آیت الله شیخ احمد آذرى قمى
امام موسى صدر در خانواده اى فوق العاده از نظر علمى، به دنیا آمد. خانه اى كه به حق مى توان آن را بیت علم و دانش نام گذاشت. پدر بزرگوار ایشان مرحوم آیت الله العظمى صدر كه از مراجع سه گانه ایران بودند در حوزه علمیه قم زعامت داشتند. سجایاى اخلاقى ایشان بسیار زیاد است كه من به آن نمى پردازم. مرحوم شهید محمدباقر صدر هم داماد ایشان بود و از نظر نسبى هم با ایشان مربوط است و همان طور كه واقفید، از نظر علمى فوق العاده بود. امام موسى صدر هم قریب به همین حدود بودند. بسیار بااستعداد، خوش فكر، باذوق و بسیار روشن دل و روشن ضمیر بود. در آن سنینى كه ما باهم در حوزه علمیه مشغول بودیم (سال 1324)، ایشان در دبیرستان سنایى آن موقع، تحصیل مى كرد. اگر به خاطر داشته باشید، در سیكل اول امتحانات نهایى وجود داشت كه خوب ایشان هم از شاگردان فوق العاده بود. در آن موقع كه ایشان خدمت امام(ره) درس مى خواندند، من در نجف مشرف بودم و در آنجا تحصیل مى كردم. بعداً معلوم شد كه یكى از كسانى كه پیشقدم شده بود براى درس رسایل خدمت حضرت امام، ایشان بود و دوستان دیگرى كه در آن موقع بودند و حال جاى ذكرشان نیست. در درس مرحوم آیت الله العظمى محقق داماد كه از مدرسین بسیار دقیق و بزرگوار بود، باهم حضور داشتیم. بنده بودم، امام موسى صدر، مرحوم شهید دكتر بهشتى و آقاى سیدموسى شبیرى زنجانى و... نیز بودند. ما شریك یكدیگر هم در درس بودیم و هم در بحث و هم در مجالس دوستانه و بحث هاى غیرعلمى. ایشان یكى از اركان و شركاى اصلى در آن جلسات بود. تا اندازه اى كه الآن مى توانم درباره استعداد و ذوق علمى ایشان عرض كنم، این است كه ایشان همان موقع هم در دانشگاه تحصیل مى كرد و هم در قم مشغول به تحصیل و نیز تدریس بود. مى توانم به ضرس قاطع و بدون هیچ شك و تردید بگویم كه ایشان آن موقع مجتهد بودند. براى اینكه معناى مجتهد این است كه كسى ملكه و قوه اى داشته باشد كه با مراجعه به منابع و مدارك بتواند حكم مسئله را استخراج نماید و ایشان این نیرو و قوه را داشت. همان طور كه یادم مى آید، مرحوم شهید بهشتى هم حتماً همین طور بود. هر دو در درس مرحوم محقق داماد(ره) از افرادى بودند كه صحبت مى كردند و اشكال مى كردند.
امام موسى صدر از افرادى بود كه در درس مرحوم محقق داماد صحبت مى كرد، اشكال مى گرفت و مقاومت هم مى كرد. خیلى از نظر بیان و فكر و اندیشه و اطلاع از علوم دیگر جالب و مورد توجه بود. خلاصه فردى ممتاز از همان اوان جوانى بود. اینكه من الآن عرض مى كنم، مربوط به همان اوایل تحصیل خود من و ایشان بود كه درست 45 سال قبل مى شود.
آن موقع غیر از تحصیل و تدریس، در كار نویسندگى و نشر مجله مكتب اسلام (كه آن روز از قدمهایى بود كه در حوزه علمیه قم برداشته شد) نیز نقش بارزى داشت. آن قدر كه الآن به خاطر دارم، ایشان از من به اصرار مى خواست كه سلسله مقالاتى را در مكتب اسلام بنویسم. من مطلب خوبى را به نظر خود و با انتخاب و تأیید ایشان شروع كردم كه متأسفانه به آخر نرسید و آن مسئله «جهان اسلام» بود. این پایه و ماده خوبى براى ارتباط مسلمانان ایران و همه مسلمانان جهان بایكدیگر بود. در آن مقاله، هم تاریخ ورود اسلام به كشورها و هم علمایى كه در آنجا هستند و كارهاى تبلیغى كه در آنجا انجام مى گیرد یا مى توان انجام داد و اینگونه مطالب، بیان مى شد. خاطرم هست كه آن روزها مقدارى در مورد پاكستان و شبه قاره هند نوشتم و الآن به خاطرم نیست كه چه شد!
ایشان شاید یكى دوسال بعد به لبنان رفت كه البته از رفتن ایشان و دورى از حوزه علمیه متأسف و متأثر بودیم. چرا كه یكى از افرادى كه مى توانست آینده خوبى براى اسلام و مسلمین داشته باشد، ایشان بود و در آینده چشم مسلمانان به وجود ایشان مى توانست خیلى روشن باشد. گرچه كه آن موقع نمى خواستیم چنین بشود، ولى دست قضا و قدر ایشان را به لبنان برد. گاهى اوقات كه ایشان به ایران برمى گشت باهم دیدارهایى داشتیم. آخرین دیدار من با ایشان در عربستان سعودى و در هتلى بود در مكه معظمه.
خلاصه آنچه ما از امام موسى صدر سراغ داریم، فضل بود و كمال، اجتهاد بود و تقوى، روشنفكرى بود و روشن ضمیرى. ایشان در لبنان آن جوهر و حقیقت و ماهیت خودش را نشان داد. بسیار به شیعه و مردم لبنان خدمت و كمك كرد. این مجلس اعلایى كه در لبنان براى شیعه تشكیل شد، از زحمات ایشان است و این حكایت از فكر بلند او در سیاست و در جهات دینى و مذهب مى كند. ایشان وقتى به آنجا رفت، براى شیعه عزّت و هیبت و دانش به ارمغان آورد. ایشان خیلى تلاش مى كرد و سفرهاى تبلیغى و سفرهایى كه كمك به لبنان باشد زیاد داشت. بسیار اهل تحرك بود. بسیار مبارز و مجاهد بود. خلاصه كلام اینكه همین غیبتش حكایت از این مى كند كه استعمار از نفوذ ایشان در آن منطقه حساس نگران شد و دست به چنین جنایتى زد. امیدوارم كه خداوند تبارك و تعالى این وجود مغتنم و محترم را به مسلمانان دنیا اعم از شیعه و سنى ارزانى بدارد. ان شاءالله.
(قم، 1369)