( 0. 0 )

انحراف شیخ از خط اعتدال و گرایش به صادر كردن فتاوی افراطی و حتی احكام اعدام! از راه دور برای بعضی ‌ها مانند بن‌ علی، بشار اسد، قذافی، ژنرال سیسی و... شاید ناشی از عوارض كبر سن و عدم تعادل است كه قرآن می‌ فرماید: « و من نعمره ننكسه فی الخلق افلا یعقلون»؟ وگرنه چگونه معقول است عالم محترمی ناگهان همه باورها و عقاید خود را زیر پا بگذارد و ...
استاد خسروشاهي در گفتگو با روزنامه جوان، قرضاوي در ميان تكفيري ها نفوذ معنوي ندارد

مصاحبه شونده: استاد سید هادی خسروشاهی

گذر و نظری بر چرایی و چگونگی چرخش فكری شیخ یوسف قرضاوی در گفتگوی «جوان» با حجت ‌الاسلام‌و ‌المسلمین استاد سید‌هادی خسروشاهی ـ بخش پایانی

 

اشاره : نخستین بخش از گفت و شنود ما با استاد ارجمند حجت ‌الاسلام و‌المسلمین سید‌هادی خسروشاهی در باب چرایی و چگونگی چرخش فكری شیخ یوسف قرضاوی را در شماره پیشین از نظر گذراندید. اینك واپسین بخش از این مصاحبه پیش روی شماست. روزنامه جوان - شماره 4295 - چهارشنبه 25 تیر 1393

 

در بخش پیشین این گفت ‌و شنود، اشاره فرمودید كه شیخ قرضاوی در مقاله ‌ای كه تحت عنوان «مبادی فی الحوارو التقریب بین المذاهب الاسلامیه» منتشر می ‌سازد، اصول ده‌ گانه ‌ای را برای تقریب میان مذاهب طرح می ‌كند. درباره این اصول و كیفیت طرح موضوع توسط وی توضیح بفرمایید.

بله، شیخ پس از شرح نظریه خود درباره اصل نخستین، به تشریح مبانی عقیدتی خود درباره اصول باقیمانده می ‌پردازد كه عبارتند از: ضرورت ایجاد حسن ظن بین طرفین و رفع بدگمانی ‌های باقیمانده از گذشته ‌های دور و سپس به اهمیت تمركز بر موارد و مواضع متفق علیه و موارد اشتراك موجود بین شیعه و سنی تأكید دارد و آن را برای تقریب یك ضرورت اساسی می ‌داند و مثالی می ‌آورد كه از نقاط مشترك و اتفاقی بین شیعه و سنی التزام به اركان عملی اسلام از جمله ادای شهادتین، نماز، روزه، حج و زكات است كه هر دو گروه به این اركان و فریضه ‌ها ایمان دارند، هر چند ممكن است در برخی احكام اختلاف ‌هایی میان آن ها وجود داشته باشد كه این اختلافات در بین مذاهب اهل سنت هم وجود دارد. مثلاً چه تفاوت ‌هایی میان مذهب حنبلی و مذهب حنفی یا مالكی می ‌بینیم كه قابل توجه است؟ و اینها دیدگاه‌ های فقهی است و از نظر شیخ «مهم آن است كه هر دو فقه ـ سنی و شیعه ـ در پایان مسیر به هم نزدیك می ‌شوند، زیرا منبع اصلی آن ها، یعنی قرآن و سنت و اهداف اساسی و كلی هر دو گروه یكی و آن اقامه عدل و گسترش رحمت الهی در میان همه بندگان خداست.»

 

سپس شیخ به اصل چهارم، یعنی ضرورت گفتگو در موارد اختلافی می‌ پردازد و آنگاه به مسئله پرهیز از تحریك احساسات و عواطف همدیگر به عنوان اصل پنجم تأكید و تصریح می‌ كند كه باید از القابی كه موجب رنجش می ‌شوند پرهیز شود، مثلاً نامگذاری «شیعه» به «رافضی» یا «اهل سنت» به «ناصبی» را از خطاهای بزرگی می ‌داند كه موجب دوری برادران مسلمان از یكدیگر می ‌شود و روی همین اصل سبّ و لعن یكدیگر را امری برخلاف اصول اسلامی و «ذاتاً نامشروع» می ‌نامد.

 

در اصل ششم قرضاوی مسئله تكفیر مسلمانان را «یكی از خطرناك ‌ترین ابزارهای ویران ‌سازی اساس اتحاد یا نزدیكی مسلمانان با یكدیگر» معرفی و سپس احادیثی از كتب روایی خود اهل سنت نقل می ‌كند كه پیامبر (ص) فرمود: «كاری به اهل لا اله ‌الا الله نداشته باشید و آنان را با یك گناه تكفیر نكنید و هر كس اهل لا اله‌ الا الله را تكفیر كند، خود به كفر نزدیك ‌تر است.» (1) در اصل هفتم دوری از «غلو» را از اصول مهمی می ‌شمارد كه موجب وحدت و تقریب می ‌شود و سپس اتهاماتی را كه بعضی از نویسندگان سنی در مورد علت كفر! شیعه نقل كرده ‌اند مانند اعتقاد به تحریف قرآن! و سبّ صحابه، ادعای عصمت ائمه (ع)، عدم قبول سنت و... نقل می‌ كند و در پایان می ‌نویسد: «می ‌توانیم در پاسخ همه این اتهام‌ ها بگوییم هیچ كدام از این ها به كفری كه مسلمان را از دین خارج سازد، منجر نمی ‌شود» و سپس به توضیح مطلب می ‌پردازد.

 

اصل هشتم در كتاب شیخ ضرورت شفاف ‌سازی خردمندانه در مورد مسائل اختلافی و عقیدتی است. سپس وی هوشیاری در قبال توطئه ‌های دشمنان را اصل نهم می ‌نامد و به شرح آن می ‌پردازد و به شواهد تاریخی در مورد توطئه ‌ها اشاره می‌ كند و با صراحت اعلام می ‌دارد كه در صورت اختلاف بین مسلمانان، امریكا و ابر قدرت‌ های دیگر بر همه ما مسلط می ‌شوند و «فرعونیسم» جدید بر همه مسلمانان حكومت خواهد كرد و در اصل دهم دوری از اختلاف و ضرورت همبستگی و وحدت را یادآور می ‌شود و می‌ گوید: «وقتی امت اسلامی متحد شوند، دشمن به خشم می ‌آید و از طرق مختلف از جمله ایجاد جنگ بین شیعه و سنی برادری را به دشمنی بین مسلمانان تبدیل می ‌كند.

 

این خلاصه در واقع فهرستی از اندیشه‌ های مثبت و مفید شیخ القرضاوی درباره شیعه و سنی و ردّ تكفیر و بیان امكان و چگونگی تقریب بین مذاهب اسلامی است و واقعاً موجب تأسف و تعجب است كه انسان در عرض چند سال از این افكار دور شود و ناگهان چیزهایی را مطرح سازد كه خود مدعی بود باید از آنها دور شد!

 

شیخ قرضاوی در تبیین و تشریح اندیشه خود درباره چگونگی ایجاد تفاهم و درك صحیح عقاید طرفین مطلب و نمونه خاصی را مطرح نمی ‌كند؟

اتفاقاً شیخ در همین اصل اول از اصول ده ‌گانه خود، به دو موضوع مهم كه موجب اختلاف بین مسلمین شیعه و سنی شده است اشاره می‌ كند و خوشبختانه خود پس از تحرّی حقیقت و دیدار با علمای شیعه و سفر به ایران و «قم» به نفع دیدگاه شیعه نظر می ‌دهد و آنچه را كه «مسموع» و دور از واقعیت بوده است، رد و محكوم می ‌كند، البته می ‌دانیم یكی از اشكالات عمده وهابی‌ ها و گروه‌ های افراطی اهل سنت این است كه شیعه معتقد است قرآن تحریف شده است یا از «تربت خاص» برای سجده استفاده می ‌كنند و این را نوعی شرك! می ‌پندارد و اتفاقاً شیخ قرضاوی در این ‌باره می‌ نویسد:«...به عنوان مثال می ‌توان به مسئله تحریف قرآن اشاره كرد. برخی علمای شیعه قائل به تحریف قرآن هستند و مدعی ‌اند قرآن ناقص است و كامل نیست و در این باره كتاب‌ هایی نگاشته‌ و به روایاتی از كافی و دیگر كتب معتبر فقهی خود استدلال كرده ‌اند، ولی این نظر متفق علیه نیست. علمایی از آن ها نیز هستند كه این ادعا را رد و شبهاتی این چنینی را تكذیب كرده ‌اند و این همان چیزی است كه باید بر آن تكیه كنیم و به نظر دیگر وقعی ننهیم.

 

آنچه ما را بر آن می ‌دارد كه به نظر مخالفان تحریف قرآن استناد كنیم موارد ذیل است:

آن ها همگی متفق ‌القولند كه آنچه در مصحف آمده، تماماً كلام خدایی است كه به هیچ وجه باطل در آن راه ندارد. قرآنی كه امروز در همه دنیا در اختیار شیعیان است همانی است كه نزد اهل سنت هم وجود دارد و قرآن چاپ ایران دقیقاً همان قرآنی است كه در سعودی، مصر، پاكستان، مراكش و دیگر كشورهای جهان اسلام چاپ می ‌شود. این قرآنی ـ كه برخی مدعی تحریف آن هستند ـ همانی است كه مفسران شیعه از قدیم تا به امروز آن را تفسیر كرده ‌اند، قرآن دیگری وجود ندارد كه آن را تفسیر كنند و همین قرآن است كه از بلاغت و اعجاز آن تا به امروز سخن می ‌گویند. این همان قرآنی است كه علمای شیعه برای عقاید خود در كتب فقهی خویش بدان استدلال می‌ كنند و برای بیان احكام بدان استناد می ‌جویند. این همان قرآنی است كه شیعیان آن را در مدارس دینی، دولتی و در برنامه‌ های تلویزیونی و... به فرزندان خود آموزش می ‌دهند. این مواردی است كه باعث شده است رأی اتفاقی و اختلافی را از یكدیگر تمییز دهیم و تأكید كنیم به آنچه اتفاقی و مورد توافق آنهاست پایبند باشیم یا مثلاً در مورد اهمیتی كه شیعیان در نمازهای خود بر سجده كردن بر سنگ یا خاك یا تربت می ‌دهند، تصور رایج در میان ما آن است كه انگیزه آن ها تقدیس این تربت از سوی شیعیان است، زیرا از خاك سرزمین كربلاست كه حسین (ع) در آن كشته یا به خاك سپرده شده است.

خود نخست همین فكر را می‌ كردم تا سرانجام در دهه 60 میلادی امام موسی صدر رهبر شیعی معروف در لبنان و رئیس‌ مجلس اعلای شیعیان آنجا به دیدارم آمد و ما در برخی مسائل با یكدیگر بحث و تبادل نظر كردیم. از جمله درباره تربت یا سنگ و دانستم شیعه اثنی ‌عشری (جعفری) مقیدند سجده بر جنس زمین و خاك باشد و سجده بر فرش، موكت یا پارچه و این قبیل را جایز نمی ‌دانند و از آنجا كه بیشتر مساجد با زیراندازهایی فرش شده ‌اند كه در مذهب ایشان سجده بر آن جایز نیست، كوشیده ‌اند برای هر نمازگزار سنگریزه یا مهری از جنس خاك فراهم آورند كه بر آن سجده كند. ضرورتی هم ندارد این مهر از تربت كربلا یا جای دیگری باشد. این مطالب را با خواندن و مطالعه كتب شیعه جعفری می ‌دانستم و شماری از این منابع از جمله «المختصر النافع» تا «جواهر الكلام» را هم دارم. هنگامی كه در سال 1998م. سفری به ایران كردم، این امر بر من روشن ‌تر شد، زیرا شمار زیادی از علما در هتلی كه اقامت داشتم به دیدارم آمدند و نزد من نماز گزاردند و این مهر یا سنگ هم همراهشان نبود، لذا متوجه شدم یك برگ دستمال كاغذی برداشتند و به ‌جای مهر یا سنگ بر آن سجده كردند و دستمال كاغذی را از جنس زمین تلقی كردند، زیرا همچون فرش یا موكت منسوج نبوده و بافته نشده است. (2)

 

مهم آن است كه اندیشه «خاك یا تربت مقدسی» كه در ذهنم جای گرفته بود با پرسش از علمای مورد اعتماد و پاسخ گرفتن از آنان و اطلاع از منابع علمی موثق به ‌جای استناد به شایعات عوام ‌الناس و به دور از هر گونه دلیل و استدلالی از میان رفت. آیت ‌الله شیخ جعفر سبحانی در كتاب خود «الانصاف فی مسائل دام فیها الخلاف» گفته است: «از نظر شیعه بهتر آن است تربت طاهر و پاكی را در نظر بگیرند و نسبت به زمین پاكی كه از آن گرفته شده است، اطمینان حاصل كنند و در این میان از هر جای دنیا كه باشد فرقی نمی ‌كند.» (3)

 

زمینه ‌های گرایش شیخ قرضاوی به فتاوای افراطی و تكفیری چیست؟ میزان نفوذ وی در میان نیروهای فعال تكفیری در سوریه، عراق و مصر چقدر است؟

انحراف شیخ از خط اعتدال و گرایش به صادر كردن فتاوی افراطی و حتی احكام اعدام! از راه دور برای بعضی ‌ها مانند بن‌ علی، بشار اسد، قذافی، ژنرال سیسی و... شاید ناشی از عوارض كبر سن و عدم تعادل است كه قرآن می‌ فرماید: « و من نعمره ننكسه فی الخلق افلا یعقلون»؟ وگرنه چگونه معقول است عالم محترمی ناگهان همه باورها و عقاید خود را زیر پا بگذارد و حتی برخلاف نوشته‌ ها و فتاوی قبلی خود، موضع متضاد بگیرد؟ البته بعضی‌ ها مسئله «پترودلار» شیوخ ارتجاع عرب... را در تغییر موضع شیخ بی ‌تأثیر نمی ‌دانند، ولی با توجه به اینكه شیخ پس از مؤانست با شیوخ نفتی و ارتجاع عرب خود یكی از ثروتمندان معروف به حساب می ‌آید و خود یكی از سهامداران اصلی «بنك التقوی» در سوئیس بود و معاون وی جناب شیخ قره ‌داغی هم مسئول امور شرعی! آن به حساب می ‌آمد. فكر نمی‌ كنم در اواخر عمر خود نیازی به اخذ دلار داشته باشد، گرچه هیچ احتمالی از جمله مسئله تأثیر فكری و تلقین فكری عناصر نفوذی بنی صهیون و بنی سعود در تشكیلات وی بعید نیست و به اصطلاح اگر «بصیرت» نباشد، اقدام به هر كاری ممكن است. در مورد نفوذ معنوی وی در میان سلفی ‌ها و تكفیری ‌ها باید گفت او نقش و تأثیر خاصی در میان افراطی‌ های موجود در صحنه ندارد و حتی بعضی از آن ها از جمله باند تبهكاری كه «داعش» نام دارد، شیخ را مرتد و واجب ‌القتل اعلام كرده ‌اند، چون اخیراً اعلام خلافت موهوم اسلامی آن ها را خلاف شرع نامید و اعلام كرد این امر «طرح اسلامی منطقه» را به خطر می ‌اندازد و البته این طرح اسلامی مشروع! آقای قرضاوی هم معلوم است كه چیست. تشكیل حكومت سنی در منطقه شامات اما مدعیان دولت اسلامی در عراق و شام ـ دواعش ـ پس از اشغال موصل و تخریب مراكز مذهبی شیعیان و تركمان ‌ها، مراقد مورد احترام اهل سنت را هم ویران كردند و سپس 12 نفر از علمای اهل سنت را كه حاضر به بیعت با خلیفه خود خوانده نشدند، سر برید و اعدام كرد.

به هر حال بی ‌تردید شیخ نفوذ معنوی در میان تكفیری ‌ها ندارد، ولی فتاوی او در میان نسل جوان و ناآگاه جهان عرب بسترساز گرایش به سلفی‌ گری و تكفیر گری شده است.

 

وظیفه مراكز علمی و دینی شیعه و سنی و علمای آن ها در برابر شیخ قرضاوی و نظایر او چیست و برای پیشگیری از ظهور یا چرخش چهره‌ هایی همچون وی چه باید كرد؟

وظیفه مراكز و مراجع علمی ـ دینی شیعه و سنی در قبال پدیده قرضاوی و علمای سوء مانند او بیدارسازی و آگاهی‌ بخشی در میان عموم مردم، به ‌ویژه نسل جوان است. بی ‌تردید اغلب جوانانی كه به گروه ‌های تكفیری پیوسته ‌اند می ‌پندارند در راه اسلام گویا جهاد می ‌كنند و در واقع منهای تروریست‌ های اجاره‌ ای كه با همكاری امپریالیسم غربی و صهیونیسم بین ‌المللی و ارتجاع عرب به منطقه گسیل شده ‌اند، آن ها ستون فقرات دواعش و سازمان‌ های تكفیری دیگری هستند و اگر علمای اهل سنت و تشیع، با بیان حقایق، آن ها را بیدار كنند، این فتنه خاموش خواهد شد، به ‌خصوص كه عملكرد گروه‌ های تكفیری به ‌ویژه دواعش، در سوریه و عراق زمینه مثبتی را برای آن ها فراهم نكرده است. قتل ‌عام مردم و اعدام ‌های دسته‌ جمعی شیعه، سنی، مسیحی، تركمن، ارمنی، آشوری و به ‌ویژه در سوریه و عراق و سپس غارت اموال مردم بی ‌گناه و تجاوز گروهی به زنان مسلمان آن هم به عنوان «جهاد النكاح» و تأسیس «بیت النكاح» در بعضی از كلیساها و مساجد، ماهیت ضد‌اسلامی آنان را افشا می ‌كند و علمای بزرگوار باید با تماس مستقیم با دیگران حتی با عناصر منحرف در بین علما و تشریح كامل چگونگی اقدامات غیر‌مشروع گروه ‌های تكفیری و آثار منفی آن بر ضد‌اسلام و مسلمین در سطح جهانی، آنان را از ادامه راه و تأیید تروریست‌ ها به عنوان مجاهدین! فی سبیل الله بازدارند، البته این كار مشكل و پیچیده است، ولی غیرممكن و محال نیست.

در پایان این گفتگو نمونه ‌هایی از اظهارات و بیانات شیخ قرضاوی را درباره شیعه و ایران نقل كنید.

فكر می ‌كنم نقل اباطیل شیخ درباره تشیع، شیعیان و ایران ضرورتی نداشته باشد. در یك كلام می ‌توان گفت او چیزی را ابقا نكرده است... ایران را در كنار روسیه و چین دشمن اسلام خواند. شیعیان را «فسّاق» و نصیری نامید و نصیری ‌ها را هم مهدور الدم شناخت و در مصاحبه‌ ای صراحتاً گفت: «ایرانی ‌ها از اسلام به دور هستند. الایرانیون لیسوا من الاسلام فی شیء.» تروریست‌ های جنایتكار را مجاهد خواند. حزب ‌الله لبنان را كه تا دیروز از آن ها تجلیل می ‌كرد، حزب‌ الشیطان نامید و قیام مردم بحرین را «فرقه ‌گرایانه» و قیام گروه‌ های مسلح در عراق را انقلاب مردمی خواند! تنها چیزی كه شیخ هنوز درباره آن اظهار نظر نكرده مسئله جهادالنكاح است كه در بین تكفیری‌ ها با یك تكبیر مجاز شمرده می ‌شود و طبق اعترافات اظهارات پخش نشده زنانی كه مورد تجاوز قرار گرفته ‌اند، چطور گروهی به این عمل شنیع اقدام می ‌كنند و عجیب است در این باره به زنان مسلمان سنی موصل هم رحم نكردند و آنان را مانند زنان علوی‌ ها ـ نصیری‌ ها ـ اكراد، تركمان ‌ها، آشوری ‌ها، ارمنی‌ ها، عرب‌ ها و...مورد تعرض قرار دادند.

 

عجیب ‌تر آنكه شیخ قرضاوی كه «ازدواج موقت» در فقه شیعه را مجاز نمی ‌دانست در مورد جهادالنكاح فتوایی صادر نمی ‌كند و برای چندمین بار از شیخ می ‌خواهیم فتوای خود را در این زمینه هم صادر كند تا خلق ‌الله بدانند عملكرد تكفیری ‌ها مجاز است یا حرام؟! و نظر جناب شیخ در این ‌باره چیست؟

البته شرم‌ آورترین مطلبی كه همچون لكه سیاهی در تاریخ زندگی شیخ باقی خواهد ماند درخواست كمك او از امریكا و پنتاگون برای ارسال اسلحه به مجاهدان! سوریه بود و پس از اقدام آن ها شیخ در پایان خطبه نماز جمعه خود رسماً از امریكا «تشكر» نمود و در واقع این ننگ را برای خود خریداری كرد.

و لابد می ‌دانیم كه پرداخت كمك 500 میلیون دلاری دیگری به مجاهدان را تصویب نمود.

-----------------------------------------------------------------------------

(1) به نقل از طبرانی و كتب حدیثی

(2) اتفاقاً از جمله كسانی كه در هتل به دیدار شیخ رفته بود اینجانب بودم كه همراه بعضی از دوستان مجمع تقریب به دیدار شیخ رفته بودیم و چون موقع نماز فرا رسید، همگی به او اقتدا كردیم و یكی از كسانی كه در موقع سجده از دستمال كاغذی استفاده كرد، اینجانب بودم.

(3) الانصاف، ج 1، ص 264، انتشارات مؤسسه امام صادق (ع)، قم ـ ایران.

 

به مطلب امتیاز دهید :
( 0. 0 )
Review Count : 0 Review

Change the CAPTCHA code