به قلم: محمّدرضا حکیمی
در بخشی از نوشتهی سید حسین شرفالدین، نوه مرحوم علاّمه شرفالدین، چنین آمده است:
«شرفالدین، جنبشهایی را که در جهان عرب و اسلام به وقوع میپیوست، پیگیری مینمود و در برابر آنها موضع مناسب اتخاذ میکرد. یک نمونه، جنبش مصر بود و ملّی کردن کانال سوئز، که آن را تأیید کرد. نمونهی دیگر، جنبش ملّی شدن صنعت نفت بود در ایران. شرفالدین رهبران این جنبشها را نیز به خوبی میشناخت و اطلاعات خویش را با کسانی که نزد او میآمدند، و با روشنفکران و مطلعان، دربارهی مسائل سیاسی ـ در این جنبشها و نهضتها ـ به بحث و گفتگو میپرداخت.
در نتیجه، مردم سرزمین شرفالدین نیز، رهبران جنبشهای آزادیخواهانه را، یکایک، میشناختند و همین امر بود که باعث تعجب آیتالله کاشانی شد. داستان این بود: وقتی که آیتالله کاشانی به لبنان آمد، یک روز عصر، بدون اطلاع قبلی، به «صور» آمد. پس از گذشت اندک زمانی، خانهی پدربزرگ مملو از جمعیتی شد که برای دیدار ایشان آمده بودند. آیتالله کاشانی تعجب کرد که چگونه این جمعیت گرد آمدند، با این که ایشان بدون اطلاع آمده بود و وقت زیادی هم از آمدنش نگذشته بود. و چون چنین دید، و دید که مردم از جریانات ایران آگاهند، برپا خاست و چنانکه با مردمی آشنا سخن بگوید، مسائل ایران را، با مردم صور در میان گذاشت و برای آنان دربارهی مسائل نهضت سخن گفت...»
آیتالله، حاج سید ابوالقاسم کاشانی (در گذشتهی 1340 هـ. ش) از عالمان آگاه و بیدار و مجاهد اسلام و شرق بود. مرد بزرگی بود که بیش از 40 سال، با استعمار انگلیس، در عراق و ایران جنگید. استعمارگران خائن هم سرانجام، انتقام خود را از او گرفتند و به دست عوامل خود، و برخی از رجال خودخواه گرفتار «کیش شخصیت» و زرنگ و حیلهگر، و پارهای از قلم به دستان و روشنفکران خائن، یا مأمور، یا جاهل، و برخی رجاله، او را در اواخر عمر، به اصطلاح خود، به انزوا کشاندند. لیکن واقعیتها سپس معلوم شد، و هنوز معلومتر خواهد گشت. و کسانی که میخواستند «به تاریخ دروغ بگویند» نتوانستند گفت، و کسانی که میخواهند به تاریخ دروغ بگویند نیز نتوانند گفت. (1)
-----------------------------------------------------------------------------
1ـ لازم است در اینجا، بر این مسئله تأکید نمایم، و یادآوری کنم که اطلاع یافتن از مسائل مربوط به «نهضت ملی شدن صنعت نفت» و خودخواهیها و خیانتهایی که در آن شد، بر همهی ایرانیان واجب است، به ویژه جوانان. اگر وضع آن روز را ـ به خصوص خیانتی که به مذهب و روحانیت شد ـ بدانیم، خیانتهای امروز را بهتر میشناسیم، و در برابر آنها میتوانیم موضع صحیح داشته باشیم. در اینجا چند کتاب را معرفی میکنم، و تأکید میکنم که خواندن آنها و تأمل در سطر سطر آنها، بر همهی مردم ایران، به ویژه جوانان واجب است:
الف: «روحانیت و اسرار فاش نشده از نهضت ملی شدن صنعت نفت»، به کوشش گروهی از هواداران نهضت اسلامی ایران و اروپا.
ب: «قیام ملت مسلمان ایران، 30 تیر 1331»، دکتر سید محمود کاشانی.
ج: «نگرشی کوتاه بر نهضت ملی ایران؛ روابط و ریشههای اختلاف بین مصدق و کاشانی»، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی.
د: «زندگینامه مصدق السلطنه»، دکتر بهمن اسماعیلی.
ه: «نگاهی به تاریخ انقلاب اسلامی 1920 عراق...»، دکتر محمد صادقی تهرانی.