استاد سید هادی خسروشاهی - رئیس پیشین نمایندگی ایران در مصر
با آغاز ماه ذیالحجه، فاجعه منا بار دیگر در کانون توجه افکار عمومی ایرانیان قرار گرفته و مواضع عزتمندانه مسئولان عالی کشور، بهویژه مقام معظم رهبری و ریاست جمهور، جناب دکتر روحانی، دراینباره، در رسانههای منطقه و جهان بازتاب یافته است. نگارنده چند ماه قبل در یادداشتی در روزنامه «شرق»، خواستار ایجاد همگرایی بین ایرانیان و همه مسئولان و مراجع تقلید، برای حضور نیافتن در حج تمتع امسال شدم. سیر تحولات و مذاکرات طرف ایرانی با هیأت سعودی هم نشان داد اساسا با این حکومت نمیتوان از باب تفاهم و احترام متقابل سخن گفت. فریضه الهی حج، این روزها بیش از هر زمانی، گروگان رفتارهای بنیسعود در منطقه و جهان قرار گرفته است. پاسخگونبودن در قبال فاجعه کشتار حجاج ابراهیمی در حج سال گذشته و بیاننشدن یک عذرخواهی ساده ازسوی آنان، در کنار تداوم جنایت در یمن، سوریه و عراق بهوسیله داعش و سایر گروههای تکفیری که در مدارس و دانشگاههای وهابیت در مکه و مدینه آموزش فکری دیدهاند و امروز هم از دلارهای نفتی سعودی تغدیه میکنند و رفتارهای خصمانه در قبال جمهوری اسلامی ایران که تا کارشکنی در بهنتیجهنرسیدن برجام و پیوند آشکار با صهیونیستها پیش رفت، به خوبی نشان میدهد نمیتوان انتظار بازگشت روابط دیپلماتیک را به فضای معمول داشت.
حکام سعودی البته تصور میکنند با تهمانده دلارهای نفتی که از خرجهای هنگفت تأمین تروریستها و ریختن بمب و موشک بر سر مردم یمن باقی مانده است، میتوانند همچنان روی حمایت آمریکا، دبیرکل سازمان ملل و برخی دولتهای جعلی عربی مانند مصر سیسی، حساب کنند؛ تا بان کی مون باز هم اعتراف کند با گرفتن پول، عربستان را از فهرست کشورهای کودککش خارج کرده است. آنان در کوتاهمدت شاید خود را مالک حج و حرمین شریفین قلمداد کرده و بهجز حجاج ایرانی، حجاج فلسطینی، سوری و... را نیز محدود کنند؛ اما این روند حتما در میانمدت تداوم نمییابد. وقتی تروریستهای چشمآبی از عراق و سوریه بیرون ریخته شوند، به اروپا و ایالات متحده برخواهند گشت و ناامنی در دل این کشورها، انگشت اتهام را به سوی حکام بنیسعود، نشانه خواهد رفت. افکار عمومی ایرانیان نیز بیش از هر زمانی، متوجه ذات اصلاحناپذیر این شجره ملعونه شده است و این روزها در شبکههای اجتماعی، بهخوبی این واقعیت نمایان است.
درباره فریضه حج، تعطیلی دائم عمره مفرده بهعنوان یک گزینه جدی، میتواند روی میز باشد. هیچ مسلمانی راضی نیست پولهای او برای انجام یک زیارت غیرواجب، از سوی حکام سعودی به بمب و اسلحه تبدیل شده و ناامنی منطقه و جهان را سبب شود. درباره حج تمتع نیز نبود امنیت و تداوم بیاحترامی به حجاج، کاملا روشن است و موضوعاتی مانند تضمینندادن برای صیانت از حقوق حجاج و حفظ کرامات آنان در مسئله صادرنکردن حکم برای دو مأمور خاطی فرودگاه جده -که یکی از صدها مورد بیاحترامی به ایرانیان را رسانهای کرد- تکلیف حضور ما را در این کشور روشن کرده است. به نظر نمیرسد با توجه به مشکلات داخلی بنیسعود، هزینههای هنگفت تداوم جنگ و خرابکاری در منطقه و جهان و البته حساسشدن بسیاری از کشورهای منطقه و حتی غرب در قبال صدور تروریسم تکفیری از عربستان به سایر نقاط منطقه و جهان، بتوان عمر طولانی برای بنیسعود در نظر گرفت.
آنان اهل تسنن را نیز مسلمان نمیدانند و نگاهشان به فِرق اسلامی مانند شیعیان هم روشن و مبرهن است. نگارنده بهعنوان فردی که سالها در حوزه عربی، مطالعه داشته و کار دیپلماتیک کردهام، موافق تلاش برای عادیسازی رابطه با کشورهایی مانند مصر و عربستان نیستم. مسئولان ما در وزارت خارجه با وجود تلاشهای غرورآفرین در مسائل دیپلماتیک، بهویژه برجام، نیازی به تبریکگفتن به مسئولان این کشورها در هنگام انتصاب یا حضور در مراسم تحلیف آنان ندارند. قطع کامل روابط البته مدنظر این قلم نیست؛ اما ارتباط دیپلماتیک معمول نیز اساسا نیاز جمهوری اسلامی ایران نیست و وضع فعلی، آسیبی را متوجه ما نمیکند.
ممکن است گفته شود سعودیها میتوانند جنگهای نیابتی و خرابکاری خود را وسعت دهند؛ اما آیا امکان گستردهتر کردن این آتش، برای عربستان وجود دارد؟ آنان در تجهیز گروههای تروریستی برای ناامنكردن ایران، هر آنچه در توان داشتند به کار بستند؛ اما با هوشیاری سربازان گمنام امام زمان(عج)، هیچ توفیقی نیافتند. در منطقه نیز وضعیت آنان بهمراتب بدتر از گذشته است و پول زیادی هم باقی نمانده است تا بخواهند خرج ماجراجوییهایی تازه کنند. برادران اهل تسنن کشورمان نیز از هر زمانی نسبت به توطئههای سعودی آگاهتر بوده و ابراز برائت از آنان را یک اصل میدانند. توجه بیشتر افکار عمومی و نخبگان به اقدامات این فرقه انحرافی و افشای آن در شبکههای اجتماعی و رسانههای مستقل، در کنار دیپلماسی قدرتمند ما با سایر کشورها، میتواند خنثیکننده توطئههای آلسعود باشد.