- کتاب خاطرات مستند سید هادی خسروشاهی درباره دکتر حسن ترابی
- درباره دکتر حسن ترابی
-
دیدار در اسلام آباد
دیدار در اسلام آباد
... مهندس ابراهیم صلاح از اخوان بینالملل، از «برن» سوئیس زنگ زد كه سالم عزام مایل است با شما ملاقات کند. «سالم عزام» از یك خانواده سرشناس و اصیل و معروف مصری بود كه گرایش اسلامی داشت ولی در احزاب و سازمانهای خاص جای نمیگرفت و در انگلستان به فعالیتهای فرهنگی ـ اسلامی میپرداخت. وی در لندن مرا به صرف ناهار در منزل خود، دعوت نمود كه ابراهیم صلاح هم از برن آمده بود. این نخستین دیدار من با او بود. سالم كه فردی فرهیخته، اسلامشناس و آشنا با مسائل جهان اسلام و مشكلات آن شناخته میشد، هدف از این دیدار را مشورت در تشكیل یك كنفرانس بینالمللی اسلامی اعلام کرد كه فقط با حضور شخصیتها و علما و رهبران حركتهای اسلامی، و منهای نمایندگان دولتها، تشكیل شود و به مسئله جنگ عراق با ایران، از منظر اسلامی، نه تعصب قومی و طایفهای بپردازد. پرسش او این بود كه: «آیا ایران حاضر است نمایندهای به این مؤتمر، در این سطح، اعزام كند؟ و اینكه محل اجلاس، كدام كشور باشد؟ آیا لندن مناسب است؟»
من در پاسخ گفتم: چون كنفرانس دولتی نیست، من میتوانم بگویم كه حتماً نمایندهای از ایران شركت میكند و البته اگر دولتی بود، میبایست كه با مركز تماس گرفته میشد... اما لندن یا پایتخت هر كشور اروپایی دیگری، اصلاً صلاح نیست؛ چون رسیدگی به امور مسلمانان، باید در پایتخت یك كشور اسلامی انجام پذیرد... و «اسلامبول» یا «اسلام آباد» را پیشنهاد كردم كه ایشان به دلایلی اسلام آباد را ترجیح داد.
... مقدمات امور و دعوتها به عهده ایشان بود و كنفرانس در موقع معین در اسلام آباد تشكیل شد و تقریباً میتوان گفت كه علاوه بر شخصیتهای فكری، فرهنگی، علمی و دینی جهان اسلام، رهبران همه حركتهای اسلامی معاصر از همه كشورهای اسلامی عربی، آسیایی، آفریقایی و... در آن حضور داشتند: شیخ الأزهر، حامد ابوالنصر (مرشد اخوان)، شیخ عمر عبدالرحمن (مفتی جهادیهای مصر)، شیخ سعید شعبان، قاضی احمد حسین، عدنان سعدالدین (از اخوان سوریه)، نجمالدین اربكان (رئیس حزب رفاه تركیه)، حكمتیار، شهید برهانالدین ربانی، شهید شیخ منصور، قاضی محمد امین وقاد (رهبران حركتهای جهادی افغانستان) جزولی دفع الله، صادق عبدالله عبدالماجد، سوار الذهب و شیخ حسن الترابی (از سودان) و دهها شخصیت دیگر از همه بلاد اسلامی كه جمع كردن آن همه افراد برجسته جهان اسلام در زیر یک سقف و برای امری پیچیده، كار آسانی نبود و شاید بتوان گفت که این کار تكرارشدنی نخواهد بود.
از ایران هم آیتالله محمدعلی تسخیری و اینجانب شركت داشتیم و آقای البرزی از وزارت امور خارجه هم ـ بدون ذكر سمت ـ، در مؤتمر حضور داشت. موضوع اصلی بحث، مسئله جنگ عراق علیه ایران بود و سخنرانان، هر كدام دیدگاه خود را بیان داشتند و در پایان، برای نخستین بار، در قطعنامهای كه با اتفاق آراء تصویب شد، عراق به عنوان متجاوز معرفی گردید و از ایران درخواست شد كه با «بخشش اسلامی» صلح را بپذیرد!
نقل داستان و مسائل مطرح شده و یا متن قطعنامه با تصویب دهها شخصیت برجسته جهان اسلام، فرصت دیگری را میطلبد و من البته گزارشی در همان زمان وزیر محترم به وزارت متبوع وقت (وزارت امور خارجه) ارسال كردم؛ ولی آنچه در اینجا نقل آن مناسبت دارد، دیدار مفصل و مكرر با دكتر شیخ حسن ترابی، به عنوان مسئول اول حركت اسلامی سودان است... دكتر ترابی درد دلهای بسیاری داشت و مسائل گوناگونی را مطرح ساخت و از كمكاری جمهوری اسلامی در سودان گلهمند بود!
او در مورد شهادت آیتالله سید مهدی حكیم در خرطوم، ضمن اظهار تأسف زیاد، كپی پرونده چگونگی حضور ایشان در سودان را به اینجانب داد و توضیح داد كه اصحاب المؤتمر علیرغم عدم دعوت رسمی، با كمال احترام از ایشان استقبال كردند و افزود كه اصولاً با توجه به شرایط امنیتی سودان، حضور ایشان صلاح نبود؛ ولی پس از حضور در خرطوم، دیدارهای ایشان با شخصیتهای مختلف مورد درخواست ایشان، با همكاری المؤتمر انجام گرفت و سپس متأسفانه بر اثر قصور یا تقصیر پلیس و مسئولان امنیتی وزارت كشور، ایشان در مدخل هتل هیلتون به شهادت رسید...
دكتر ترابی، سفارت ایران در سودان را غیرفعال نامید تا آنجا كه گفت: این سفارت خبر تحریفشده روزنامه «الهدف»، ارگان حزب بعث سودان، را درباره مصاحبه تحریفشده من و یا «میلیونر بودن شهید حکیم» را به عنوان خبر روزنامه ما: «الجبهه»، به تهران گزارش كرد كه این در عالم دیپلماتیك آثار منفی دارد و البته ناشی از عدم كارایی است و ایران باید سفارت خود را در سودان تجهیز نماید و عناصر فعالتری را اعزام كند.
دكتر ترابی گفت: ما به وابسته فرهنگی ایران میدان دادیم تا اهداف انقلاب اسلامی و حقیقت تشیع و شیعه را به عنوان یكی از مذاهب فقهی اسلام، دركنار مذاهب چهارگانه ما روشن سازد، البته نه برای شیعهکردن مردم سودان... ما فضا را برای فعالیت جنبشهای جهادی مانند حماس و جهاد اسلامی باز گذاشتیم و در حد توان خود به آنها كمك كردیم. ما با اعزام سربازها و نیروهای سودان برای كمك به عراق در جنگ با ایران، سخت مخالفت نمودیم، گرچه مسئولان نظامی و دولت در مواردی تخلف كردند.
ترابی سپس به عنوان مطلبی «محرمانه» گفت: حكومت بعث عراق برای تقویت عملی حزب بعث سودان و آمادهسازی زمینۀ اعزام سربازان سودانی به عراق و به بهانه كمك به دولت، ۲۹ پرواز مستقیم از بغداد با ۱۵۰۰ تن سلاح برای رهایی شهر كرمك به سودان فرستاد و سپس با افتتاح پل هوایی به عنوان كمك به قحطیزدگان سودان، از سوی بغداد، زمینهها را برای جلبنظر دولت و حذف تدریجی ایران و جنبشهای هوادار ایران از صحنه سودان مساعد ساخت. در قبال اینها، ایران چه نوع كمك قابل ذكری انجام داده است؟
دكتر ترابی افزود: حركت اسلامی سودان به علت برقراری روابط حسنه با جمهوری اسلامی ایران، از تمام جهات تحت فشار قرار گرفت و این فشارها پس از سفر رئیس جمهوری محترم شیخ علی اكبر هاشمی، تشدید شد و غربیها، همراه با بعضی از كشورهای عربی منطقه، این دیدار دوستانه را بهانه قرار داده و مدعی شدند كه به زودی «محور ایران و سودان»، به وجود آمده و پیمانی منعقد خواهد شد كه تهدیدی برای امنیت منطقه و بلاد عربی خواهد بود!...
البته این ادعا، افسانهای بیش نبود چون هدف ما، ایجاد یک محور ویژه و یا انعقاد یک پیمان نظامی نبود، بلکه در آن برهه، ایران اسلامی درهای خود را به سوی همۀ کشورهای عربی و بسیاری از کشورهای اروپایی باز کرده و در واقع صفحهای نوین و عقلانی در روابط بینالمللی و تعامل با دنیا گشود که در صورت استمرار به نفع همه بود؛ اما دشمنان ایران و سودان، با تبلیغاتی گسترده و ایجاد جوّ منفی، نگرانیهای بیاساسی را برای اروپاییها و بعضی از رژیمهای عربی به وجود آوردند و البته اصل نگرانیهای آنها، که مسائل دنیای اسلام را پیگیری میکنند، از آنجا ناشی میشد که اصولاً وحدت و همکاری مسلمانان و بلاد اسلامی را برنمیتابند و برای ادامه سیطره خود و یا حفظ رژیمهای وابسته (در بلاد عربی) همیشه تلاش کردهاند که به ایجاد اختلاف در بین کشورهای اسلامی بپردازند.
در واقع آتش فتنهای که در آن زمان با تبلیغات سوء دشمنان شعلهور گردید، ارتباط خاصی به موضع سودان نداشت و دیدار آیتالله هاشمی رفسنجانی ـ ریاست جمهوری محترم ـ بهانهای بیش نبود و آنها به دنبال اهداف خود در مورد مسائل خلیج فارس به ویژه مسائل امنیتی و نفتی بودند و این فتنه را برپا کردند و فشار را بر سودان بیشتر نمودند تا ما از روش اصولی خود دست برداریم و آنها بتوانند با تغییر ساختار رهبری سودان، به اهداف عدوانی خود برسند... که سرانجام هم رسیدند.
البته دکتر ترابی، «گلهها» و «تذکارها»ی خاص دیگری داشت که من همان زمان ـ یعنی در تاریخ ۵/۱۲/۶۶ ـ گزارش آن را به مسئولین وزارت متبوع وقت ارسال کردم؛ ولی از نوع همکاری و یا کمک و مساعدت بعدی ایران به سودان اطلاعی نیافتم!... اما عملکرد رژیم ژنرال بشیر، پس از ترابی، نشان داد كه حق با ترابی بوده و ژنرال برای جبران كسری بودجه كشور! و ادامه حكومت و اخذ رشوه از ارتجاع عرب و امپریالیسم غرب، همه نوع همكاری را با آنها انجام داده و میدهد و حتی در این راستا، روابط خود را هم با ایران قطع میكند.
آیا ایران در دوران قدرت و حكومت اخوانالمسلمین و جبهه اسلامی دكتر ترابی، فرصتها را از دست نداد؟ و آیا كمكهای بعدی ما به ژنرال بشیر!، اشتباه نبود؟ (به قول علمای قدیم: و الله العالم).
برای شناخت ماهیت رژیم ژنرال بشیر، به آخرین دیدگاه وی در رابطه با ایران اشاره میکنیم:
... رئیس جمهور سودان، عربستان را «خط قرمز» این کشور خواند و ضمن بیان اینکه حزبالله در ریخته شدن خون مردم سوریه سهیم است!، گفت: روشن است که ایران پروژههای توسعهطلبانهای دارد!
ژنرال «عمرالبشیر» رئیس جمهور سودان بار دیگر مدعی شد که جمهوری اسلامی ایران اهداف توسعهطلبانهای در «خرطوم» داشته است و به همین دلیل این کشور روابط خود را با تهران قطع کرده است. وی در گفت وگو با روزنامه سعودی «عکاظ» اعلام کرد که سودان روابط قدیمی و برجستهای با عربستان دارد و امنیت این کشور بر امنیت سودان ارجحیت دارد.
عمرالبشیر با تأکید بر اینکه امنیت «ریاض» خط قرمز سودان است، گفت: «برای عملیات توفان قاطع در یمن تردید نکردیم؛ زیرا وضعیت بد یمن را دنبال میکردیم. وضعیت یمن خطری برای همه منطقه بود؛ زیرا اگر حوثیها میتوانستند در یمن موفق شوند، یمن آخرین ایستگاه آنها نمیبود».
رئیس جمهور سودان درباره تهران نیز ادعا کرد: «روشن است که ایران پروژههای توسعهطلبانهای دارد. ما از این مسئله خبر نداشتیم و از تحرکات، طرحها و تلاش آنها برای شیعه کردن مردم کشور، اطلاعی نداشتیم. زمانی که به این مسئله پی بردیم، مستقیماً برخورد کردیم. ما مشکلات قبیلهای و مذهبی دیگری داریم، کشور ما نمیتواند مشکلات اضافی را از سوی ایران و سایر کشورها متحمل شود؛ لذا موضع ما در قبال آن روشن است».
وی در ادامه ادعاهای خود گفت: «عربستان از حضور و توسعهطلبی آنها ـ ایران ـ راضی نبود؛ زیرا حضور آنها در سودان خطری برای ما و منطقه است. ما بعدها درستی این کلام را متوجه شدیم. در واقع بدرفتاریها و نیت ایرانی ها، این مسئله را نشان داد. از این روی آنها را از کشورمان خارج کردیم».
... این اعلام موضع اخیر ژنرال بشیر، که ماهیت خباثت باطنی و رذالت واقعی او را نشان می دهد، در همه مطبوعات منتشر شد!