- اسلام و صلح جهانى
- دفتر نشر فرهنگ اسلامی
- سید قطب
- سید هادی خسروشاهی زین العابدین قربانی
- فارسی
- چاپ شده
- 5- 292- 476-964- 978
- چاپ تهران / نوبت هفتم
- 1391 ه. ش
- 1
اسلام و صلح جهانى
فهرست مطالب
یادداشتی بر چاپ جدید
مقدمه
جهان در لبه پرتگاه
دو جنگ جهانی
پیمان های منطقه ای
اما اسلام
مقدمات جنگ جهانی سوم
صلح جهانی و نظریه ی اسلام
ترجمه آیات
عقیده و زندگی
ماهیت صلح در اسلام
جنگ در راه خدا، برای عدالت اجتماعی
عاملی که مجوز جنگ هستند!
پیمان صلح
اسلام و شمشیر!
صلح از نظر اسلام
آرامش درون و وجدان!
منطق و عقیده
تمایلات و نیازمندی ها
گناه و توبه
تکلیف و نیرو
توکل بر خدا
تضمین ها و تأمین ها
صلح و ارامش در خانه
پیوند مقدس
مسئولیت کارها؟
آمیز و آرایش!
حدود و کیفرها
طلاق
تعدد زوجات
تکامل خانوادگی
صلح و آرامش در جامعه
وجدان مهر و محبت!
آداب فردی و اجتماعی
حس همکاری و تعاون
هدف های عادلی زندگی
اسلام به مسلمانان می گوید
سیستم حکومت
ضمانت های عدالت قانونی
ضمانت های امنیت و آرامش
ضمانت های معاشی زندگی
توازن اجتماعی
قانون اول = قانون گردش ثروت در دست همه
قانون دوم = قانون مصالح مرسله
قانون سوم = قانون سد ذرائع
قانون چهارم = قانون تحریم ریا
قانون پنجم = قانون تحریم احتکار
قانون ششم = قانن همگانی بودن منابع عممی
قانون هفتم = قانون تحریم اسراف و عیاشی
قانون هشتم = قانون تحریم کنز
قانون نهم = قانون از کجا آورده ای
قانون دهم = قانون زکات
اعتماد به قانون
صلح جهان
وحدت جهان بشریت
ملت وسط
جهاد در راه خدا
مبادی یک انقلاب
طرز فکر جهانی
وضع اهل کتاب
روح بزرگواری انسان
شاهد از دیگران
کاروان واحد انسانی
عامل اخلاقی در کارها
وفای به عهد
چند نمونه از تاریخ
جنگ برای آزادی بشریت
نقشه های استعماری
دستور جنگی اسلام
و اکنون
بر لب پرتگاه آتش
بر سر دو راهی
راه نجات
اسلام چه می گوید
فهرست اعلام
یادداشتى بر چاپ جدید
بسم اللَّه الرحمن الرحیم
ترجمه كامل كتاب «السلام العالمى والاسلام»- پس از تجدید نظر كلى و اصلاحات لازم و اضافه ترجمه فصل جدیدى در آخر كتاب، تقدیم دوستان ارجمند می گردد. در اینجا ضرورى است به نكته اى اشاره كنیم: متن عربى این كتاب 25 سال پیش منتشر شده و 12 سال قبل هم توسط ما ترجمه گشته و روى همین اصل، ارقام موجود در آن- مثلًا درباره امور تسلیحاتى و مخارج نظامى دنیا و آمار ازدواج و طلاق در كشورها- مربوط به همان سال ها است و ما در این چاپ تجدید نظرى در این زمینه ها به عمل نیاورده ایم، چرا كه این ارقام و آمار، همه ساله در تغییر و تحول است و خوانندگان محترم هم به طور مرتب و از طریق وسائل ارتباط جمعى، در جریان این تغییرات هستند و می دانند كه مثلًا افزایش جنون آمیز بودجه تسلیحاتى دنیا تا چه حدود است و با وجود قحطى و گرسنگى روزافزون مردم آفریقا و آسیا و امریكاى لاتین- كه ده ها میلیون نفر از مردم آنها در خطر مرگ و نابودى قرار دارند- چگونه مخارج «صلح مسلح»! شرق و غرب- و جهان سوم- همچنان سیر صعودى را پیموده و به سر حد ارقام نجومى رسیده است .
و روى همین اصل از نقل آمار و ارقام جدید در این زمینه ها خوددارى شد و علاقمندان می توانند به مطبوعات خبرى مراجعه نمایند.
فصل آخر كتاب را تحت عنوان- «و اكنون»- خود استاد سید قطب در موقع تألیف كتاب نوشته، ولى در چاپ هاى نخستین آن، به علت فشار و اختناق موجود در نظام پیشین مصر، مجبور شده آن را از كتاب خود حذف كند، و در چاپ هاى بعدى، و قبل از آنكه به اتهام واهى و مسخره «قیام علیه امنیت داخلى» مصر!، در دوره دیكتاتورى سابق، ناجوانمردانه اعدام شود، آن را به عنوان فصل آخر كتاب «صلح جهانى» منتشر نمود و ما آن را از روى آخرین چاپ عربى كتاب در قاهره، ترجمه نموده و براى مزید استفاده علاقمندان، براى نخستین بار در این چاپ می آوریم.
استقبال پر شور فضلا و طبقه تحصیل كرده، نشان دهنده اصالت و عمق بررسی هایى است كه مؤلف شهید، در این زمینه به عمل آورده است و شاید هم به همین سبب، كتاب علاوه بر چاپ هاى متعدد و مكرر عربى- در همه كشورهاى عرب زبان- به چندین زبان دیگر، از جمله، انگلیسى، اردو، تركى و فارسى نیز ترجمه و بارها چاپ شده است.
در هر صورت امیدواریم كه كتاب من حیث المجموع براى عموم مفید باشد و اگر نقصى در آن، دیده شود بدون شك از روى «عمد و اختیار» نبوده و روى همین اصل، ایرادى هم بر ما وارد نخواهد بود: «لایكلف اللَّه نفساً الاوسعها، لها ما كسبت و علیها ما اكتسبت، ربنا لاتواخذنا ان نسینا او اخطأنا ... و اغفرلنا و ارحمنا، انت مولانا فانصرنا على القوم الكافرین» آمین.
سید هادى خسروشاهى
مقدمه
جهان در لبه پرتگاه
شامل:
مباحث جالبى درباره صلح جهانى و پیمان هاى نظامى و مسابقات تسلیحاتى و آمار تلفات دو جنگ جهانى ... و مقایسه اى میان هدف ها و نتایج جنگ هاى اسلام و جنگ هاى دیگران! و آثار یك جنگ اتمى ...
و توضیحى درباره هدف هاى استعمارى جنگ افروزان بین المللى مسیحى و امپریالیست هاى تجاوزكار غربى و شرقى ... و سخنى درباره این كتاب و كیفیت ترجمه آن .
مقدمه
مسئله جنگ و صلح یكى از مسائلى است كه با عمر انسان برابرى دارد و چنانكه در ضرب المثلى آمده، این مسئله «مانند دنیاى ما كهنه است»! ولى با این فرق كه بسیارى از مسائل كهنه دنیاى ما، امروز دیگر مورد گفتگو و بحث و بررسى نیست، ولى این مسئله هیچ وقت از «مسئله روز» بودن خارج نشده و همیشه مورد توجه ملت ها و دولت ها بوده است.
پس از پایان جنگ بین المللى مردم كه میلیون ها خسارت جانى و مالى براى بشریت به ارمغان آورد- و بدان اشاره خواهیم كرد- هر روز كنفرانس ها و كنگره هایى براى مذاكره درباره صلح جهانى!، خلع سلاح عمومى، جلوگیرى از جنگ هاى محلى و .. در «ژنو» و «سازمان ملل متحد» و «وین» و جاهاى دیگر تشكیل شده و می شود و طبق معمول، جلسات این مذاكرات با آب و تاب فراوان، عكس وتفصیلات، و اصطكاك جام هاى ویسكى و ودكا به خاطر صلح بین ملت ها! و ... شروع می شود .. ولى پس از چندى بدون اخذ كوچكترین نتیجه مثبت و انسانى، پایان می پذیرد و بلكه بر شدت اختلاف و جدایى می افزاید و «صلح» را به طور جدی ترى در خطر می اندازد.
مكتب هاى سیاسى و اجتماعى قرن ما، علیرغم همه داعیه هاى ترقی خواهانه و بشر دوستان ه اى كه دارند، پس از آنكه آتش دو جنگ جهانى را روشن كردند- و خود نیز در آتش آن سوختند- هنوز هم راهى براى نجات از این بن بست عجیب پیدا نكرده اند و اكنون ممكن است كه با یك اشتباه سیاسى یا نظامى، یا یك بلوف و اولتیماتوم بیجا، آتش جنگ جهانى جدیدى را روشن كنند و خشك وتر را با هم بسوزانند.
رؤساى مكتب ها و احزابى كه سرنوشت كشورها و ملت هاى بزرگى را در دست دارند هر روز سخنرانى می كنند، شعار می دهند، میتینگ برپا می سازند، كبوتر صلح هوا می كنند! مردم ساده لوح را به عنوان مبارزه علیه جنگ، در خیابان ها راه می اندازند و دمونستراسیون ترتیب می دهند و ... اما در مرحله عمل كوچكترین قدمى در راه صلح، صلح واقعى بین ملت ها، برنداشته و برنمی دارند و كوچكترین كوشش مثبت و حسن نیت لازم را ابراز نمی كنند.
تازه باید توجه داشت كه نحوه صلح طلبى كمونیست ها و كاپیتالیست ها با صلحى كه ما طرفداران آن هستیم تفاوت اصلى و اساسى دارد، براى اینكه آنان طرفدار صلح بین چند دولت بزرگ و استعمارى هستند كه به عنوان «صلح»، جهان و منابع زرخیز كشورها را بین خود تقسیم كنند و به مناطق نفوذ استعمارى خود تبدیل كنند و با شكل جدید استعمار «نئوكلنیالیسم» به استعمار و استثمار ملت ها ادامه دهند.
این مسئله تحت عنوان «پیمان صلح بین 5 دولت بزرگ» از طرف كمونیست ها پیشنهاد شد و حتى «حزب توده ایران» هم در شماره 63 نشریه داخلى سازمان جوانان خود، در چند سال پیش رسماً چنین نوشت: «نمی توان آشكارا نشان داد كه جوانان، مثل تمام مردم شیفته آزادى جهان، می خواهند كه پیمان اصلى بین 5 كشور بزرگ منعقد گردد»!!.
در صورتى كه اسلام هوادار صلحى است كه به طور تجزیه ناپذیر، بین همه ملت هاى جهان، اعم از كوچك و بزرگ، ضعیف و قوى باید عملى شود و اساس آن بر پایه تساوى حقوق ملل استوار باشد .
این امور شاید علل و عوامل متعدد و گوناگونى داشته باشند، ولى علةالعلل آنها كیفیت تربیت و پرورش فكرى و روحى در محیط هاى مادى غربى و شرقى است. بدون تعارف باید اعتراف كرد كه اردوگاه غرب و شرق، بلوك كمونیست و كاپیتالیست، هر دو به سوى اصالت ماده و اصالت اقتصاد پیش می روند و در هر دو اردوگاه «اخلاق» و «معنویات» و «مفاهیم انسانى» از بین رفته و نابود شده اند و به جاى همه آنها «سود بیشتر» و «نفع زیادتر» نشسته است.
با چنین طرز فكر مادى، كه بر غرب و شرق، هر دو به موازات همدیگر، ولى با شكل ها و نحوه هاى گوناگون، حكومت می كند، نباید انتظار پیروزى صلح و پیشرفت ایده هاى صلح طلبانه انسان ها را داشت. ترتیب اولیه و ابتدایى رهبران شرق و غرب، با دورى از خدا و ایمان و اخلاق و معنویات شروع مى شود، و در نتیجه وجدان انسانى به مفهوم واقعى كلمه، و درون پاك و روح و روان بشر دوستانه به طور كلى مسخ گشته و از بین مى رود و بالمآل همه كوشش هاى ظاهرى براى صلح هم بلا اثر و بدون نتیجه می ماند.
از همین جاست كه اردوگاه كمونیسم و كاپیتالیسم، براى استعمار ملت ها و بهره بردارى بیشتر از منابع زیر زمینى ملل كوچك و ضعیف در آسیا و آفریقا و آمریكاى لاتین، به هر اقدام ضد انسانى و نامشروعى دست می زنند، چنانكه دو جنگ جهانى گذشته نیز محصول طرز فكر بشر دوستانه! همین گروه ها بود و هم اكنون هم كه جنگ ها محلى در بعضى از كشورهاى آفریقایى و آسیایى، ادامه دارد، از آثار فكرى! همین حضرات است ...
در واقع منابع و معادن طبیعى ملت ها، و بالخصوص «نفت» آز و طمع استثمارگران بین المللى را تحریك می كند و آنان در این راه به هر جنایتى دست می زنند، جنگ جهانى بپا می كنند، برادركشى در داخل كشورها راه می اندازند، عوامل خود را بر ملت ها مسلط می سازند «لومومبا» ها را ناجوانمردانه می كشند و حتى در این راه از فدا كردن «كندى» ها و «هامرشولد» ها هم خوددارى نمی نمایند.
«پیرفونتن» نویسنده فرانسوى، درباره عامل اصلى جنگ، چنین می نویسد: «.. می توان بدون اینكه شائبه اشتباهى در بین باشد، به جرأت اطمینان حاصل كرد كه حوادث ناگوار و فوق العاده سنوات متمادى نزدیك به عصر ما و آنچه را كه در جهان به طور نامحسوس اتفاق می افتد، از نفت سرچشمه گرفته و موجبات اصلى جنگ هاى مخفى یا علنى شده است و تماماً براى تصاحب و تصرف سرچشمه هاى نفت است كه در روى كره زمین پراكنده است»[1] وى سپس شرح داده و سرانجام بالصراحه اعلام می دارد:
«نفت است كه موجب جنگ جهانى آتیه خواهد بود»[2]
بحران جنگ در كوبا نیز كه جهان را تا لبه پرتگاه جنگ سوم پیش برد، ناشى از «شكر» و منافع مادى دیگر بود[3] و اگر دور اندیشى گروهى از رجال دنیا نبود، شاید هم اكنون وضع عالم، طور دیگرى بود!.
همین روحیه استعمارطلبى غربى، حتى در نزد فلاسفه و دانشمندان آنان نیز، دیده مى شود و ما براى شما شاهدى از آقاى «برتراند راسل» مى آوریم تا معلوم شود كه «بشر دوستى» حضرات تا چه موقع بوده و مرز واحد آن تا كجاست. از آقاى راسل مى پرسند:
«س- آیا شما معتقدید كه باید براى افراد محدودیت هاى جدیدى هم ایجاد نمود؟» در جواب چنین می گوید:
«ج- بلى. زیرا آزادى یك ملت ممكن است كار را به ولنگارى و بلاهت بكشاند، سوسیالیست ها دلایل زیادى اقامه كرده اند كه بر طبق آنها، منابع طبیعى هر ملت باید متعلق به همان ملت باشد و ملى گردد، ولى امروزه از همان دلایل می توان براى بین المللى كردن منابع كشورها استفاده كرد. در این مورد، بهترین نمونه و مثال منابع نفتى است.
این، (احمقانه) و تا اندازه اى غیرمعقول و بی معنى است كه ملتى كوچك، بدان دلیل كه ذخایر نفتى بزرگى در سرزمین آن مدفون است، بخواهد آن را بر طبق میل خویش در اختیار داشته باشد»![4] همین آقاى راسل فیلسوف! كه علیه تسلیحات و آزمایشات اتمى دمونستراسیون تشكیل داده و به پیروان خود دستور مى دهد كه اعتصاب نشسته ترتیب دهند، در كتاب خود درباره «ملتى كه نخواست تسلیم قدرت بین المللى خیالى» گردد، استعمال بمب هیدروژنى را تجویز می كند و صریحاً می گوید: «.. من معتقدم اگر راه حل دیگرى وجود نداشته باشد و استعمال بمب هیدروژنى راه حل منحصر به فرد به نظر آید، آن وقت باید گفت: آرى ...»[5] آرى! انگیزه دو جنگ جهانى گذشته نیز، قبل از هر عامل دیگرى همین طرز فكرها و همین تفوق طلبى و برتری جوئى كشورهاى اروپایى بر یكدیگر و كسب امتیازات و بازارهاى بیشتر در مستعمرات آسیایى و آفریقایى بود و متأسفانه این عامل پست و ننگین، هنوز هم باقى است و به شكل دیگرى درآمده است و همه این بحران هاى داخلى و خارجى كشورهاى گوناگون، نتیجه تصادم همین سیاست هاى استعمارى ضد انسانى است.
دو جنگ جهانى
اكنون باید دید كه محصول این دو جنگ جهانى ناشى از تضاد منافع پست مادى استعمارى دول استعمارى غربى و شرقى، چه بوده و چه نتایج و ارمغان هایى براى بشریت به بار آورده است:
جنگ جهانى اول كه 1565 روز ادامه یافت خسارات جانى و مالى فراوانى داشت. طبق یك آمار در حدود 65 میلیون نفر از افراد بشر بسیج شده بودند. از این عده در حدود 9 میلیون نفر در میدان جنگ تلف شدند، در حدود 22 میلیون نفر از كار افتاده و عاجز شدند، 7 میلیون نفر براى ابد عاجز و ناقص گشتند و بیش از 5 میلیون نفر مفقود شدند.
البته تلفات در شهرها بیش از تلفات و زخمى هاى میدان جنگ تخمین زده شد مجموع هزینه واقعى اقتصادى جنگ تقریباً 400 میلیارد دلار برآورد گردید. و این مبلغ طبق حساب مؤسسه «وقف كارنگى براى صلح بین المللى»:Carnegie Endowment for International Peace
براى انجام كارهاى زیر كافى تواند بود:
1- تهیه خانه اى به ارزش 2500 دلار، در زمینى به مساحت پنج جریب فرنگى به ارزش 500 دلار، با اثاثی ه اى معادل 1000 دلار، براى هر یك از خانواده هاى ساكن: انگلستان، ایرلند، اسكاتلند، بلژیك، روسیه، ایالت متحده، آلمان، كانادا و استرالیا.
2- تهیه كتابخانه اى به ارزش 5 میلیون دلار و دانشگاهى با هزینه 10 میلیون دلار در هر ناحیه اى از این كشورها كه داراى 20 هزار یا بیشتر نفوس باشد.
3- به وجود آوردن سرمایه اى كه سود آن با نرخ 5 درصد براى استخدام 125 هزار معلم و 125 هزار پرستار كه سالانه هزار دلار حقوق بگیرند.
4- ذخیره اى كه براى خریدن همه املاك و اراضى و تمام ثروت دو كشور فرانسه و انگلستان كافى باشد.[6] و در جنگ جهانى دوم مجموع نیروهاى مسلح انسانى كه مشغول نبرد بودند (نیروهاى مسلح كشورهاى بی طرف از قبیل افغانستان، عربستان، سوئد، سویس و همچنین كشورهایى كه به آلمان اعلان جنگ دادند ولى وارد میدان نشدند از قبیل: ایران، عراق، مصر،تركیه و ... به حساب نیامده است) در حدود 70 میلیون نفر بود و در آمارى خواندم كه از این عده در حدود 17 میلیون نفر كشته شدند و مجموع تلفات انسانى به 35 میلیون نفر بالغ گردید و 20 میلیون نفر ناقص الاعضا گشتند و 17 میلیون لیتر خون خالص! به زمین ریخت، و 12 میلیون نفر از ضایعات سقط جنین و غیره به خانواده بشرى آسیب وارد گردید و متجاوز از 15 هزار دبیرستان و دانشگاه و 8000 لابراتوار منهدم و ویران گردید و در حدود 400 میلیارد گلوله در هوا منفجر شد! ...
بدبختی هاى ناشى از این جنگ دامنگیر همه مردم جهان، حتى مردم كشورهاى بی طرف یا غیر وارد در جنگ نیز گردید و بدین ترتیب خسارت هاى مادى و معنوى حاصله از این جنگ بشر متمدن! را می توان حدس زد! و مى توان حساب كرد كه با مخارج سنگین این جنگ چه كارها كه می شد در جهان به سود بشریت انجام داد ..
و اكنون باید دید كه آیا این بشر جنایتكار، از خواب غفلت بیدار شده؟ و از این اعمال و جنایات درس عبرتى گرفته است؟.
پیمان هاى منطقه اى
متأسفانه پس از جنگ جهانى دوم هم امپریالیست هاى جنگ افروز شرقى و غربى دست از تحریكات جنگ طلبانه خود برنداشته و به تشكیل پیمان ه اى نظامى منطقه اى دست زدند كه از آن جمله است:
1- سازمان پیمان آتلانتیك شمالى (ناتو). این سازمان كشورهاى اروپایى را با آمریكا مربوط می سازد، و آلمان، آمریكا، انگلستان، فرانسه، ایتالیا، تركیه و ... از اعضاء آن هستند.
2- پیمان كمك مشترك اروپاى شرقى (پیمان ورشو). این پیمان همه كشورهاى كمونیستى و اقمار اردوگاه سوسیالیسم! و انترناسیونالیسم پرولتاریایى! را به هم می پیوندد و مقر فرمانده ى مشترك آن مسكو می باشد و از جمله اعضاء آن چكسلواكى، مجارستان، لهستان، رومانى، آلمان شرقى، بلغارستان و شوروى می باشد.
3- پیمان بالكان. این پیمان یونان، تركیه، یوگسلاوى را به هم می پیوندد.
4- پیمان بروكسل یا اتحادیه هاى كشورهاى اروپاى غربى كه مقر آن لندن است!
5- پیمان آنزوس یا پیمان امنیت پاسیفیك كه هدف هاى دفاعى اقیانوس آرام را به عهده دارد، استرالیا، فنلاند جدید و آمریكا، اعضاء این پیمان هستند! ...
البته چنانكه می دانید، با عضویت بعضى از اعضاء این پیمان ها، با پیمان هاى نظامى دیگر، همه این كشورها و این پیمان ها، به همدیگر می پیوندند و اگر آتش افروزان جنگ بخواهند- به بهانه حمله به یكى از این كشورها- می توانند آتش جنگ جهانى جدیدى را روشن كنند. علاوه بر این پیمان ها، پیمان هاى دیگرى از قبیل اتحادیه عرب! یا تعهد و ضمانت نگهدارى اسرائیل- حكومت ظالمانه و غاصبانه صهیونیسم در فلسطین- از طرف آمریكا و انگلیس یا پیمان شوروى با كوبا- در آمریكاى لاتین- وجود دارد كه هر كدام به نوبه خود، براى تشدید وخامت اوضاع جهانى و ایجاد بحران هاى منطقه اى كافى است!.
البته باید در نظر داشت كه در صورت لزوم!، یعنى در صورت اقتضاى منافع استعمارى، پیمان و تعهد!، افسانه اى بیش نخواهد بود، چنانكه در زمان هیتلر این پیمان ها و تعهدات «ورق پاره» خوانده شد و هیچ دردى را دوا نكرد و چند سال قبل پس از مصالحه زیر پرده اى، مسئله «كوبا» مثلًا حل شد! و شوروى تعهدات خود را نادیده گرفت و به بهانه حفظ صلح، موشك ها و حتى هواپیماهاى بمب افكن را هم از «كوبا» پس گرفت و ...
اما اسلام ...
حالا بی مناسبت نیست كه ببینیم راه و روش اسلام در این مسئله چیست؟ و هدف نهایى آن از جهاد چه بوده و تعداد كشته شدگان جنگ هاى آن چه مقدار است و رفتار سپاهیان اسلامى با توده هاى سرزمین هاى فتح شده از چه قرار بوده است.
با بررسى این مساله، كاملًا می توانیم حقیقت و باطن مكتب هاى سیاسى و اجتماعى عصر ما و روش واقعى اسلام را عمیقاً درك كنیم و اگر انسان منصفى باشیم، حق را بشناسیم و بپذیریم.
جنگ هایى كه در تاریخ اسلام دیده می شود، هیچكدام جنگ و به اصطلاح عرب ها «حرب» نبوده، بلكه همه آنها «جهاد» بوده اند ... جهاد فى سبیل اللَّه ... خوب است كه تعریف جهاد را از زبان یك مسیحى بشنویم:
«.. معنى فقاهتى و قضایى جهاد عبارت است از بذل جهد و صرف كوشش فرد در راه خدا یعنى تبلیغ ایمان و نشر فكر خداپرستى و اعلاء كلمه حق در جهاد و چون جهاد راه مستقیم خدایى است به طرف بهشت، در این صورت پاداش فرد، نجات است و فلاح. این تعریف بر اساس حكم قرآن است ...»[7] مقصود اساسى از جهاد در راه خدا علاوه بر نشر طرز فكر خداپرستى، اجراى كامل اصول عدالت اجتماعى و اقتصادى بود. و این مسئله در این كتاب به خوبى روشن شده و مؤلف محترم نشان داده است كه چگونه و چرا توده هاى مسلمان باید به حكم قرآن در راه توده هاى محروم و ستم دیده و ... جهاد كنند.
دكتر مجید خدورى در كتاب خود در این باره چنین می نویسد:
«باید متذكر بود كه جهاد در اسلام به منزله ابزارى در نظر گرفته شده است كه بدین وسیله «دارالحرب» را به «دارالاسلام» مبدل سازند و اگر روزى این منظور حاصل می شد، دارالحرب و غایت وجودى جهاد جز در مورد مبارزه و سركوبى دشمنان داخلى اسلام، منتفى می گردید و جنگ هاى داخلى نیز بالاخره از بین می رفت.
بنابراین می توان گفت كه در تئورى قانون گذارى اسلام جنگ بذاته هدف نبوده است، بلكه براى تأسیس و تأمین صلح وسیله نهایى شناخته شده است.»[8] متأسفانه گروهى مغرض، پیشرفت سریع اسلام در شبه جزیرةالعرب و سپس در سراسر جهان آن روز را مرهون جنگ و خونریزى می دانند و این موضوع را مستشرقین اردوگاههاى استعماری غربى به رخ ما می كشند در صورتى كه تاریخ به ما نشان می دهد كه مثلًا در مجموع جنگ هاى پیامبر اسلام كه شاید در حدود 80 جنگ بود، مجموع تلفات انسانى از طرفین- مسلمانان و مشركین و كفار- فقط در حدود 1400 نفر بوده است.
استاد «ابوالاعلى مودودى» مى نویسد: «.. در تمام این جنگ ها عده مقتولین از طرفین، در حدود هزار و چند نفر بود و بس ..»[9] و استاد «سید ابوالحسن ندوى» در كتاب «ماذا خسرالعالم بانحطاط المسلمین»[10] به نقل از تحقیقات دانشمند متتبعى كه از روى متون تواریخ اسلامى آمار صحیح و دقیقى از كشته شدگان دوره پیامبر اسلام را تهیه كرده می گوید:
«مجموع تلفات نفوس انسانى در جنگ هاى عصر رسول اكرم (ص) از طرفین هزاروهیجده نفر بوده است.»[11] و پروفسور «دكتر محمد حمیداللَّه» استاد دانشگاه پاریس هم در كتاب خود می گوید: «محمد صلی اللَّه علی ه وآله بر بیشتر از یك میلیون میل مربع حكومت می كرد، این مساحت خاك معادل تمام خاك اروپا- منهاى روسیه- بود و به طور قطع در آن روزها این محوطه مسكن میلیون ها جمعیت بود. در ضمن تسخیر این منطقه وسیع، یك صد و پنجاه نفر از افراد مخالف در میدان هاى جنگ از بین رفته بودند. تلفات مسلمین روى هم رفته براى مدت ده سال، در هر ماه یك نفر شهید بود این اندازه احترام به خون بشر در داستان هاى بشرى، امرى است بی نظیر ...»[12]
در صورتى كه پیامبر اسلام رژیم اشرافى جنایت بارى را از بین برد، عقیده و طرز فكر نوینى را جانشین عقاید پوسیده قبلى كرد، و رژیم و حكومت جدیدى را تشكیل داد ... كه اگر در عصر ما فقط بخواهند با كودتایى حكومتى را ساقط كنند، ده ها هزار نفرقربانى هوس هاى رجال كودتا می شوند چنانچه اخیراً در «عراق» و «یمن» و «آلمان شرقى» و «شیلى» و «پاكستان شرقى» و ... چنین شد!.[13]
اسلام پیش از پیشرفت خود، براى توده هاى محروم، با ایجاد نظم نوینى، عدالت اجتماعى و اقتصادى، مساوات و برابرى آورد، و در سرزمین هایى كه فتح می كرد جز خیر و بركت، نیكى و علم و فضیلت اثر دیگرى باقى نمی گذاشت، ولى متأسفانه استعمارگران و عمال آنها با اسلام و مسلمانان رفتارهاى ناجوانمردانه داشته و دارند. به گوش ه اى از تاریخ گذشته توجه بفرمایید. (تاریخ قرن ما را خودتان بهتر می دانید):
«.. با وجود ارفاق و تساهلى كه مسلمین در اسپانیا و بعضى از ممالك مفتوحه روا می داشتند، پس از چند قرن، در اثر عناد و تعصب كشیش ها و تحریك افكار ملى و نژادى، جنجال و مخالفت شدیدى علیه مسلمین در اسپانیا به وقوع پیوست و پیشوایان دین، به قتل پیر و جوان، مرد و زن مسلمان فتوى دادند تا اینكه فیلیپ دوم به فرمان پاپ، به وضعى ناهنجار فرمان اخراج مسلمین را از سرزمین اسپانیا صادر نمود.
لیكن قبل از آنكه مسلمین موفق به فرار شوند سه چهارم آنها به حكم كلیسا در خاك و خون غلطیدند و كسانى كه جان خود را با هول و هراس از خطر مرگ نجات دادند بعدها به دستور محكمه تفتیش عقاید جملگى محكوم به اعدام شدند.
بعد از فیلیپ در دوران زمامدارى فردی ناند شارل پنجم مسلمین در فشار و محدودیت فراوان زیست می كردند. در طول این مدت قریب 3 میلیون مسلمان از دم تیغ تعصب و جاهلیت گذشتند ..».[14] آرى، چنان بود هدف اسلام و راه و روش انسانى آن .. و چنین است نمونه اى از عكس العمل مسیحیان در قبال آنان! ...
مقدمات جنگ جهانى سوم
در طول بیست سال و اندى كه از ختم جنگ دوم جهانى می گذرد اردوگاه شرق و غرب با تمام قوا مشغول تقویت تجهیزات جنگى خود و ساختن بمب هاى با قدرت تخریبى هرچه بیشتر و كاملتر بوده اند و اكنون هر یك از این اردوگاه ها به پایه اى از قدرت نظامى رسیده اند[15] كه آقاى «كندى» در موقع بحران اخیر «كوبا» صریحاً درباره نتایج اعمال این قدرت ها، چنین بیان داشت:
«اگر وقتى برسد كه خروشچف موشك هاى خود را پرتاب كند كار جهان كلًا به پایان رسیده است ما هم به هر حال وسایلى داریم كه با ضربات شكننده، شوروى را ویران كنیم، ولى اگر چنان روزى فرا رسد، فاتحه جهان را باید خواند، یعنى در ظرف یك روز، و فقط یك روز، در اروپا و شوروى و آمریكا 150 میلیون نفر به قتل خواهند رسید. مسئله دفاع احتمالى در برابر موشك ها، درست بدان می ماند كه بارولورى به گلوله رولورى دیگر شلیك كرده باشیم. البته این كارى بس مشكل است، ولى اگر هزار گلوله به طرف شما شلیك شود، دفاع ممكن نیست نه ما و نه آنها وسیله چنین دفاعى را در دست نداریم.»[16] متأسفانه منافع پست مادى امپریالیسم شرق و غرب، باعث شده كه مسایلى از قبیل مسئله: كره، فرمز، كنگو، لائوس، ویتنام جنوبى، كوبا و شاید مشكلتر از همه، «مسئله برلین» از بهانه هاى امكان وقوع یك جنگ جهانى وحشتناك بشود، و در این میان اگر شوروى و آمریكا گاهى به صلح و زندگى مسالمت آمیز، متمایل می شوند، تازه «چین» به خاطر حفظ اصول ماركسیسم- لنینیسم! خواستار جنگ برضد امپریالیسم غربى، و در واقع شروع یك جنگ اتمى است! رهبران چین می خواهند ولو با نابودى صدها میلیون نفراز نفوس بشرى و خاكستر شدن شهرها و مملكت ها، دشمن را از بین ببرند تا خود بدون معارض و رقیب، ثروت هاى ملى توده هاى آسیایى و آفریقایى را به غارت ببرند و نژاد زرد را حاكم جهان كنند چنانكه روزگارى رهبران نازى می خواستند نژاد آریایى را بر جهان برترى بخشند!! ...
و علاوه، درست است كه امروز قرارداد منع آزمایشات اتمى بین غرب و شرق به امضاء رسیده، ولى مسایلى از قبیل مسئله برلین و كوبا گاهى سبب مى شود كه همین رهبران صلح جو! قدرت نظامى خود را به رخ یكدیگر بكشند تا بلكه با تهدید ارعاب و بلوف هاى سیاسى رقیب را از میدان بدر كنند.
مثلًا در غوغاى چند سال پیش مسئله برلین، خروشچف لباس ژنرالى پوشید و در مجلس ضیافتى اعلام داشت:
«شوروى انبار عظیمى از موشك هاى قاره پیما و سلاح هاى اتمى در اختیار دارد كه در صورت لزوم! از آن استفاده خواهد كرد.» وى افزود: «دانشمندان شوروى هم اكنون قادر به ساختن بمب وحشتناكى هستند كه قدرت تخریبى آن برابر صد میلیون تن ماده تى- ان- تى T .N .T است.»
و اكنون شوروى آنچنان بمب هسته اى در اختیار دارد كه 5 هزاربار قوی تر از بمبى است كه بر روى شهرهاى «ناكازاكى» و «هیروشیما» از طرف آمریكا پرتاب شد و پس از ویرانى كامل شهر صدها هزار مقتول و صدها هزار مجروح و زخمى از خود به یادگار گذاشت. ولى باید توجه كنید كه قدرت این بمب ها فقط 20 هزار تن ماده تى- ان- تى بود و حالا خود، نتیجه انفجار بمبى را كه 5 هزاربار قوی تر از این بمب ها است می توانید حساب كنید!.
البته مشاور پرزیدنت كندى هم همان وقت در جواب آقاى خروشچف اعلام داشت كه: «دانشمندان آمریكایى نیز از مدت ها قبل می توانستند چنین بمبى را بسازند ولى آزمایش آن را در كره زمین عملى نمی دانند و اسم این بمب را «بمب رستاخیز» گذاشته اند!.»
آرى رستاخیز! ملى براى نابودى بشریت نه براى نجات میلیون ها انسانى كه در سراسر روى زمین هنوز از وسایل ابتدایى زندگى ساده محروم و بی بهره اند. و روزانه هزاران نفر از آنان از گرسنگى می میرند تا منابع ملى آنها را استعمارگران ببرند و از آن استفاده كنند و از مازاد آن بمبى بسازند كه هر یكى از آنها براى نابودى كامل شهر یا مملكتى كافى باشد!.
تازه روزنامه «نیویورك هرالدتریبون» اخیراً پرده از امكان وجود بمب دیگرى به نام «بمب نوترونى» برداشت و نوشت كه بمب نوترونى فقط موجودات زنده را در میدان عمل خود از بین می برد و كوچكترین آسیبى: «به اشیاء بى جان و با ارزش مانند كارخانه ها و خانه ها و غیره نخواهد رساند و بمب نوترونى را مى توان به عنوان چاشنى! بمب هیدروژنى به كار برد»!.
ملاحظه می فرمایید كه «اشیاء بى جان و با ارزش» از جان صدها میلیون انسان كه در جنگ آینده حتماً كشته خواهند شد، بیشتر ارزش دارد كه براى حفظ آنها نقشه ها كشیده اند ولى از حفظ جان بشر بی گناه هیچ گونه صحبتى در كار نیست .. و غافل آنكه در جنگ سوم دیگر «پیروزى» معنى نخواهد داشت و آثار انفجارهاى اتمى بشریت را نابود خواهد ساخت و تمدنى نخواهد ماند تا از كارخانه استفاده ببرند.
چنین است وضع جهانى كه ما در آن به سر می بریم و چنین است اجمالى از كیفیت جنگ سومى كه تجهیزات كامل براى شروع آن آماده و مهیا است!. در مورد بودجه هاى نظامى شرق و غرب و مخارجى كه براى تسلیحات جنگى می كنند، اشاره به یكى دو آمار بی مناسبت نیست. مثلًا در مجله «تحقیقات اقتصادى» آقاى «مجید راهنما» می نویسد:
«طبق حسابى كه شده است در نیمه اول قرن بیستم دنیا بیش از چهار هزار میلیارد دلار خرج تسلیحات و جنگ كرده است كه با همین پول امكان داشت طى همان پنجاه سال به تمامى افراد روى زمین مجاناً غذا داد و براى پانصد میلیون خانوار یعنى دو ثلث جمعیت جهان خانه هاى راحت ساخت.».
«در دنیاى ما دو ثلث مردم هنوز با مشكل گرسنگى یا كم غذایى روبه رو هستند[17] و هنوز بی سوادند[18] در چنین دنیایى سالیانه صد و بیست میلیارد دلار خرج مصارف نظامى می شود یعنى هر شبانه روزى در حدود سیصد و پنجاه میلیون دلار و به پول ایران در حدود دو هزار و هشتصد میلیون تومان (000/ 000/ 800/ 2) خرج مصارف جنگى و تخریبى می شود. این رقم معادل دو ثلث عایدى ملى كشورهاى در حال رشد است»!.
در همچو شرایطى است كه مردم آفریقا و حتى آسیا زندگى نكبت بارى دارند. توجه بفرمایید خود آقاى كندى می نویسد[19]:
«بسیارى از ساكنین بومى آفریقایى، زندگى نكبت بارى دارند، هیچ یك از ملت هاى آفریقایى از منابع آفریقا بهره مند و سعادتمند نگردیده و عشیره ها به كلى مستمند و محتاج باقى مانده اند، و درآمد نسبى سالانه هر آفریقایى با وجود هكتارها معادن الماس، مرغزارهاى سرسبز و معادن سرشار اورانیوم، معمولًا كمتر از پنجاه دلار است. در مناطق استوایى آفریقایى از هر ده طفل متولد شده هفت نفر آنها به اولین سالروز تولد خود نمی رسند، عمر نسبى كه امروز مورد انتظار آمریكایی هاست هفتاد سال است و حال آنكه در برخى از نواحى آفریقا بیست و هشت سال است»!.
باید از سردمداران ابرقدرت هاى شرق و غرب علت را پرسید و عملًا در راه حل این مشكل اقدامى كرد ...
در اینجا یك سئوال پیش می آید كه جواب بدان ضرورى است و آن اینكه با شرایط مساعدى كه اخیراً بین دو بلوك غرب و شرق پیش آمده و حتى مذاكراتى براى صلح به عمل می آید و قراردادى نیز به منظور منع آزمایش هاى اتمى به امضاء رسید، آیا خلع سلاح عمومى عملى است یا نه؟.
جواب این سئوال را رئیس یكى از مهمترین تشكیلات اقتصادى و صنعتى آمریكا چنین می گوید: «اگر انسان بخواهد واقع بین باشد باید گفت كه خلع سلاح هیچ گونه مزیتى براى آمریكا در بر نخواهد داشت، زیرا از سال 1942 به بعد بزرگترین عامل رونق اقتصادى و تنظیم كننده وضع اقتصادى آمریكا اولًا برنامه هاى بزرگ تسلیحاتى بوده و ثانیاً همین امر در برابر پیشرفت اقتصادى شوروى ترمز مؤثرى است چه آنها را وادار می كند كه به سهم خود ولى به میزانى به مراتب بیشتر به مصارف تسلیحاتى بپردازند»[20].
آرى! مادامى كه بر دنیاى ما چنین طرز فكرهاى غیر عاقلانه اى حكومت كند، امكان خلع سلاح را هم نباید تصور كرد، مگر آنكه دستى از غیب برون آید و طرز فكرها را عوض نماید!.
در یك چنین دنیایى باید دید كه نظریه اسلام درباره صلح جهانى چیست؟ همه این كتاب در جواب این سئوال است و امیدواریم كه پس از مطالعه كامل و دقیق آن، جواب این پرسش را یافته باشید.
این كتاب كه ترجمه «السلام العالمى والاسلام» مى باشد یكى دیگر از تألیفات ارج دار استاد سید قطب نویسنده و دانشمند بزرگ اسلامى است [21] و ما وعده ترجمه آن را در مقدمه ترجمه كتاب دیگر ایشان به نام «عدالت اجتماعى در اسلام» داده بودیم و اینك به یارى خدا و به همكارى یكى از دوستان و برادران دانشمندم، نویسنده و خطیب ارجمند جناب آقاى «زین العابدین قربانى» این وعده جامه عمل به خود پوشید و این كتاب پُر ارزش به اضافه پاورقی هاى مفید در دسترس شما قرار گرفت.
البته اگر خوانندگان محترم نشر این قبیل كتاب ها را كه نشان دهنده یك مكتب فكرى عمیق و ارج دارى براى نجات بشریت است، براى اصلاح اجتماع و آگاهى نسل جوان از حقایق و اصول طرز فكرى كه گشایش عقده ها و ابهام هاى عصر جدید، فقط و فقط به دست آن است، مفید و لازم می دانند، با نشر آنها بین دوستان و آشنایان خود با ما تشریك مساعى و همكارى كنند.
از خداوند بزرگ مسئلت داریم كه ما را در این راه مدد بخشد و نیت ما را خالص گرداند و دل هاى ما را به نور خویش روشن سازد.
قم: حوزه علمیه- سید هادى خسروشاهى
تابستان 1342 ش.- 1383 ه.
[1]. جنگ سرد نفت از پیرفونتن، ترجمه فارسى، چاپ تهران، ص 6.
[2]. جنگ سرد نفت از پیرفونتن، ص 294.
[3] . به كتاب« جنگ شكر در كوبا» نوشته ژان پل سارتر ترجمه آقاى جهانگیر افكارى مراجعه شود.
[4] . از كتاب:« جهانى كه من می شناسم» ص 119، ترجمه فارسى و ص 137 از متن انگلیسى:Berterand Russell Speaks his MIND
[5] . كتاب سابق، ص 143 ترجمه فارسى.
[6]. « جهان در قرن بیستم» از لویس ل. اسنایدر، ترجمه دكتر محمد ابراهیم آیتى ص 41. از انتشارات شركت انتشار
[7]. جنگ و صلح در اسلام از دكتر مجید خدورى ترجمه آقاى سید غلامرضا سعیدى، ص 85
[8]. جنگ و صلح در اسلام، ترجمه آقاى سید غلامرضا سعیدى، ص 214
[9] . برنامه انقلاب اسلامى از مودودى ترجمه سید غلامرضا سعیدى، ط 2، ص 43
[10] . این كتاب توسط ما ترجمه شده و امید آنكه روزى منتشر گردد.
[11] . مدرك سابق، ص 43.
[12]. رسول اكرم در میدان جنگ ترجمه آقاى سید غلامرضا سعیدى، ص 9.
[13]. چند سال قبل امپریالیزم آمریكا و بلژیك در كنگو، طبق گزارش خبرگزاری هاى خودشان متجاوز از 5 هزار نفر را در استانلى ویل- مركز هواداران لومومبا- با مسلسل درو كردند و زیر بمب هاى آتش زا منازل مردم را آتش زدند و كوچك و بزرگ را قتل عام نمودند تا عامل كثیفى به نام چومبه را به قدرت برسانند!!.
[14]. به تاریخ تحولات اجتماعى ج 2 از مرتضى راوندى و كتاب نهایةالاندلس ط 2 قاهره، تألیف محمد عبداللَّه عنان، صفحه 292 تا 260 مراجعه شود.
[15] . در مجله اخبار هفته نشریه سفارت آمریكا در ایران شماره 6 دوره 7 مقاله اى در مقایسه بین قدرت نظامى غرب و شرق درج شده كه مطالعه آن مفید است.
[16] . كیهان هفته شماره 65.
[17]. آقاى كندى در« كنگره جهانى غذا» در واشینگتن اعلام می دارد كه جنگ علیه گرسنگى در حقیقت جنگ آزادى انسان است. در فضا و زمین هیچ جنگى بهتر از این جنگ نیست زیرا صلح و پیشرفت را نمی توان در دنیایى كه نیمى از مردمش سیر و نیمى گرسنه اند تأمین كرد، ولى ...
ولى هفته نامه« نیوزویك» بلافاصله اعلام می دارد كه« هر روز از این هفته 10000 نفر از كم غذایى یا بدغذایى در سراسر جهان به هلاكت می رسند و در هندوستان به تنهایى تا ده سال دیگر 10 میلیون كودك از بدغذایى خواهند مرد و اكنون بیش از یك سوم از 3 میلیارد جمعیت جهان پیوسته از گرسنگى رنج می برند.
و از طرفى طبق محاسبه بعضى از كارشناسان مقدار غذایى كه روزانه در آمریكا دور ریخته می شود كافى است كه جمعیت 650 میلیونى چین را تا چند روز سیر كند( كیهان شماره 5966 مورخه 23 خرداد 42).
[18] . به عقیده كارشناس یونسكو با خرج هزارو هشتصد میلیون دلار مى توان حداقل پنجاه درصد از بی سوادان دنیا را با سواد آشنا ساخت( از سالمندان هفتصد میلیون نفر از خواندن و نوشتن اطلاعى ندارند).
قیمت یك هواپیما« اف- 104» جنگنده ساخت آمریكا 000/ 400/ 1 دلار است و بدین ترتیب با بهاى 130 هواپیما از نوع« اف- 104» مى توان دنیا را باسواد كرد باید پرسید كه آقاى كندى یا خروشچف واقعاً حاضرند كه از بهاى 130 هواپیما صرف نظر كنند؟
[19] . استراتژى صلح نوشته جان كندى، چاپ اول، ص 115 و 116
[20]. خواندنیها- شماره 88، سال 23، ص 8( مرداد 42).
[21] . شرح حال مؤلف محترم را در مقدمه كتاب« ما چه می گوئیم» آورده ایم، رجوع شود.