استاد سید هادی خسروشاهی
در همین راستا من درباره سیدجمال الدین اسدآبادی و زندگی و نبرد وی با استعمار خارجی و استبداد داخلی در كشورهای اسلامی و اروپایی، تحقیقات وسیع و دامنهداری انجام داده و حتی برای همین منظور مدت ها در اسلامبول، بغداد، پاریس، قاهره، و لندن دنبال اسناد و مدارك و كتابها گشتهام و امیدوارم كه روزی بتوانم محصول زحمات درازمدت خود را در این زمینه منتشر سازم، ولی انتظار تكمیل تحقیقات و پیش آمدن امكانات مساعد برای نشر آنها، مرا از كوشش در راه شناخت و شناسایی سیدجمالالدین ـ باز نداشت و در سالهای پیش از انقلاب اسلامی، به یاری خدا كتاب ها و رسالههای زیر، اغلب به اهتمام و مقدمه و یا ترجمه این جانب و با هدف روشنگری مردم و معرفی اندیشههای پیشتاز حركتهای اسلامی معاصر، منتشر گردید:
1. دفاع از سیدجمالالدین حسینی ، نوشته سیدهادی خسروشاهی، (1343).
2. مبارزات ضداستعماری سیدجمالالدین ، از: پ. لوشانی، با مقدمه « « (1347).
3. اسلام و علم ، از سیدجمالالدین، ترجمه سیدهادی خسروشاهی (1348).
4. رساله قضا و قدر ، نوشته « « (1348).
5. سیدجمالالدین اسدآبادی رهبر نهضت آزادیخواهی ایران ، نوشته سیدحسن تقیزاده، (با مقدمه و توضیحات) (1348).
6. شرح حال و آثار سیدجمالالدین ، نوشته لطفاللّه جمالی، (1349).
7. العروه الوثقی (مجموعه شمارههای منتشرشده در پاریس از طرف سیدجمالالدین و محمد عبده)، (1349). این مجموعه با مقدمه مشروحتر اینجانب، یكبار هم در سال 1364 در ایتالیا چاپ و در سراسر اروپا و بعضی از كشورهای اسلامی توزیع گردید.
8. اسناد و مدارك درباره سیدجمالالدین ...، صفاتالله جمالی، (1350).
9. نقش سید... در بیداری مشرق زمین ، اثر استاد محیط طباطبائی، با مقدمه و توضیحات (1350).
10. نامهها و اسناد سیاسی سیدجمالالدین...، ترجمه و تحقیق از: سیدهادی خسروشاهی (1351).
11. یادنامه سیدجمالالدین اسدآبادی (جلد اول)، به كوشش: اینجانب (1354).
12. جمالالدین الحسینی ـ حیاته و نضاله ـ عربی، بقلم اینجانب، چاپ ایتالیا، مركز فرهنگی ـ اسلامی اروپا: (1364).
13. مفخر شرق ، سیدجمالالدین ، ترجمه استاد سید غلامرضا سعیدی، با مقدمه و توضیحات (1370).
14. سیدجمالالدین و بیداری مشرق زمین (متن كاملشده مقالات استاد محیط) (1372)، و البته بعضی از این آثار، بارها تجدید چاپ شده است.
پس از پیروزی انقلاب هم البته به تحقیق و جمعآوری اسناد و مقالات از سید و یا درباره سید، ادامه دادهام و بهر كجا كه سفر كردهام، پیگیری این امر یكی از كارهای اساسی من بود... و محصول آن، اكنون یك مجموعه تقریباً كامل از آثار سید به زبان فارسی و عربی است و همچنین مجموعه كاملی از مقالات و آثار مربوط به سید است كه در 15 مجلد و حدود 5000 صفحه، كه قراربود به مناسبت كنگره سید، منتشر گردد و من امیدواربودم كه در سال 1375، همه آنها چاپ شود... اما متأسفانه برخوردهای اداری! با مسئله، موجب گردید كه كتابها آماده نشر نشود، ولی بهرحال امیدواریم كه بتدریج چاپ و در اختیار علاقمندان قرار گیرد.
اما اینكه چرا سید توجه مرا به خود جلب كرده است. من پاسخی بهتر از پاسخ استاد فقید، مرحوم سیدمحمد محیط طباطبائی ندارم. ایشان در این زمینه میگوید:
«... من از میان همه چهرههای درخشنده تاریخ ایران ـ و اسلام ـ بخصوص كسانی كه در راه استقرار حكومت ملی و سقوط استبداد، مصدر خدمات ارزنده بودهاند چهره مظلوم سیدجمالالدین اسدآبادی را برگزیدهام... در وجود او سری مكتوم بود كه من حیثالمجموع در وجود بسیاری از افراد یافت نمیشد. سید بیآنكه در اروپا درس خوانده یا در یك كشور آزاد راقی به سر برده باشد، در طی اقامت محدود اول خود در اسلامبول و ارتباط با پیشآهنگان نهضت فرهنگی و اجتماعی عثمانی و با استفاده از زبان تركی و عربی و مراجعه به ترجمههای مختلفی كه از فرانسه در مصر و عثمانی به عربی و تركی شده بود به حقیقتی آشنا شد كه دیگران با وجود فضایل علمی و ادبی مكتسب به درك آن موفق نشده بودند.
سید دریافت كه اساس عقبافتادگی و شوربختی ممالك اسلامی در بینصیبی ملتهای مسلمان از آزادی و دانش است و این نقیصه را نتیجه اسلوب حكومت مستبده شناخت و دریافت مادامیكه شكل زندگانی سیاسی در ممالك اسلامی تغییر نیابد و حكومت مشروطه جای حكومت استبدادی را نگیرد، نجات برای مسلمانان عموماً و ایرانیها خصوصاً میسّر نیست.
برای ابلاغ این امر یا تبلیغ این دریافت ذهنی، سی سال كوشید و تحمل مصیبت ها كرد، هر جا رفت او را هدف تهمت و آزار و زجر قرار دادند و در هرجا تخمی فشاند برای اینكه بری نیاورد حیلهها برانگیختند، ولی او مقاومت ورزید و از تلاش فرو ننشست. پس از سیسال كوشش در زندان طلایی عبدالحمید محبوس و معدوم شد، ولی تخمهای كشته او در ایران و عثمانی و مصر و هند و افغانستان جوانه زد و ده سال بعد از مرگ او در وطن او ایران نهضت مشروطه آغاز و انجام پذیرفت و چندسال بعد از آن دست پروردگان او در اسلامبول دست بهكار شدند و كسانی كه در حیات او از عهده تطبیق نظریات سیاسی او در مصر و هند برنیامدند و مغلوب و منكوب و محبوس شدند، در حزب كنگره هند و حزب وفد مصر بنیانگزار حكومت ملی آزاد گشتند.
من چهره سید جمالالدین اسدآبادی را برگزیدهام، زیرا عكس چهره او را در قانون اساسی و مطبوعات و فرهنگ جدید و همه تشكیلات اساسی حكومت مشروطه وطن خود مینگرم و عقیده دارم خدمتی كه او به ایران كرد، از نظر ارزش بالاتر از خدمتی بوده كه نادر و اردشیر و یعقوب لیث و شاه اسمعیل به تاریخ ایران كردهاند و در ردیف خدمت هوخشتره مادی و آرشاك پرتوی محسوب میشود.
تعجب نفرمایید اگر در پیرامون این اسم ساده، كوس و نقاره و طبل و علمی دیده نمیشود و پیرامون عمامه او را هالهای از نور نگرفته است. ولی حقیقت امر این است: كار سید از كارهایی كه پیشرو مادیان و سردار پرتویان با شمشیر خود در افتتاح فصل جدیدی در تاریخ ایران انجام دادند، مهمتر و از فصول مقدم بر آن، گرامی تر و والاتر و سودمندتر بود.
سیدجمالالدین با تیغ زبان و نوك قلم خود زمینهسازی كرد و شالوده اصلی قبول حكومت مشروطه جدید را آورد و معلوم شد حُسن ظن و حدس صائب سیدجمالالدین درباره عنصر مشروطه ساز ایران بهخطا نرفته بود و از حركت تمرد تنباكو تا مهاجرت به قم و پشتیبانی علما از مشروطهخواهان دربرابر كودتای باغ شاه، همه جا روح او راهنما بود...
آری سید با فكر روشن و توانا و اراده نیرومند و عقیده ثابت و زبان گویا و قلم نیرومند، كاری را در خاورمیانه عملی ساخت كه در نقاط دیگر جهان بیكمك توپ و تفنگ میسر نمیشد.»
این مطلب را مرحوم استاد محیط درضمن مقالهای، در فروردین 1346، درباره اینكه چرا از سید دفاع میكند، نوشته بود و متن آن را در مجموعه مقالات استاد محیط كه تحت عنوان «سیدجمالالدیناسدآبادی و بیداری مشرق زمین» بارها چاپ شده است، آوردهام... این مجموعه بسیار ارزنده دارای 32 مقاله از استاد محیط است كه من مطالعه آن را به علاقمندان توصیه میكنم و فكر میكنم كه دربین آثار چاپ شده درباره سید، یكی از مستندترین و بهترین آثار باشد. بهرحال دلیل اصلی توجه اینجانب به سید همین نكاتی است كه مرحوم استاد محیط به آنها اشاره كرده است... و البته ظلم مضاعف بر سیّد، و استمرار تهمتزنی و نشر اكاذیب برضد وی، و فقدان منسوبین و یا موسسه و نهادی كه حق او را ادا كند، موجب گردید كه اینجانب، در حدّ توان خود به دفاع از حق بپردازم...
استاد از اینكه وقت خود را دراختیار ما قرار دادید سپاسگزاریم.
من هم از شما تشكر میكنم.
تهران ـ رمضانالمبارك 1416 هـ .