بسم الله الرحمن الرحیم
مدتی از درگذشت والد مکرّم آیت الله سید هادی خسروشاهی نگذشته بود که شبکه چهارم سیما برنامه ای در خصوص فعالیتهای ایشان پخش نمود. برنامه ای که تا حدودی و متناسب با شرایط خاص آن زمان در تبیین دیدگاههای مرحوم والد قابل قبول بود .
اما یکی از میهمانان برنامه آقای محمد مسجد جامعی در گفتگوی تلفنی سخنانی را عنوان کرده و ادعاهایی را بیان داشت که با نقد منصفانه فاصله داشت.
در این مدت قصد پاسخ گویی به سخنان جناب مسجد جامعی را نداشتم؛ اما ادعاهای ناصوابِ ایشان مکرراً در محافل مختلف نقل شده و سکوت دفتر والد تلقی به قبول گشته است لذا چاره ای جز پاسخی هرچند کوتاه به آن ندیدم.
و اما بعد !
🔸آقای محمد مسجد جامعی ادعا می کند که آقای خسروشاهی، از روشی که در مواجهه با مصر در پیش گرفته، پشیمان شده و تذکرهایی که بنده (مسجد جامعی) سابقاً به ایشان می داده ام را مقبول دانسته اند!! وی تصریح می کند که آقای خسروشاهی در محفلی خصوصی این سِرّ را با وی در میان گذاشته و کس را از این رمز و راز خبری نیست.
وی عنوان می کند که پیش از سفر مرحوم آقای خسروشاهی به ایشان توصیه کرده ام که در راه اصلاح با کشور مصر چندان دل خوش نباشد؛ چرا که منافع ما و مصر مشترک نیست و ثمره ای بر آن بار نمی شود.
در خصوص این سخن و توصیه او !!! به مرحوم والد، نباید سخنی گفت. کسی که در وزارت خارجه به فعالیت می پرداخته و انتظار منافع مشترکی با مصرِ مسلمان نداشته را چندان نمی توان پاسخی داد.
اما کلام وی در خصوص پذیرش سخنانش !! توسط ابوی جز اتهامی ناروا نمی تواند باشد.
وی در برنامه تجلیل از پدر ! ادعا میکند که: «ایشان رفت و برگشت !!وقتی برگشت ... به صورت خصوصی البته گمان نکنم این مطلب را به صورت علنی گفته باشند به صورت خصوصی می گفت که من آن چیزی که توقع داشتم، به آن نرسیدم و عملاً آن چیزهایی که ما با هم بحث داشتیم به تعبیری می گفت که حق با تو است!!»
🔸باری! کشف صائبی از جانب جناب مسجد جامعی به ظهور رسیده است. آیت الله خسروشاهی به این نتیجه رسیده بود که مصر به دنبال منافع کشور خودش است.
حبّذا بر این دریافتِ تام!
گویی که سابقاً ابوی درک صحیحی از این موضوع نداشته که مصر هم میباید به دنبال منافع خودش باشد!!
گویی در مذاکرات سیاسی کشورهای جهان می باید منافع خود را در مقابل ما فرو گذارند و از منافع ایران اسلامی تبعیت کنند.!
چگونه این همه تاکیدات مکرر پدر رحمت الله علیه بر ثمر بخشی حضور پر رنگ ایشان در مصر و ارتباطاتشان با گروههای مختلف مصری و الازهر و تقریب مذاهب و جنبشهای اسلامی و دهها از این دست را وانهیم و دل به سخن جناب مسجدجامعی دهیم؟
سخنان متفکران و فعالین سیاسی و اجتماعی مصر درباره فعالیتهای ثمر بخش ایشان را فرو گذاریم و ادعایی خلاف تمام مکتوبات ابوی را بر کرسی قبول بنشانیم؟
🔸میتوان نامههای ایشان به مقام معظم رهبری را تورقی کرد. در کتاب حدیث روزگار جلد 26 گفته اند که: «...همراه حوزويان، در يك ديدار خصوصى كه در كتابخانه ايشان[آیت الله خامنه ای] با معظم له داشتم، وقتى گزارشى از كارهاى فرهنگى در مصر و نشر دهها كتاب در قاهره ارائه كردم، ايشان فرمودند: پس چرا اين كتابهايى را كه مىگوييد، براى ما نفرستاده ايد؟ البته من گفتم كه به نظرم از همۀ آنها به محض انتشار، نسخهاى از طريق ادارى، خدمتتان فرستاده ام. ولى معلوم شد كه كتابها نيز سرنوشت گزارش كار در رابطه با سفر شيوخ الازهر به ايران را پيدا كرده و به دست ايشان نرسيده است كه موجب تأسف گرديد».
این کارشکنیها البته وجود داشته است. ایشان در نامه ای به رهبری معظم اینگونه عنوان می کند که: «...طبق وعده حضورى چندى قبل، تعداد 55 جلد از كتابهايى كه با اشراف و نظارت حقير، اعم از تأليف و تحقيق و تقديم، در قاهره چاپ شده است، خدمتتان تقديم مىگردد. همانطور كه ملاحظه خواهيد فرمود، همه آنها دربارۀ تشيع و اهلبيت عليهم السلام است. از نهج البلاغه با شرح محمد عبده و مقدمۀ حقير، تا صحيفه سجاديه و اهل البيت فى مصر (چاپ اول و دوم) و كتب ديگر درباره عقايد شيعه و شرح حال ائمه عليهم السلام و... همه اين كتابها با هزينه و نظارت مستقيم ما منتشر گرديده و البته اگر مبسوط اليد بوديم... هزار كار مثبت ديگر هم مىتوانستيم انجام دهيم...
مجموعۀ آثار سيد جمال الدين هم در 9 جلد و 3500 صفحه، توسط «مكتبه الشروق الدوليه» منتشر گرديد كه با استقبال خوبى روبرو شد. چون واقعاً اين مجموعه كه ظاهرا قبلا هم خدمتتان فرستادهام، محصول 50 سال تحقيق و كوشش و تلاش اينجانب در اين زمينه است و هيچكس باور نمىكرد كه سيد، بجز رسالۀ «نيچريه» و «العروة الوثقى» و «مجموعه مقالات فارسى» آثار گم شده ديگرى هم در جائى داشته باشد؟...
بهرحال اين كتاب ها، مجموعه دوم آرشيو خصوصى حقير بود (هميشه از اين قبيل آثار دو دوره نگهدارى مىكنم) و اين بار يك دوره آن تقديم كتابخانه حضرتعالى گرديد. اميد كه مورد توجه و عنايت قرار گيرد.
در قاهره، كتابى هم در پاسخ «ناصرى» ها نوشته و منتشر ساخته بودم، چون آن ها مدعى بودند كه «عبدالناصر» به امام كمك - مالى - كرده تا انقلاب پيروز شده و من با اسناد ثابت كرده ام كه اولا ناصر 14 سال قبل از پيروزى انقلاب وفات نموده است و ثانياً آنهائى كه در آن زمان با مصر در ارتباط بودند، بعضى از اعضاء سازمان نهضت آزادى خارج از ايران بودند كه اسناد آن را آورده ام. اين كتاب هم در محافل سياسى و هم در ميان اهل تاريخ صدا كرد. و البته عدهاى مخالف و اكثريتى موافق حقير بودند. كتاب را ملاحظه بفرماييد بد نيست!»
🔸فارغ از شخصیتهایِ جهان اسلام و علمای مصر، میتوان از اهل علم و انصاف دیار خودمان پرسشی کرد.
در اینجا و برای نمونه ای، تنها عبارات کوتاهی از سخنان استاد مهدوی راد را نقل می کنم .
ایشان در ذکر مرام و اقدامات مرحوم پدر اینگونه عنوان کرده اند که: « تقریب را خیلی ها هم درباره اش سخن می گویند و درباره اش چیز می نویسند و گاهی سخنرانی می کنند؛ حضور عینی هم شاید دارند، اما آقای خسروشاهی در این مورد اگر باز هم بگویم بی نظیر، قطعا کم نظیر است. او تقریب را لمس کرده و واقعا تقریب را با همه وجودش حس کرده بود. هم از این جهت که تمام متفکران و دانشمندان و اندیشه وران مهم جهان اسلام را به درستی می شناخت و به آنها حرمت می گذاشت، با اندیشه هایشان آشنا بود، با مسائل فکریشان چالش می کرد، و بعد از آن طرف آنچه که لازم بود واقعا عرضه می کرد». ایشان در ادامه عنوان می کنند که: «در فضای جامعه ما یک فکر بسیار غلطی وجود دارد که گویا هر کس تقریبی شد به گونه ای از نگاه شیعی، نگرش شیعی، توجه به اهل بیتش و اخلاص و خلوصش نسبت به آل الله کم می شود، قطعا یک فکر غلطی است. حالا یک نمونه روشن آن آقای خسروشاهی است. هیچ کس به اندازه آقای خسروشاهی در شناساندن و شناختن اهل بیت و میراث اهل بیت در مصر در آن زمانی که آنجا بوده تلاش نکرده است».
🔸باری! ادعا کردن و سخنی به ناصواب بر زبان راندن، در دنیای امروز ارج و منزلتی ندارد. به کوته زمانی، به جستجوی اندکی، قوت و ضعفِ آن آشکار میشود. از داعیان گفتگوی مذاهب انتظار می رود که این بدیهیات در عصر کنونی را بدانند و از آن غافل نباشند.
🔸 بگذارید تا در این مجال اندک، عبارتی مختصر از مرحوم پدر که در آثارشان مکتوب است را بازگویم. ایشان در یکی از خاطرات خود اینگونه بیان میکنند که: «... به هنگام مأموریت در مصر به دیدار شیخ الازهر دکتر سید محمد طنطاوی رفتم... خیلی استقبال نمود و سخن از تقریب و ضرورت وحدت بین مسلمانان مطرح شد... او کاملاً با من اظهار همنوایی کرد و در مصاحبه ای خاص، در هفته نامه رسمی «الازهر» به خواست حقیر، رسما اعلام کرد که ما با شیعیان هیچ اختلافی در اصول نداریم و اختلاف در فروع، بین مذاهب چهارگانه سنی هم وجود دارد و این امر نباید موجب جدایی و دوری مسلمین گردد... ».
🔸جناب مسجد جامعی باید این را بدانند که ادعای سخنانِ درِ گوشی، مقبول کسی نمیافتد. سخنی که مخالفت با مکتوبات صریح آیت الله خسرو شاهی دارد، سخنانی که هیچ رد پا و شاهدی از آن بر جای نمانده است، سخنی که با اساسِ نگرشِ ایشان تا آخرِ عمر منافات دارد، نمیتواند مقبول دگران باشد.
استاد خسروشاهی، نه نیازی به درگوشی سخن گفتن داشت ، نه پنهان کاری.
به صراحت گفته بودند که: «...اصولاً دوستانِ ما در ایران شناخت دقیقی از جماعت اسلامی مصر ندارند. اکثر اعضای این گروه سلفی – از نوع طالبانی- هستند و شیعه را رافضی می دانند و تا حد تکفیر پیش رفته اند و کتاب هایی علیه شیعه و امام خمینی نوشته اند و حتی کتاب منحوس «لله ثم التاریخ» را چندین بار در مصر تجدید چاپ کرده و به طور رایگان توزیع نموده اند که هزینه آن را هم آل سعود پرداخته است. بنابراین باید با عقلانیت با مسائل برخورد کرد. اگر روزگاری نام خالد اسلامبولی در یک خیابان در تهران، مبارزه ایی بر ضد رژیم حسنی مبارک محسوب می شد، امروز آن برداشت مثبت از این مساله حتی در مصر هم مطرح نیست؛ تا آنجا که بعضی از کسانی که متأسفانه بدون کارشناسی منطقی، به ایران دعوت شدند و آمدند، به این امر اعتراض داشتند. بنابراین نباید سعی کنیم به خاطر یک نام در یک خیابان، دو ملت مسلمان و بزرگ را از هم دور نگه داریم».
این دغدغه ها را همیشه داشتند و مکرر با اصحابِ امر در میان گذاشتند. صراحتا عنوان می کردند که برخی تذکرهای ایشان نادیده گرفته شده است.
🔸مرحوم والد در مصاحبه ای عنوان کردند که: «... در مورد مصر و رابطه با آن ... من بعدها در ملاقاتی با ایشان[مقام معظم رهبری] فهمیدم که متاسفانه وزارت امور خارجه، مساله مهم و تاثیر بخش مربوط به پیشنهاد من، برای حل مشکل روابط فیمابین دو کشور را به ایشان گزارش نکرده است».
همین امر هم سبب شد تا نامه ای به رهبری معظم نگاشته و شرح ماوقع دهند.
مرحوم والد این قبیل مسائل که پای منفعت عمومی در آن مطرح بود را صراحتا بیان میکردند و نیازی به پرده پوشی نمی دیدند. ایشان اتفاقا از همین پرده پوشیها گلایه داشت و آن را خللی در کارها میدانست.
🔸سخن پایانی: اگر آقای مسجد جامعی لحظاتی را در محفل خصوصی با مرحوم والد بوده اند، بنده که دائما در مصاحبت ایشان بودم نه تنها کوچکترین سخنی در پشیمانی ایشان نشنیدم؛ بلکه تا پایان عمر بر ثمر بخشی و اثرگذاری فعالیتهایشان تاکید داشتند و بدان مفتخر بودند.
همچنین اگر بناست سخنان در محافل خصوصی بازگو شود، بسیاری از سخنان مرحوم والد نیز وجود دارد که شاید به صلاحِ جناب مسجد جامعی نباشد به عرصه ی عمومی بیاید!.
امیرمؤمنان حضرت على(علیه السلام) میفرماید: «اِذَا کَانَ الرِّفْقُ خُرْقاً، کَانَ الْخُرْقُ رِفْقاً؛ رُبَّمَا کَانَ الدَّوَاءُ دَاءً، وَ الدَّاءُ دَوَاءّ» [ نهج البلاغه، نامه 31] ؛ «در صورتى که رفق و مدارا، اسباب خرق و زحمت شود، تندى (و شدت عمل) عین رفق و مدارا است؛ بسا دارو که (مایه) درد و بیماری باشد و بسا درد و بیماری، که خود دارو میباشد».
اللّهم اجعَل عَواقبَ اُمورِنا خَیرا
قم المقدسه
سید محمود خسروشاهی
دفتر حفظ و نشر آثار و اندیشه های استاد خسروشاهی(ره)