- تفسیر صحیح آیات مشكله قرآن
- مؤسسه امام صادق (عليه السلام)
- حضرت آيت الله العظمى سبحانى
- سیدهادی خسروشاهی
- فارسی
- چاپ شده
- 6-9- 94529- 600- 978
- چاپ قم / نوبت پنجم
- 1391 / 1433 ق
تفسیر صحیح آیات مشكله قرآن
فهرست مطالب
مقدمه چاپ جدید
قرآن و عترت دو یادگار گرانبهای پیامبر صلی الله علیه و آله
برخی از علل اشتباهات نویسنده تفسیر
مقدمه چاپ نخست
قرن چهاردهم، عصر نهضت قرآنی
درباره کتاب «تفسیر آیات مشکله»
مطلب ۱. مقصود از «الموده فی القربی» چیست؟
۱. آیه مودت و علماء اسلام
۲. روایت مخالف با کتاب کدام است؟
اشکالات چهارگانه بر تفسیر مشهور
اشکال اول و پاسخ آن
گاهی از خود آیه
پاسخ به یک سوال
اشکال دوم و پاسخ آن
اشکال سوم و پاسخ آن
اشکال چهارم و پاسخ آن
نظریه نویسنده تفسیر و نقد آن
مطلب ۲. آیا آزر، پدر ابراهیم بوده است؟
استعمال لفظ اب در مورد عم
قرآن، آزر را پدر ابراهیم نمی داند
مطلب ۳. آیا این آیه درباره علی علیه السلام؟
پاسخ به یک پرسش
قراپن بر استقلال آیه
گواه دوم بر استقلال آیه
گواه سوم بر استقلال آیه
گواه چهارم بر استقلال آیه
نظریه نویسنده تفسیر
مدارک نزول آیه در «غدیر»
نکاتی چند در مورد آیه
مطلب ۴. آیا در عده وفات، آیه ای نسخ شده است؟
چرا آیه بر عده وفات حمل شده است؟
قرائن الی را فراموش مکنید
نخستین دلیل نویسنده و نقد آن
دلیل دوم نویسنده تفسیر و نقد آن
مطلب ۵. آیا عیسی علیه السلام در دوران کودکی پیامبر بوده است؟
مطلب ۶. مقصد از «الذی بیده عقده النکاح» کیست؟
دلایل پنجگانه نویسنده بر نظریه خویش و پاسخ آنها
نظریه دیگر در تفسیر آیه
مطلب 7. آیا وراثت در مال است یا در علم؟
دلائل مفسر معاصر
مطلب ۸. قرآن و «شفاعت خواهی»؟
آیه نخست
آیه دوم
آیه سوم
شأن نزول آیه
نظریه نویسنده تفسیر
امر مولوی و امر ارشادی
اهانت به پیامبر صلی الله علیه و آله یا دستاویز نویسنده
مطلب ۹. آیا حضرت یونس نافرمانی نمود؟
قرآن و عصمت انبیا
۱. اطاعت مطلق از پیامبران
۲. پیشوایی توأم با هدایت است
برهان عقلی بر عصمت آن ها
تصرف در معقولات
عصمت پیامبران پیش از بعثت
یک محاسبه اجتماعی
نبوت یک مقام و منصب الهی است
از قضا سرکنگبین صفرا فزود
مطلب 10. آیا آدم و حوا خدا را نافرمانی کردند؟
آیا نهی از اکل شجره ارشادی بود؟
اینک قرائتی از ارشادی بودن نهی را تایید می کند
الفاظی که موهم نافرمانی آدم و حوا است
معنای لغوی «ظلم»
درباره کلمه «عصی»
پیرامون کلمه «غوی»
تفسیر لفظ «تاب»
تفسیر کلمه «خسران»
مطلب 11. مقصود از «تشبیه» چیسن؟
مطلب 12. مقصود از خلافت آدم چیست؟
خلط مفهوم به مصداق
مطلب 13. آیا مقصود از «یقین» مرگ است؟
تذبذب نویسنده تفسیر
یقین در سوره «مدثّر»
مطلب 14. پرسش از پیامبران چگونه بوده است؟
مطلب 15. آیا تفسیر این آیه، نیازی به روایت دارد؟
یک بحث اجمالی در نیاز مفسر به روایات
مطلب 16. آیا شریعت اسلام کامل ترین شرایع آسمانی است؟
مطلب 17. چهر و اخفات در نمازهای ظهر و عصر
نظریه برخی از مفسران
نقد این نظریه
سوالی پیرامون آیه
پاسخ سوال از نظر روایت
مطلب 18. مقصد از «خیر الرازقین» چیست؟
آسمان و ریسمان به هم بافتن
استدلال دیگر نویسنده
مطلب 19. آیا «معاد» به معنی وطن است؟
استدلال نویسنده تفسیر
مطلب 20. آیا متعلق عدالت در این دو آیه یکی است؟
قرائتی در خود آیات بر تعدد متعلق
نظر نویسنده تفسیر در آیه
مطلب 21. آیا از اعمال و کردار بشر در روز قیامت سوال نخواهد شد؟
مطلب 22. مقصود از «فاقتلوا انفسکم» چیست؟
نظریه صاحب کشاف
دو اعتراض نویسنده بر این نظریه و نقد آنها
نظریه دوم برگزیده نویسنده تفسیر و نقد آن
نظریه سوم، مطابق متن تورات
مطلب 23. چرا سوره توبه «بسم الله» ندارد؟
مطلب 24. آیا شکر در قرآن به معنی «عبادت» است؟
آیا «شکر» و «عبادت» یک مفهوم دارند؟
میان شکر و عبادت چه نسبتی است؟
گفتار نویسنده تفسیر و نقد آن
مطلب 25. جمله شرطیه متعلق به چیست؟
نظر نویسنده تفسیر و نقد آن
مطلب 26. محکم و متشابه در قرآن
- معنی لغوی «محکم»
- معنی لغوی «متشابه»
- همه آیات قرآن محکم است
- همه آیات قرآن متشابه است
- مقصد از «متشابه» چیست؟
متشابه: موضوعات پوشیده از حس و خرد و نقد آن
دو نظریه دیگر درباره «متشابه»
الف: متشابه: حروف مقطعه آغاز سوره ها
نقد این نظریه
ب: نظریه معروف
مطلب 27. تأویل در قرآن
تأویل در مقابل «تنزیل» و «تفسیر»
تأویل در مقابل «تنزیل»
تطبیق صحیح و باطل
تأویل در مقابل «تفسیر»
- تأویل؛ عینیت خارجی
- مصالح و انگیزه ها
- تأویل؛ ارجاع آیه به مقصود واقعی متکلم
آیا همه قرآن تأویل دارد؟
بازشناسی تفسیر از تأویل
راسخان علم کیانند؟
راسخان در علم و آگاهی از تأویل
الف: رسوخ در علم، نشانه آگاهی از تأویل است
ب: معنی متشابه، گواه بر آگاهی راسخان است
ج: روایت متواتر بر آگاهی راسخان از تأویل شهادت می دهد
تنها حدیث مخالف
مطلب 28. آیا این آیه گواه بر بطلان توسل است؟
توضیح مفاد آیات
پاسخی به گونه دیگر
مطلب 29. موجود ممکن و مالکیت سود و زیان
الف: وسیله چیست؟
ب: اعراب آیه
ج: معبودهای آنان چه کسانی بودند؟
د: چرا آیه ارتباطی به توسل ندارد؟
قرآن، فرشتگان و انسان و اجنه را صاحب قدرت معرفی می کند
مطلب 30. روش صحیح تفسیر قرآن
- آگاهی از قواعد زبان عربی
- آگاهی از معانی مفردات قرآن
- تفسیر قرآن به قرآن
- مراجعه به شأن نزول ها
- مراجعه به احادیث صحیح
گواه هایی از قرآن
- توجچه به هماهنگی مجموعه آیات قرآن
- توجه به سیاق آیات
سیاق آیات و احادیث متواتر
- آگاهی از آراء و نظرات
- پرهیز از هر نوع پیشداوری
- آگاهی از بینش های فلسفی و علمی
- آگاهی از تاریخ صدر اسلام
- آگاهی از قصص و تاریخ زندگانی پیامبران
- آگاهی از تاریخ زندگانی پیامبران
- شناخت آیات مکی از مدنی
فهرست منابع و مآخذ
مقدمه چاپ جدید:
بسم الله الرحمن الرحیم
قرآن و عترت دو یادگار گرانبهاى پیامبر (صلى الله علیه وآله وسلم)
پیامبر گرامی در روز بیست و هشتم ماه صفردر سال یازدهم هجرت از میان امت رخت بربست، و با رحلت او باب وحى و نبوت خاتمه یافت، دیگر پس از وى نه پیامبرى خواهد آمد، و نه شریعتى فرو فرستاده خواهد شد. زیرا آنچه براى تكامل جامعه بشرى لازم بود، در اختیار امت قرار گرفت.
این مشعل فروزان هرچند پس از بیست و سه سال تلاش و تكاپو، خاموش گردید و روح او به «ملکوت اعلى» پیوست، ولى دو چیز گرانبها در میان امت اسلامى از خود به یادگار گذارد كه مى توانند تا روز قیامت فیضبخش و نورافشان باشند، و راه سعادت و خوشبختى را براى جامعه بنمایانند.
این دو اثر گرانبها همان «كتاب و عترت» است كه رسول گرامى كراراً از هر دو، با عظمت یاد كرده و همگان را به تمسك به آن دعوت نموده و فرموده است :
إنِّی تارِكٌ فِیْكُمُ الثِّقْلَیْنِ كِتابَ اللّهِ وَ عِتْرَتِی ما اِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِما لَنْ تَضِلُّوا اَبَداً وَ لَنْ یَفْتَرِقا حَتى یَرِدا عَلَیَّ الْحَوْضَ؛
من در میان شما دو چیز گرانبها مى گذارم واین دو اثر سنگین و گرانقیـمت عبارتند از: كتاب خدا، و عترت من، تا روزى كه بر این دو چنگ مى زنید گمراه نمى شوید و این دو هرگز از هم جدا نمى شوند.
این حدیث از متواترترین احادیث اسلامى است و محدثان اسلامى در هر عصر و قرنى آن را نقل كرده و احدى جز افراد غیرمطلع و یا مریض و بیمار در صحت آن شك و تردید نكرده است و نویسندگان اسلامى رسالههاى بس ارزندهاى پیرامون اسناد و متن این حدیث، نگاشته و حقیقت را روشن و هویدا ساختهاند.1
تنها از طرف «دارالتقریب بین المذاهب الإسلامیة» در قاهره رسالهاى نسبتاً مفصل و مستدلى در این زمینه چاپ و منتشر شده است.
شكى نیـست كه مقصود از ودیعت نهادن «قرآن» و «عترت» درمیان امت، بهرهگیرى از آنها در زمینههاى مختلف است. تو گویى رسول گرامى با «ابداع» این امانتهاى گرانبها و سنگین، از میان ما نرفته و ما بسان دوران حیات او، از وى بهره مى گیریم و در پرتو نور قرآن، راه سعادت را مى پیماییم هم چنانكه از عترت نیز بهره مى گیریم و در پرتو نـور عتـرت به وظائف خـود آشنا گشته و بر معارف الهى واقف مىشویم.
نزدیك به ربع قرن پیش در شهرستان تبریز كتابى به نام تفسیر آیات مشكله قرآن به قلم آقاى «یوسف شعار» منتشر شد. مؤلف آن كتاب بدون ملاحظه اصول و قواعد تفسیر، به توضیح یك رشته آیات پرداخت و در نتیجه دچار لغزشهایى نابخشودنى گردید.
پس از انتشار این كتاب، یادداشتهایی در نقد آن، به نام تفسیر صحیح آیا ت مشكله قرآن تهیه و پس از تکمیل، چاپ و منتشر گردید و در میان علاقمندان تفسیر با استقبال خوبی روبهرو شد. نگارنده در آن كتاب به خوانندگان گرامى قول داده بود كه جلد دومى نیز تحت همین نام منتشر خواهد ساخت و در آن جلد، علاوه بر بیان لغزشهاى مؤلف در تفسیر، قسمتهاى دیگرى از آیات، طى مقدمه گستردهاى ریشههاى اشتباهات نویسنده كتاب را بیان خواهد ساخت ولى گرفتاریهاى گوناگون مانع از آن گردید كه نگارنده به وعده خود وفا كند ولى اكنون بر اثر اصرار برخى از دوستان و نایاب شدن جلد نخست، توفیق آن را یافت كه به وعده خود به صورت دیگرى وفا كند و مجموع هر دو جلد را دریك جلد در ضمن «سى» فصل كه فصل اخیر آن بیانگر ریشههاى اشتباهات نویسنده كتاب یاد شده است، منتشر سازد در حالى كه مطلب «سىام» در بیان علل اشتباه نویسنده كافى است ـ مع الوصف ـ در این جا به بیان برخى از ریشههاى لغزشهاى او مى پردازیم:
برخى از علل اشتباهات نویسنده تفسیر:
اساس اشتباهات نویسنده تفسیر را امور زیر تشكیل مى دهد:
الف) نـادیده گرفتن اخبار صحیح
یكى از علل اشتباهات مؤلف كتاب این است كه اخبار صحیح اسلامى را نادیده گرفته و اساساً به آن توجهى ندارد و به خاطر همین جهت در تفسیر آیه «مودت ذوىالقربى» و آیه «الیوم اكملت لكم دینكم» دچار اشتباه شده است و در فصل سىام كتا ب، كه جایگزین مقدمه موعود در جلد نخست است، علت نیاز تفسیر بـه احادیـث صحـیح و مقـدار و پایـه آن را بیـان كردیـم، دیگر در اینجا تكرار نمىكنیم.
ب) جمود برسیاق آیات
از شـیوه تفسـیر نویسـنده كتاب تفسـیر آیا ت مشكله قرآن چنین استفاده مى شود كه وى تصور كرده است كه نظم فعلى آیات سورههاى قرآن با نظم نزول آن یكسان بوده و همه آیات یك سوره یكجا و به صورت منظم نازل شده است از این جهـت سیاق آیـات را بر دیگر دلائل قطعى مقـدم مى دارد در حـالى كـه همـگان مى دانیم نظم آیات یك سوره از نظر كتابت با نظم نزولى آن فرق دارد و هرگز آیات یك سوره یكجا نازل نشده و میان این دو نظم، اختلاف روشنى وجود دارد و این بحث، مربوط به تاریخ نظم قرآن است كه از حوصله بحث ما خارج است و در این باره محققان، داد سخن دادهاند.2
بنابراین هرگاه دلائل قطعی گواهى داد كه بخشى از آیات سوره مربوط به آیات قبلى و بعدى نیست، باید دلیل قطعى را بر سیاق آیات مقدم بداریم و از این جهت معتقدیم كه آیه «إِنَّمَا یرِیدُ اللَّهُ لِیذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیتِ وَیطَهِّرَكُمْ تَطْهِیرًا»3 مربوط به همسران پیامبر نیست و مصلحتى او را بر آن داشته كه آن را در میان این آیات قرار دهد.4
یادآور مى شویم سیاق آیات یكى از كلیدهاى فهم آیات قرآن است ولى این قاعده تا آنجا مفید و سودمند است كه دلیل قطعى برخلاف آن از پیامبر و یا خاندان رسالت وارد نشود.
ج) اشتباه مفهوم به مصداق
شكى نیست كه مفهوم یك كلمه غیر از مصداق آن است چه بسا ممكن است مصداق داراى خصوصیاتى باشد كه هرگز در مفهوم وجود نداشته باشد مثلاً كلمه خلیفه در آیه «إنِّی جاعِلٌ فِی الأَرْضِ خَلِیفَةً» به معنى جانشین است و مصداق آن در آن روز حضرت آدم، پیامبر خدا بوده است و نبوت آدم از خصوصیات مصداق است كه هرگز در مفهوم اخذ نشده است.
در اینجا خلط میان حكم مفهوم و با حكم مصداق مایه پارهاى از اشتباهات نویسنده تفسیر شده است مثلاً در تفسیر آیه یاد شده به شدت موضعگیرى مى كند و مىگوید: مقصود از خلیفه، حضرت آدم نیست زیرا خلیفه به معنى پیامبر نیامده است درحالى كه همگى مى دانیم كه نبوت آدم از خصوصیات مصداق است و دخلى به مفهوم خلیفه ندارد و اگر مى گوییم مقصود از خلیفه در آن زمان حضرت آدم است نه از این نظر است كه او نبى بوده واز این لحاظ جانشین بوده است، بلكه علت جانشینى او جز این نبود كه انسان بود و از این نظر جانشین خدا در روى زمین قرار گرفت و نبوت او از مقارنات اتفاقى است كه در این تطبیق كوچكترین دخالتى نداشته است.
د) شكى نیست كه الفاظ قرآن در روز نزول آن داراى معانى خاصى بوده كه به مرور زمان برخى از آن الفاظ در عرف ما معانى دیگرى براى خود پیدا كرده است و هرگز مفسر نباید به معانى متبادر در عصر حاضر اكتفا ورزد، بلكه باید در تفسیر آیات به ریشهیابى پرداخته و معانى اصیل كلمات قرآن را به دست آورد و در این مورد كتاب المقاییس نگارش «ابو على زكریاى فارسى» متوفاى 395 بهترین راهگشا است.
نویسنده كتاب براثر غفلت از این اصل در تفسیر آیات مربوط به حضرت آدم دچار لغزشهایى شده و آدم را متهم به گناه و عدم عصمت نموده است در حالى كه اگر او به ریشهیابى الفاظ «عصى، غوى و تاب علیه» مى پرداخت دچار چنین اشتباهاتى نمىشد.
ح) ناآگاهى از تاریخ عرب جاهلى و صدر اسلام
تاریـخ زنـدگانى عـرب در عـصر نزول قـرآن به منزله قرائن متصلى است كه مى تواند روشنگر بسیارى از آیات قرآن باشد از این جهت بر مفسر لازم است در تفسیر آیات از تاریخ حاكم بر عصر نزول قرآن كاملاً آگاه گردد مثلاً تاریخ مى گوید زنان عرب در عصر جاهلیت به هنگام مرگ شوهران یك سال تمام عده نگاه مى داشتند و پس از یك سال به خود اجازه مى دادند كه زینت كنند و ازدواج نمایند و اسلام این سنت را به طور موقت امضاء كرده و آیه: «وَالَّذِینَ یتَوَفَّوْنَ مِنْكُمْ وَیذَرُونَ أَزْوَاجًا وَصِیةً لِأَزْوَاجِهِمْ مَتَاعًا إِلَى الْحَوْلِ»،5 ناظر به همین سنت است هرچند این سنت پس از اندى به وسیله آیه: «وَالَّذِینَ یتَوَفَّوْنَ مِنْكُمْ وَیذَرُونَ أَزْوَاجًا یتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَعَشْرًا»6 منسوخ گردید.
نویسنده كتاب براثر غفلت از این اصل در تفسیر آیه نخست دچار لغزش شده است كه به صورت گسترده در این كتاب مورد نقد قرار گرفته است.
اینها ریشههاى برخى از اشتباهات مؤلف است و در اینجا علل دیگرى نیز هست كه به خاطر فوت نویسنده از بازگویى آنها خوددارى مىكنیم و از خداوند منّان مىخواهیم كه از لغزشهاى ما و او در گذرد و علاقمندان او را به راه راست هدایت فرماید.
قم ـ حوزه علمیه،
23 شهریور ماه 1363
برابر عید غدیر 1404 هجرى قمرى
جعفر سبحانى
مقدمه چاپ نخست
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحیِمِ
قرن چهاردهم، عصر نهضت قرآنى
هر نهضتى نتیجه یك رشته علل و عواملى است كه هسته انقلاب و تحول را از مدتها پیش در دل خود مىپروراند، و زمینه را براى استقبال از مولود جدید (نهضت) آماده مى سازد.
این اصـل، همه نهضتها را (اعم از سیاسى و علمى و اجتماعى) در بر مى گیرد و مى رساند كه هیچ انقلابى بدون مقدمه نمى باشد.
بررسى اوضاع دینى مسلمانان در این صد سال اخیر مى رساند كه در این قرن، تحول عمیقى در سراسر كشورهاى اسلامى نسبت به آموزش قرآن پدید آمده است و نمونه بارز آن، تفسیرها و ترجمههاى فراوانى است كه در این قرن اخیر اسلامى (قرن چهاردهم) در نقاط مختلف جهان از مصر و هند و لبنان و عراق و ایران و... نوشته و چاپ و منتشر شده است و اگر بنا باشد كه نام و خصوصیات این تفاسیر و ترجمهها نوشته شود، سخن به درازا مى كشد و از مقصد باز مى مانیم.
این تحول و كوشش براى گسترش آموزش قرآن، بیانگر یك جنبش عمیق و ژرفـى اسـت كـه در دل جامعـه اسلامى پدیـد آمـده است و پیوسـته روبـه تكامـل مىباشد.
عامل این تحول را نمىتوان شیء واحد و معینى دانست، بلكه عواملى دست به دست هم داده و این نهضت علمى قرآنى را پدید آورده است، ولى میان همه عوامل مى توان گفت: تبلیغات زهرآگین دستگاه مسیحیت بر ضد قرآن و پیامبر عظیمالشأن، به این مطلب كمك مؤثرى كرده و سبب عنایت و توجه جهان اسلام به قرآن و بحثهاى اجتماعى و اقتصادى و فلسفى و سیاسى آن گردیده است.
از این رو مسلمانان بر آن شدند كه درمان دردها، و ترمیم بدبختىها و عقبماندگى خویش را از قرآن (كه روزى اساس سعادت و سیادت و ترقى و تعالى آنها بود)، بخواهند و به جاى بحث در جنبههاى ادبى قرآن، بیشتر به مباحث اجتماعى و اقتصادى آن توجه كنند.
یكى از افراد مؤثر كه در گسترش این تحول سهم بسزایى دارد، مرحوم سید جمالالدین اسدآبادى است.7
وى پس از سیاحت در اكثر نقاط جهان اسلام مصمم شد كه مسلمانان را از خواب مرگبارى كه در آن فرو رفته اند، بیدار نماید و براى رهاسازی عالم اسلام از بدبختىها به انتشار مجله العروة الوثقى (با همكارى شاگرد بزرگ خود شیخ عبده) دست زد و این نشریه ولوله عجیبى در میان دول اسلامى و غیراسلامى بر پا نمود، به گونهاى كه ورود این نشریه به مستعمرات انگلیسى اكیداً ممنوع گردید، و توسط استعمارگران این ستاره درخشان پس از انتشار هیجدهمین شماره، غروب کرد.
مرحوم اسدآبادى براى تحقق هدف خود(بیدار كردن زعماى مسلمانان و توجه دادن آنان به قرآن) انجمنى در مصر تشكیل داد، و دلباختگان حقایق اسلامى، گرد شمع وجود او جمع شدند و محلى براى استماع سخنرانىهاى او در نظر گرفتند. وى در ضمـن یكـى از سخـنرانىهاى خـود چـنین گفـت: «بار الها تو خود گفتهاى «وَالَّذِینَ جَاهَدُوا فِینَا لَنَهْدِینَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِینَ» و گفتار تو حق محض است گرامىترین دستور خدا (قرآن) كه مختصر شراره آن جمعیت عرب عقبافتاده را بر جهان مسلط كرد، چطور امـروز منحـصر در امور زیر است:
تلاوت بالاى قبور شبهاى جمعه، مشغولیت روزهداران، زباله مسجدها، كفاره گناه، بازیچه بچههاى مكتب، داروى چشم زخم، مایه گدایى، زینت قنداق، سینهبند عروس، بازوبند نانوا، گردنبند بچهها، حمایل مسافران، نمایش طاق نصرت، عقد، انتقال اثاث منزل، سرمایه كتابفروشىها و... .
این گرامى كلام الهى، این مایه سعادت کمتر از دیوان سعدى و حافظ و مثنوى و ابن فارض مورد اعتنا واقع شده است.
«اَىْ وَ حَقِّكَ سُبْحانَكَ اَلّلهُمَّ اَنْتَ الْقائِلُ وَ قَوْلُكَ الْحَقُّ ... نَسُوا اللَّهَ فَأَنْسَاهُمْ أَنْفُسَهُمْ»؛ به حق تو سوگند كه از هرگونه عیب منزه هستى، تویى گوینده این گفتار... تو را فراموش كردیم، تو هم آئینه قلب ما را از اشراق انوار حق محروم فرمودی.
«عَلَیْكُمْ بِذِكْرِ اللّهِ الأعْظَمِ، وَ بُرْهانُهُ الآَقْوَم، فَاِنَّهُ نُورُهُ الْمُشْرِقِ الَّذِى بِهِ یُخْرَجُ مِنْ ظُلُماتِ الْهَواجِسِ، وَ یُتَخَلَّصُ مِنْ عِتَمِةِ الْوَسْواسِ وَ هُوَ مِصْباحُ ُ النَّجاةِ مَنِ اهْتَدى بِها نَجى وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهُ هَلَكَ وَ هُوَ صِراطُ اللّهِ الْقَوِیمِ، مَنْ سَلَكَهُ هَدى وَمَنْ اَهْمَلَهُ غَوى...».8
هدف، شرح و بیان حیات علمى و سیاسى مرحوم اسدآبادى نیست، بلكه هدف این است كه بدانیم: توجه به فراگیرى قرآن و تعمق و غور در حقایق آن، اختصاص به نقطهاى از نقاط كشورهاى اسلامى ندارد، بلكه این نهضت در بیشتر كشورها پدید آمده و دانشمندان اسلام از صد سال پیش بنیانگذار این تحول بودند و مرحوم اسدآبادى نیز یكى از افراد مؤثر این تحول جدید بود، و این فكر و توجه را یك رشته عوامل خارجى و داخلى در اندیشه دانشمندان پدید آورده است، روى همین علتها سالى نمى گذرد كه تفسیرى و ترجمهاى و تألیفى پیرامون قرآن نوشته نشود، و یا نوشتههاى گذشتگان به شیوه جالبى چاپ نگردد.
ما فعلاً با تفاسیرى كه در نقاط مختلف كشورهاى اسلامى نوشته شده است، كارى نداریم، بلكه اگر به تفاسیرى كه در هشتاد سال اخیر در شهرستان «تبریز» نوشته شده است نظر افكنیم، درمىیابیم كه شعاع این نور، و دامنه این تحول در مدت كوتاهى به این نقطه دور افتاده رسیده و در این سالها مفسرانى عالیقدر، و نوشـتههاى ارزشمندى به اجتماع تحویل داده شده است كه به برخى از آنها اشاره مى نماییم:
1. محقق عصر خود: مرحوم سید محمود شیخالاسلام طباطبائى كه در سال 1310 هجرى قمرى به رحمت الهى پیوسته است، وى با داشتن تبحر كامل در اغلب فنون، در تفسیر آیات و احاطه به اقوال مفسران و جرح و تعدیل آنها كاملاً ماهر بود و تألیفى در این باب دارد كه در میان احفاد (نوادگان) وى موجود است.
2. فقیه عالیقدر مرحوم حاج شیخ اسماعیل فقیه تبریزى كه در سال 1294 دیده به جهان گشوده و در سال 1360 وفات نموده است، قسمتهاى مختلفى از تفسیر وى در مطبعه علمیه تبریز به طبع رسیده و قسمت عمده آن خطى است.
3. حجةالاسلام والمسلمین جناب آقاى سید محمد مولانا (متولد سال 1290 ومتوفاى سال 1363). وى تفسیرى به سبك تفسیر جلالین بر قرآن نوشته و اخیراً در تبریز چاپ گردیده است.
4. دانشمند عالیقدر، حجةالاسلام والمسلمین آقاى آقا شیخ حسین شنب غازانى (متولد 1304 و متوفاى سال 1377) كه عمرى براى مردم تبریز تفسیر گفته است. وى آنچه را كه در مجلس درس تفسیر خود القاء مىنمود، به صورت كتابى در آورده است. امیدواریم كه علاقمندان قرآن و شاگردان مجلس تفسیر آن استاد، در نشر آثار وى كوشش نمایند.
5. استاد عالیمقام نابغه علم و ادب، مرحوم آقا میرزا محمد على مدرس خیابانى (متولد سال 1296 و متوفاى سال 1373) كه حقوق زیادى بر گردن دانشمندان و نویسندگان معاصر دارد، خود مفسر توانایى بود و اخیراً تصمیم گرفته بود كه تفسیر «آلاء الرحمن» اثر نفیس مرحوم بلاغى را به پایان برساند.
6. فقیه عصر خود، آیةالله آقاى آقا میرزا رضى تبریزى (متولد سال 1294 و متوفاى سال 1374). وى علاوه بر اینكه یك فقیه كامل بوده، در تفسیر آیات قرآن ید طولایى داشت، و در برخى از ماههاى رمضان گروهى از دانشمندان و علاقمندان را پس از اقامه نماز، با بیانات خود مستفیض مى فرمود.
7. خطیب دانشمند مرحوم حاج میرزا محمد خیابانى متولد 1309 و متوفاى 1389. وى تفسیرى بر قرآن نوشته و هنوز به زیور طبع آراسته نگردیده است. او كراراً در سخنرانىها، از تفسیر خود نام مى برد.
اینها افرادى هستند (آن هم از گذشتگان) كه ما فعلاً از وضع آنها اطلاع داریم، و به طور مسلّم در این میان كسانى هستند كه در تفسیر قرآن زحمتها كشیده و تفسیرها نوشتهاند كه ما از آنها اطلاعى نداریم.
آیا با توجه به زحمات و سابقه این بزرگان در تفسیر قرآن جا دارد كه مؤلف كتاب تفسیر آیات مشكله سنگ ابتكار به سینه خود بزند، او خود در مقدمه كتاب، یا دیگرى در حق او بنویسد: افتخار بانى (مجلس تفسیر تبریز) در این است كه عمر خود را در راه نشر حقایق قرآن مجید گذرانیده و در محیطى كه تعلیم و تعلم قرآن مجید جرم شناخته مىشد، این حقیقت را به برادران دینى تفهیم كرده است كه قرآن قابل فهمیدن است، اگرچه در راه نیل به این هدف مقدس، آماج تیرهاى زهرآگین تهمت و افترا قرار گرفت... ولى جاى تشكر است بذرى را كه كاشته، به ثمر رسید و اكنون در اغلب مساجد و مجالس دینى تبریز درس تفسیر قرآن دائر گردیده است.
شگفتا وى ادعا دارد مورد تهمت و افتراء قرار گرفته است، در صورتى كه نویسنده سطور یاد شده خود در این دو سطر كوتاه تهمت زده و خلاف گفته است.
خواننده گرامى مى تواند از نویسنده این مقدمه بپرسد چرا این دانشمندان عالىمقام و مفسران عالیقدر را كه استوانههاى علم و ادب و تفسیر بودند، فراموش كرده و وى را مبتكر دانسته است مگر نامبردگان از هر نظر (سن و سال، علم و فضیلت) بر نویسنده مزبور برترى ندارند؟ مگر اینها استاد یا به منزله استاد او نیستند؟
آرى این بزرگان در همین شهر پیش از آن كه نویسنده تفسیر، دیده به جهان بگشاید و یا پس از تولد در این وادیها گام نهد، تفسیرها نوشتهاند و درسها گفتهاند، شب و روز همین مردم تبریز را با بیانات علمى و قرآنى خود مستفیض نمودهاند زهى بىانصافى است كه كسى بگوید: مبتكر این تحول در این شهر كس دیگرى بوده است.
درباره کتاب «تفسیر آیات مشكله»
اخیراً كتابى در تبریز به این نام چاپ و منتشر شده است، ولى قسمت معظم آیاتى كه در آن كتاب عنوان شده، ابداً از آیات مشكله نیست، و برخى نیز براى تزریق عقائد مخصوصى كه نویسنده آن كتاب دارد، عنوان شده است و قسمتى مختصر كه جا دارد آنها را «آیات مشكله» بخوانیم، مورد بررسى صحیح قرار نگرفته است.
شكى نیست وجود این كتاب در دسترس نسل جدید و دانشجویان موجب انحراف عقیده میگذدد زیرا نتیجهاى كه خواننده از این كتاب مى برد این است كه:
انبیا معصوم نبودهاند، گاهى و یا پیوسته خدا را نافرمانى مى كردند!
هیچگاه خدا مودت خویشاوندان رسول خدا را بر ما لازم نكرده است!
آیه «الْیوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِینَكُمْ» درباره على نازل نشده است!
خطبه معروف صدیقه طاهره (علیها سلام) مجعول است و هكذا!
روى این ملاحظات، برخى از دوستان از حضرت آیةالله العظمی سبحانی ـ دام بقائه العالی ـ درخواست نمودند كه دربارۀ مطالب این كتاب مطالبی بنویسند، از این رو لازم دیده شد كه پارهای از این آیات را كه لغزشهاى نویسنده آن کتاب در تفسیر آنها نابخشودنى است، عنوان نموده و به تفسیر صحیح آن، و نقد گفتار وى بپردازند.
به همین دلیل استاد بزرگوار ما نخست در هر موردی، یادداشتهایی را تنظیم نموده و در اختیار این جانب قرار دادند که به بسط و شرح آنها و اضافه پاورقیها پرداخته میشد و سپس در خدمت خود استاد آن مطالب مورد مطالعه و بررسی مجدد قرار میگرفت و در نهایت و پس از تکمیل به دست چاپ سپرده میشد... که اینک به به یاری خدا به چاپ جدید مجموعه آن مباحث در یک مجله اقدام میگردد.
و من الله التوفیق
سید هادی خسروشاهی
قم: جمادیالاولی 1381 هجری قمری
10/8/1340 ش