( 0. 0 )

پس از اهداء سلام، این جانب از غیبت جناب حجت الاسلام آقاى سیدموسى صدر نگران و متأثرم. از جناب عالى تقاضا دارم كه این موضوع را با سران كشورهایى كه در قضیه فلسطین اجتماع كرده اند، در میان گذارید و اهتمام آنان را جلب نمایید...

1. پیام به یاسر عرفات (10 شوال 1398):
بسم الله الرحمن الرحیم
«جناب آقاى یاسر عرفات رئیس كمیته اجراییه سازمان آزادى بخش فلسطین
ازسلامت جناب حجت الاسلام آقاى سیدموسى صدر رئیس مجلس شیعیان لبنان، هیچ گونه اطلاعى ندارم و موجب نگرانى این جانب است. از جناب عالى تقاضا دارم كه هر چه زودتر از مكان ایشان اطلاع پیدا كرده و این جانب را از سلامت ایشان آگاه گردانید.
توفیق جناب عالى را در اهداف اسلامى خواستارم.»
روح الله الموسوى الخمینى2

2. پیام به حافظ اسد (20 شوال 1398):
بسم الله الرحمن الرحیم
«پس از اهداء سلام، این جانب از غیبت جناب حجت الاسلام آقاى سید موسى صدر نگران و متأثرم. از جناب عالى تقاضا دارم كه این موضوع را با سران كشورهایى كه در قضیه فلسطین اجتماع كرده اند، در میان گذارید و اهتمام آنان را جلب نمایید.
ما و ملت ایران در این عصر گرفتار رژیمى هستیم كه با اتكا به پشتیبانى آمریكا ملت را در آتش دیكتاتورى و كشتارهاى دسته جمعى و سلب همه آزادیها مى سوزاند. ما از شما سران دولتهاى اسلامى براى رهایى ملت بى پناه ایران كمك مى خواهیم. برادران مسلمان شما در زیر چكمه دژخیمان شاه خرد شده اند و حكومت نظامى كه در اكثر شهرستانهاى مهم ایران برپاست، ملت را به جان آورده.
از پیامبر اسلام صلى الله و آله و سلم نقل مى شود: «كُلُّكُمْ راع و كُلُّكُمْ مَسْئُولٌ عَنْ رَعِیَّته»، همه افراد و از جمله شما سران دولتهاى اسلامى كه قدرت دفاع از ملت مظلوم ما را دارید، مسئول هستید.»
والسلام علیكم و رحمة الله وبركاته
روح الله الموسوى الخمینى3

3ـ بیانات امام خمینى خطاب به هیأت لیبیائى راجع به سرنوشت امام موسى صدر
بسم الله الرحمن الرحیم
«ما نگران سرنوشت امام موسى صدر هستیم و میخواهیم به محض بازگشت به لیبى، به سرهنگ قذافى بگویید هر چه زودتر در مورد سرنوشت امام موسى صدر رسیدگى كند.»
از طرف هیأت نمایندگى لیبى از امام خمینى خواسته شد اجازه دهند سرهنگ قذافى براى عرض تبریك به ایران بیاید.
امام خمینى پاسخ داد: من فعلاً به قم میروم و این دیدار را به زمان دیگرى موكول كنید.4

4ـ در دیدار با علامه بزرگوار، شیخ محمدمهدى شمس الدین وهیئت لبنانى همراه
مسلمین باید خودشان را مكلف بدانند و گمان نكنند كه اگر پیروز نشدند نیستند پیروز. اگر معنویات ما محفوظ باشد، گرایشمان به قرآن محفوظ باشد، چه شهادت براى ما حاصل بشود كه نیل بزرگى است و چه پیروز بشویم. ما الحمدالله در همه جاها پیروز هستیم و احدى الحسنیین براى ماست، انشاءالله.
و ما امیدوارمى كه یك روزى با جنابعالى، با آقاى آقا سید موسى صدر سلمه الله تعالى، در قدس با هم برویم نماز بخوانیم انشاءالله. و ما مأیوس نیستیم و مسلمین باید با قدرت پیش بروند و امروز تقریباً ابرقدرتها رو به شكستند.5

5ـ بیانات امام خمینى در جمع اعضاى خانواده امام موسى صدر «رهبر شیعیان لبنان»
بسم الله الرحمن الرحیم
آن چیزى كه همه مطالب را آسان میكند این است كه ما و ملت ما و آقاى صدر سلمه الله تعالى به دنبال مكتب، یك گرفتارى پیدا كردیم. وقتى كه مساله، مساله وظیفه است، وظیفه ما این است كه براى اسلام خدمت بكنیم و در این وظیفه اگر هر مقدارى كه موفق به اجراى آن امورى كه درنظر داریم بشویم، این یك خیرى است فوق اصل خیر و اگر موفق نشویم، اصل خیرش كه عبارت از این است كه ما در راه خدمت به اسلام و مكتب هستیم، آن جائى نمیرود.
آقاى صدر را كه من سالهاى طولانى دیده ام، بلكه باید بگویم من بزرگ كرده ام ایشان را، من فضائلشان را میدانم و خدمت هائى كه بعد از آنكه به لبنان رفته اند، كرده اند، آن هم میدانم و آنچه كه لبنان احتیاج به ایشان دارد، باز آن را هم میدانم و من امیدوارم كه انشاالله ایشان برگردنند به محل خودشان و مسلمین آنجا از ایشان استفاده كنند.
همین حالا هم كه ایشان میگوئید كه شواهد داریم كه درلیبى هستند، همین امر، در راه خدمت به مكتب و خدمت به اسلام است، این هم براى ایشان عبادت نوشته میشود و براى ماها هم این امورى كه واقع میشود، باید سهل باشد، از باب اینكه راه اسلام ـ است ـ و ما مطلعیم كه اولیأ اسلام كه در رأس آنها رسول خداست، آنقدر زحمت كشیدند، تمام مدت عمرش را پیغمبر در زحمت و تعب بوده است و بعد از او هم ائمه ما همینطور بوده اند كه یك روز خوش به اصطلاح مادیین نداشتند، گرچه همه خوش بودند... به ....اصطلاح عرفا و اسلام شناس ها.
در هر صورت، این یك شیوه بوده است كه از اول اولیأ اسلام داشتند و در راه هدف خودشان حبس رفته اند و كشته شده اند و زجر كشیده اند و آقاى صدر حالا دو سال است كه در حبس هستند، لكن جد ایشان هفت سال میگویند، مسلم بوده، احتمال چهارده سال هم هست. این یك راهى بوده است كه همه اولیا خدا، نه فقط آنهائى كه در زمان اسلام بودند، قبل از اسلام هم انبیاء و اولیائى كه بودند راهشان همین بوده، اینطور نبوده است كه آنها در رفاه مادى باشند و در ـ عرض كنم ـ كارهاى چه؟  وقتى كه تاریخ  انبیا را ملاحظه كنید میبینید كه سرتا سر تاریخ انبیا مجاهده و زحمت و تعب بوده است، لكن آنها خوش بودند به اینكه در خدمت آن هدفى كه دارند، بودند و این مایه افتخار شما هست و خانواده آقاى صدر كه یك فرد لایقى كه خدمت میكرد، در راه خدمت گرفتارى پیدا كرده است و من امیدوارم كه این گرفتارى...؟ ...زود سر بیاید و من دعا به ایشان میكنم و خواهم كرد و امیدوارم كه زودتر انشاءالله ایشان خلاص بشوند و برگردند.
و قضیه لبنان و ایران و اینها، شما میدانید كه اینها قضایاى مختلفى نیستند. مسلمانها هر جا هستند، باید با هم باشند و آن چیزى كه رنج است براى یك طایفه اى، براى طایفه دیگر هم همان مسأله و رنج باشد. مسائلشان جدا نباید باشد. اینكه ما ایرانى هستیم و آنها لبنانى هستند یاجاى دیگرى هستند، در اسلام مطرح نیست. اسلام همه افرادى كه ایمان به خدا آورده اند همه آنها را برادر میداند و حساب جداگانه ندارد كه حسابى براى عرب باز كرده باشد، یك حسابى براى عجم باز كرده باشد، یك حسابى براى ما ایران باز كرده باشد و یك حسابى براى كجا! این حسابهائى كه پیش مردم مادى كه مطرح است كه ما ایرانى هستیم و براى ایران باید چه بكنیم، یا اینكه بگوید ما عراقى هستیم و براى چه، این حسابها در اسلام نیست. اسلام میخواهد كه همه دنیا یك عائله باشد و یك حكومت در همه دنیا، آن هم حكومت عدل، برقرار باشد و همه افراد، افراد همان عائله باشند و لهذا ما مكرر این معنا را گفته ایم كه این قضیه كه شاید صحبتش در همه جا هست كه ملت ایران مثلاً جدا، ملت عراق جدا، هر كدام یك عصبیتى براى او داشته باشد و حتى به اسلام كار نداشته باشد و به ملت و به ملیت كار داشته باشد، این یك امر بى اساسى است در اسلام، بلكه مضاد با اسلام است.
اسلام در عین حالى كه وطن را، آنجائى كه زادگاه است، احترام میگذارد، لكن مقابل اسلام قرار نمیدهد. اساس، اسلام است اینها دیگر بقیه اش فرع اند و اساس آنهائى كه مكتبى هستند خدمت به اسلام است; این خدمت اگر در لبنان باشد خدمت است، اگر در ایران باشد خدمت است، اگر در هر جا، اگر درحبس هم باشد خدمت است، اگر بیرون هم باشد خدمت است. ایشان الان هم در خدمت است، براى اینكه وقتى در راه اسلام یك كسى این مصائب را دید (كه نباید اسمش را مصائب گذاشت) وقتى درراه اسلام باشد، همه چیز آسان میشود، همین میشود.
شما میبینید كه حتى این جوانهائى كه الان در اینجا و در لبنان و اینها مشغول خدمت هستند چه روحیه هاى دارند. همین دیروز یك جوانى آمده بود اینجا میخواست یكزنى را عقد كند. بعد از اینكه صحبت از مهر شد، آن زن گفت كه مهر منرا این قرار بدهید كه به مكه من را ببرد. این جوان میگفت كه من زنده نیستم تا تو را به مكه ببرم من شهید میشوم. بالاخره با مدتى صحبت ما راضیش كردیم به اینكه، انشاالله شما هستید و خدمت میكنید. این یك روحیه خیلى خوبى است كه در جوانها پیدا شده است و امیدوارم كه در همه ما این روحیه پیدا بشود و آن روحیه مكتبى توجه به مكتب، نه توجه به امور دیگر.
من از خداى تبارك و تعالى مسئلت میكنم كه ما را و شما را دلخوش كند به اینكه ایشان برگردند پیش ما و به خدمت خودشان ادامه بدهند. انشاالله. خداوند به همه عائله ایشان در این فراق صبر بدهد و چشم همه را بوجود ایشان انشاالله، روشن كند تا ایشان برگردند و به خدمت به مكتب موفق بشوند و شیعه هاى لبنان هم از وجود ایشان استفاده بكنند بلكه همه مسلمانها، انشاالله.6
والسلام علیكم و رحمة الله و بركاته

6ـ در دیدار با كودكان یتیم لبنانى:
... من از همه شما اطفالى كه بواسطه جور مجرمین بى پدر شده اید، به همه شما تسلیت عرض میكنم و ما هم شریك غم شما هستیم. در اینكه از آقاى موسى صدر بى اطلاعیم و ما شریك غم شما ملت عراق هستیم كه آقاى صدر و خواهر عزیز ایشان را به آنطور فضاحت كشتند و شكنجه كردند و ما شریك غم همه مظلومین جهان هستیم و پشتیبان همه مظلومان جهان و باید مظلومان جهان، خودشان قیام كنند بر ضد مستكبرین.
مستضعفین نباید بنشینند كه دولت هایشان این كارها را بكنند، خودشان انجام بدهند.
خداوند انشاءالله اسلام و مسلمین را قدرت بدهد و شما برادران و خواهرانى را كه از منزلهاى خودتان آواره شده اید، نصرت بدهد.7

7ـ بیانات امام خمینى در جمع اعضاى سازمان جنبش امل (لبنان)
بسم الله الرحمن الرحیم

از اول مبارزات، قضایاى لبنان و فلسطین جزء مقاصد اصلى ما بوده است و از مسائل ایران جدا نبوده است. بطور كلى مسلمان نباید تنها نظرش طایفه اى از مسلمانان باشد. آقاى موسى صدر فرزندى از فرزندان من است. براى او متأثر و متأسفم و اقداماتى هم، چه در نجف و چه در ایران نموده ام و امیدوارم هرچه زودتر او را در بین خودمان ببینیم.
از آنجا كه منطقه در شرف یك نهضت اسلامى عمومى است، آمریكا دست به طرح قضایائى زده است تا بلكه بتواند دست مردم بى پناه منطقه را از سرنوشتشان كوتاه كند. متأسفانه بعضى از دولتها هم آنها را كمك میكنند.

طرح سادات وفهد یكى است. برفرض كه آمریكا یك طرح صددرصد اسلامى ـ انسانى بدهد ما باور نمیكنیم كه آنها به نفع صلح و منافع ما گامى بردارند. اگر آمریكا و اسرائیل لااله الاالله بگویند، ما قبول نداریم، چرا كه آنها میخواهند سر ما كلاه بگذارند. آنها كه صحبت ازصلح میكنند میخواهند منطقه را به جنگ بكشند. شما متوقعید ما در مقابل آمریكا و اسرائیل و دیگر ابرقدرتها كه مى خواهند منطقه را ببلعند، بى تفاوت باشیم؟ نه ما با هیچ كدام از ابرقدرتها و قدرتها سر سازش نداریم. نه تحت سلطه آمریكا میرویم ونه زیر بار شوروى. ما مسلمانیم و میخواهیم زندگى كنیم. ما میخواهیم زندگى فقیرانه داشته باشیم ولى آزاد و مستقل باشیم. ما این پیشرفت و تمدنى كه دستمان پیش اجانب دراز باشد را نمیخواهیم، ما تمدنى را میخواهیم كه بر پایه شرافت و انسانیت استوار باشد و بر این پایه صلح را حفظ نماید. ابرقدرتها میخواهند انسانیت انسانها را تحت سلطه قرار دهند و ما و شما و هر مسلمانى مكلف است در مقابل آنها بایستد و سازش نكند و طرحهائى از قبیل طرح سادات و فهد را رد كند. بر ما واجب است كه اینگونه طرحها را كه به نفع مستضعفین نیست محكوم نمائیم.
من به شما اطمینان میدهم كه مسائل ما از شما جدا نیست ولى شما خوب میدانید كه آمریكا و عوامل داخلى اش یك لحظه ما را آرام نگذاشتند، لذا اگر ما به شما كمك شایانى نكردیم، چون گرفتار این جنایتكاران هستیم. ما لبنان را از خودمان میدانیم. شیعیان لبنان و ایران و مسلمانان همه جهان، یكى هستند. ما امیدواریم تا وحدت خودمان را حفظ نمائیم. مسأله اى را كه مى خواهم اكیداً به شما تذكر دهم این است كه این معنا كه «نمیشود با قدرتهاى بزرگ طرف شد» را از گوشهایتان بیرون كنید. شما بخواهید، میتوانید زیرا پشتیبان شما خداست. این زمزمه هائى را كه ابرقدرتها به وسیله ایادیشان كرده اند كه تا متكى به یكى از دو قدرت نشوید نمیتوانید به زندگى خود ادامه دهید، صددرصد غلط است. به روى پاى خودتان بایستید و محكم و استوار با خدا باشید وسعى كنید تا قبل از هر پیشرفتى، در انسانیت پیشرفت كنید، در این صورت خداوند ما را یارى خواهد كرد تا بتوانیم استقلال و آزادى و اسلام مان را حفظ كنیم. انشاءالله موفق باشید.8
والسلام علیكم و رحمة الله و بركاته

8ـ بیانات امام در دیدار با كادر رهبرى جنبش امل لبنان
ایران و لبنان و عراق و سوریه و بقیه بلاد اسلامى هیچ فرقى با هم ندارند. عده اى مى خواهند به اسم عربیت و عجمیت اختلاف بین ملتها ایجاد كنند و ما باید سعى كنیم تحت بیرق اسلام باشیم. اینكه مى بینید عراق به ایران حمله مى كند علتش گرفتن چهار وجب خاك نیست، بلكه اصلى ترین علت آنها از حكومت اسلامى واتحاد اسلامى است.
امام در پایان این دیدار به آنان فرمودند: من از این كه آقاى موسى صدر دربین شما نبوده است متأثرم. او مثل فرزند من است. او یك بازوى قوى براى اسلام بود.9
چند مصاحبه...

سؤال: ناپدید شدن امام موسى صدر فكر هموطنان لبنانى را اشغال كرده است، آیا در خصوص آن تماسهائى برقرار كرده اید؟ و نتیجه تماسها چه بوده است؟
جواب:
درخصوص وضعیت حجت الاسلام آقاى سیدموسى صدر كه مورد علاقه بسیارى از مسلمین است، اقدماتى كرده ایم و متأسفانه تاكنون به نتیجه نرسیده ایم...10

10ـ سؤال: به نظر حضرت آیت الله، چه كسانى در اخفاى امام موسى صدر نقش داشته اند؟ آیا به نظر حضرتعالى، امام موسى صدر هنوز زنده اند؟ آیا تصور میفرمائید كه ایشان به لبنان برگردند یا خیر؟ بین شما و مجلس اعلاى شیعه در لبنان چه ارتباطى وجود دارد؟
جواب:
راجع به اینكه ایشان را چه كسى مخفى كرده است، من اطلاعى ندارم، اما راجع به اینكه ایشان زنده اند و برگردند امیدوارم كه زنده باشند و برگردند. من به ایشان علاقه دارم و امیدوارم كه به سلامت برگردند و كار خودشان را ادامه دهند.11

11ـ سؤال: چه اقداماتى راجع به امام موسى صدر فرموده اید؟
جواب:
در زمانى كه نجف بودم تلگرافى به آقاى یاسر عرفات و تلگراف دیگرى به رئیس جبهه صمود در سوریه نمودم و اینجا هم وقتى سفیر لیبى آمده بود، راجع به ایشان صحبت كردم. امیدوارم هر چه زودتر ایشان به لبنان مراجعت نمایند و به مبارزاتشان علیه اسرائیل ادامه دهند. من از این قضیه متأثرم و دعا میكنم كه ختم به خیر شود.12

12ـ در مصاحبه با روزنامه «السفیر» (2/9/57):
«اقداماتى شده است، امیدواریم سودمند باشد و ایشان كه مورد علاقه من و نیز شیعیان بلكه مسلمین لبنان است، هرچه زودتر به وطن خویش برگشته و به كار خود مشغول شوند.»13

13ـ در دیدار با سفیر سومالى در تهران (17/2/58):
ایشان در دیدار خود با سفیر كشور سومالى، نخست به اهمیت انقلاب ایران پرداختند و سپس به انقلاب فلسطین و تجاوزهاى دولت اسرائیل اشاره كردند، و بعد چنین فرمودند:
«...و اما راجع به آقاى صدر، ما از آن وقت كه نجف بودیم و این قضیه واقع شد تا وقتى كه پاریس رفتیم وبعد هم به ایران آمدیم، دنبال این قضیه بودیم. آقاى صدر در ایران متولد شده است و ایرانى است و با من سوابق زیاد دارد و بعد از این كه ایرانى است، رفته است به لبنان و ما علاقه داریم، هم به اینكه ایرانى است و هم به اینكه در لبنان رئیس مجلس شیعى بوده است، علاقه داشتیم به اینكه این معما را حل بكنیم...»14

14ـ در دیدارباهیئت اعزامى مجلس اعلاى اسلامى شیعیان لبنان (31/2/58):
و همچنین در جمع نمایندگان شیعیان جنوب لبنان مى فرمایند:
«... آقاى صدر یك مردى است كه من مى توانم بگویم كه او را بزرگ كرده ام و به منزله یك اولاد عزیز است براى من، و من امیدوارم كه ان شاءالله ایشان را به سلامت برگردند و به محل خودشان و بسیار مورد تأسف است كه ایشان را ما الان نمى بینیم در بین خودمان...»15

--------------------------------------------------------------------------------
1 . با تشكر از مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى قدس سره كه نمونه كاملى از آنچه را حضرت امام درباره امام موسى صدر گفته اند، دراختیار ما قرار دادند. و ما علاوه برمجلات «صحیفه نور» ازمتن مورد اشاره نیز استفاده كردیم.  «تاریخ و فرهنگ معاصر»
2 . صحیفه نور، ج1 ص232.
3 . صحیفه نور، ج2، صفحه 110.
4 . سخنرانى شماره: 123 مورخ: 17/12/1357 هـ . ش م: 9/4/1399 هـ . ق.
5 . سخنرانى شماره: 242 ـ 31/2/1358 هـ . ش ـ 24/6/1399 هـ . ق.
6 . سخنرانى شماره: 637 ـ 6/6/1359 هـ . ش ـ 17/10/1400 هـ . ق.
7 . سخنرانى شماره: 694 ـ 29/11/1359 هـ . ش ـ 12/4/1401 هـ . ق.
8 . سخنرانى شماره: 760 ـ 6/8/1360 هـ . ش ـ 29/12/1401 هـ . ق.
9 . سخنرانى شماره: 1117 ـ 10/4/1360 هـ . ش ـ 27/8/1401 هـ . ق.
10 . مصاحبه شماره: 14 مجله: المستقبل چاپ پاریس ـ 15/8/1357 هـ . ش ـ 5/12/1398 هـ . ق.
11 . مصاحبه شماره: 33 مجله: النهار، چاپ بیروت ـ 20/8/1357 هـ . ش ـ 10/12/1398 هـ . ق.
12 . مصاحبه شماره: 56 ـ 16/9/1357 هـ . ش ـ 6/1/1399 هـ . ق.
13 . صحیفه نور، ج3، ص228.
14 . صحیفه نور، ج6، ص125.
15 . همان، ج6، ص218.

به مطلب امتیاز دهید :
( 0. 0 )
Review Count : 0 Review

Change the CAPTCHA code