ـ کارنامه پربار
پژوهشگر پرمایه مرحوم سیدهادی خسروشاهی با اعتقادی راسخ، اندیشهای شکوفا، ذهنی پویا، دلی پرشور و قدمهایی استوار و ذوقی سرشار به عرصههای فکری، فرهنگی، ترویجی و اجتماعی گام نهاد و در زمینههای ذیل با قلمی شیوا، آگاهیهای گسترده درباره تاریخ، رجال، مباحث کلامی و مکتبهای عقیدتی سیاسی و مسائل گوناگون جهان اسلام و بیانی رسا و روشنکننده، واقعیتهای تاریخی - اجتماعی و افشای تحریفها و تهمتهای ناروا علیه اسلام، مسلمانان، کارنامهای ارزنده و میراثی ماندگار از خود بر جا نهاد:
1. برنتابیدن تحریفات
اگرچه مرحوم خسروشاهی با رهبران و متفکران نحلههای متعدد و مکاتب گوناگون ارتباط برقرار میکرد و در نشستها، دیدارها و ملاقاتهایی که با آنان داشت، سخنان، دیدگاهها و نقطه نظرات ایشان را میشنید و برای عقایدشان احترام قایل میشد؛ اما بهدلیل پایبندی به موازین اسلامی و غیرت دینی نمیتوانست، در برابر تحریفات، بدعتها و موضعگیریهای خصمانه پیروان برخی فرق و مذاهب غیراسلامی خاموش بماند؛ از این روی در تألیفات، تحقیقات و مصاحبهها به افشای واقعیتهایی تلخ در این باره پرداخت.
ایشان در حدود نیمقرن قبل اثری کمحجم و در عین حال پرمحتوا و آمیخته به پژوهشهای ژرف با عنوان «دو مذهب» به رشته تحریر درآورد که نخست در سالنامه مکتب تشیع به طبع رسید و سپس در قالب کتابی مستقل ۳۰ بار چاپ شد که مورد توجه خوانندگان فاضل قرار گرفت. مؤلف نسخهای از آن را در سال ۱۳۴۲ شمسی برای امام خمینی(ره) که توسط مأموران رژیم پهلوی در قیطریه تهران محبوس گردیده بود، ارسال کرد. امام ضمن اعمال وصول و ارسال هدیه برای خسروشاهی مرقوم نموده بود: من این کتاب را دو بار مورد مطالعه قرار دادم و برای شما دعا کردم.1
در کتاب یادشده مرحوم خسروشاهی به مقایسه تطبیقی بین اسلام و مسیحیت پرداخته و خاطرنشان نموده است: متأسفانه آیین مسیح آلت دست استعمارگران گردیده است؛ اما اسلام در گذر تاریخ با دادن آگاهی و ایمان به ملل محروم و رنجدیده، آنان را به قیام علیه ستمگران و اجانب فراخوانده است. وی میافزاید: اربابان کلیسا از قدرت آمیخته به قداست خود سوء استفاده کرده و مکرر حکم تحریم، تکفیر و اعدام علیه مخالفان صادر میکردند و با حمایت سازمان انگیزسیون یا تفتیش عقاید، هرکسی را که با منافع خود معارض میدیدند، نابود میکردند. همچنین علیه مسلمانان جنگهای خونینی را به راه انداختند و بهبهانه نجات بیتالمقدس جنگهای صلیبی را به راه انداختند و طی این نبردها که دو قرن طول کشید، جنایات موحشی را مرتکب گردیدند.
بهعلاوه چون مسیحیت مورد تأکید کلیسا، آمیخته به خرافات، تحریفات و موهومات بود، آنان نهتنها نتوانستند، نیازهای واقعی معنوی، اجتماعی و فکری پیروان خود را تأمین کنند؛ بلکه برایشان موجی از دلهره، نگرانی و افسردگی را به ارمغان آوردند. از این جهت در خلأ فکری و روانی مذکور مکاتب ماتریالیسم و کمونیسم، رشد سرطانی نمودند و ادعا کردند، میتوانند جهان را از بنبست برهانند؛ درحالیکه خود باتلاق خطرناکی به وجود آوردند و امواجی از خشونت و وحشت را بر سرزمینهای تحت سیطره خویش تحمیل کردند و موجب سقوط اخلاق، فضیلت و ارزشهای انسانی گردیدند.2
استاد خسروشاهی از اینکه عدهای از نویسندگان اروپایی در آثار خود حقایق مسلم در قلمروی فرهنگ و تمدن و وقایع تاریخی مسلمانان را بهگونهای مخدوش و وارونه جلوه دادهاند، بهشدت آشفته گردیده و بخش مهمی از تحقیقات خود را به خنثی کردن چنین تحریفاتی اختصاص داد و به افسانهسراییهای جرج برنارد شاو درباره سیره رسول اکرم(ص) بهطور مستدل و مستند پاسخ گفت؛3 چون ارنست رنان در دانشگاه سوربن فرقه بابیه را حرکتی انقلابی و نهضتی دینی معرفی کرده؛ اما از آن سوی شیعیان را غیرمسلمان دانسته بود، در برابر این ادعای کذب وی موضع گرفت و از قول دانشمندان و محققان اهلسنت و مفتیان الازهر او را پاسخ گفت و متذکر گردید، شیعیان همچون مذاهب کاتولیک ارتودوکس و پروتستان که جزء آیین مسیح هستند؛ ولی با هم اختلافاتی دارند، پیرو اسلام بوده و با اهلسنت در مباحث کلامی و فقهی اختلاف نظر دارند.4
بهگفته مرحوم خسروشاهی تعصب جاهلانه یا اغراض سیاسی برخی متفکران اروپایی که با سهلانگاری ما مسلمانان منضم گردیده، باعث شده است که آنان جهان اسلام و مردمان مسلمان را به بدترین وضع جلوه دهند؛ حتی کوشیدهاند، تعداد مسلمانان جهان را بسیار کمتر از آنچه بوده است، نشان دهند و دنباله آن نوشتهاند، اسلام یک دین ارتجاعی است که بهتدریج از بین میرود و پیروانش روز به روز کاهش مییابند. با توجه به نکات تأسفانگیز فوق، به بررسیهایی درباره دنیای اسلام پرداخت که در قالب کتابی مستقل به طبع رسیده است.5
استاد خسروشاهی درباره اینکه عدهای از متفکران غربی و محققان اروپایی ادعا کردهاند که اسلام مانع نهضت علمی و ترقی فنون گوناگون بوده است، میگوید: این اظهار نظر اتهامی بیش نمیباشد؛ بلکه آیین اسلام بسیاری از علوم و فنون را پایهگذاری کرده و مکرر پیروان خود را به تحقیق و کاوشهای علمی تشویق نموده است. این سخن موضوعی است که محققان منصف اروپایی به آن اعتراف کردهاند. در آن روزگارانی که غرب در توحش میزیست، سرزمین اندلس تحت قلمروی مسلمانان اداره میگردید و فرهنگ و تمدن درخشانی داشت. پروفسور گوستاولوبون اذعان میدارد، هر کجا اسلام وارد شده، با دانش صنعت و هنر همراه بوده است.6
از افسانههای موهوم برخی مؤلفان عامه که به شیعیان نسبت میدهند، این است که میگویند: شیعه عقیده دارد، حضرت مهدی(عج) در سردابی در سامرا مخفی گردیده و روزی از آنجا ظهور میکند. استاد خسروشاهی در پاسخ به این دروغپردازان خاطرنشان مینماید: اگر این آقایان اهل تحقیق و انصاف باشند و خودشان بار سفر ببندند و به عراق عرب بروند و در سامرا از نزدیک این موضوع را بررسی کنند، آیا شیعیان آنجا صف کشیدهاند و به انتظار ظهور قائم آلمحمد(ص) ایستادهاند؟ آنگاه به نقل از مرجع عالیمقام آیتالله سید صدرالدین صدر مینویسد: ای کاش مؤلف کتاب صواعقالمحرقه ابنحجر عسقلانی مدارک خود را درباره این ادعای واهی ذکر میکرد.7
و به گمان من او هرگز از حجاز بیرون نیامده و عراق را هم ندیده است.8
یکی از نشریات عربی، سخنان امام خمینی(ره) را از روی عمد تحریف کرده و نوشته بود: ایشان بهعجز پیامبران و قدرت برتر امام زمان(عج) اعتقاد دارد و گفته است: شریعت محمدی در زمان ظهور آنحضرت کامل میشود. عدهای از علمای دربار حکام مرتجع عرب، بهاستناد این گزارش موهوم و دروغ در این رابطه تکفیرنامههایی صادر کردند؛ درحالیکه وقتی سلمان رشدی ملعون به ساحت مقدس رسول اکرم(ص) و حضرت ابراهیم خلیل(ع) اهانت ورزیده بود، نهتنها در برابرش موضعی نگرفتند؛ بلکه برای تبرئه او از ارتداد کوشیدند. امام خمینی(ره) در جمع نمایندگان و سفرای کشورهای اسلامی بهمناسبت عید سعید فطر در بیست مرداد ۱۳۵۹ به این ادعای کذب آنان پاسخ گفت و فرمود: این بیچارهها برای خدمت به اجانب یا نفهمیده تأویل میکنند که فلانی گفته است: حضرت مهدی(عج) تتمیم میکند شریعت را، بسیار ناگوار است برای ما. ما حضرت مهدی(عج) را یکی از افرادی میدانیم که تابع اسلام است تابع پیغمبر اسلام(ص) است؛ لکن تابعی است که نور چشم پیغمبر اسلام(ص) است و اجرا میکند، آن مطالبی را که رسول اکرم(ص) فرموده است.9
هنگامی که ایشان بهعنوان نماینده امام در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برای شرکت در کنفرانس اندیشه اسلامی به الجزایر رفته بود، این امکان را به دست آورد تا در حضور ۱۵۰۰ نفر از علما و شخصیتهای بزرگ جهان اسلام، اساتید دانشگاه و دانشجویان الجزایری، حقیقت این موضوع تحریفشده را مطرح نماید و تحریفات مخالفان و مغرضان را درباره بیانات رهبر کبیر انقلاب افشا سازد. وی خاطرنشان ساخت: آنچه را که مزدوران صهیونیسم و ارتجاع عرب، در تحریف فرموده امام خمینی(ره) پیرامون حضرت مهدی(عج) اشاعه دادهاند، کذب محض و دروغ مطلق است و از علمای مبارز و ملتهای مسلمان انتظار میرود، این توطئه را خنثی کنند. متن سخنان استاد خسروشاهی در اینباره از تلویزیون سراسری الجزایر که قابل مشاهده و شنیدن در کشورهای تونس و مراکش بود، پخش گردید و نقشه تفرقهانگیز دشمنان را نقش برآب نمود.10
2. مقابله قلمی با دگرگونکنندگان حقایق تاریخی
استاد خسروشاهی از مورخان و رجالنگارانی که حقایق مسلم را بهگونهای دیگر جلوه میدهند، دل پرخونی دارد. این یورشهای فکری و قلمی پس از انتشار کتابی با عنوان رهبران مشروطه، توسط ابراهیم صفایی آغاز شد و سپس در محله رنگینکمان بهشکل وقیحانه ادامه یافت و بهموازات آن در برخی نشریات هند و ترکیه درج گردید.
اینگونه وارونهنویسیها و تحریف واقعیتهای تاریخ معاصر نشاندهنده توطئهای برنامهریزیشده و دامنه دار علیه علمای مجاهد و شخصیتهای مبارز شیعه است. نمونه آن مطرح کردن اتهامات ناروا علیه سیدجمال اسدآبادی است تا ضمن مخدوش کردن شخصیت وی، شرایطی را بر فضای فکری فرهنگی و مطبوعاتی کشور حاکم کنند که تحت تأیید آن، کسی جرئت دفاع از وی را به خود ندهد و برای نسلهای آینده اسوهای چون او به وجود نیاید تا استبداد و استکبار با تبانی یکدیگر به غارت منابع و ذخایر دنیای اسلام ادامه دهند و هرگونه فریاد اعتراض علیه آنان خاموش گردد. ایشان در پاسخ به اتهام فراماسونری به این بیدارگر قرن میگوید: وقتی سیدجمال وارد قاهره شد و مشاهده کرد: ماسونیه با ادعای آزادی برادری و برابری، مشغول فعالیتهای فرهنگی هستند، کارت عضویت آن را گرفت؛ ولی وقتی در جلسه سخنرانی ناطق گفت: ما در سیاست دخالت نمیکنیم، سید برآشفت و گفت: چطور میشود، جمعیتی از آزادی و برابری دم بزند؛ ولی به کسی اجازه دفاع از خود برای کسب آزادی ندهد. من هرگز با چنین تشکلی همراهی نمیکنم و از عضویت در آن کناره گرفت.11
در مجله تهران مصور، مقالاتی تحت عنوان حقوقبگیران انگلیس درج گردید که مؤلف آن اسماعیل رائین فرانسوی مطالبی را در قالب کتابی انتشار داد. وی ادعا دارد، موقوفه سرزمین شیعهنشین هند، از سوی بانیان مؤسسه خیریه اداره امور طلاب و حوزه علمیه در عتبات عالیات عراق وقف شده است.
وی علما و روحانیان مقیم نجف را که عواید این موقوفه را دریافت داشتهاند، حقوقبگیران انگلیس معرفی مینماید.12
استاد خسروشاهی مینویسد: بدون تردید نویسنده اینگونه اباطیل، اگر مغرض نباشد، حداقل از اوضاع و تشکیلات روحانیت شیعه و راههای درآمد حوزه و علما آگاه نمیباشد؛ وگرنه چگونه به خود اجازه میدهد؛ اینگونه تهمتهای ناروا و بیاساس را درباره کسانی نشر دهد که توزیع و تقسیم بیتالمال و وجوهات شرعی مسلمانان مؤمن در اختیارشان بوده است.13
بهگفته این محقق عالیقدر حوزوی هدف از چاپ و نشر اسناد تاریخی و نامههای سیاسی، جلوگیری از تحریفات در موضوع تاریخ و رجال میباشد؛ زیرا متأسفانه صاحبان زر و زور با اجیر نمودن گروهی تحت عنوان پژوهشگر میخواهند، واقعیتها را وارونه جلوه دهند و با کشف و نشر چند نامه از فلان خانقاه یا صدر اعظم تلاش دارند، اشخاص آلوده فاسد و مستبد را پاک، مصلح و آزادیخواه قلمداد کنند؛ درصورتیکه از منظر تحقیقات تاریخی، دسترسی به یک نامه و سند اگرچه به خط و با امضای فلان سلطان و درباریانش باشد، نمیتواند تمامی حقایق را بیان کند و باید کوشید، با کمال انصاف و عدالت آن سوی پنهان گردیده را کشف کرد و انتشار داد تا بیانگر حقایقی گردد.14
مرحوم خسروشاهی درباره یکی از مورخان عصر پهلوی مینویسد: از میان هزاران سند مربوط به دوران قاجاریه از اسناد وزارت امور خارجه، چندین برگ سند را بهطور دلخواه گزینش کرده و در صدد بوده است، شخصیت برجستهای چون آیتالله میرزا محمدحسن شیرازی(ره) رهبر قیام تنباکو و زعیم عالیقدر شیعیان را بهگونهای معرفی کند که گویی این فقیه بیدار، تحت تأثیر و تحریکات روس یا انگلیس دست به اقداماتی میزده است که این اظهارنظر و نتیجهگیری وی، از بررسی اسناد جفای آشکار به آن بزرگوار و تحریف مسلم وقایع تاریخ معاصر است.15
وی درباره برخی چهرههای مبارز و مشروطهخواه پژوهشهایی بهعمل آورده و آنها را به طبع رسانیده و از جریان تاریخی جعل و تحریف علیه مشاهیر مشروطهخواه شکوه داشت. یکی از نویسندگان معاصر مدعی گردیده است، در گیر و دار مشروطهخواهی آیتالله سیداحمد خسروشاهی به نجف آمد و در خلال مذاکرات با آیات آخوند خراسانی، شیخ عبدالله مازندرانی و میرزاحسین خلیلی آنان را متقاعد کند که از مشروطه مشروعه حمایت کنند که آخوند خراسانی جواب داده بود: اگر واقعاً این آقایان هوادار شریعتند، چرا با تمامی قوا از حکومت استبدادی محمدعلی میرزای مستبد دستنشانده روس حمایت میکنند؛ یعنی آخوند خراسانی هشدار داده است، وقتی حکومت دینی تشکیل دهیم، دشمنان در نواحی دیگر اگر به قدرت برسند، برای شیعیان شرایط سختی به وجود میآورند. علاوه بر آن عدهای بهبهانه دفاع از مشروعه میخواهند، اوضاع سابق را برگردانند و کارگزاران حکومتی هرچه میخواهند بکنند و کسی هم نتواند آنان را مورد بازخواست قرار دهد؛ اما مشروطه اختیارات آنان را محدود میکند.16 استاد خسروشاهی در پاسخ به این ادعا میگوید: این نویسنده از قول شیخ آقابزرگ تهرانی(ره) بهنقل از آخوند خراسانی مطالبی مطرح ساخته که داستانسرایی آن بر اهالی تحقیق کاملاً روشن است؛ البته خلاصه و لب آن اظهارات، مخالفت با حکومت دینی است و میخواهد آن را از قول آخوند خراسانی اثبات کند؛ ولی توضیح نمیدهد، اگر آخوند مخالف این امر بود، چرا خودش در مسائل سیاسی که مربوط به اداره کشور بود، دخالت کرد و از حکومت مشروطه حمایت نمود و حتی آن را تأیید کرد. ایشان بهعنوان یک فرد مستقل افکار و عقاید خود را در این باره مطرح مینمود و با استشهاد به منقولات لااقل مشکوک، ارزش خود را از بین نمیبرد و ضایع نمیساخت.17 ایشان تصریح مینماید: نویسندگان چپ هم در تحریف تاریخ از مورخان درباری، دست کمی ندارند. بهعنوان ایوانوف استاد گروه تاریخ دانشگاه مسکو مدعی گردیده است؛ چون سپهبد علی رزمآرا در اجرای نقشههای آمریکاییها مانع جدی به وجود آورد، امپریالیستها توسط مزدوران خود، وی را در یکی از مراسم مذهبی کشتند. در واقع وی فدائیان اسلام را که جوانان مجاهد و مخلصی بودند، دستنشانده آمریکا معرفی مینماید و در تحلیلهای خود دچار تناقض میگردد.18
بهگفته این پژوهشگر توانا دکتر مصطفیالموتی عضو بلندپایه حزب توده و فراماسونری که در دستگاه حکومت پهلوی مناصبی را عهدهدار بود، جلد پنجم کتاب خود تحت عنوان ایران در عصر پهلوی ذیل بحران نفت و ترورهای سیاسی و مذهبی هر نوع تهمت و دروغی را که میتوانسته، علیه فدائیان اسلام جعل کرده و یا از دیگران نقل نموده است. 19
اگرچه استاد خسروشاهی با افرادی دارای تمایلات ملیگرایانه؛ اما پایبند به ارزشهای اسلامی ارتباط برقرار میکرد؛ اما از توطئه ملیگرایان در ایجاد اختلاف بین نواب صفوی و آیتالله کاشانی که البته ناکام ماند، خبر داد و افزود: اسناد و مدارکی بازگوکننده این واقعیت است که هنگام سکوت میراثخواران نهضت ملی و کسانی که بهنام رهبران جبهه ملی بعد از کودتای ننگین آمریکایی28 مرداد 1332 همچنان در پی کسب وجهه برای خود بودند، این فریاد رسا و خروش افشاگرانه سیدمجتبی نواب صفوی بود که غیرقانونی بودن حکومت جابر محمدرضا پهلوی را اعلام کرد. جامعهشناس و روزنامهنگار معاصر علیاصغر حاج سیدجوادی در مقالهای کارنامه درخشان جمعیت فدائیان اسلام و نیز مبارزات آنان علیه استبداد و استکبار را ناچیز و کماهمیت جلوه داده و افزوده بود: اقدامات جوانان مذکور تحولاتی در کشور به وجود نیاوردهاست.20
استاد محقق مرحوم خسروشاهی از داوری دور از انصاف این نویسنده که خود را گوینده حق نزد سلطان جائر معرفی میکند، بر میآشوبد و میگوید: چنین برخوردی نشاندهنده بینش کور گروهی از روشنفکران، درباره پیشتازان نبرد مسلحانه در میهن ما و در واقع مخالفت آنان با هر نوع حرکت اسلامی در این سرزمین است؛ زیرا از نگاه اینگونه افراد چنین تلاشهای ارزندهای از کانال ملیگرایی عبور نکرده است. ایشان میافزاید: تمامی اعضای جبهه ملی خواهان مبارزه با رژیم در چارچوب قانون بودند و اینکه کاری به شاه و دربارش نداشته باشیم؛ ولی فدائیان اسلام عقیده داشتند، مشکل اصلی شخص محمدرضا پهلوی است و لذا به مبارزه قهرآمیز علیه ادامه دادند.21
استاد خسروشاهی عقیده دارد، ملیگرایان بعد از استقرار نظام جمهوری اسلامی ایران، باز هم در تاریخنگاری جانب انصاف را رعایت نکردند و حقایقی مسلم و مستند را به تحریف آغشته نمودند و از نشر اکاذیب و اتهامات واهی علیه آنان خودداری نکردند. در ترجمه متون هم امانت را مراعات ننمودند و با ترجمههای مغشوش و معکوس، ناجوانمردانه به اهانت و نشر دروغ پرداختند؛ چنانکه وزیر دولت دکتر مصدق، دکتر شمسالدین امیرعلایی، گزارش در خصوص مذاکرات هریمن با آیتالله کاشانی را بهگونهای مخدوش ترجمه کرده است.22
مرحوم خسروشاهی سرهنگ غلامرضا نجاتی را نیز از تحریفنگاری مصون نمیداند و در ترجمه گزارشی از یک روزنامهنگار آمریکایی مینویسد: روز چهارشنبه ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ دو تن از مأموران سیا با احمد آرامشی ملاقات کردند و دو هزار دلار در اختیارش گذاشتند تا به (آیتالله) کاشانی بدهد.23
استاد خسروشاهی میگوید: اگر این آمریکایی چنین اتهامی را درباره مصدق مطرح کرده بود، آقایان ملیگرا هرگز آن را ترجمه نمیکردند؛ اما چون برای آنان هدف وسیله را توجیه میکند، این اتهام را بهعنوان سندی دست به دست میگردانند کدام عقل سلیمی میپذیرد، فقیه مجاهد آیتالله کاشانی بعد از هفتاد سال زندگی زاهدانه و سراسر مبارزه، مبلغی آن هم در صبح روز کودتا دریافت نماید؛ حتی خود نویسنده آمریکایی در توضیح این مطلب مینویسد: هیچ یک از از مقامات سازمان سیا نتوانستهاند، ثابت کنند که مبلغ یادشده، به دست آیتالله کاشانی رسیده است.24
نویسنده دیگری در کتاب «مصدق و نبرد ملت» فصلی به مذهب و شکاف در نهضت اختصاص داده و با حکم کلی، روحانیت را دربست طرفدار کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ معرفی کرده است.25
ایشان این ادعا را دروغی خالص و تحریفی محض میداند و میافزاید: بهقدری مسخره است که نباید برایش پاسخی نوشت. این مؤلف هنگام بررسی رویدادهای دوران اوجگیری انقلاب اسلامی نیز، از واقعیتهای مسلم و مستند فاصله میگیرد و اقیانوس عظیم نیروهای مبارز و اعتراضات گسترده مردمان متدین و مقاوم را در سطح عدهای حقوقدان، وکلای دادگستری، رهبران نهضت ملی و برخی روشنفکران منحصر مینماید و از رهبری این نهضت یعنی امام خمینی(ره) و نقش روحانیت مبارز در آن نامی نمیبرد؛ حتی به جنبشهای دانشجویی هم اشارهای ندارد؛ این در حالی است که تمامی نویسندگان و گزارشگران غیرمغرض و منصف به نقش بینظیر امام خمینی(ره) در بسیج و سازماندهی تمامی نیروها و اقشار گوناگون علیه رژیم استبدادی اذعان نمودهاند.26
3. نماینده امام خمینی(ره) در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
دانشور فرزانه مرحوم استاد خسروشاهی که قبل از وقوع حوادثی خونین و هولناک از سوی عوامل نفوذی در حزب خلق مسلمان با آن بصیرتی که داشت، نهتنها بهعنوان مؤسس این تشکل خود از آن کنارهگیری نمود؛ بلکه همکاران خویش را متقاعد نمود که با توجه به فاصله گرفتن حزب مذکور از مقاصد اصلی خود و قرار گرفتن در نهجی پرآفت و انحرافی، ضرورت دارد، هرچه زودتر همچون وی، از سمت عضویت در هیئت مؤسس و شورای مرکزی آن استعفا دهند. ایشان از آن پس به قم آمد و مشغول فعالیتهای فرهنگی، مطبوعاتی و تحقیقی گردید تا آنکه امام خمینی(ره) طی حکمی ایشان را در ۲۳ آذر ۱۳۵۸ بهعنوان نماینده خود در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بهمدت دو سال تعیین کرد.27
یادآور میگردد، بعد از پیروزی انقلاب اسلامی برای آنکه بر حسن جریان امور نظارتی صورت گیرد، امام برای برخی نهادها، نمایندگانی انتخاب نمود که بر امور آنها اشراف داشتند. در میان وزارتخانهها، امام برای وزارت دفاع، مقام معظم رهبری حضرت آیتالله خامنهای را که در اینباره صلاحیت ویژهای داشتند، بهعنوان نماینده خود، تعیین کردند و مرحوم خسروشاهی که آگاهیها و تجارب ارزندهای در امور مطبوعاتی و تبلیغات بینالمللی داشت، از سوی معظمله بهعنوان نماینده رهبری در وزارت ارشاد ملی تعیین گشت. از آنجا که این نهاد مهم اداری، با چهارچوب قبلی با عنوان وزارت اطلاعات و جهانگردی نمیتوانست، در جهت اهداف انقلاب اسلامی و در شرایط جدید کارساز باشد، خسروشاهی طرح ویژهای برای شکل گرفتن وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تهیه کرد و آن را به امام خمینی(ره) ارائه داد و بنا به توصیه آن بزرگوار طرح مذکور در جراید منتشر گردید تا دیگران هم نظر بدهند و به مرحله اجرا نزدیک شود. این تلاش خسروشاهی در واقع نخستین بذر ایجاد یک وزارتخانه در سطح ارشاد اسلامی بود.
بهموازات آن، مرحوم خسروشاهی چندین مجله از جمله نشریه صوةالامه (عربی) پیام اسلام (بهزبان فرانسه)، صدای اسلام (انگلیسی) و ماهنامه جهاد (اردو) را تأسیس کرد که در واقع از سوی دفتر نمایندگی امام در ارشاد اسلامی، در سطح بینالمللی منتشر میگردید. همچنین کتابی مصور با عنوان «الله اکبر» را به چهار زبان زنده دنیا، حاوی عکسهای رنگی کمنظیر و تاریخی از نهضت اسلامی و رهبری آن تدوین و به طبع سپرد که هنوز هم مدارک و تصاویرش مورد استفاده جراید و مجلات قرار میگیرد. وی در خصوص ساماندهی به مطبوعات اعم از داخلی و خارجی نیز اقدامات مفیدی انجام داد
در دوازدهم اسفند ۱۳۵۹ خسروشاهی در نامهای خطاب به امام خمینی(ره) از معظمله خواست، اجازه دهند بخشی از وجوهات شرعی برای نشر کتابها و مطبوعات اسلامی بهزبانهای گوناگون که گام مهمی برای صدور انقلاب اسلامی است، اختصاص داده شود که امام با این تقاضای وی موافقت نمود.28
بعد از روی کار آمدن سیدابوالحسن بنیصدر بهعنوان رئیسجمهور کشور و شرایط خاص حاکم در وزارتخانهها بهخصوص تصدی وزارت ارشاد توسط ناصر میناچی، عملاً خسروشاهی نمیتوانست بهعنوان نماینده امام در این وزارتخانه کارهای مهم، زیربنایی و تحولآفرین انجام دهد و در سمت مسلوبالاختیار جایی بنشیند و تماشاگر باشد. متأسفانه این وضع بعد از سقوط بنیصدر هم بهنحو دیگری ادامه یافت؛ از این رو میخواست از سمت مذکور استعفا دهد که حاج سیداحمدآقا فرزند امام به وی توصیه کرد، مدتی صبر کنید تا گشایشی به وجود آید.29
4. دفاع از اسلام و مسلمانان در دربار پاپ
در اواخر سال ۱۳۵۹ شمسی آیتالله شیخ شهابالدین اشراقی (دادماد امام) به مرحوم خسروشاهی پیشنهاد کرد، بهعنوان سفیر ایران در واتیکان، به رم برود. این روحانی محقق و فاضل در شرایط سختی قرار گرفته بود. از یک طرف ملیگرایان، لیبرالها و خط سازش در مسیر تکاپوهای فرهنگی و ترویجی وی بهعنوان نماینده امام در ارشاد اسلامی سنگاندازی میکردند و از جانب دیگر با سیاستهای واتیکان موافق نبود؛ زیرا رهبر کاتولیکهای جهان که در واتیکان واقع در بخش غربی رم (پایتخت ایتالیا) استقرار داشت، درباره سیاستهای دول استکباری و جنایاتی که ابرقدرتها و رژیم اشغالگر قدس در خصوص جهان اسلام و بهخصوص مسلمانان مظلوم فلسطین مرتکب میگردیدند، موضع انتقادی و تقبیحی نداشت؛ اما او با خود اندیشید که بهتر است، به آنجا برود و این تشکیلات را از درون بشناسد و دقیق و عمیق کالبدشکافی کند؛ از این روی پیشنهاد مرحوم اشراقی را پذیرفت و طی حکمی که از سوی نخستوزیر وقت، شهید رجایی در هشتم اردیبهشت ۱۳۶۰ صادر گردید، این عالم مبارز به سمت سفیر جمهوری اسلامی ایران در واتیکان منصوب گشت.30
خسروشاهی هنگام ترک ایران به قصد اقامت در رم، بهعنوان خداحافظی به محضر امام خمینی(ره) رفت و به ایشان عرض کرد: آیا اجازه دارم از طرف حضرتعالی به جناب پاپ سلام برسانم؟ امام فرمود: هم سلام برسانید و هم پیام مرا به او انتقال دهید. بعد امام خلاصهای از پیام شفاهی خود را که خیلی صریح و قاطع بود، بیان فرمود. استاد خسروشاهی در نخستین ملاقات با پاپ بههنگام تقدیم استوارنامه خویش به وی، موقع را مناسب دید و عصارهای از پیام رهبر کبیر انقلاب را به او ابلاغ نمود که در آن آمده بود: بشریت و مردمان جهان از ما و شما انتظار ندارند که صرفاً به دعا و امور اخلاقی بپردازیم؛ بلکه آنان از ما توقع دارند، بهعنوان رهبر مذهبی، به گرفتاریهای اجتماعی و سیاسی آنان هم توجه کنیم و با استکبار جهانی در دفاع از ملل مستضعف به مقابله برخیزیم.31
در مواقعی موضعگیریهای سیاسی پاپ موجب میگردید، استاد خسروشاهی از روش دربار واتیکان، در مصاحبه با جراید ایتالیا، انتقاد کند و این امر برای آنان غیرمترقبه و ناگوار بود؛ از جمله وی این نکته را در نشریات ایتالیا مطرح کرد که چرا هنگامی که یک نفر صهیونیست کشته میشود، دل پاپ به قول خودش به درد میآید؛ ولی درباره تهاجم وحشیانه دولت تروریستی و غاصب اسرائیل به حمامالشطی تونس که بر اثر آن یک صد نفر مسلمان تونسی و فلسطینی به قتل رسیدند، ناراحتی خود را بروز نمیدهد. به دنبال این موضعگیری دولت واتیکان در برخورد با مرحوم خسروشاهی رفتاری سرد داشت؛ ولی ایشان که نمیتوانست، برای خوشایندی اربابان کلیسا از حق بگذرد و فجایعی ببیند و معترض نگردد؛ بههمین دلیل راه خود را در انتقاد و حتی مذمت مواضع واتیکان ادامه داد؛ بههمین دلیل توسط سفیرشان در تهران اعتراض کرده بودند که این روحانی مقاوم در کشور واتیکان علیه پاپ مصاحبه کرده است. خسروشاهی خاطرنشان ساخت: اگرچه من سفیر ایران در مقر کاتولیکها میباشم؛ ولی این حق برایم محفوظ است که در هر جای دیگر، از جمله ایتالیا دیدگاههای خود را بیان کنم. 32
استاد خسروشاهی میگوید: البته برای تفاهم اصولی و منطقی با مسیحیت مترقی، از سوی مسلمانان آمادگی وجود دارد؛ ولی شرط اول، صداقت و صراحت است و چارچوب گفتوگو بین طرفین هم در قرآن مجید (آلعمران/ ۶۳) مشخص شده است. اگرچه با هواداران الهیات رهاییبخش، میتوان از طریق دیالوگ منطقی، به نتایج مثبتی رسید؛ اما در مورد حسن نیت دربار واتیکان با دیگران تردیدهایی وجود دارد. ایشان در ادامه افزود: اصولاً باید گفت، واتیکان بهعنوان یک کشور در اغلب مسائل دنبالهرو سیاستهای غربی بهویژه آمریکاست و با وجود اینکه من بارها با مقامات عالیرتبه واتیکان، موقعیت و توان آنان را بهعنوان رهبر مذهبی یک میلیارد کاتولیک جهان یادآور شدم و تذکر دادم که میتوانند، از این ظرفیت خود در راستای رهایی ملتها از یوغ استکبار استفاده کنند و خود پاپ هم، در اولین ملاقات من با ایشان تصریح کرد: مایلم مسیحیان در اعتقادشان همچون مسلمانان ایران باشند؛ اما در عمل متأسفانه موضعگیریها همسو با این دیدگاه نبود.
واتیکان نهتنها باورهای ۲۰۰۰ ساله مسیحیت در خصوص یهودیان را زیر پا گذاشت؛ بلکه متأسفانه در مورد حق فلسطینیها و سرنوشت بیتالمقدس وارد معامله ناروایی شده، خواستار بینالمللی شدن آن گردید که با معیارهای تاریخی، ارزشی و اخلاقی هیچ مذهبی سازگاری ندارد.33
5. تأسیس مرکز فرهنگی اسلامی اروپا
مسلمانان مقیم ایتالیا مرکزی اسلامی داشتند که صرفاً به اقامه نماز جماعت، مراسم عقد و مواردی از این قبیل میپرداخت. سفارت جمهوری اسلامی در واتیکان، با این مرکز روابط حسنهای برقرار کرده بود و حتی در مسجد بزرگ رم هم، امکان همکاری با آنان وجود داشت؛ اما چون بودجه عمدهاش از سوی عربستان سعودی تأمین میگردید، دستاندرکاران در امور تبلیغی و ترویجی تابع دیدگاههای سعودیها بودند. خسروشاهی پیشنهاداتی درباره فعال گردیدن امور فرهنگی و و مطبوعاتی این مرکز، به مسئولان آن ارائه داد؛ اما چون عملی نگردید، وی مرکز فرهنگی اسلامی اروپا را بنیان نهاد که در واقع واحدی از سفارت جمهوری اسلامی ایران در واتیکان بود که موفق گردید، از سال ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۵ شمسی یکصد و پنجاه کتاب و نشریه بهزبانهای غالباً ایتالیایی، سپس انگلیسی، فرانسه، عربی و فارسی انتشار دهد که دامنه توزیع این آثار توسط نمایندگیهای جمهوری اسلامی ایران، در اروپا و آفریقا بسیار گسترده بود.
استاد خسروشاهی بعد از بررسیهای لازم متوجه گردید، ۱۵ ترجمه از قرآن بهزبان ایتالیایی موجود است که تقریباً تمامی آنها دقتهای لازم را در برگردانیدن مفاهیم و عبارات قرآن به این زبان مراعات نکردهاند و دچار خطاهایی غیرقابل اغماض گردیدهاند؛ لذا به فکر ترجمهای کامل و جامع از قرآن افتاد. از آقای آنجلو ترینسونی که با وی رابطه فرهنگی دوستانهای داشت، خواست تا این مهم را به انجام برساند تا آنکه ترجمه قرآن بهزبان ایتالیایی تحت نظارت مرحوم خسروشاهی و با ترجمه وی خاتمه یافت و به طبع آن اقدام گردید و مکرر از سوی مرکز فرهنگی اسلامی اروپا چاپ شد و در اختیار علاقهمندان قرار گرفت و بسیار مورد استقبال واقع شد. خسروشاهی از این مترجم توانا و خوشذوق خواست، نهجالبلاغه را هم از روی ترجمه انگلیسی بهزبان ایتالیایی برگرداند که این ترجمه هم بارها به طبع رسید؛ همچنین به کوشش این روحانی نستوه و خستگیناپذیر قرآن مجید بهزبانهای انگلیسی و آلمانی ترجمه گردید و زیور طبع به خود گرفت.
وی این توفیق را به دست آورد که در مرکز فرهنگی اسلامی اروپا آثاری از امام خمینی(ره)، مقام معظم رهبری، علامه طباطبایی، شهید بهشتی، شهید مطهری و آیتالله کاشفالغطاء و شهید آیتالله سیدمحمدباقر صدر را به کمک مترجمانی زبده و با تجربه و مسلط، بهزبانهای ایتالیایی و انگلیسی ترجمه کند و در اختیار مشتاقان فاضل و دانشور قرار دهد.
او میکوشید، آنچه را که ادبیات انقلاب اسلامی نام میگرفت، بهزبانهای گوناگون انتشار دهد. نخست مجلهای تحت عنوان «انقلاب مستضعفین» و سپس «پیام انقلاب اسلامی» و نشریهای جدید با نام «برای یک دنیای تو» بهزبانهای ایتالیایی، فرانسوی، انگلیسی و عربی تدوین نمود و به طبع رسانید و این جراید را برای تمامی احزاب، سندیکاها، کتابخانهها و اغلب نمایندگان مجلس و دانشگاهها ارسال مینمود.
استاد خسروشاهی در این مدت از موضوع واتیکانشناسی هم غافل نبود و محصول پژوهشهای وی در این عرصه عبارتند از: روش سیاسی واتیکان، شناسایی تشکیلات و بخشهای واتیکان و واتیکان، دنیای اسلام و غرب. در این آثار انتقادات خسروشاهی به دستگاه مسیحیت و اربابان کلیسا و مواضع پاپها دیده میشود.34
6. اوراق ارادت
استاد گرانمایه و با همت مرحوم استاد خسروشاهی همواره علاقهمند بود، مراتب ارادت مسلمانان مصر به خاندان طهارت(ع) را از نزدیک درک و لمس کند و چون در این سرزمین رحل اقامت افکند، با نگرشی فرهنگی و تاریخی که شوقی وافر همراه بود، در قاهره و دیگر مناطق کشورهای آفریقایی به سیر و سیاحت پرداخت که با جلوههای باشکوه روبهرو گردید؛ بهگونهای که در آن فضای آغشته به شور و شعف احساس کرد، در مناطقی چون ایران و عراق حضور دارد که مردمان آن بهمنظور احیای یاد و نام خاندان عصمت و طهارت(ع) و ذکر مناقب و فضایل و رثای آن وجودهای مقدس مراسم برپا میدارند.
آنچه توجه این سید بزرگوار را به سوی خود جلب نمود و برایش اعجابآور بود، مشاهده کثیری از مسلمانان مصری بود که در طول شبانهروز بهمنظور برگزاری نماز جماعت مجالس ادعیه و زیارت به مساجد استانها و اماکنی که به مقامات اهلبیت(ع) اختصاص داشت، میرفتند. خسروشاهی میگوید: قبل از اقامت در مصر این ایده را در ذهن پرورش میدادم که با هدف تألیف و تحقیق کتابی درباره نشانههای خاندان طهارت(ع) در مصر در خصوص اماکن یادشده بررسیهایی بهعمل آورم. در این راه عزم خود را جزم کردم؛ بهویژه که این تلاش پژوهشی بهطور مسلم در چارچوب تعمیق روابط میان ملت مسلمان ایران و مصر قرار خواهد گرفت و به بازیابی و پیشرفت این ارتباطات با محور ارادت به ذریه رسول اکرم(ص) منجر خواهد شد و مانعی چون تعصب، توهم و برخی بدبینیها را کنار میزند. وی در این مسیر به محور اصلی توجه داشت:
الف) شوق مصریها نسبت به خاندان عصمت و طهارت(ع) که بهصورت برگزاری مجالس و محافل گوناگون در مناسبتهایی چون ایام ولادت و وفات آن ستارگان درخشان تجلی نموده و در این قلمرو بهصورت آداب و رسوم و شاعری پایدار درآمده و با وجود تحولات مدرن و نوگرایی، بههمان شیوه سنتی از نسلی به نسل دیگر انتقال یافته است.
ب) ولایتمداری مصریها، دانشمندان و متفکران این کشور را تحت تأثیر قرار داده و آنان را وادار ساخته است، با سبکی علمی و پژوهشی تتبع دقیق و مراجعه به منابع و مستند آثاری نفیس و ماندگار در شرح حال آموزهها و معارف اهلبیت پیامبر اکرم(ص) به رشته نگارش درآورند. این حرکت که از عصر فرمانروایی فاطمیان آغاز گردیده، در گذر زمان تاکنون همچنان تداوم داشته است.
ج) از علمای مسلمان این خطه بهویژه دانشگاه الزهر اشتیاق خود را نسبت به عترت نبی اکرم(ص) به سخنرانیها خطبهها و مباحث علمی منحصر نساختهاند و با اندیشهای حقجویانه در این باره با دانشمندان شیعه به گفتوگو پرداخته شد و درباره مقامات این وجودهای مقدس و اعتقاد شیعه در این خصوص از بزرگان اهلتشیع توضیح خواستهاند؛ چنانکه کتاب المراجعات علامه سید عبدالحسین شرفالدین در پاسخ به سؤالات علامه شیخ عبدالحلیم بشری از بزرگان الازهر مصر درباره موضوع امامت و باورهای شیعیان میباشد، مطالب مندرج در این اثر با استناد به دلایل عقلی و نقلی تنظیم گردیده؛ بهگونهای که هر جوینده حقی پذیرای مباحث آن میباشد
سرانجام استاد خسروشاهی تصمیم گرفت، در این راستا کتابهایی بهزبان عربی تدوین نماید که مخاطبان آنها نهتنها شیعیان؛ بلکه دیگر علاقهمندان هم باشد؛ سپس این آثار بهزبانهای زنده دنیا ترجمه شود که نخستین آنها اثری تحت عنوان «اهلبیت(ع) فی مصر» میباشد. این کتاب دربرگیرنده گزیدههایی از نوشتههای محققان، مورخان و اساتید مبرز الازهر مصر میباشد که خسروشاهی به تهذیب، تلخیص، ویرایش و تبویب آن پرداخت. در سال ۱۴۲۲ هجری انتشارات دارالهدف قاهره به طبع آن اهتمام ورزید و مکتبهالشرق دولیه مرسی مصر، سه سال بعد آن را تجدید چاپ نمود و سرانجام در سال ۱۴۳۰ قمری مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی در تهران با اضافات و الحاقاتی آن را به طبع رسانید. انتشار این کتاب بهزبان عربی سپس فارسی و انگلیسی، علاوه بر آنکه از میراث فرهنگی و معرفتی خاندان طهارت در مصر حکایت دارد و نمادهایی از شوق و ذوق مصریان را درباره این فروغهای فروزان به نمایش میگذارد، خود گامی مفید در راه انسجام اسلامی و تقریب بین مذاهب و نیز اقدامی فرهنگی در راستای تحقق زمینههای همگرایی و بهبود روابط سیاسی میان جمهوری عربی مصر و جمهوری اسلامی ایران میباشد.35
مرکز پژوهش و مطالعات علمی وابسته به مجمع تقریب مذاهب اسلامی در معرفی این اثر نوشته است، استاد خسروشاهی درباره مزارات اهلبیت(ع) در مصر ابتکار تازه به خرج داده است که جای تحسین دارد. ایشان آنچه را که درباره خاندان پیامبر اکرم(ص) و فرزندان و نوادگان حضرت علی(ع) که در مصر به خاک سپرده شدهاند و در آنجا آرامگاهها و آستانهایی دارند، گردآوری نموده و بخشهای مناسب و متعلق به این شخصیتهای بزرگوار، مدفن آنان و برجستهترین نوشتهها و گفتههای مربوط به ایشان را با قلمهای متعدد و بهدور از هر گونه احساسات فرقهگرایانه و بیآنکه صفای دلهای نجیب را بیالاید، گلچین کرده است. این کوششها از یک سو نقش بسزایی در تحکیم پیوندهای مقدس میان امت مسلمان و فرزندان خاندان شریف اهلبیت(ع) دارد و از سوی دیگر، روابط وحدتگرایانه میان اقوام مسلمان را با محور قرار دادن خاندان رسول اکرم(ص) تقویت و استواری افزونتر میبخشد.36
از تلاشهای پژوهشی استاد خسروشاهی در قلمروی معرفی فرهنگ و معارف هنگام اقامت در مصر، میتوان موارد ذیل را ذکر کرد: طبع و نشر نهجالبلاغه با توضیحات شیخ محمد عبدالله و مقدمه خسروشاهی، ادعیه اهلبیت(ع)، امام جعفر صادق(ع)، طریق الاّ مذهب اهلبیت(ع).37
7. معرفی حرکتهای اسلامی معاصر
فاضل فرزانه و پژوهشگر پرمایه مرحوم خسروشاهی از گذشتههای دور، در متن خیزشهای اسلامی شکلگرفته در ایران و جهان اسلام بوده و یا با رهبری قیامهای مذهبی ارتباط برقرار کرده و حداقل ۵ دهه فعالیت علمی، تحقیقاتی و مطبوعاتی در باب شناخت مبانی فکری، رهبران این نهضتها، کارنامه، خطمشی، آفات و آسیبهایی که جنبشهای مذکور را تهدید مینماید و یا آنها را دچار تنگناهایی میسازد، پژوهشهای گستردهای بهعمل آورده، اسناد و مدارک زیادی جمعآوری و تدوین نموده، مصاحبههای متعددی با شخصیتهای تأثیرگذار در حرکتهای مزبور انجام داده و آثاری را در این راستا ترجمه کرده و در اختیار علاقهمندان نهاده است.
وی بر این باور است که این حرکتها ضمن اینکه در بیداری ملتهای مسلمان دخالت دارند و نور امید را در اذهان و دلها روشن میکنند، با استبداد و استکبار به نبرد برخاسته و منافع آنان را به خطر افکندهاند، قادر خواهند بود جوامع اسلامی را متحد نمایند و اصل اساسی تقریب بین مذاهب اسلامی را محقق کنند و موانعی چون فرقهگرایی، نزاع طایفهای و سایر موارد تفرقهانگیز را از سر راه ملل مسلمان بردارند، با یکدیگر ارتباط برقرار نموده و از تجارب هم برخوردار شوند.
نکته درخور تأمل دیگری که این صاحبنظر در بحثهای مزبور مطرح مینماید، موضوع ارتباط چنین حرکتهایی با انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی ایران میباشد.
این محقق با سابقه مینویسد: جمهوری اسلامی ایران بر اساس باورهای عقیدتی، نص صریح قانون اساسی، رهنمودهای امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری خود را موظف میبیند که بار سنگین حمایت از مسلمانان را در هر نقطه از جهان بر دوش بگیرد؛ اما با توجه به شرایط حاکم و مقتضیات زمان، انجام این مهم نیاز به کارشناسی دقیق و اندیشمندانه دارد تا بهانهای به دست دشمنان داده نشود و در پاسخ به آنان که میگویند: چنین حمایتهایی با منافع ملی در تضاد است، خاطرنشان مینماید: انقلابی که به بهای خون هزاران شهید در برابر توطئههای گوناگون دشمنان با قدرت ایستادگی کرده است، نباید از آرمانهای اصیل و اصلی خود دست بردارد.
ایشان میافزاید: انقلاب اسلامی سرآغاز زنجیره نهضت جهانی اسلام در دوران معاصر است که به همه مسلمانان تجدید حیات این آیین را بخشیده است؛ بهطوری که اغلب متفکران سیاسی اذعان نمودهاند: اسلام عامل اصلی تحولات چند ساله اخیر در نظام بینالمللی بوده است؛ اما غربیها تلاش دارند، بعد از فروپاشی کمونیسم، اسلام را دشمن اصلی معرفی نمایند؛ زیرا به این نتیجه رسیدهاند که اگر اسلام اقتدار لازم را به دست آورد، از نفوذ غرب خواهد کاست و مسلمانان با عملی ساختن موازین اعتقادی و شرعی، خلأ اخلاقی، معنوی، فکری و اعتقادی تمدن غرب را ترمیم خواهند کرد. بنابراین در حال و آینده، اسلام همچنان بهعنوان یکی از عوامل تعیینکننده حرکت جهان در صحنه بینالمللی خواهند ماند و بدون تردید استکبار برای جلوگیری از انتشار پیام اسلام که منافع نامشروعش را مورد مخاطره قرار داده است، از هر نقشه و نیرنگ و توطئهای استفاده میکند.38
بسیاری از تحلیلگران غربی میگویند که اگر حرکتهای اسلامی در مصاف با حکومت مستبد مرکزی و عوامل خارج حامی آن، پیروز شوند و به قدرت برسند، با مشکلات زیادی روبهرو میشوند و همین گرفتاریهای گسترده، آنان را که مدعی برپایی نظامی بر اساس موازین اسلامی هستند، دچار شکست میسازد و در واقع در آزمون اداره کشور مردود میگردند؛ بههمین دلیل اقشار ناراضی سرزمین مورد نظر از موضعگیری خود علیه قدرتهای بیگانه دست برمیدارند و به رژیم سقوطکردهای که مورد حمایت آنان بوده است، تمایل پیدا میکنند و حتی آرزوی بازگشت به آن دوران را مینمایند؛ بهعلاوه جنبشهای اسلامی پیکری واحد را به وجود میآورند و اگر حرکتی در کشوری آسیبی ببیند، بر دیگر خیزشها اثر منفی میگذارد.
خسروشاهی در پاسخ به این دیدگاه میگوید: البته دستاندرکاران خیزشهای اسلامی، باید برای به دست گرفتن قدرت سیاسی کشور، صلاحیتهای لازم افراد را در نظر بگیرند و نیز بکوشند، با تمهیداتی برنامهریزی شده و سنجیده موضوع فشارهای خارجی و توطئههای اجانب را خنثی سازند و برای حل مشکلات، تصمیم خردمندانهای بگیرند که با واقعیتهای موجود و ظرفیتهایی که در اختیار دارند، تناسب داشته باشد؛ بهعلاوه هنگامی که جنبشی در منطقهای به موفقیت دست مییابد، در هر گوشهای از جهان ضربهای بر تمام پیکر جبهه مقابل که با آن به نبرد برخاسته، وارد میسازد و دیگر حرکتهای مذهبی را تقویت میکند و به نیروهای مبارز روحیه میدهد و آنان را برای ادامه مبارزه مصمم میسازد؛ همچنین خسروشاهی هشدار میدهد: استراتژی جمهوری اسلامی ایران در رابطه با حرکتهای اسلامی معاصر باید در چارچوب مشخص و روشنی تبیین و تثبیت گردد. فاصله گرفتن از جنبشهای اسلامی به امید نزدیکی به دولتهای ضد اسلامی و ملی راه به جایی نمیبرد و ملتها را از رهبری و ستاد مرکزی بودن ما مأیوس میکند و زمینه روی کار آمدن پیروان مذاهب و فرق افراطی مثل سلفیها، وهابیها و تکفیریها را فراهم میسازد. وی میافزاید: از دست دادن حرکتهای اسلامی و عدم تقویت آنها، در واقع جداییگزینی از نیروهای مدافع انقلاب اسلامی و حافظان و ناشران اندیشه پویای اسلامی در سطح جهان میباشد.با یک نقشه دقیق و استراتژیک، میتوان از طریق توسعه روابط فرهنگی و تبلیغی، توجه به امور خیریه و کمکهای انساندوستانه، به نتایج مفید و ارزندهای رسید، بدون اینکه حساسیتهای شدید حکومتهایی را که حرکتهای اسلامی با آنان به نبرد برخاستهاند، برانگیخت.39
فهرست کتابهایی که در آنها به تاریخ، اندیشه، شیوهها، کارنامه و رهبری حرکتهای اسلامی پرداخته شده و توسط مرحوم خسروشاهی تحقیق، تألیف و ترجمه گردیده است، عبارتند از:
۱. فدایان اسلام، تاریخ عملکرد و اندیشه، شهید سیدمجتبی نواب، بهکوشش خسروشاهی؛
2. یادواره شهید نواب صفوی، تألیف خسروشاهی؛
3. درباره امام خمینی(ره)، پانزده خرداد و مسئله انقلاب اسلامی، خاطرات مستند خسروشاهی؛
۴. حرکت امام خمینی(ره) و تجدید حیات اسلام، راشدالغنوشی، ترجمه سیدهادی خسروشاهی؛
۵. امام خمینی(ره) تنها گزینه، به انضمام دو نوشتار دیگر بهقلم دکتر فتحی شقاقی، ترجمه خسروشاهی؛
6. مبانی فقهی - فکری مبارزات فدائیان اسلام، سیدهادی خسروشاهی؛
7. امام خمینی(ره) و جمال عبدالناصر تحقیق و تألیف سیدهادی خسروشاهی؛
8. جهاد اسلامی (اندیشه)، دکتر فتحی شقاقی، ترجمه خسروشاهی؛
9. مسایل نهضتهای اسلامی، دکتر کلیم صدیقی، ترجمه و مقدمه از خسروشاهی؛
۱۰ اخوانالمسلمین بزرگترین جنبش اسلامی معاصر، دکتر اسحاق موسی حسینی، ترجمه توضیحات و مقدمه سیدهادی خسروشاهی؛
11. حرکت اسلامی فلسطین از آغاز تا انتفاضه، تألیف خسروشاهی؛
۱۲. اسلام سیاسی (نگاهی به تاریخ و اندیشه حرکةالنهضه تونس)، فرانسوا بورجا، ترجمه، توضیحات و پاورقیها از سیدهادی خسروشاهی؛
13. نهضتهای اسلامی و انقلاب اسلامی ایران، دکتر کریم صدیقی، ترجمه و مقدمه از سیدهادی خسروشاهی؛
14. حرکت اسلامی لبنان، تاریخ و اندیشه، تألیف خسروشاهی؛
۱۵. حرکت اسلامی سودان، تاریخ و اهداف از آغاز تا کنون، تألیف خسروشاهی؛
۱۶. جمعیت اخوانالمسلمین، پروفسور ریچارد میشل استاد تاریخ دانشگاه میشیکان، ترجمه و توضیحات از خسروشاهی؛
۱۷. اخوانالمسلمین چه میگویند و چه میخواهند؟ تألیف سیدهادی خسروشاهی؛
۱۸ .حرکتهای اسلامی معاصر، استراتژی نظام و مسئله شیعی و سنی، به انضمام بحث اخوانالمسلمین و شیعه بهقلم یوسف ندا از اعضای کادر مرکزی اخوانالمسلمین مصر، تألیف، ترجمه و توضیحات از خسروشاهی؛
۱۹. حرکت اسلامی معاصر الجزایر سرزمین قهرمانان اسلامی، حاوی چهار مقاله و پنج مصاحبه، از سیدهادی خسروشاهی؛
۲۰. نهضتهای اسلامی افغانستان، شامل دو بحث عمده درباره تاریخ حرکتهای اسلامی معاصر و چگونگی ساختار قبایل و مذاهب افغانستان و چند بحث کوتاه دیگر بهعنوان مکمل دو بحث نخستین، دو بخش اول در واقع متن بسیط یافته دو سخنرانی سیدهادی خسروشاهی است که در دو سمینار بینالمللی افغانستان که طی سالهای ۱۳۶۷ و ۱۳۶۸ در دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی وزارت امور خارجه، برگزار شده، ایراد گردیده است؛
21. حرکت اسلامی (النهضه) در تونس، تاریخ و اندیشه، تألیف خسروشاهی؛
۲۲. بیداری اسلامی در تونس و راشدالغنوشی: کتاب حاضر از هفت بخش تشکیل شده که اولین بخش آن شامل دو مصاحبه خسروشاهی با راشدالغنوشی میباشد؛
۲۳. حزب دعوت اسلامی عراق، تاریخ، اندیشه و رهبری، بهکوشش سیدهادی خسروشاهی؛
۲۴. نبرد اسلام در آمریکا، درباره جنبش مسلمانان در آمریکا؛
25. خاطرات مستند خسروشاهی درباره دکتر حسن ترابی، رهبری فکری حرکت اسلامی کشور سودان؛
26. انقلاب در مصر، حاوی یک مقاله از خسروشاهی و چندین مصاحبه از ایشان درباره اخوانالمسلمین، الازهر، سلفیها، حاکمیت سیاسی و انقلاب جوانان مصر؛
۲۷. کودتا در مصر: کتاب قبلی به تحلیل و بررسی مسئله انقلاب در مصر و چگونگی سرنگونی حسنی مبارک پرداخته که غالباً در قالب گفتوگو میباشد؛ اما این نوشتار که در واقع تکمیلکننده مباحث پیشین است، به مصر بعد از کودتای سیسی میپردازد که باز محصول مصاحبههای استاد خسروشاهی با جراید گوناگون ایران است.
8. اهتمامی با اهمیت
فرزانه گرانمایه مرحوم خسروشاهی هسته نخستین کتابخانه شخصی خود را هنگامی که ۱۲ ساله بود، با خریدن کتاب پایهریزی کرد و میتوان گفت: ایشان از سال ۱۳۲۹ شمسی به جمعآوری کتاب مشغول گردیده است؛ موقعی که برای ادامه تحصیل عازم قم گردید، بهرغم تنگناهای مالی در فرصتهای مقتضی کتابهای مناسب و جدید را تهیه مینمود و غالباً به کتابفروشیهای قم مقروض بود. رفتهرفته ایشان منابع متعددی اعم از کتابها، مجلات، اسناد، تصاویر و مدارک مکتوب دیگر فراهم نمود. اگرچه ایشان بسیاری از آنها را به برخی کتابخانهها اهدا کرد، با این وجود آن بزرگوار در کتابخانه خصوصی خویش، حدود ۸۰ هزار جلد کتاب داشت تا آنکه در سال ۱۳۸۷ شمسی تصمیم گرفت، کتابخانهای عمومی تأسیس کند و این میراث مکتوب نفیس را که در اختیار دارد، در آنجا نگهداری نماید تا بعد از طبقهبندی موضوعی، فهرستنویسی و امور فنی و تدارکاتی دیگر، منابع مذکور مورد استفاده عموم قرار گیرد.
از آنجا که در شهرک پردیسان مراکز علمی، پژوهشی، دانشگاهی و فرهنگی استقرار داشت و درصد قابل توجهی از سکنه آن در زمره طلاب، مدرسان حوزه و دانشگاه، مؤلفان و محققان بهشمار میآمدند و از جانب دیگر، این منطقه فاقد کتابخانه عمومی بود و از کتابخانههای مهم شهرستان قم فاصله قابل توجه داشت، این ناحیه برای احداث ساختمان کتابخانه مزبور انتخاب گردید و با همکاری وزارت مسکن و شهرسازی، زمینی بهمساحت ۵۰۰۰ متر مربع به ایشان واگذار گشت و با هزینه شخصی و کمک برخی خیران، بنای مذکور در مساحتی بالغ بر سه هزار و ۶۰۰ مترمربع احداث گردید و آماده بهرهبرداری شد که چهار طبقه دارد و مجهز به فضاهایی چون سالن مطالعه برای خواهران و برادران، اتاقهای تحقیقاتی، مخزن کتاب، سالن اجتماعات، بخش مطبوعات و نشریات، سمعی و بصری و ضمائم خدماتی، رفاهی، فنی و اداری میباشد و تأسیساتی بهلحاظ حفاظتی، صوتی و اطفای حریق در آن لحاظ گردیده است؛ همچنین هنگام ساخت آن، اموری چون استفاده از نور طبیعی در طول روز، ایجاد فضایی جهت رهیابی داخل به خارج و نمایان بودن دسترسیها، ملاحظات اقلیمی، الهام گرفتن از جلوههای هنر بومی و معماری اسلامی مورد توجه قرار گرفته است.
بر اساس آنچه اجمالاً ذکر شد، کتابخانه مرکز بررسیهای اسلامی بهگونهای آماده بهرهبرداری گردیده که بهلحاظ امکانات، تجهیزات و خدمات در حد بسیار مطلوب و مناسبی قرار دارد و جوابگوی مراجعین اعم از اقشار مردم علاقهمند و نیز پژوهشگران خواهد بود. سرانجام این کتابخانه در دوازدهم مهر ۱۳۹۴ مطابق با هجدهم ذیحجه ۱۴۳۷ هجری با حضور علما، فضلا و شخصیتهای کشوری افتتاح و مورد بهرهبرداری قرار گرفت. 40
...................
پینوشتها
1. نگاهی به زندگی و آثار سیدهادی خسروشاهی، ص ۱۲، ۲۱و۲۲؛
2. نک: دومذهب، ص ۱4 - ۱3 و نیز ص ۱7 - ۱6 و 101 - 98؛
3. اسلام دین آینده جهان، سیدهادی خسروشاهی، ص ۱8 - ۱4؛
4. اسلام و علم، ترجمه و توضیحات سیدهادی خسروشاهی، ص ۸4 - ۸2 ؛
5. شناخت آماری جهان اسلام، خسروشاهی، ص ۲۲۴۵؛
6. اسلام و علم، توضیحات خسروشاهی، ص 11 - 5؛
7. نک: الهدی، سید صدرالدین صدر، ص ۱۵۷؛
8. مصلح جهانی و مهدی موعود(عج) از دیدگاه اهل سنت، خسروشاهی، ص ۱8 - ۱7؛
9. صحیفه نور، ج ۱۲، ص ۲۸7 - ۲۸6، صحیفه امام، ج ۱۳، ص ۹۷؛
10. صوةالامة، سال اول، شماره ۷ و ۸، ص ۳۸، روزنامه الشعب، شماره ۳۱ و۳۲، 24شوّالالمبارک ۱۴۰۰ ص اول؛
11. مبارزات سید جمالالدین اسدآبادی، ص ۱2 - ۱1
12. حقوقبگیران انگلیسی، اسماعیل رائین، ص ۱۱۰؛
13. مقدمه خسروشاهی بر کتاب مبارزات ضد استعماری سید جمالالدین اسدآبادی، ص ۱۶ و ۱۷؛
14. نامهها و اسناد سیاسی سید جمالالدین اسدآبادی، جمعآوری، تحقیق و ترجمه، سیدهادی خسروشاهی، مقدمه محقق؛
15. فصلنامه تاریخ و فرهنگ معاصر شماره ۱۳ ص ۲۷8 - ۲۷7؛
16. حیات سیاسی، فرهنگی و اجتماعی آخوند خراسانی، ص ۵51 - ۵48؛
17. دیدهبان بیدار، ص ۳۹7-۳۹6؛
18. زندگی و مبارزات نواب صفوی، ص ۸2 - ۸1؛
19. همان مدرک، ص ۲30 - ۲28؛
20. روزنامه اطلاعات، ۱۲ بهمن ۱۳۵۹، مقاله حاج سیدجوادی، ص ۱۰؛
21. زندگی و مبارزات نواب صفوی، ص ۷4 - ۷3؛
22. نک: مذاکرات مصدق و هریمن، ترجمه شمسالدین امیرعلایی، ص ۳۷؛
23. کودتای28مرداد، مارک، ج. گاز یوژوسکی(روزنامهنگار آمریکایی)، ترجمه غلامرضا نجاتی؛
24. همان مأخذ، توضیح شماره ۶۷، ص ۶۰؛
25. مصدق و نبرد ملت، محمدعلی همایون کاتوزیان، ترجمه احمد تدین، ص ۳۱۸؛
26. همان مأخذ، ص 13، 14 و 454؛
27. خاندان علم و تقوا، ص ۳۴۷، فصلنامه تاریخ و فرهنگ معاصر، شماره دوم، ص ۲۹۵؛
28. دیدهبان بیدار ص ۲۲۰؛
29. مصاحبه با سیدهادی خسروشاهی، فصلنامه تاریخ و فرهنگ معاصر، شماره دوم، ص ۲۹۵؛
30. نگاهی به زندگی و آثار استاد خسروشاهی، ص 50 - 49، خاندان علم و تقوا، ص ۳۵1 - ۳۵0؛
31. فصلنامه فرهنگ و تاریخ معاصر، شماره هشتم، ص ۲13-۲09؛
32. همان مأخذ، ص ۲۲4 - ۲۲3؛
33. نگاهی به زندگی و آثار استاد سیدهادی خسروشاهی، ص ۷5 - ۷4؛
34. همان مدرک، ص ۶۵ - ۶۹، گفتوگو با خسروشاهی درباره پیام انقلاب اسلامی در ایتالیا و واتیکان، فصلنامه فرهنگ و تاریخ معاصر، شماره ۸، ص ۲۱9 - ۲۱7، زندگینامه و خدمات علمی و فرهنگی سیدهادی خسروشاهی، ص ۲8 - ۲7؛
35. اهلالبیت فی مصر، بهکوشش سیدهادی خسروشاهی، مقدمه فراهمآورنده، ص 31 - 27؛
36. اهلبیت(ع) در مصر، سیدهادی خسروشاهی، ترجمه محمد مقدس، ص ۱5 - 14؛
37. خاندان علم و تقوا، ص ۲۵۲، روزنامه اطلاعات، ۱۰ اسفند ۱۳۹۸، ص ۴؛
38. حرکتهای اسلامی معاصر، سیدهادی خسروشاهی، ص ۵6 - ۵3؛
39. همان مأخذ، ص 61 - 58؛
40. خاندان علم و تقوا، ص ۲۴۷ و نیز ص ۴81 - 479، نگاهی به زندگی و آثار سیدهادی خسروشاهی، ص ۱11 - ۱09 ویژهنامه نشریه بعثت درباره افتتاح کتابخانه مرکز بررسیهای اسلامی، درباره کتابخانه عمومی مرکز بررسیهای اسلامی حوزه علمیه قم، ص ۱8 - ۱4 سایت مرکز بررسیهای اسلامی؛
ادامه دارد...