آیت الله (فقیه) سیدمرتضى مبرقع
پدر آقا موسى، آیت الله العظمى حاج سیدصدرالدین صدر از مراجع بود. بعد از مرحوم حاج شیخ، سه نفر رئیس شدند. یكى مرحوم آقاى حجت بود، یكى آقاى صدر بود و دیگرى آقا سیدمحمدتقى خوانسارى. این سه نفر رئیس بودند كه هم تدریس مى كردند، هم حوزه را اداره مى كردند و هم مرجع بودند. مرحوم آقاى صدر درس خوبى داشت. ایشان ابتدا مدرسه فیضیه نبودند، بعد به آنجا آمدند و حسابى دور وى جمع شدند. خیلى از فضلا به درس ایشان مى آمدند. شاگردان زیادى داشتند و زیر كتابخانه مدرسه فیضیه تقریباً پر مى شد.
خود آقاموسى از حیث علم جدید لیسانس اقتصاد شد. از حیث درس قدیمى هم فقه و اصول خواند و حسابى ملا شد. قوانین را چند وقتى پیش خود من مى خواند. حسابى ملا بود. خیلى خوش فهم بود. من كم دیدم كه آدمى به این سن و سال این قدر خوش فهم باشد آن هم در هر جهت، هم در مسائل سیاسى و هم در مسائل علمى و.... در قم كه بودند به درس خارج آقایان داماد و حجت مى رفتند. خیلى فاضل بود، خیلى هم مورد لطف امام بود. ایشان خیلى به امام احترام مى گذاشتند و امام هم خیلى به او احترام مى گذاشتند. خیلى مرد عاقلى بود. امام خیلى از او تعریف مى كردند كه جوان عاقل و چیزفهمى است.
من كه در نجف بودم و امام هم آنجا بودند، آقاموسى به نجف آمدند. موقعیت ایشان به گونه اى بود كه آن زمان به هر كشور عربى كه مى رفت، میهمان رئیس آنجا بود. هرجا كه مى رفت خیلى احترام داشت. به نجف كه آمده بود، ما اصلاً نمى توانستیم او را ببینیم. شبى به ما قول داد كه به منزل حاج آقا مصطفى خمینى بیاید. به آنجا آمد و به همراهانش نگفته بود كه به كجا مى رود. ما وى را در آنجا تا صبح نگه داشتیم و آنها هم تا صبح دنبالش گشته بودند.
آقاموسى خیلى اهل كار بود. در قم كه اقامت داشت، نوعاً پیش ما بود. با ایشان و آقاى صدوقى یزدى اجتماعات زیادى داشتیم. انصافاً كم دیده ام كه آدم این قدر خوش اخلاق و چیزفهم در هرجهت باشد. اصلاً ندیده ام. خیلى خوش فهم بود. واقعاً حیف شد. اگر آقاموسى بود، این چنین بدبختى گریبان لبنان را نمى گرفت. واقعاً حیف شد. سید خوبى بود. خیلى فعال بود. واقعاً لبنان را لبنان كرده بود.
قم ـ 1369