هفتهنامه «افقحوزه» گفتوگویی را بهمناسبت سالگرد استاد سیدهادی خسروشاهی با آیتالله احمد بهشتی عضو خبرگان رهبری انجام داده است که مشروح آن از نظرتان میگذرد.
ـ در ابتدای کلام در مورد ابعاد شخصیتی و علمی مرحوم حجتالاسلام والمسلمین سیدهادی خسروشاهی برایمان بگویید.
حضرت امیرالمؤمنین امام علی(ع) در کلمات قصار نهجالبلاغه در آنجایی که با کمیل گفتوگو میکند، میفرماید: اَلنّاسُ ثَلاثَةٌ: فَعالِمٌ رَبّانی وَ مُتَعَلِّمٌ عَلی سَبیلِ نَجاةٍ وَ هَمَجٌ رَعاعٌ اَتْباعُ کُلِّ ناعِقٍ یَمیلونَ مَعَ کُلِّ ریحٍ لَمْ یَسْتَضیئوا بِنورِ الْعِلْمِ وَ لَمْ یَلْجَؤُوا اِلی رُکْنٍ وَثیقٍ. مردم سه گروه هستند؛ اول آنهایی که عالم ربانی هستند و تمام نیرو و امکانات و علم خودشان را همه در خدمت مقام ربّوبّیت و برای خدا قرار میدهند؛ گروه دوم نیز افرادی هستند که به این درجه نرسیدهاند و در حال آموزش هستند و راه نجات را میپیمایند و دسته سوم افرادی که هر طرفی که باد بیاید، میروند و ثباتی ندارند.
□ مرحوم خسروشاهی از نوادر روزگار و عالمی ربانی بودند
یکی از نمونههای بسیار برجسته حوزوی، مرحوم استاد سیدهادی خسروشاهی است و حقیقتاً باید طبق گفته سعدی:
صبر بسیار بباید پدر پیر فلک را تا دگر مادر گیتی چو تو فرزند بزاید
حقیقتاً اینگونه اشخاص از نوادر روزگار هستند که نمونهشان در تاریخ و جامعه موجود کم است. ایشان در بعد علمی، عالم ربانی بود؛ علم، تجارب و امکاناتش در خدمت دین اسلام و در خدمت مقام ربوبیت و ربانیت بود.
از طرفی میتوان گفت همواره متعلم بود. در بعد عالمیت و متعلمیت یک نمونه بسیار برجستهای بود و میتواند برای طلاب جوان حوزههای علمیه و کسانی که دنبال هدف و مقصد هستند و میخواهند به درجهای برسند که به اسلام خدمت کنند، این روش الگوی خوبی است و باید آن را زنده نگاه داریم و به طلاب جوان و همه جوانان معرفی کنیم.
ـ ارتباط مرحوم خسرو شاهی با علما و بزرگان چگونه بود؟ آیا خدمتی به آنان میکرد؟
ایشان در سن 15 سالگی باانگیزه وارد حوزه علمیه قم میشود و تحصیلات را شروع میکند تا مراحل عالیه میپیماید. خانواده و اجدادشان نیز، شخصیتهای بزرگ علمی و عملی هستند و از چنین خانوادهای، چنین شخصیتی پدید میآید و غیر از این نیست؛ خانوادهای که عالم و عامل هستند، باید عالم و عامل بپرورانند؛ لذا بیت ایشان در تبریز نیز موفق بوده است.
در فراز و نشیبها همواره حضور داشت و با هر کس و شخصیتی که اثری در مورد جامعه اسلامی و ایرانی داشته، کاملاً در ارتباط بوده و از تجارب و اندیشههای آنها استفاده میکرد؛ از مرحوم آیتالله کاشانی و شهید نواب صفوی(ره) یاد میکند یا از سیدغلامرضا سعیدی که فرد خدومی بود و آثار زیادی داشت. مرحوم خسروشاهی به سعیدی گفته بود: شما فرد باسوادی هستی! چرا فقط کتاب ترجمه میکنید و تألیف نمیکنید؟ گفته بود: قصد من خدمت است و کاری که بیشتر اثر کند، همان را انجام میدهم. من کتاب را سریع ترجمه میکنم و در اختیار مردم قرار میدهم؛ لذا با کسانی که در زندگی مردم بهنحوی اثرگذار بودند، در ارتباط بود و تلاش میکرد، از آنها بهره ببرد و برای آنها خدمتی انجام دهد و زمینهای فراهم کند که کارهایشان بیشتر در معرض قرار بگیرد.
□ مرحوم خسروشاهی به دنبال آن بود که تراوشات فکری علما راکد نماند
ایشان با علامه طباطبایی(ره) ارتباط تنگاتنگی داشته است؛ مثلاً نامههایی که علامه در جواب مردم مینوشته و به دست مردم میرسید و مشخص نبود، چه میشود و خود علامه نیز نگهداری نمیکرد، ایشان پیشنهاد کرد که وقتی نامه مینویسید، به من اطلاع بدهید، رونوشت کنم و اینها را جمعآوری کنم و علامه نیز همکاری میکند؛ بنابراین ایشان نمیگذارد، نامههای علامه از بین برود؛ بلکه هم استفاده علمی و عملی میکرده و هم به این شکل، به شخصیتهایی که اثرگذار بودهاند، کمک میکرد.
لذا آثاری از بزرگان حوزه مانند برخی آثار آیتاللهالعظمی مکارم شیرازی و آیتاللهالعظمی سبحانی، با نظارت ایشان چاپ میشود. در صدد این بوده که فرهنگ ناب اسلامی و تراوشهای فکری بزرگان راکد نماند و جریان پیدا کند و این کارها را بهوسیله نشر انجام میداده است.
ایشان روابط عمومی بسیار قوی داشت. با بزرگان حوزه، مراجع، علمای تهران و شخصیتهای سیاسی و فرهنگی در ارتباط بود. با حضرت امام(ره) کاملاً در ارتباط بود؛ هم بزرگان، مرحوم خسروشاهی را بهخوبی میشناختند و هم ایشان، بزرگان را بهخوبی درک کرده بود.
ـ میزان ارتباط و همکاریشان با روزنامهها و نشریات چه گونه بود؟
ایشان با هر نشریه و یا روزنامهای که میدانست در مسیر اسلام است، همکاری میکرده است. در قدیم روزنامهای در تهران نشر پیدا میکرد و من شیراز طلبه بودم. ایشان با آن روزنامه همکاری میکرد و من شیراز بودم و ذوق داشتم، قلمم روان شود و مقالههایی را مینوشتم و میفرستادم برای آن روزنامهها که ندای حق، یکی از آنها بود و اولین مقاله بنده در آن روزنامه چاپ شد؛ یا در شیراز روزنامهای بود، بهنام پارس که ایشان نیز، گاهی برای این روزنامه مقاله میفرستاد و آنها هم مقالهها را چاپ میکردند؛ ایشان با روزنامههایی که عرق اسلام و خدمت داشتند، همکاری میکرد؛ مثلاً با مکتب تشیع که سالنامهای در قم بود، همکاری داشت. یا با مجله مکتب اسلام که سالهای سال از عمر آن میگذرد و قدیمیترین مجلهای است که در حوزه علمیه قم توسط عدهای از بزرگان منتشر شده و همچنان ادامه دارد، نیز از قدیم همکاری داشت.
□ چاپ بیش از 200 کتاب توسط مرحوم خسروشاهی
بنده وقتی به قم آمدم، آیتاللهالعظمی سبحانی سال 42 در آبادان به من گفتند: در قم برای مجله مکتب اسلام مقاله بنویس و من از سال 42 آغاز کردم و تا امروز که در سال 1400 هستیم، ادامه دارد؛ مرحوم خسروشاهی علاوه بر اینکه با مجله «مکتب اسلام» و «مکتب تشیع» و روزنامه «ندای حق» همکاری داشته، خودش نیز دارای نشریه بود. هفتهنامه بعثت، مرتب در قم منتشر میشد.
ایشان بیش 200 اثر چاپی از قبیل تالیف، ترجمه، تصحیح و یا مقدمه بر کتابها دارد. اینها موفقیتهای بزرگی است؛ یا تعداد نشریات ایشان 11 مورد است؛ همچنین مرکز نشر نیز تأسیس کرده است و در واقع ایشان چهرهای بهتماممعنا فرهنگی است.
ـ آیا ایشان اهل سیاست بود؟ از سیاست چگونه بهره میگرفت؟
سیاست ایشان در بعد فرهنگیاش قرار گرفته است و سیاستاش نیز در خدمت دین بوده است. ایشان مسئولیتی که در وزارت خارجه داشت، باز هم فعالیت فرهنگی است؛ مثلاً وقتی میبیند در رم، قرآن ترجمهشده و یک ترجمه مغرضانه است، میآید نمونهای را ترجمه میکند و یا نهجالبلاغه که اصلاً نبوده است و ایشان را وادار میکنند، ترجمه و منتشر کند؛ درحالیکه ایشان آن زمان یک مقام سیاسی و سفیر ایران در واتیکان بود؛ اما بیشتر کار فرهنگی میکرد. فرهنگ و سیاست را در خدمت دین قرار میداد؛ در وزارت امور خارجه توفیق خدمت داشته و چهرهای فعال و روابط عمومی بسیار قوی داشت.
استقبال مرحوم خسروشاهی از جرج جرداق
مرحوم خسرو شاهی گرچه شهرت سیاسیاش بیشتر است؛ اما در واقع یک مدرس و محقق بود. ولی تمام فعالیتهایش صبغه فرهنگی داشت؛ به یاد دارم «جرج جرداق» تهران آمده بود. بنده چون جلد پنجم کتاب«الامام علی(ع) صوةالعدالةالانسانیه» را ترجمه کرده بودم چند نفر از ما را برای دیدار با ایشان دعوت کرده بودند. استاد خسروشاهی در این دیدار یک قالیچه نفیسی برای جرداق هدیه آوردند. من غبطه خوردم که کاش دستخالی نمیآمدم. «جرج جرداق» حرفهای خوبی میزد میگفت: پدر من تابلویی داشت، منقش به جمله «لافتی الا علی لاسیف الا ذوالفقار» و یا برادرم به من گفت: نهجالبلاغه را حفظ کن؛ لذا من آن وقت نهجالبلاغه را حفظ کردم. حالا ما چند حافظ نهجالبلاغه داریم؟ مرحوم خسروشاهی اگر میدانست، کسی چه در داخل و چه در خارج،مسلمان یا غیر مسلمان در نشر معارف اسلامینقشی دارد، او را پیدا میکرد و در نشر آثار مفید تلاش میکرد تا در گوشههای کتابخانههای عمومی و شخصی مهجور نماند؛ چراکه معتقد بود، درصورتیکه در دسترس قرار بگیرد، خدمات مفید و ارزندهای دارد.
ایشان در عمر با برکت خود، خدمات زیادی انجام داد که نشان میدهد، اگر کسی همت داشته باشد، خدا کمک میکند؛ این الگوها باید بهخوبی معرفی شوند. افرادی که تلاش میکنند که بیشترین اثر و خدمت را داشته باشند، بیشترین خدمت را برای جامعه، نظام و ولایت فقیه دارند.
ـ آیا مرحوم خسروشاهی در رفاقت از دوستان و سایرین، تأثیرپذیری داشت؟
رهبرمعظم انقلاب در پیام خودشان در مورد درگذشت ایشان از مرحوم خسروشاهی بهعنوان رفیق دیرین یاد میکنند. تلاشهای دیپلماسی در واتیکان، بخش دیگری از تلاش رفیق دیرین اینجانب است؛ رفاقتی دیرینهای با رهبری داشته است؛ ایشان گزینش میکرد و رفیق انتخاب میکرد و با تمام کسانی که در انقلاب و حوزه نقشی داشتند، ارتباط داشت.
این رویه ایشان نیاز به سعهصدر دارد؛ همان چیزی که حضرت موسی(ع) از خدا خواست [رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی]. این روش، منفعل نیست؛ بلکه فعال و تاثیرگذار است؛ لذا ایشان با این روش با تمام افراد مؤثر و ذی نفوذ مرتبط بود. این بهلحاظ شرح صدری است که ایشان داشتند؛ یعنی هر کس حتی مسیحی اگر دارای یک نقطه مثبت است، از آن استفاده کرده و از آن بهرهبرداری کنیم.
مثلا ایشان با دکتر شریعتی که بسیاری او را تکفیر میکردند، هم ارتباط داشت. چون میدید او جنبههای مثبتی نیز دارد. بنده از شهید مطهری(ره) شنیدم که ایشان استاد بنده بود و رفتوآمد زیادی داشتیم. بعد از اینکه استاد مطهری از حسینیه ارشاد؛ استعفا داد، دنبال یک روحانی بودند که بهجای ایشان برود، به من پیشنهاد دادند، گفتم: اول بروم سراغ استادم شهید مطهری(ره) مشورت کنم. ایشان در مدرسه مروی درس شفا میگفت. درس را گفتند و من گفتم: آقا برای مشورتی خدمت رسیدم. عرض کردم از من دعوت شده که بروم حسینیه ارشاد اما میخواهم نظرتان را بدانم. ایشان گفت: قبل از شما سراغ بهشتی رفتند. ایشان گفته: بروید اساسنامه را بیاورید و نبردهاند. شما نیز دومین نفر هستید و بگویید اساسنامه را بیاورند. برای شما هم نمی آورند بعد این جمله را گفتند:
«مشکل حسینیه ارشاد دکتر شریعتی نیست. مشکل آن ناصر میناچی، از مؤسسان حسینیه ارشاد و وزیر وقت ارشاد در دولت بازرگان بود که عضو هیئتمدیره بود. اختلاف استاد شهید مطهری نیز با ایشان بوده است نه با شریعتی.» من متوجه شدم ایشان راضی نیست.
خلاصه اینکه گرچه دکتر شریعتی برخی اشتباهاتی داشت؛ اما جنبههای مثبتی هم داشت. اما استاد خسروشاهی با وی در ارتباط بود؛ حتی برخی از آثار ایشان را چاپ کرد؛ لذا این، شرح صدر میخواهد تا انسان تحت تأثیر جو قرار نگیرد و درست حرکت کند و جنبههای مثبت را ببیند و از آن استفاده کند.
وقتی مرد مسیحی برای امام علی(ع) شعر میگوید و نسبت به حضرت ارادت پیدا میکند و علوی میشود و شعر میگوید: «اگر علی(ع)، پیامبر نیست، خلق نبوی دارد. فقط شیعه عاشق علی(ع) نیست.» مرحوم خسروشاهی میرفت و با اینگونه افراد صحبت میکرد که مطلبی داشته باشند، بیاورند تا نشر دهد. چه ایرادی دارد؟ مسیحی است؛ اما دارد از علی(ع) تعریف میکند. اینها باارزش است.
عدهای میخواستند نقدی به ابن ابیالحدید از علمای اهلسنت که کتابی در مورد امام علی(ع) دارد، بنویسند به آنها گفتم: این بیانصافی است، کار خوبی نمیکنید. فردی در لباس تسنن، دارد به ما خدمت میکند شخصیتی که هر حرفی بزند علمای تسنن میپذیرند، ولی حرف ما را قبل نمیکنند. این عالمی که در آن قصیدهاش در مدح امام علی(ع) فریاد میزند که من همه شیعیان را دوست دارم.
و رایتُ دین الاعتــــــزال و اننی اهوی لاجلک کل من یتشییع
و لقــــد علمت بانـــه لا بـــد من مهدیکـــــم و لیومـــــــه اتـــــوقـــــع
این دارد به شیعه خدمت میکند. این را باید نگه داریم. در روایات داریم: بهشت 8 در دارد 7 تا برای شیعیان است و یک درب برای اهل تسنن که محب اهلبیت(ع) باشند؛ لذا باید سعهصدر داشته باشیم؛ افرادی که در لباس سنی و مسیحی به ما خدمت میکنند، خدا اینها را نگاه دارد؛ زیرا به ما خدمت میکنند.مرحوم استاد خسروشاهی الگوی شرح صدر در مسیر خدمت به تشیع، اسلام، حضرت ولیعصر(عج)، انقلاب و ولایت است و باید از این الگو استفاده کنیم. ما یک عنصر ارزشمندی از دست دادیم؛ درحالیکه میتوانستیم از محضر ایشان استفاده کنیم.
ـ چه توصیههایی برای طلاب دارید؟
استعداد خود را کشف کنند، خودشان را بشناسند، ببینند به چه دردی میخورند؛ خودشان را بشناسند و ببینند به چهکاری میآیند و در چه زمینهای ذوق دارند.
طلبه اول باید خود را بشناسد و خودش را کشف کند که به چه دردی میخورد؛ و الاّ ممکن است سرگردان بماند و بهجایی نرسد. پس در درجه اول هر کس خود را بشناسد و استعدادهای خود را کشف کند و بداند کیست.
همچنین زعمای حوزه هم باید برای کشف استعدادهای طلاب تلاش کنند و اینها را حمایت و تشویق کنند تا بتوانند در مسیری که استعداد دارند، حرکت کنند و بدرخشند. دو مسئولیت متوجه طلبه و زعمای حوزه است که استعداد افراد مستعد را را کشف کنند. اگر کسانی استعداد گویندگی یا نویسندگی دارند، باید فعال کرد یا استعداد مدرس بودن و یا مرجعیت دارد، باید فعال کرد و استعدادش را جهت داد؛ پس خود شخص و هم جامعه روحانیت و زعمای ما باید تلاش کنند، استعدادها به هدر نرود.
اگر آیتاللهالعظمی سبحانی به من نمیگفتند: مقاله بنویس من نمینوشتم. شاید خودم دنبال این مسائل بودم؛ ولی جدی پیگیری نمیکردم؛ اما با توصیه ایشان از سال 42 نزدیک به 60 سال است، این کار را انجام میدهم و این خدمتی است که ایشان به من و جامعه علمی کرده است.
آقای خسروشاهی نیز خودش کاشف خودش بود و خود را کشف کرد و مطابق آنچه کشف کرد، عمل کرده و ثمره آن خدمات ارزشمندی است که ارائه کرده است.