( 4.1 31 )

آیت‌الله حاج شیخ عباسعلی اسلامی در سنگر‌های بسیجیان، دوشادوش جوانان رزمنده حاضر می‌شد و با جان و دل، از حریم اسلام دفاع می‌نمود. وی در بازگشت از جبهه، قطعات ترکش خمپاره را به عنوان سوغات با خود می‌آورد و بار‌ها گفته بود: «مدت‌ها در انتظار بودم که قطعه‌ای از این‌ها نیز نصیب من می‌گشت تا فوز عظیم شهادت در راه خدا را در آغوش گیرم، ولی نصیبم نشد!»

سخن از زمانه و کارنامه چهره‌های ناموری که در دوران اختناق رژیم طاغوت، در جایگاه مبارزه فرهنگی و دینی با این حکومت قرار داشتند، از اولویت‌های صفحه تاریخ به شمار می‌رود. در مقال پی آمده، تلاش شده است حیات روحانی مجاهد، زنده‌یاد آیت‌الله حاج شیخ عباسعلی اسلامی مؤسس جامعه تعلیمات اسلامی، مورد روایت قرار گیرد. امید آنکه تاریخ‌پژوهان معاصر و عموم علاقه‌مندان را مفید و مقبول آید.

تبارِ روحانی خدوم

زنده‌یاد آیت‌الله حاج شیخ عباسعلی قرائتی سبزواری، مشهور به اسلامی واعظ، خطیبی نستوه و مبارز در سال ۱۳۷۵ ش، مطابق با ۱۳۱۳ ق، در شهر سبزوار از شهر‌های استان خراسان رضوی به دنیا آمد. پدرش شیرازی الاصل و از قبیله قشقایی و جد مادری وی، از بزرگان ایل بختیاری بودند. سلسله اجداد ایشان نیز به حسینقلی خان ابوقداره - که مزار وی در اصفهان است- می‌رسد. چنانکه در تواریخ آمده است: «حسینقلی خان و دو برادر وی، علی و حسین از رؤسای ایل بختیاری بودند که ظاهراً در زمان فتحعلی شاه قاجار، طی اختلافی که میان بختیاری‌ها و دستگاه حاکم پیش می‌آید، دولت وقت این سه نفر را دستگیر و به سبزوار تبعید می‌نماید. در سبزوار با آنکه از وطن و قبیله و عشیره خود مطرود شده بودند، از موقعیت اجتماعی و منزلت و سیاست محروم نگشتند و مردم سبزوار حرمت ایشان را نگه می‌داشتند و از ایشان اطاعت می‌کردند...» ۱
حاج شیخ عباسعلی، در خاطرات خود آورده است: «من از دوران طفولیت خویش به یاد دارم که جد مادری‌ام هر گاه عملی را بر خلاف عدالت و انسانیت از فرماندار مشاهده می‌کرد، با تنی چند از زنان محله به مقر فرمانداری می‌رفت و نسبت به آنچه واقع شده بود، اعتراض می‌نمود. اعتبار این خاندان هنوز در میان مردم آن دیار پابرجاست و خاطره نیکشان هنوز در اذهان بر قرار است...» ۲

بر محمل معرفت اندوزی

عباسعلی خردسال، قرآن و دروس ابتدایی و مقداری از مقدمات علوم دینی را در شهر سبزوار آموخت. او از استعدادی فوق‌العاده و حافظه‌ای بسیار قوی برخوردار بود، تا آنجا که در سن چهار سالگی و به تقلید از بزرگان، کتب و نشریات را با علاقه خاصی می‌خواند و از سن پنج سالگی، به مکتب رفت و شروع به یادگیری قرآن کریم نمود و در شش سالگی، به یادگیری کتاب گلستان سعدی پرداخت و در مدرسه بزرگ سبزوار زیر نظر عالمی به نام حاج شیخ محمد سبزواری به تحصیل خود ادامه داد و کتاب جامع‌المقدمات را نزد حاج آقا شیخ گل حسن، امام جماعت سبزوار فرا گرفت. وی سپس برای تکمیل فراگیری علوم و معارف اسلامی، راهی حوزه مشهد مقدس شد و تا ۳۰ سالگی، در جوار حرم ملکوتی امام هشتم (ع) ماندگار شد و از محضر اساتید بزرگ علوم دینی این شهر مانند مرحوم آیت‌الله حاج میرزا مهدی اصفهانی، آیت‌الله حاج آقا حسین قمی و آیت‌الله حاج میرزا احمد کفایی (فرزند مرحوم آیت‌الله‌العظمی آخوند ملامحمدکاظم خراسانی، صاحب کفایه الاصول) بهره‌های عملی فراوانی کسب نمود.

در سال ۱۳۰۵ ش، عباسعلی همراه جمعی از مردم خراسان، راهی عراق و ابتدا در شهر نجف ساکن و به تحصیل علوم دینی مشغول شد. کمی بعد به دلیل مطالعه بسیار و عارضه چشمی و دستور اطبا مبنی بر عدم مطالعه، به پیشنهاد برخی دوستان، راهی کربلا شد و بعد از مدتی به دلیل تشدید بیماری، به شهر سامرا- که هوای نسبتاً مطلوب‌تری داشت- رفت و ساکن آن شهر مقدس شد. او طی این سال‌ها در محضر درس عالمان بزرگی همچون: آیت‌الله العظمی سیدابوالحسن اصفهانی، علامه حاج شیخ آقا بزرگ تهرانی صاحب الذریعه، آیت‌الله‌العظمی سیدابوالقاسم خویی، آیت‌الله حاج شیخ جعفر رشتی، آیت‌الله میرزا محمد تهرانی و آیت‌الله حاج شیخ محمدتقی شوشتری زانو زد و از دریای علوم این عالمان بهره‌مند گردید.

آغاز تبلیغ دینی در اوج اختناق رضاخانی

زنده‌یاد شیخ عباسعلی اسلامی در سال ۱۳۱۰ ش و در اوج اختناق و محدودیت‌هایی که رضاخان برای روحانیت ایجاد کرده بود، پس از سال‌ها اقامت در کشور عراق و تحمل زحمات طاقت‌فرسا همچون سایر طلاب دین بنا به سفارش حضرت آیت‌الله‌العظمی حاج سیدابوالحسن اصفهانی- که زعامت علمی و مرجعیت دینی آن زمان را بر عهده داشتند- با کوله باری از اندوخته‌های علمی و معارف مذهبی، به ایران بازگشت و چند صباحی در سبزوار، مشهد و بیرجند، به تبلیغ و ترویج اسلام و معارف قرآن و اهل بیت (ع) پرداخت. زمانی که شیخ عباسعلی اسلامی در شهر نجف زندگی می‌کرد، با یکی از روحانیون سرشناس شهر لکنهو به نام «نجم‌العلماء» آشنا شد. از آنجا که در آن روزگار، هند تحت استعمار انگلستان اداره می‌شد، مدارس هند نیز اقدام به تدریس دروسی می‌کردند که هندیان را از فرهنگ و سنت دیرینه دور کرده و برای دستیابی به اهداف شوم استعمار گرایانه انگلیس، آماده سازند! این موضوع باعث شده بود تا نجم‌العلماء با هدف دست یافتن به علوم و فنون جدید و همچنین حفظ و نگهداری میراث و سنت دینی تشیع، در هند مدرسه‌ای به نام «مدرسه الواعظین» تأسیس نماید که در آن دروس فقه، اصول و زبان انگلیسی و عربی، مقاله‌نویسی و... تدریس می‌شد و دارای کتابخانه بزرگی بود که دانش‌آموزان از آن استفاده می‌کردند. نجم‌العلماء از علما و مراجع بزرگ نجف درخواست کرده بود تا گروهی از روحانیان، جهت تقویت شعائر اسلامی شیعیان و پربار کردن توان علمی و دینی «مدرسه الواعظین»، راهی هندوستان شوند. این آشنایی سبب شد تا شیخ عباسعلی، سه سال بعد از مراجعت به ایران، یعنی در سال ۱۳۱۳ ش، راهی هندوستان شود. از آنجا که شیخ عباسعلی دارای معلومات فراوان علمی و دینی بود و از نعمت قدرت بیان و شیرینی کلام و سخنوری نیز بهره وافری برده بود، به زودی توانست در محافل و مجالس علمی و فرهنگی و در میان شیعیان شهر‌های مختلف هند، بدرخشد. او علاوه بر سخنرانی، نزد نجم‌العلماء به تحصیل پرداخته و با شیوه‌های جدید و ابتکاری آموزشی مدرسه‌الواعظین آشنایی کامل پیدا کرد و بعد از هفت سال، با اندیشه ایجاد مدارسی شبیه آنچه در هند دیده بود، به کشور بازگشت.


پایه‌گذاری مدارس مذهبی پس از برکناری رضاخان

یک سال بعد از بازگشت او به ایران و به دنبال سقوط و تبعید رضاخان در شهریور ۱۳۲۰، شیخ عباسعلی که از مشهد به تهران آمده بود، با بنا نهادن تشکلی به نام «جمعیت پیروان قرآن» فعالیت‌های گسترده‌ای را در بخش‌های فرهنگی، سیاسی، تبلیغی و اجتماعی آغاز کرد. در سال ۱۳۲۲ ش و بعد از تشکیل جمعیت پیروان قرآن، شیخ عباسعلی اسلامی امتیاز اولین مدرسه ملی (غیر دولتی) را کسب کرد. مدرسه‌ای که اغلب معلمان آن از برجستگان فرهنگی و نویسندگان مذهبی بودند که از درون همین تشکل مذهبی جذب و از وجود آنان، برای رشد و تکامل فرزندان مردم در مدارس، بهره‌برداری می‌شد. تأسیس این مدرسه در تهران و به دنبال آن در شهر‌های دیگر- که همراه با جذب افراد مؤمن و کارآمد و با شیوه آموزشی متفاوت با دولت آن روز بود- با استقبال گسترده عموم مردم، به ویژه خانواده‌های متدین و مذهبی روبه‌رو شد. او در منابر هر شهری که به آن مسافرت می‌کرد، از شیوه کار مدارس اسلامی سخن می‌گفت و بلافاصله عده‌ای از متدینین - که اکثراً بازاری و از تجار محترم بودند- اقدام به همراهی با او برای تأسیس مدرسه می‌کردند. کثرت ثبت‌نام‌کنندگان و شوق خانواده‌های مذهبی برای حضور فرزندان خود در این مدارس، باعث بروز نگرانی‌های جدی برای دولت شده بود که در گزارش‌های ساواک، به کرات به آن‌ها اشاره شده است.


تأسیس جامعه تعلیمات اسلامی

تداوم استقبال جامعه متدین ایران از مدارس اسلامی، موجب شد تا شیخ عباسعلی در سال ۱۳۲۸ ش، رسماً برای این مدارس اساسنامه و مرامنامه تدوین و ارائه کند و مدارس جامعه تعلیمات اسلامی، به طور رسمی فعالیت خود را تداوم بخشد. نخستین مدرسه رسمی با عنوان «مدرسه جعفری» در میدان وحدت اسلامی در تهران راه‌اندازی و فعال شد و به مرور، بر تعداد این مدارس افزوده و تعداد آن‌ها بالغ بر ۱۸۰ مدرسه پسرانه و دخترانه در مقاطع مختلف تحصیلی در تهران و سایر شهرستان‌ها شد. جامعه تعلیمات اسلامی، هیئت مدیره‌ای متشکل از ۲۲ عضو اصلی و ثابت داشت که در صورت داشتن شایستگی، به صورت مادام‌العمر این مسئولیت را عهده‌دار می‌شدند. اعضای اولیه این جمعیت عبارت بودند از: شیخ عباسعلی اسلامی، محمد فولادی، حسین میرخان، ابوالقاسم میرزایی، محمدرضا رجایی و عبدالحسین یوسف‌زاده. این ترکیب نشان می‌دهد این تشکل در نتیجه اشتراک مساعی روحانیون، معلمان و بازاریان تهران صورت گرفت. در یکی از گزارش‌های ساواک درباره نحوه فعالیت و مدیریت مدارس جامعه تعلیمات اسلامی آمده است: «در مدارس وابسته به تعلیمات اسلامی اصولاً تبلیغات و تعلیماتی به نفع شاهنشاه و برنامه‌های سیاسی کشور صورت نمی‌گیرد و بیشتر کوشش می‌شود دانش‌آموزان پایبند تعصب مذهبی باشند و از لحاظ برنامه‌های تحصیلی، مدارس وابسته به جامعه، در سطح عالی قرار دارند و اگر در کنترل کار این مؤسسات مراقبت شدید و همه جانبه‌ای صورت نگیرد ممکن است با افزایش فوق‌العاده این مؤسسات مذهبی روزی دردسر برای کشور به وجود آورند.» ۳
یکی دیگر از مهم‌ترین فعالیت‌های جامعه تعلیمات اسلامی، انتشار مجله «تعلیمات اسلامی» بود که بیانگر افکار و اندیشه‌های گردانندگان آن جامعه بود و اولین شماره آن در فروردین سال ۱۳۳۱ به شکل ماهنامه منتشر شد. در مدارس جامعه تعلیمات اسلامی، علاوه بر آموزش کتاب‌های رسمی، جهت ارتقای توان دینی و علمی دانش‌آموزان، کتاب‌های درسی ویژه‌ای نیز تدوین و تألیف شد که به عنوان نمونه می‌توان به کتاب «تعلیمات دینی» برای دانش‌آموزان سال‌های پنجم و ششم ابتدایی که توسط علامه سیدمحمدحسین طباطبایی (ره) تألیف شد یا کتاب «تربیت و تعلیم دینی» به قلم شهید دکتر باهنر و همچنین کتاب «اخلاق اسلامی» اثر یکی از اساتید متدین دانشگاه به نام حسینعلی گلشن که شامل مفاهیم اخلاقی به روش ساده و ادبی بود، اشاره کرد.


دستگیری پس از ترور شاه در بهمن ۲۷

این اشتیاق عمومی به همراه سخنرانی‌های آتشین او در جلسات انجمن پیروان قرآن، باعث شد تا هنگامی که در پانزدهم بهمن ۱۳۲۷، شاه در دانشگاه تهران ترور شد، شیخ عباسعلی اسلامی هم مورد تعقیب قرار گیرد و دستگیر و مدتی زندانی شود! یکی از وعاظ معروف تهران در این باره می‌گوید: «وقتی در دانشگاه به شاه سوءقصد شد، من و چند نفر از وعاظ برای عیادت او رفتیم. در آن موقع، حاج شیخ عباسعلی اسلامی را گرفته بودند. ما از شاه وساطت کردیم که او را جهت شفای خود مرخص کنند. او جواب داد: سه کیلو وزن پرونده حاج شیخ عباسعلی است که روی منبر به من فحاشی نموده و ناسزا گفته است!» ۴


در تعامل با آیت‌الله کاشانی و فدائیان اسلام

مرحوم آیت‌الله شیخ عباسعلی اسلامی علاوه بر تعلیم و تدریس، یکی از واعظ نامدار ایران بود که برای ارشاد و هدایت مردم، به اغلب شهر‌های مختلف کشور و حتی به خارج از مرز‌های این سرزمین، مسافرت و در آنجا سخنرانی‌های آتشین می‌نمود. او رابطه نزدیکی با فدائیان اسلام داشت و در بسیاری از این سفرها، به عنوان نماینده آیت‌الله کاشانی سخنرانی کرده و در سنگر تبلیغ و خطابه یکی از مدافعان واقعی اسلام به شمار می‌آمد و با همه توان و با شجاعتی وصف‌ناپذیر از شاه و رجال مملکتی انتقاد می‌نمود. او به همین دلیل، ۱۲ بار به زندان افتاد که هر بار با وساطت مراجع تقلید و بزرگان و نیز فشار‌های افکار عمومی، از زندان آزاد شد. او همچنین از جمله وعاظ انقلابی و طرفدار امام خمینی (ره) بود که بار‌ها به جرم حق‌گویی و طرفداری از نهضت اسلامی، ممنوع‌المنبر یا ممنوع‌الخروج شده بود! جالب آنکه چهار مورد از این زندان‌ها، فقط به خاطر حملات شدید او به شخص شاه در شهر‌های تهران، بندر‌انزلی، مشهدمقدس و شهر ری بود! حضرت امام خمینی در تاریخ ۱/۱۲/۱۳۴۱ در این رابطه طی سخنرانی پرشوری فرمودند: «اگر آقای اسلامی را نگذاشتند در تهران منبر برود، دیدند که ایشان در بندر پهلوی [بندرانزلی]منبر رفتند و حقیقت را آنجا بیان داشتند. اگر در بندر پهلوی از ادامه سخنان ایشان جلوگیری کردند، شک نداشته باشند که ایشان سخنان خود را در جای دیگر دنبال خواهند کرد و هر جا که فرصت پیدا کند، مطالب را به گوش مردم خواهد رساند.» ۵
آثار قلمی خطیب مجاهد
از دیگر آثار فرهنگی آیت‌الله حاج عباسعلی اسلامی، علاوه بر تأسیس مدارس جامعه تعلیمات اسلامی، می‌توان به تأسیس چندین دارالایتام و حسینیه و ساخت نزدیک به ۸۰ مسجد و پایگاه مهم دینی اشاره کرد که مورد بهره‌برداری مردم مسلمان قرار گرفته است. او همچنین در صحنه کتابت نیز دست به قلم برده و کتاب‌های «جهاد»، «راه حسین (ع)» و «دو از یاد رفته» را منتشر نمود. کتاب «طلایه‌دار فرهنگ اسلامی در عصر اختناق» نیز حاصل دستنوشته‌ها و خاطرات ایشان است که پس از رحلت وی، توسط فرزندش مرحوم حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ علی اسلامی، در بنیاد بعثت منتشر گردید.


اسلامی در دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی

با پیروزی انقلاب اسلامی و آغاز جنگ تحمیلی، آیت‌الله حاج شیخ عباسعلی که به دوران کهولت سن رسیده بود، می‌کوشید به هر کیفیت، خود را به جبهه‌های حق علیه باطل برساند و وظیفه دینی خود را نسبت به اسلام و نظام اسلامی ایفا نماید. او در سنگر‌های بسیجیان، دوشادوش جوانان رزمنده و دلاورمردان ایران اسلامی حاضر می‌شد و با جان و دل، از حریم اسلام دفاع می‌کرد. ایشان در بازگشت از جبهه، قطعات کوچک ترکش خمپاره را به عنوان سوغات با خود می‌آورد و بار‌ها گفته بود: «مدت‌ها در انتظار بودم که قطعه‌ای از این‌ها نیز نصیب من می‌گشت تا فوز عظیم شهادت در راه خدا را در آغوش گیرم، ولی نصیبم نگشت!» ۶


در یک کلام، آیت‌الله حاج شیخ عباسعلی دارای توفیقات فراوانی بوده که بی‌سبب نصیب هر کس نمی‌شود و نشئت گرفته از الطاف بی‌پایان الهی به او و ثمره عمل با اخلاص وی بوده است. اسلامی مردی شجاع، قاطع، اهل مناجات، سحرخیزی و شب‌زنده‌داری و گریه‌های پرسوز بود و عشق وافری نسبت به صدیقه‌کبری علیهاالسلام و حضرت سیدالشهدا (ع) داشت. سرانجام این عالم مجاهد و خطیب توانا پس از عمری تلاش و مجاهدت و سپری کردن عمری مفید و اثربخش، در ۲۰ فروردین ماه سال ۱۳۶۴ ش، همزمان با ۲۵ ماه رجب سالروز شهادت امام موسی‌الکاظم (ع) در تهران چشم از جهان فرو بست. برای او، مراسم تشییعی با شکوه و با حضور اقشار مختلف مردم برگزار و بعد از انتقال پیکرش به شهر قم، در یکی از حجره‌های صحن حضرت معصومه (س) به خانه ابدی سپرده شد.


اسلامی از منظر مراجع تقلید

در سالیان پیش، کنگره‌ای به منظور بزرگداشت مقام آیت‌الله شیخ عباسعلی اسلامی، در سبزوار برگزار شد که طی آن مراجع عظام تقلید با ارسال پیام‌هایی به مقام شامخ آن عالم مجاهد اظهار ارادت نمودند. آیت‌الله صافی‌گلپایگانی در پیام خود با اشاره به اینکه آیت‌الله شیخ عباسعلی اسلامی بنیانگذار جامعه تعلیمات اسلامی بود، تأکید کرد: «ایشان برای فرهنگیان و استادان حوزه و دانشگاه، اسوه هستند. تأسیس ۱۸۰ مدرسه از یک انسان، امری شگفت است! اینجانب از نزدیک آن عالم بزرگوار را می‌شناختم و به ایشان ارادت داشتم.» آیت‌الله ناصر مکارم‌شیرازی نیز در پیامی تصویری به این کنگره گفت: «آیت‌الله شیخ عباسعلی اسلامی با مدارس تعلیمات اسلامی، به مقابله با حکومت پهلوی برخاست و تلاش زیادی برای مقابله با رژیم گذشته داشت. برخی افراد اقدام آیت‌الله اسلامی را در تأسیس مدارس تعلیمات اسلامی در دوران خفقان‌بار پهلوی‌ها، دست زدن به کار بی‌ثمری می‌دانستند، اما آن مرحوم به تأسیس مدارس سالم ایمان داشت و می‌گفت اصلاح جامعه را باید از مدارس شروع کنیم... آیت‌الله شیخ عباسعلی اسلامی که ۱۲ بار به زندان رفت، هم به واسطه مبارزاتی که در منبر داشت و هم به واسطه کار تعلیمات اسلامی، نهایت مقاومت را داشت که باید از آن الگو گرفته شود.» آیت‌الله جعفر سبحانی نیز در پیامی به این کنگره، تأکید کرد: «ملت ایران خدمات ارزنده این مرد بزرگ را - که از روحانیون پیشتاز مبارزه با حکومت پهلوی بود- هرگز فراموش نخواهد کرد. او با هوشیاری و آگاهی از اوضاع زمان، پیوسته در محضر مراجع و علمای اسلام و در کنار جامعه متدین و مبارز ایران بود و آنی از حرکت و فعالیت و سازندگی بازنایستاد، با آنان همپیمان بود و صمیمانه آن‌ها را کمک می‌کرد...»

به مطلب امتیاز دهید :
( 4.1 31 )
Review Count : 0 Review

Change the CAPTCHA code