( 0. 0 )

وایلى كه ما در حوزه علمیه قم بودیم، مرحوم آیت الله صدر (پدر حاج آقاموسى) از مراجع سه گانه حوزه بودند. مراجع سه گانه عبارت بودند از: مرحوم آقاى حجت، مرحوم آقاى خوانسارى و مرحوم آقاى صدر. من مدت مختصرى در اواخر عمر مرحوم آقاى صدر موفق شدم كه به درس ایشان بروم.

آیت الله شیخ على مشكینى

اوایلى كه ما در حوزه علمیه قم بودیم، مرحوم آیت الله صدر (پدر حاج آقاموسى) از مراجع سه گانه حوزه بودند. مراجع سه گانه عبارت بودند از: مرحوم آقاى حجت، مرحوم آقاى خوانسارى و مرحوم آقاى صدر. من مدت مختصرى در اواخر عمر مرحوم آقاى صدر موفق شدم كه به درس ایشان بروم. او را مردى وارسته و خطیب و عالمى كه به اصطلاح امام امت(رض) عامل به فقه سنتى و استنباط صاحب جواهرى بود یافتم. من ایشان را واقعاً داراى اخلاق اسلامى و انسان كاملى دیدم و در آن مدت قلیل، فریفته اخلاق و فضایل ایشان شدم. آن حالات ایشان در روحیه من اثر بسیار گذاشته است. انسانى این همه متواضع و فروتن، آن هم با آن مراحل علمى ـ اجتماعى كم دیده بودم. به خاطر دارم كه در مسجد بالاسر، به مناسبت شهادت یكى از ائمه مجلسى برقرار شده بود. همه جمع شده بودند و بنا بود مردى به نام حاج میرزاعلى اصفهانى به منبر رود. ایشان دیر كردند. آقاى صدر خودشان گاه گاهى صحبت مى كردند و مقدارى لهجه عربى هم داشتند. گفتند كه حاج میرزاعلى دیگر نمى آید. آقاى صدر كه رئیس مجلس و برگزاركننده آن بودند، خود به بالاى منبر رفتند. هنوز ننشسته بودند كه حاج میرزاعلى از در آمد. مرحوم صدر بلافاصله از پله هاى منبر پایین آمدند و در همان جلوى منبر بر زمین نشستند. ایشان این قدر متواضع بودند و چنین اخلاقى داشتند.

هنگام تدریس، هركس اشكالى مى كرد خوب متوجه مى شدند، خوب فكر مى كردند و خوب جواب مى دادند. خلاصه آنكه من ایشان را متخلق به اخلاق الله و متعبد به آداب الله یافتم (رض) و پیوسته از خدا مى خواهم ذره اى از این مقام عظیم به ما عنایت بفرماید.
اما فرزند برومند ایشان آقاى موسى صدر. من ابتدا باید بگویم كه هركس در مورد ایشان به نیكى سخن بگوید، مقام و منزلت خود را بالا برده است. آقاى صدر از شاگردان خوب مرحوم داماد هستند. عده اى از فضلاى معروف به درس مرحوم داماد مى رفتند. آقاى داماد(رض) معروف بودند به دقت نظر و بسیارى از فضلاى خوب و حاذق در درس ایشان شركت مى كردند و یكى از ممتازین این ممتازان، امام موسى صدر بودند (كه اگر زنده هست خدا حفظش كند و اگر نه خداوند رحمتش كند). در درس حاذق بود، محقق بود، صحبت مى كرد و اشكال مى گرفت. هم بحثهاى خوبى داشتند كه یكى از آنها مرحوم بهشتى بود. ایشان در دوران طلبگى معروف بودند. او مورد توجه و مورد احترام طلاب بود. ایشان از نظر علمى میان افرادى كه با هم درس مى خواندند برجسته بودند و اگر از همه بالاتر نبودند، از كسى هم كمتر نبودند. در افق بالایى قرار داشتند و امتیازى دیگر كه داشتند این بود كه در دانشگاه تهران هم تحصیل كردند. ایشان از فضلا و بزرگان بودند و همان وقتها من معتقد بودم كه داراى قدرت استنباط احكام هستند.

در سفرى كه به ایران آمده بودند به زیارتشان رفتیم. در آن جلسه ایشان مطالبى فرمودند كه براى طلبه هاى آن روز شاید خیلى موجه نبود. و اما بعد از پیروزى انقلاب اسلامى ایران مفهوم صحبتهاى آن روز ایشان روشن شد. پس از قیام و نهضت حضرت امام(رض) طلبه هاى ایران خطشان تغییر كرد و به سیاست روى آوردند و به اصطلاح سیاست را با دیانت همراه نمودند. آقاى صدر در لبنان سعى داشتند تا دیانت را با سیاست توأم كنند. در ایران بعد از انقلاب این مسئله به راحتى امكان پذیر بود در حالیكه در لبنان با مشكلاتى همراه بود. ایشان این مسئله را پى ریزى مى كردند كه روزى در لبنان یك حكومت الهى و اسلامى تشكیل گردد، همان طور كه در ایران تشكیل گردید. ایشان سیاست و دیانت را توأم كردند و به دنبال تشكیل یك حكومت اسلامى درست در لبنان بودند. دشمن نمى خواست در لبنان چنین فردى وجود داشته باشد. اگر ایشان تا به حال بودند، به انقلاب اسلامى ایران خدمات شایانى مى كردند، ارتباط ما با لبنان و بلاد عربى قوى تر مى بود و دشمنان لبنان نمى توانستند این بازیها را برپا كنند. مسلماً اگر آقاى صدر مى بود، جلوى این اتفاقها را مى گرفتند و به همین دلیل اسرائیل هم یكى از دشمنان ایشان بود.

ما مقام امام موسى صدر را خیلى بالا مى دانیم. ایشان را انسانى متدین به دیانت الهى و مردى كه سیاست و دیانت، هردو را مى فهمید، مى شناسیم. من به ایشان خیلى علاقه داشته و دارم و باید بگویم كه آقاى صدر از ذخایر عالم تشیع بودند. ایشان یكى از پرارج ترین انسانهاى عالم تشیع بودند.
یكى از جهت هاى مهمى كه بعدها ملتفت آن شدیم، مظلومیت ایشان بود. بنده معتقد هستم كه مظلومیت ایشان غیر از مظلومیت شهدایى است كه ما داریم، مثل مرحوم سیدمحمدباقر صدر، مرحوم آقاى مطهرى، مرحوم آقاى بهشتى، مرحوم باهنر و... مظلومیت ایشان بالاتر از مظلومیت آنها بود. براى اینكه این آقایان شهید شدند و همه آن را به رسمیت شناختند و در ایام سوگوارى عرض ادب كردند و به هنگام شهادتشان مجالسى برپا نمودند و تا حدى حق شهادت این آقایان ادا شد اگرچه نه كاملاً، چون نمى توان گفت حق شهداء ادا گردیده است، اما مظلومیت ایشان به حدى بود كه اصلاً شهادت و یا عدم شهادت شان، هیچ كدام اعلان نگردید. مظلومیت ایشان طورى است كه كسى به یاد نمى آورد، دعا نمى كند و مجلس نمى گیرد. واقعاً مظلوم هستند. من دلم براى ایشان خیلى مى سوزد و گاه گاهى كه شهداء به نظرم مى رسند، ایشان بیش از دیگران در نظر من جلوه مى كنند. ایشان مرد وارسته اى بودند. من فكر مى كنم ایشان از دنیا رحلت كرده اند و به شهادت رسیده اند. اگر چه از خدا مى خواهم این فكر من خطا باشد و ایشان بازگردند، درست مثل این است كه حضرت عیسى پیدا شده و یك نفر را براى ما زنده كرده است. اگر احتمال زنده بودن ایشان باشد، باید كوشید و این احتمال را تعقیب كرد. ما به ایشان ارادت داشتیم و مقام ایشان را بالا مى دانیم. من معتقدم روزى كه ان شاءالله حضرت صاحب الامر(ع) قیام فرمایند، یكى از كسانى كه در ارتش آن حضرت مقام والایى خواهند داشت، امام موسى صدر است.
18/4/70

به مطلب امتیاز دهید :
( 0. 0 )
Review Count : 0 Review

Change the CAPTCHA code