهشان را به این اسناد، نگاه املاک شخصی نباشد؛ اینها سرمایه مهم ملی است لذا باید حفظ کنند. اینها حاصل عمر مرحوم خسروشاهی است. حاصل عمر یک کسی را بر باد نمیدهند.
هم فرزند بزرگ ایشان با سبک پدر آشناست و هم دیگرانی که همکار مرحوم استاد خسروشاهی بودهاند، اینها را ذخایر کشور میدانم؛ حتی معتقدم که یکی از نهادهای نظام با فرزندان ایشان و وصی ایشان صحبت کنند و این را در جای امن قرار بدهند تا از این اسناد به جایگاه اصلی خود منتقل شود و مورد استفاده جامعه نخبگانی قرار بگیرد.
ـ استاد خسروشاهی را بهعنوان میراثدار نهضت تقریب میشناسند. در این مورد توضیحاتی بفرمائید.
ایشان به موضوع تقریب کاملاً معتقد بود و نشانهاش ترجمه و چاپ آثار سیدقطب است. او بر این باور بود که برای پیشرفت اسلام باید به تقریب و نهضت تقریب توجه ویژهای داشت و با پایبندی بر مواضع در برابر دشمن مشترک و مبانی مشترک ایستاگی کرد؛ لذا در آثار ایشان غدیر، الغدیر و آثار شرفالدین(ره) و بزرگانی که در عرصه ولایت قلمها زدند، مورد تجلیل قرار میگیرند؛ چون بر این باور بود، میتوان با تکیه بر متفقات و توجه به مشترکات، موضوع تقریب را دنبال کرد. به نظر میرسد، تعبیر تقریب بهتر از وحدت است و شیعه و سنی را بیشتر به هم نزدیک میکند؛ بهطوریکه در برابر دشمن مشترک، ید واحده شوند. ایشان معتقد بود، در برابر کسانی که اصل اسلام را هدف قرار دادهاند، شیعه و سنی میتوانند بهصورت مشت در مقابلشان بایستند.
ـ به نظر میرسید نگاه مرحوم خسروشاهی به اسلام، نگاهی کلان و تمدنی بود. در مورد این نگاه برای ما توضیح دهید.
این نگاه، همان نگاه امامین انقلاب است. اینکه اسلام را دین زندگی بدانیم، نه تشریفاتی. امام راحل میفرمایند: «فقه، تئوری واقعی و کامل اداره انسان از گهواره تاگور است.» (صحیفه امام خمینی، ج۲۱، ص۲۸۹) یا میفرمایند: «حکومت اسلام و قوانین آن بهگونهای است که به همه ابعاد انسان نظر میکند و به صلاح دنیا و آخرت میاندیشد و مقصد عالی اسلام از حکومت، تربیت و ساختن انسان است؛ لذا برای همه دوران زندگی او قانون دارد و حتی برای جهات فردی هم قانون دارد.» (صحیفه امام، ج 12، ص 504). امام خامنهای هم اخیراً در دیدار میهمانان کنفرانس وحدت اسلامى در این باره میفرمایند: «وحدت اسلامی یک امر اصولی و فریضه قرآنی است و تحقق هدف والای ایجاد تمدن نوین اسلامی، بدون اتحاد شیعه و سنّی ممکن نیست و شکاف بین شیعه و سنی، تلاش استکبار جهانی بوده و هست». 2/8/ 1400
مرحوم خسروشاهی، متأثر از اندیشه والای سیاسی و انقلابی امامین انقلاب نیز، نگاهش به اسلام نگاه تمدنی و کلان بود؛ لذا در کتابهای مختلفش از اولینها که تحت عنوان «دو مذهب به انضمام کلیسا و استعمار» نوشتند تا آخرین کتابهایشان بر این باور تأکید داشتند.
ـ یکی از مهمترین دغدغههای مرحوم خسروشاهی، ارتباط با شخصیتهای انقلابی و مبارز بود. ایشان در این ارتباطات چه مسائلی را مورد توجه قرار میداد؟
برداشت من این است که ایشان، ذوق خاصی در این عرصه داشت و در ارتباطات با شخصیتهای مبارز و انقلابی، دو چیز را دنبال میکرد: یکی شناساندن «اصل اسلام» که در واقع شخصیتهای مبارزی را که با اسلام آشنا نیستند، با اسلام آشنا سازد و دوم «تبیین حقانیت و جلوههای تشیع»؛ یعنی شخصیتهای مبارزی که مسلمان بودند، «حقانیت و جلوههای تشیع» را برای آنان مطرح میکرد و این، از انگیزههای مثبت و خوبی بود که ایشان پیگیر بودند.
ـ مرحوم خسروشاهی در همگرایی نخبگان جهان اسلام و مسیحیت و... از چه ظرفیتها و راهکارهایی استفاده میکردند و تا چه میزان در دستیابی به تقریب و نگاه ادیان و مذاهب توفیق داشتند؟
ادبیـــــات ایشـــان، ادبیـــات تفـــرقهافکنـــانه و پـــرخـــاش نبود. ادبیات اخوت، محبت و نزدیکى میان مسلمانان بود. در مسیر تحقق اتحاد و انسجام اسلامی حرکت میکرد. ایشان آیه 64 سوره آلعمران [قُلْ یا أَهْلَالْکِتابِ تَعالَوْا إِلی کَلِمَةٍ سَواءٍ بَیْنَنا وَ بَیْنَکُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللَّهَ وَ لا نُشْرِکَ بِهِ شَیْئاً وَ لایَتَّخِذَ بَعْضُنا بَعْضاً أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ] را باور داشت. در برقرای ارتباطات بین نخبگان جهان اسلام و مسیحیت و همچنین بین نخبگان شیعه و سنی، با آن ادبیاتی که برخاسته از برداشتهایش از اسلام بود، توانست قلوب را جذب کند و تعدادی از این نخبگان را حتی در دوران قبل از انقلاب هم به ایران بکشاند.
ـ راز موفقیت استاد سیدهادی خسروشاهی در رابطه با اندیشمندان بزرگ جهان اسلام را در چه میبینید، گستره ارتباط ایشان با مجامع غیرحوزی را چگونه ارزیابی میکنید.
من با توجه به زندگی ایشان که خواندهام، از وقتی که خودش را شناخت، علاقه خاصی به اندیشمندان بهخصوص اندیشمندانی که امروز ما اسمش را دگراندیش مینامیم، داشت. فرض کنید که به حسینیه ارشاد و سخنرانان آنجا، به جبهه ملی و نهضت آزادی بهعلت روش و منش وسیعی که داشت، نزدیک میشد و با آنان تعامل فکری داشت و البته اگر در آثارش جاهایی که جلوه غیرانصاف میدید، در مواجهه با آنان میرفت و حقیقت را بیان میکرد.
□ معرفی منصفانه شخصیتهای علمی، جهاد فرهنگی است
ـ باتوجه به اینکه استاد خسروشاهی، یکی از شخصیتیهای دوران معاصر است؛ اما تا حدی افکار و آثار ایشان مهجور و ناشاخته مانده است. چه اقدامات جدی برای معرفی ایشان میتوان انجام داد؟
من معتقدم شخصیتهای منصف را معرفی کردن و جلوههای انصافشان را به رخ کشیدن، یک جهاد فرهنگی است. ایشان «اهل مبارزه با طاغوت» بود. با مرحوم آیتالله پسندیده و با آیتاللهالعظمی مکارم شیرازی، مدتی در انارک یزد در تبعید بودند. این، نشاندهنده آن است که ایشان اهل مبارزه با طاغوت بود و در این مسیر حرکت میکرد. ثبت وقایع تاریخی از ویژگیهای ستودنی ایشان در تمام عمرش بود؛ حتی در تبعیدگاه نیز، از ثبت تاریخ غافل نبود؛ لذا با پشت کار مستمر خویش، ذخایر ارزشمندی جمعآوری و ثبت کرد.
یکی از راههای معرفی مرحوم خسروشاهی، همین کاری است که شما انجام میدهید. ویژهنامهها و کتابهایی که زندگینامه ایشان را نشان میدهند، منتشر کنند؛ منتها آفت نوشتن زندگینامههای ما غلّو است. اگر شخصیتها را آنچنان که هستند، نه کم و نه زیاد معرفی کنیم، به فرهنگ و تربیت خدمت کردهایم.
ـ در پایان چند نمونه از مهمترین ویژگیهای شخصیتی مرحوم خسروشاهی را در طول حیات فرهنگی و اجتماعیشان بیان کنید؟
چند ویژگی خوب و قابل توجه در مورد ایشان گفتنی است:
□ ویژگی اول: ولایتپذیری و تبعیت از ولایت در شخصیت مرحوم خسروشاهی است. به امام راحل و مقام معظم رهبری ارادت خاصی داشت و ارادتشان به رهبر معظم انقلاب دیرینه بود. کتابی با عنوان «درباره امام خمینی(ره)، 15 خرداد و مسئله انقلاب، خاطرات مستند استاد سیدهادی خسروشاهی» و کتابی با این عنوان«خاطرات مستند استاد خسروشاهی درباره آیتالله سیدعلی خامنهای، مقام معظم رهبری» نوشتند و چاپ کردند.
□ ویژگی دوم: ایشان، در مورد حزب خلق مسلمان، کتابی با عنوان «خاطرات مستند سیدهادی خسروشاهی درباره حزب خلق مسلمان» نوشت. به هر حال در زندگی سیاسیون فراز و نشیب وجود دارد و چهبسا ورود ایشان در این عرصه قابل نقد باشد؛ ولی وقتی شیطنتها را فهمید، موضع خوبی گرفت و در گفتوگوها و مقالاتش«چگونگی تأسیس و انحلال حزب خلق مسلمان» را تشریح کرد و مواضع خود را اعلان نمود. این یک حُسن است. وقتی فهمید راهی را به اشتباه رفته، لجاجت نکرد. در مسیر انحراف، لجاجت عامل سقوط است، ایشان لجاجت نکرد و خطش را بهسرعت از آنها جدا کرد و بهعبارت دیگر، از انقلاب جدا نشد. این مزیت ستودنی ایشان است.
□ ویژگی سوم: که به آن اشاره کردم؛ اما باز بر آن تأکید میکنم، «رحمهالله من عرفه»، خدا رحمت کند کسی را که خودش را بشناسد! ایشان از کسانی بود که گرچه کرسی تدریس نداشت؛ اما ذوق تألیف داشت و استعدادش را در تألیف و پژوهش یافت و همین نقطه مثبت را تقویت کرد؛ لذا میبینیم تألیفات، ترجمهها، جمعآوری آثار دیگران و. . . فراوانی مانند: مجموعه آثار علامه طباطبایی، مجموعه آثار سیدغلامرضا سعیدی، ترجمه کتاب «الامام علی صوةالعدالة الانسانیه» از جرجرداق مسیحی و شخصیتهای دیگر... را چاپ و منتشر نمود.
□ ویژگی چهارم: نکته دیگری که بسیار مهم است، مرحوم خسروشاهی تحریف تاریخ را خطر میدید و موضع میگرفت. از هر کسی که بود، بهخصوص من در چند اثر ایشان، تحریف تاریخ را از سوی لیبرالها و ملیگراها دیدم که ایشان تحریف زدایی کرده و واقعیتهای تاریخی را به درستی تبیین نموده است. آن چه میتوانم در این عرصه بگویم این است که ایشان حدود 80 سال عمر کردند و از وقتی خودشان را شناختند دغدغه دین، دغدغه نسل جوان و دغدغه هدایت گمراهان را داشتند و این دغدغه مقدسی بود و امیدواریم، خداوند بهپاس زحمات فراوانی که کشیدند، اجر فراوان به ایشان عنایت کند.