به قلم: دکتر سید جلال الدین مدنی
بیت المقدس در آئینه تاریخ کشور ما
تشکیل دولت غاصب اسرائیل را باید یکی از توطئههای شرق و غرب در مقابل اسلام دانست. اگر امروز ما شاهد تجاوزات پی در پی اسرائیل به مردم مظلوم فلسطین و مردم مسلمان لبنان هستیم و اگر امروز ابرقدرتها در مقابل اسرائیل موضعگیریهای مختلفی دارند نباید فراموش کرد که تمامی ابرقدرتهای شرق و غرب در ایجاد این پایگاه امپریالیستی در منطقه سهیم هستند. پس از جنگ دوم جهانی در پناه تبلیغات فراوانی که از جنایات آلمان هیتلری در مورد ملت یهود به راه افتاد صهیونیستهای ضد بشر موقعیت را مغتنم شمرده و با همراهی و پشتیبانی انگلیس و آمریکا مقدمات تجاوز صهیونیستهای اروپایی و آمریکایی را به سرزمین فلسطین فراهم آوردند.
تشکیل دولت اسرائیل نه تنها موجب رضایت خاطر صهیونیستها که از عوامل دیرینه امپریالیسم جهانی بودند میگردید بلکه پایگاهی برای حفظ سلطه استعمار انگلیس در منطقه نیز محسوب میشد. استعمار انگلیس در مقابل امواج خروشان نهضتهای استقلال طلبی امت مسلمان در سراسر سرزمینهای تحت تصرف خود قرار گرفت و با احساس اینکه دیر یا زود باید در مقابل اراده خلل ناپذیر مردم مسلمان تسلیم شود دست به ایجاد پایگاههای علنی و مخفی در سرزمینهای اسلام زد تا بدین وسیله بتواند نفوذ و سلطۀ دیرینه خود را حفظ کند و به غارتگریهای خود ادامه دهد. از یک طرف با ایجاد شبکههای جاسوسی و فراماسونری در سرزمینهای مستعمره سلطه نظامی استعمار به سلطه سیاسی تغییر شکل داده از این پس کشورها یکی پس از دیگری استقلال ظاهری خود را به دست آورده و ارتشهای اشغالگر از مستعمرات خارج میشدند ولی قدرت سیاسی همچنان در دست استعمارگران و عمال سرسپرده آنان باقی بود. نگاهی به تاریخ سیاسی کشورمان در یک قرن گذشته نشان میدهد که چگونه عوامل سرسپرده انگلیس در لباس وکیل مجلس و وزیر و نخست وزیر قدرت سیاسی را قبضه کردند و چگونه توانستند انقلاب مشروطیت و نهضت ملی ایران را از مسیر خود منحرف ساخته و ساقط نمایند. به طور مسلم این توطئههای شوم بدون بهره برداری از پایگاهها و شبکههای جاسوسی فراماسونی امکان پذیر نبوده است. استعمارگران برای ادامه تسلط و نفوذ سیاسی خویش به این شیوهها اکتفا نکردند بلکه حکومت غاصب اسرائیل را در قلب سرزمینهای اسلامی به صورت یک غده سرطانی مستقر ساختند تا از این پایگاه بتوانند دائماً آزادی و استقلال و تمامیت ارضی کشورهای اسلامی را مورد تهدید قرار دهند. از بدو تأسیس این حکومت غاصب و اشغالگر، تاکنون سه بار تهاجم توسعه طلبانه خود را متوجه سرزمینهای مسلمین کرده است و با تجاوزات همه روزه به لبنان در صدد گسترش سلطه غاصبانۀ خویش است. دولت آمریکا که همیشه دم از آزادی و حقوق بشر زده است در این جنایت هولناک یعنی اخراج مسلمانها از سرزمین آباء و اجدادی خویش، مسئولیت بسزائی دارد و هرگز نمیتواند دخالتهای مستقیم و غیرمستقیم خود را در سازمان ملل متحد و سوء استفاده از این سازمان جهانی را در راه ایجاد حکومت تجاوز کار اسرائیل پنهان نماید. دولت شوروی نیز به هنگام تأسیس اسرائیل از اولین دولتهایی بود که بر این پایگاه امپریالیستی صحه گذارد و بلافاصله آن را به رسمیت شناخت. بدین ترتیب دولت غاصب اسرائیل را باید محصول توافق بی شرمانه شرق و غرب دانست.
به هنگامی که نطفه این دولت در فلسطین بسته میشد، مع الاسف اغلب کشورهای اسلامی در خواب غفلت و زیر سلطه سیاه استعمار اروپایی بودند و امکان یک حرکت جدی در جهت حمایت از حقوق ملت مظلوم فلسطین و حمایت از کیان امت اسلامی وجود نداشت معذلک عرق اسلامیت و رابطۀ برادری اسلامی مانع از آن بود که مسلمین جهان در برابر این نقشه استعماری سکوت کنند. از جمله اولین حرکتهای انقلاب که در کشورهای اسلامی به نفع ملت مظلوم فلسطین صورت گرفت بدون شک حرکت آیت الله کاشانی در ایران است که فریاد خشم ملت مسلمان ایران را علیه تجاوزات آمریکا و انگلیس و صهیونیستهای ضد بشر بلند کرد. او در شرایطی این حرکت را آغاز نمود که حکومتهای استبدادی قدرت سیاسی را در میهن ما در دست داشتند و با تأییداتی که اربابان انگلیسی از این حکومتها میکردند هرگونه صدای آزادی خواهی را در سینهها خفه کرده بودند.
در سال 1326 هجری مصادف با 1947 میلادی صهیونیستها حملات وحشیانه خود را به ساکنین عرب فلسطین شدت بخشیدند و سازمان ملل به دستیاری انگلیس و آمریکا در 29نوامبر 1947 با تقسیم فلسطین رسماً تأسیس دولت غاصب اسرائیل را اعلام کرد.
اولین اعلامیه در مورد فلسطین
در یازدهم دی ماه 1326 در آن ایام تاریک خفقان و استبداد آیت الله کاشانی که اخیراً از تبعیدگاه خود به تهران مراجعت کرده بود سکوت مرگباری را که بر فضای میهن ما سایه افکنده بود شکست و با صدور اعلامیهای به تمام مسلمین جهان در مورد تشکیل دولت غاصب اسرائیل اعلام خطر کرد. مرور این اعلامیه امروز پس از گذشت 34 سال پیش بینیهای آن رهبر مجاهد را ثابت میکند. در این اعلامیه چنین آمده است:
بسم الله الرحمن الرحیم
پس از جنگ جهانسوز دوم گمان میرفت دول بزرگ عالم از آن همه فجایع و آن همه اتلاف نفوس و اموال و خرابیها و بیچارگیهای بشری که سالهای دراز جبران پذیر نیست پند و عبرت گرفته و به جبران وقایع گذشته برای ایجاد عدل و داد و کندن ریشه ظلم و فساد و جلوگیری از جنگ جهانی دیگر، تشکیل سازمان ملل متفق داده که از حقوق و آزادی ملل و دول ضعیف حمایت و پشتیبانی نمایند چنانکه در اثنای جنگ به انواع و اقسام مختلف به این تبلیغات عموم ملل را امیدوار مینمودند. ولی متأسفانه از رفتار برخلاف انصاف و مروت سازمان ملل درباره اندونزی، مصر و فلسطین خلاف آن ظاهر شد و امید ملل ضعیف مبدل به یأس گردیده است. معلوم نیست وطن بودن فلسطین برای مهاجرین یهودی آلمانی و روسی و آمریکائی و غیره مطابق کدام منطق و قانون است؟ که رأی به تقسیم آنها میدهند؟ اگر میخواهند ]صهیونیستها[ را از خود راضی کنند و استفادههایی که منظور است از آنها بنمایند در مملکت خود به آنها جا بدهند و آنها را مستقل کنند. در هر صورت تشکیل دولت ]صهیونیستی[، در آتیه کانون مفاسد بزرگ برای مسلمین خاورمیانه و بلکه تمام دنیا خواهد بود و زیان آن تنها متوجه اعراب فلسطین نمیگردد و علی ای حال بر تمام مسلمین عالم است از هر طریقی که میشود از این ظلم فاحش جلوگیری نموده و رفع این مزاحمت را از مسلمین فلسطین بنمایند.
خادم الاسلام والمسلمین ـ سید ابوالقاسم کاشانی
11/10/1326 هجری شمسی
اولین تظاهرات به نفع ملت فلسطین
آیت الله کاشانی به صدور این اعلامیه اکتفا نکرد و علیرغم وجود محیط خفقان، مردم مسلمان را دعوت به تظاهرات به نفع مردم فلسطین کرد. در روز یکشنبه 20 دی ماه سال 1326 بیش از سی هزار نفر از مردم تهران به دعوت آیت الله کاشانی در مسجد امام خمینی (مسجد سلطانی سابق) اجتماع کردند ولی دولت وقت که از فعالیت سیاسی و مذهبی آیت الله کاشانی بیمناک بود با توسل به زور و قوای انتظامی از سخنرانی آیت الله کاشانی در این میتینگ باشکوه ممانعت کرد و در نتیجه خطیب معروف آقای فلسفی به منبر رفت و اظهار داشت: «ما برای آن در اینجا جمع شدهایم که با مسلمین ابراز همدردی کنیم و قصد آزار احدی را نداریم و یهودیان ایران نیز تحت حمایت ما هستند و کمترین گزندی نباید به آنان برسد» و سپس اعلام نمود که به منظور جمعآوری اعانه برای کمک به مسلمین پاکستان و فلسطین حسابی در بانک ملی افتتاح گردیده است.
ابوالقاسم یمینی یکی از کسبۀ بازار که از قبل از شهریور 20 در جریانات مبارزه در معیت آیت الله کاشانی بوده است میگوید رئیس شهربانی وقت که به نام سرلشگر ضرابی بود در جلو مسجد شاه از آیت الله خواهش و التماس میکرد که از سخنرانی خودداری کند و بالاخره با اوضاع و احوالی که به وجود آوردند مانع از ایراد سخنرانی ایشان شدند. در همین جریان عدهای از عمال دولت میخواستند با ایجاد اغتشاشاتی علیه یهودیان ایران مبارزات آیت الله کاشانی را مخدوش سازند و به همین جهت آیت الله کاشانی اعلامیهای صادر کردند که اقلیتهای کلیمی و مسیحی و غیره تحت حمایت دولت و مردم مسلمان هستند و هیچ کس حق ندارد نسبت به آنها آسیب و زیانی وارد کند. متن این اعلامیه به دست من نرسیده است ولی عبدالرحمن فرامرزی در مقالهای که در مهرماه سال 1348 در مجله یغما منتشر کرده اشاره به این قضیه نموده است.
دومین تظاهرات به نفع مردم فلسطین
آیت الله کاشانی در سیام اردیبهشت ماه سال 1327 مجدداً مردم را دعوت به تظاهرات علیه تشکیل دولت اسرائیل کرد. روزنامه «داد» در شماره 1340 ـ 30 اردیبهشت 1327 مینویسد: «روز جمعه در مسجد شاه میتینگ بزرگی داده خواهد شد. مقدمات تظاهرات بزرگی علیه ]صهیونیستها[ی فلسطین فراهم شده و قرار است در ساعت 5/3 بعدازظهر فردا دستجات مختلف با صفوف منظم وارد مسجد شاه شده در این تظاهرات شرکت کنند. از طرف آقای آیت الله سید ابوالقاسم کاشانی اعلامیهای منتشر شد که در طی آن از کلیه مسلمین برای شرکت در این تظاهرات دعوت کرده اند».
این میتینگ باشکوه بسیار زیاد برگزار گردید و جمعیت انبوهی در آن شرکت کرد. آیت الله کاشانی در ساعت 5/4 بعدازظهر روز جمعه سخنانی در این تظاهرات ایراد کرد که در روزنامه اطلاعات دوشنبه سوم خرداد 1327 به شرح زیر درج شده است:
«بسم الله الرحمن الرحیم والصلوة والسلام علی خیر خلقه و اشرف انبیائه محمد و آله الطاهرین السلام علیکم و رحمت الله و برکاته. اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. یا ایها الذین آمنوا استجیبوا الله و للرسول اذا دعاکم لما یحییکم. بمضمون آیه شریفه و به جهت اداء وظیفۀ حتمیه از جانب حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه شمهای از آنچه راجع به حیات و عظمت و سعادت و کامیابی دنیا و آخرت است به عرض برادران ایمانی خود میرساند. دین مقدس اسلام که ضامن سعادت دنیا و آخرت بشر است به ما تکلیف فرموده که با یکدیگر به رأفت و مهربانی سلوک و رفتار نموده و برای حفظ شئون اجتماعی و سیاسی کشورهای اسلامی برادرانه پشتیبانی از هم بنماییم و به مبانی دین و آئین از خدای یگانه و قرآن و پیغمبر عظیم الشأن و پیشوایان دین سلام الله علیهم اجمعین و معاد ایمان کامل داشته باشیم. چنانچه در این آیه شریفه میفرماید «یا ایها الذین آمنوا اتقوا الله حق تقاته و لا تموتن الا و انتم مسلمون و اعتصموا بحبل الله جمیعاً و لا تفرقوا» همین ایمان به خدا و قرآن همین ایمان به رسول و مبانی دین و تعالیم عالیه و دستورات اخلاقی و اجتماعی اسلام بود که در صدر اسلام روح یگانگی و برادری و برابری و شهامت را در مسلمین به حدی دمیده و تقویت نمود که از صحرای خشک عربستان بیرق لا اله الا الله محمد رسول الله را بر دوش بی آلایش خویش و بر قلب ملل عالم کوبیدند. از یک طرف تمام آسیا را در مدت کمی تسخیر نموده و از عراق عرب و ایران و هندوستان گذشته خود را به چین و به جزائر پراکنده اقیانوسیه و به اروپا و روم و اسپانیا نفوذ نموده و از طرفی شام و مصر و مراکش و الجزائر و سراسر آفریقای شمالی را مسخر نموده تا آنکه نزدیک پاریس یعنی قلب کشور فرانسه تاختند و همه را در تحت سیطره در آورده و مطیع خود ساختند و در نتیجه همین ایمان به خدا و رسول و در سایه همان برادری و اتحاد و یگانگی و اتفاق بوده پشت بزرگ ترین امپراطوریهای جهان را به لرزه در آورده و بر سراسر دنیای متمدن آن زمان تسلط یافته و تاج از سر آنها برداشته و باج گرفتند. متأسفانه در نتیجه تحولات و پیدایش سیاستهای بوقلمونی جهان و به خصوص بر روی کار آمدن حکومتهای جبار و تبهکار و نفوذ سیاست و مداخلات خائنانه و استقلال شکنانه شوم دول استعماری زنجیر اتحاد و یگانگی و آن معنویت و برادری و برابری را که اسلام به دور خود کشیده و با نیروی ایمان دانههای محکم آن را به هم متصل و پیوست نموده بود از یکدیگر گسیخته و خاک ذلت بر سر مسلمین عموماً ریختند. برادران عزیز مسلمان، امروز بیش از همه چیز به اتحاد و برابری، یکرنگی و صمیمیت احتیاج داریم چنانچه خداوند میفرماید «یا ایها الذین آمنوا ادخلوا فی السلم کافه و لا تتبعوا خطوات الشیطان انه لکم عدو مبین» باید با ایمان به مبدأ حق و حقیقت در سایه تعالیم اسلامی سعی کنیم که ریشههای فساد و بدبینی را از بیخ و بن بر کنیم و خود را مشمول آیۀ «ان الله یحب الذین یقاتلون فی سبیله صفا کانهم بنیان مرصوص» بداریم. خداوند تبارک و تعالی کسانی را که در راه او فداکاری میکنند و دسیسههای کفر در آنها رخنه ندارد دوست دارد به طوری که پیغمبر اکرم فرموده «المؤمنون کبنیان واحد یشد بعضاً بعضاً» یعنی مسلمانان مانند اجزاء یک ساختمان اند که یکدیگر را نگاهداری مینمایند. اسلام حدود و ثغوری برای مسلمین تعیین نکرده و نقطه یا سرزمین معینی را برای آنها وطن قرار نداده است و همه مناطق و ممالک اسلامی وطن مسلمین است و بر مسلمانان لازم نموده است که اگر چنانکه برای برادران مسلمان زحمت و مشقتی پیش آید بکوشند و به کمک یکدیگر رفع نگرانی از خود بنمایند. اسلام با تمام قوا بر آن بوده است که مسلمین اختلافات را کنار گذارند و متفقاً در یاری و استعانت یکدیگر جدیت نمایند. و به مضمون آیه واعتصموا بحبل الله کمر همت بر میان بندند. این مصیبتی که اخیراً برای برادران مسلمان فلسطین پیش آمده و ایرانیان را برای همدردی و اظهار تأثر در این مکان گرد هم جمع آورده منشأ آن حس برادری و عواطف دینی و اسلامی است که همه متحداً تأثر و تألم خود را با قلبی آزده و خاطری پریشان به سمع عموم مسلمین دنیا میرسانیم.
چو عضوی بدرد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار
اکنون که باعث تهییج احساسات مردم ایران و اجتماع عمومی شده است به سمع آقایان محترم میرساند: چنانچه در اخبار روزانه مشاهده کرده اید بعضی دول بدون مجوز قانونی فلسطین را که مراکز مقدسه اسلام و محل مسجد اقصی که قبله مسلمین میباشد و سالیان دراز وطن و مسکن مسلمانان به شمار میرفت و بر آن حکومت میکردند و در طی صدها سال جنگهای خونین صلیبی و دادن میلیونها کشته نتوانسته اند این سرزمین مقدس را از دست مسلمین به در آورند، وطن (صهیونیستها)یی که از نقاط مختلفه عالم به آنجا مهاجرت کرده شناخته اند در صورتی که حکومت اسلام از قدیم الایام بر فلسطین حقی ثابت است و مسلمین دنیا به خصوص ملت مسلمان ایران چنین اجازهای را نمیدهند که (صهیونیستها)... به این حق ثابت دست تعدی دراز نموده و با چنگالهای آلوده به فساد و ظالمانه برادران مسلمان ما را در هم ریخته و خون آنان را بیرحمانه بریزند. در این مورد است که پیغمبر اکرم میفرماید: «من اصبح ولم یهتم بامور المسلمین فلیس بمسلم.» یعنی کسانی که صبح کنند و در اهتمام برادران مسلمان خود نباشند از اسلام بهره ندارند. برادران مسلمان ایران باید بکوشند در این هنگام که سخت ترین مصائب بر برادران مسلمان شما رخ داده از آنها حمایت نمایند و با تمام موارد کمک و استعانت آنها قیام کنند. تمام مردم ممالک اسلامی هر یک به نوبه خود از کمک مالی و جانی به مردم بی پناه فلسطین از همدردی دریغ ننموده و فدارکاری کرده اند. تمام ممالک اسلامی دنیا وطن ماست و ما نیز با تمام قوا جاناً و مالاً نسبت به سهم خود باید از آنها حمایت کنیم و در حفظ منافع و مصالح عالیه مسلمین کوتاهی ننمائیم. ما برای شهدای مسلمین فلسطین به خصوص سید عبدالقادر الحسینی شهید راه اسلام درود فرستاده و به احترام ارواح پاک آنان یک فاتحه میخوانیم البته خاطر محترم آقایان مستحضر است ]صهیونیستها[یی که در فلسطین باعث این همه ظلم و جنایت شده اند ]کسانی[ هستند که از نقاط مختلف عالم به آنجا مهاجرت کرده اند و یهودیانی که در ذمه اسلام یعنی تحت حمایت دولتهای اسلامی زندگی میکنند از حیث جان و مال در امان میباشند.
در خاتمه از مسلمانان ایران تقاضای همه گونه کمک مادی و معنوی برای برادران ستمدیده فلسطین میشود و برای این منظور حسابی در بانک ملی ایران مرکز و شعبه بازار به نام «اعانه فلسطین» باز شده است. انتظار میرود برادران دینی از هر گونه مساعدت و بذل همراهی مالی درباره مسلمانان کوتاهی و مضایقه ننمایند». پس از خاتمه سخنرانی آیت الله کاشانی قطعنامهای در شش ماده صادر گردید که مورد تأیید عموم قرار گرفت.
اعلام آمادگی مردم مسلمان ایران برای رفتن به فلسطین
پس از برگزاری این تظاهرات و بیانات آیت الله کاشانی که از مردم خواسته بود جاناً و مالاً به مردم فلسطین کمک نمایند اعلامیهای از طرف فدائیان اسلام به شرح زیر صادر شد:
هوالعزیز ـ نصر من الله و فتح قریب
خونهای پاک فدائیان رشید اسلام در حمایت از برادران مسلمان فلسطین میجوشد. پنج هزار نفر از فدائیان رشید اسلام عازم کمک به برادران مسلمان فلسطین هستند و با کمال شتاب از دولت ایران اجازه حرکت سریع به سوی فلسطین را دارند و منتظر پاسخ سریع دولت میباشند.
از طرف فدائیان اسلام
سید مجتبی نواب صفوی.
روز یکشنبه دوم خرداد 1327 این جوانان پرشور در منزل آیت الله کاشانی اجتماع کردند و با کمال بی تابی آماده حرکت به فلسطین بودند ولی دولت از این اقدام جلوگیری کرد.
نامۀ آیت الله کاشانی به مجمع عمومی سازمان ملل متحد
نامهای از طرف آیت الله کاشانی جهت افشای جنایات صهیونیستها و ابرقدرتهای حمایت کننده آنان به سازمان ملل متحد نوشته شد که بخشی از آن به شرح زیر است:
«یک عده مهاجر با کمک و اسلحه دول موفق شدند اعراب را از یک قسمت از سرزمین فلسطین که خانه آنها بود و قرنها در آنجا مأوی داشته اند بیرون رانند و اگر دول معظمه اطمینان به اغماض و چشم پوشی به سازمان از این تجاوز و حق کشی نداشتند مرتکب چنین جنایتی نمیشدند و اینک میلیونها مردم مسلمان جهان چشم به راه تصمیمات سازمانند که از این تعدیات جلوگیری نمایند و اجازه ندهند اسلحه و پول بعضی از اعضای آن سازمان به نفع اقلیت کوچکی و به ضرر ساکنین یک قسمت از خاک شرق به کار برده شود».
ملاحظه میشود سالهای 1326 و 27 در حالی ملت ایران به حمایت از ملت مسلمان فلسطین بپا خاسته که بسیاری از کشورهای جهان سوم در زیر سیطره مستقیم استعمار دست و پا میزنند و هنوز به استقلال ظاهری نائل نیامده اند. مردم ما در زمانی فعالیت ضد صهیونیستی را آغاز نمودند که هنوز غالب کشورهای عربی توانائی ابراز وجود نداشتند و این مسئله به خوبی خط مستقیم اسلام را در این منطقه نشان میدهد. در سال 1327 وقتی که آیت الله کاشانی با همراهی گروههایی چون فدائیان اسلام مبارزات را تشدید مینمود و در جبهه داخلی هم با نیروی عظیم ملت مسلمان میرفت که قدرت دولتهای مطیع سیاست انگلستان را در هم بکوبد و به نفت خواری این استعمارگر کهن پایان بخشد ناگهان حادثه تیراندازی به شاه را در 15 بهمن 1327 به وجود آوردند و عامل اصلی را آیت الله کاشانی شناختند و شبانه این شخصیت بزرگ روحانی را به قلعه فلک الافلاک و از آنجا به لبنان تبعید نمودند، بعد از مراجعت از این تبعید و اوج گیری نهضت ملی شدن صنعت نفت کاشانی دریافت مقابله با استعمارگران بایستی با وحدت ملل مسلمان انجام گیرد تا تجاوزاتی مثل اشغال فلسطین اسلامی وجود پیدا نکند و بنابراین در زمانی که در جهان اسلام و در کشورهای عربی از اعتبار و قدرت بسیار برخوردار بود طرح وحدت کشورهای اسلامی را ریخت و با سرعت مقدمات تشکیل کنگره اسلامی را در تهران فراهم میکرد که همه چیز عوض شد و چهره کریه استعمار در شکل دیگری ظاهر گردید.
برادران مسلمان عرب ما در کشورهای اسلامی باید آگاه و بیدار باشند و بدانند ایران اسلامی با نیروی ایمان و در زیر پرچم پرتوان و همیشه پایدار اسلام همواره پیوند عمیق خود را با مسلمانان جهان در هر گوشهای که میزیستند حفظ نموده است. تقویت اسلام، وحدت مسلمانان بدون در نظر گرفتن زبان و نژاد و قومیت جهت تفکر بزرگان و پیشوایان روحانی این سرزمین بوده است. ما انتظار داریم دسائس و فریبکاری عاملین استعمار که برای پراکندگی و جدائی مسلمانان به طور مستمر کوشش میکنند بلااثر بماند و اکنون که نیروی اسلامی حاکمیت ایران را به دست گرفته و یکی از پرهیجان ترین لحظات تاریخ در جریان است با بیداری همه مسلمانان این سنگر به دست آمده حفظ شود. اجازه ندهند که قدرتهای بزرگ ضربات تبلیغاتی و عملیات تخریبی خود را از طریق کشورهای با عنوان اسلامی به ایران وارد سازند.