نویسنده: سید هادی خسروشاهی
نام برخی دیگر از مزار فرزانگان و دانشمندان بزرگ خسروشاه:
6. آیتالله سیّد على ایروانى (1285 ـ 1324ق)
آیتالله سیّد على ایروانى، فرزند علّامه آقا سیّد عبدالله، فرزند علّامه آقا سیّد محمّد ایروانى در 26 شوال 1258 در خاندانى علمى و روحانى در شهر ایروان (پایتخت ارمنستان كنونى) متولد شد. نسب شریفش با چند واسطه به امام موسىكاظم7 منتهى است و جدّ اعلایش در خسروشاه متوطن بوده و از آنجا به ایروان منتقل شده است . اجداد و پدرانش از مشاهیر علما و مبرّزین عصر خود بودهاند و به تقوا و كرامت شهرت داشتهاند. مزار اجدادش در شهر ایروان، محل برآوردن حوایج و مطاف اهالى آنجاست .
تحصیلات خویش را تا سال 1280ق در نزد پدر علّامهاش ادامه داد و سپس در جوانى روانه نجف اشرف گردید و نزدیك به هشت سال در محضر شیخ اعظم مرتضى انصارى و آیتالله سیّد حسین كوهكمرى معروف به «تُرك» استفاده كرد و در اثر جودت ذهن و قوّت حافظه، به مدارج عالى علم و عمل نایل آمد و پس از دریافت اجازه از آیتالله سیّد حسین كوهكمرى در سال 1290ق به زادگاه خویش مراجعت كرد و به وظایف شرعى و ارشاد و خطابه در «مسجد تختهبند» پرداخت .
آیتالله ملّا على خیابانى در مورد حافظه قوى، خطابه و مهاجرت ایشان از ایروان به تبریز مىنویسد:
... در جوانى از حیث قوه حافظه و فطانت نابغه محصلین بوده و در اوقات تعطیل تواریخ و كتب سیر مطالعه مىنمود... . در مسجد معروف به تختهبند با بیانات وافیه و مواعظ شافیه به تبلیغ احكام دینیه و ترویج شعائر اسلامیه اشتغال و مراقبت تامّه ورزید و از لطف خدا آن بزرگوار صاحب قریحه صافیه... و در لسان وعظ و
فنّ خطابه وحید عصر خود بود و بر خصوصیات و مزایا و نكات اخبار اطلاع كامل داشته و در تمام كتبى كه به نظر شریفش رسیده، فواید نفیسه ثبت فرموده است ... معظمله در ماه جمادى الاخرة سنه 1294 تمام قوم و خویش و قبر اجداد خود را وداع و از ایروان كه مسقط الرأس خود و پدرانش بود، مهاجرت و در 25 شهر مذكور وارد تبریز گردیده ، رشته تبلیغ و اصلاح عامه را از سر گرفت تا در 11 رجب 1325 خواهر حضرت حجتالاسلام الشیخ الورع و الزّاهد آقا رضا التبریزى ـ كه از مفاخر آذربایجان و مرجع تقلید مسلمین و در فقه متضلّع و در نجف اشرف پس از چهل سال افاده و استفاده در مقبره شیخ انصارى 1 مدفون شده ـ به حباله نكاح درآورد و در عرض چند سال مرجعیت عامه و مقبولیت تامه پیدا كرده، منزل شریفش مطاف علما و امرا و اشراف گردید و در خلال این احوال، كرارآ به زیارت ائمه اطهار (علیهم الصلوة و السلام) مشرف و در نجف اشرف در دارالشرف آیتالله العظمى فاضل ایروانى كه خال مفضال او بود، وارد مىشد و در تمام دوره زندگانى خود از قاطبه حججالاسلام به اجازات عالیه مفتخر شده است كه همه آنها موجوداست .[1]
برخى آثار علمى ایشان عبارت است از:
1. رساله احتیاطات (خطى)؛ 2. كتاب تنبیهات در سواقط اخبار (خطى)؛
3. مجموعهاى در علم جفر (خطى)؛ . حكایت حاج على بغدادى (مطبوع). این رساله درباره تشرف حاج على بغدادى به حضور مقدس حضرت ولى عصر
(عجل الله فرجه) است كه مؤلف در یكى از سفرهایش به عتبات عالیات با آن حضرت دیدار كرده و پس از مراجعت از سفر، آن حكایت را به زبان عربى و فارسى در ذیل حدیث كسا، چاپ و منتشر كرده است .
واعظ خیابانى كه او را دیده و در پاى منبرش نشسته، در مورد وى گوید :
حُسن بیان و طلاقت لسان مترجم معظم ضربالمثل و معروف و مسلم است،
سالها در تبریز به خدمتش مشرف شدم، عالمى را با وقار و تمكین و ابهّت او ندیده بودم، و بارها در پاى منبر او نشستم ، نظیر تقریر او را از واعظى نشنیدم، در مسجد درب خیابان در ماه مبارك رمضان به منبر تشریف مىبردند. ازدحام عام از طبقات انام واقع مىشد و مرحوم مظفرالدین شاه قاجار ارادت كامل در حق وى داشتند و در زمان ولیعهدى غالبآ در ایّام صیام با اعاظم امرا و اكابر اعیان به مجلس وعظ او حاضر مىشدند و در ایام سلطنت خود در سفر فرنگستان، در ایروان كه صاحب ترجمه هم در آنجا تشریف داشتند و حسبالامر همایونى ملاقات علماى بلد را در مسجد كبود ایروان ـ كه مؤلف كتاب نیز در مسافرت مشهد مقدس دیدهام ـ مقرر فرموده بودند و بعد از تشریففرمایى با صاحب ترجمه ملاقات نموده و زیاده از وصفْ تكریم و تبجیل به جا آورده، هزار تومان كه زیاده از ده هزار تومان این زمان مىباشد، تقدیم فرموده بودند.[2]
سرانجام آیتالله سیّد على ایروانى در سال 1324ق، در مسافرت به عتبات عالیات، در نجف اشرف وفات یافت و پس از تشییع اهل نجف و اقامه نماز آقا شیخ رضا تبریزى بر او، در وادىالسّلام به خاك سپرده شد و از خود فرزندى برومند چون آیتالله حاج میر حجّت ایروانى، و كتابخانهاى بزرگ و نفیس كه در حقیقت گنجینه گرانبهاى ایران اسلامى است، به یادگار گذاشت .[3]
7. آیتالله حاج میر حجّت ایروانى (1311 ـ 1395ق)
آیتالله حاج میر حجّت مهاجر ایروانى تبریزى، فرزند آیتالله سیّد على ، فرزند علّامه آقا سیّد عبدالله، فرزند علّامه آقا سیّد محمّد ایروانى در سال 1311ق در تبریز به دنیا آمد. پس از وفات پدر، جهت تحصیل به نجف اشرف مهاجرت كرد، و
نزد آیتالله شیخ محمّد حسین غروى اصفهانى و دیگر اساتید، به تحصیل معارف الهى پرداخت و پس از نیل به درجه اجتهاد به تبریز بازگشت .
او ظهرها در مدرسه «حاجعلىاصغر» اقامه نماز مىكرد و از علماى موجّه و محترم تبریز بود و قیافهاى جذاب و منبرى گیرا داشت و در ماه رمضان، در «مسجد حاجى صفرعلى» به منبر مىرفت و همه روزه، جمعى از علما و فضلا در منزل او، از محضرش استفاده مىكردند. مدرسه علوم دینى خواجه على اصغر زیر نظر وى اداره مىشد و در تربیت طلاب بسیار پرتلاش بود.
كتابخانه شخصى ایشان از مهم ترین كتابخانههاى آذربایجان بود كه از پدرش آیتالله سیّد على ایروانى باقى مانده و وقف طلاب علوم دینى بود. فرزند وى آیتالله سیّد عبدالمجید ایروانى ـ از دوستان قدیمى اینجانب ـ این كتابخانه را در سالهاى اخیر به تهران منتقل كرد و بعد از وفات وى، گویا در كتابخانه «مهدیه» نگهدارى مىشود.
اصل این خانواده، از خسروشاه، از توابع تبریز بوده كه از آنجا به ایروان رفته و دوباره به تبریز برگشتهاند و به این علت به ایروانى معروف شده بودند. از آثار قلمى وى حاشیه بر رساله عملیه استادش آیتالله غروى اصفهانى است .
آیتالله ایروانى پس از عمرى خدمت به اسلام و مسلمین و زندگى توأم با شرافت و احترام، در ربیعالأول 1395 برابر با 1354ش چشم از جهان فرو بست و در یكى از حجرات صحن مطهر كریمه اهل بیت حضرت معصومه 3 به خاك سپرده شد.[4]
8. میرزا مهدى جیواد (1326 ـ 1409ق)
میرزا مهدى جیواد خسروشاهى، فرزند شیخ صادق خسروشاهى در سال 1326ق در خسروشاه به دنیا آمد. در تبریز پیش حضرات آیات: میرزاابوالحسن انگجى و
میرزاصادق آقا مجتهد تبریزى، و در قم در محضر آیتالله حاج سیّد محمّد حجّت كوهكمرى شاگردى كرد. پس از آن به نجف اشرف رفت و نزد حضرات آیات: آقا ضیاءالدین عراقى، غروى اصفهانى و سیّد ابوالحسن اصفهانى به تكمیل معلومات پرداخت و سپس به زادگاه خویش بازگشت و به خدمات دینى پرداخت . فضائل الأئمة از آثار اوست .
ایشان در سال 1409ق در این شهر وفات یافت و در جوار فقیه اهل بیت سلّار بن عبدالعزیز دیلمى به خاك سپرده شد. فرزندش حاج شیخ غلامحسین جیواد، از علماى خسروشاه است .
9. میرزا صادق خسروشاهى (... ـ ...)
آقا میرزا محمّد صادق، فرزند حاج آقا یوسف تبریزى در سال 1352ق به شهر مقدس قم آمد و نزد آیتالله آقا میرزا محمّد همدانى و دیگر مدرسین به تحصیل علوم حوزوى پرداخت و منظومه (قسمت حكمت) را نزد آقا نورالدین خوانسارى فرا گرفت . وى با رفیقش میرزا حسین تبریزى هممباحثه بود.[5]
10. آیتالله سیّد هادى خسروشاهى[6] (1327 ـ 1418ق)
آیتالله حاج سیّد هادى حاتمى خسروشاهى، فرزند آیتالله حاج سیّد باقر خسروشاهى از علماى موجه آذربایجانى ساكن تهران بود. شرح حال وى كه بنا به درخواست دوست ارجمند اینجانب مرحوم حاج میرزا عمران علیزاده به رشته تحریر در آمده، چنین است :
مرحوم والدم، آقاى حاج سیّد باقر خسروشاهى ، از شاگردان مرحوم آقاى شیخهادى تهرانى بود كه پس از مراجعت از نجف اشرف ، در خسروشاه اقامت داشت و مقبرهاش در آنجا، جنب منزلشان است .
خود اینجانب سیّد هادى خسروشاهى، در خانوادهاى كه تا هفتمین اجدادم
روحانى بودند، در خسروشاه به سال 1327 ق در ماه جمادى الثانى ، شب جمعه، موقع اذان صبح ، به این دنیاى پر از ماجراهاى گوناگون چشم گشودم .
پس از طى مرحله مكتب خانه در خسروشاه، در تاریخ 1342 ق در بیست و دوّم محرّم الحرام، جهت كسب علوم دینى وارد مدرسه طالبیّه تبریز شدم و مقدّمات صرف و نحو را از مدرّسین طلاب مدرسه فرا گرفتم . كتاب مطول را از مرحوم حاج حسینعلى واعظ ، شرح لُمعه را از حاج ملا صادق طاهباز، قوانینشیخ حسین شنبغازانى ، رسائل را تا مبحث اجماع از مرحوم حاج سیّد محمد مولانا فراگرفتم . بعد از آن، شورش و انقلاب پیش آمد و اوضاع مدارس دینى ، من جمله مدرسه طالبیّه به هم خورد. لذا در اواخر ذى حجّه 1347 ق به مشهد مقدس مهاجرت نموده و بقیه رسائل و مكاسب را از مرحوم حاج میرزا ابوالحسن آقا انگجى كه در آنجا به عنوان تبعید اقامت داشت، تحصیل نمودم. كفایه را از آقا شیخ هاشم قزوینى ، منظومه و اسفار را از مرحوم آقا میرزا مهدى آقا بزرگ، الربوبیة را از مرحوم آقا بزرگ حكیم فرا گرفتم و به درس خارج اصول مرحوم آقا میرزا مهدى اصفهانى و مرحوم آقا میرزا محمد آقازاده ، و خارج درس فقه حاج آقا حسین قمى حاضرشدم .
در سال 1351 ق به نجف اشرف رفته و در درس مرحوم حاج شیخ محمدحسین اصفهانى و مرحوم آقاى نائینى و مرحوم آقا سیّد ابوالحسن اصفهانى و مرحوم آقاضیاء عراقى ، تا سال 1359 ق حاضر شدم .
در تاریخ 1359، به تبریز مراجعت نموده ، بیست سال در تبریز مانده، بدترین ایام عمرم را گذراندم، تا آنكه در تاریخ 1336 ش به تهران رفته و تا حال در آن شهر اقامت نمودهام .
اما خدمات علمى و اجتماعى اینجانب، از اوان ورودم به تبریز تدریس شرح لمعه، رسائل، مكاسب و كفایه و درس خارج و در تهران هم تقریبآ از اوایل
ورودم، تدریس و تربیت طلاب و اداره مدرسه شیخ عبدالحسین در بازار تهران و در تبریز علاوه بر تدریس، تشكیل خیریّه نوبر و مدارس هاشمیه و قدس بود كه تا حال (27/9/1367ش) آن خدمات ادامه دارد و حالا، در 82 سالگى با ضعف مزاج، باز فىالجمله به تدریس اشتغال دارم و از خداوند متعال ، تقاضاى فضل و كرم دارم .
الأحقر خسروشاهى[7]
* * *
میرزا عمران علیزاده گوید :
معظم له، از اساتید اینجانب عمران علیزاده بود و من جلد دوّم شرح لمعه و مقدارى از رسائل را از محضر ایشان فرا گرفتهام . او قلب پاك و نیّت سالم و بیان شیوایى داشت و در مدّت نیم ساعت، زیاده از یك صفحه شرح لمعه را تحویل مىداد و مىفهماند و سه جلسه پشت سر هم درس مىفرمود.
در آخر، به برنشیت مزمن مبتلا شد و به علّت ناسازگارى هواى تبریز و تجویز پزشكان، به تهران منتقل شدند...[8]
ایشان در روز چهارشنبه 16 شعبان 1418 برابر با 26 آذر 1376 در تهران بدورد حیات گفت و در تهران به خاك سپرده شد. فرزندش حجتالاسلام والمسلمین حاج سیّد باقر خسروشاهى داماد مرحوم آیتالله حاج آقا رضا صدر مدیر حوزه علمیه تهران و متولّى مدرسه علمیه شیخ عبدالحسین در بازار تهران است .
11. آیتالله سید ابراهیم خسروشاهى (معاصر)
آیتالله سید ابراهیم خسروشاهى در سرگذشت خود گوید :
خانواده پدرى بنده از ارحام و خویشان مرحوم آیتالله حاج سید مرتضى
خسروشاهى تبریزى هستند كه ایشان در زمان خود از مراجع به حساب مىآمدند و نسبت به مرحوم علامه امینى (صاحب الغدیر) سمت استادى داشته است. بنده خودم خدمت ایشان و یكى از فرزندان بزرگشان در قم مشرف شدهام.
پدر بنده در اوان جوانى از همان خویشان در تبریز همسرى اختیار مىكنند. ایشان از تبریز براى زیارت عتبات عالیات با پدرش مرحوم حاج سید عبدالمطلب و سایر اعضاى خانواده با كاروانهاى زیارتى سابق عازم عراق مىشوند، اما ظاهراً با شروع جنگ اول جهانى موفق به خروج نمىشوند و در مسیر اجباراً در كرمانشاه مىمانند، و پس از فوت همسرشان در كرمانشاه با یك خانواده متدین یزدىالاصل ساكن كرمانشاه وصلت مىكنند. ایشان پس از مدتى زندگى و كسب و كار، و در عین حال اشتغال به عبادت در لباس روحانیت خانوادگى در كرمانشاه، عازم قم مىشوند؛ چون مىفرمودند كه دستور دینى داریم كه در آخرالزمان به قم مقدسه برویم تا از فتنهها و فساد زمانه در امان بمانیم.
در حضور مرحوم حاج شیخ عباس تهرانى وقتى نقل شد كه انگیزه هجرت مرحوم ابوى بنده، حاج سید هاشم خسروشاهى از كرمانشاه به قم چه بوده است، ایشان فرمودند: من از خدا مىخواهم در عالم برزخ او را ببینم؛ زیرا این اقدام او حكایت از اهتمام كامل به امور دینى دارد. آن مرد وارسته و عارف دلسوز بر مهاجرت بسیار تأكید مىفرمود و خود از تهران كه در آنجا شاید به مرتبه عالى روحانى مشهور مىشد به طور كلى صرفنظر كرده و در زمان رضاخان، به قم آمد و به سختى زندگى مىگذراند.[9]
[1] . ملا على واعظ خیابانى، علماء معاصرین، ص 87.
[2] . ملا على واعظ خیابانى ، علماء معاصرین، ص 88.
[3] . شیخ آقا بزرگ تهرانى ، نقباءالبشر، ج 4، ص 1471؛ سیّد محمّد تقى حشمت الواعظین طباطبایىقمى ، بلوغ الامانى، ص 346ـ344؛ محمود طیار مراغى ، مرزداران فقاهت، ص 140ـ139؛ ملّا علىواعظ خیابانى ، علماء معاصرین، ص 88 ـ 86.
[4] . معلم حبیب آبادى، مكارم الآثار، ج 5، ص 1563؛ مجله تاریخ و فرهنگ معاصر، ش 5، ص 295؛عبدالحسین جواهركلام، تربت پاكان قم، ج 2، ص 881 و 882؛ میرزا عمران علیزاده ، نامداران تاریخ،ج 2، ص 297؛ عبدالعلى كارنگ، آثار باستانى آذربایجان، ج 1، ص 321.
[5] . سیّد علیرضا ریحان یزدى، آینه دانشوران، به اهتمام ناصر باقرى بیدهندى ، ص 323.
[6] . تشابه اسمى ایشان با حقیر، موجب مشكلات عدیدهاى براى هر دو مىگردید كه اغلب با «تسامح» و«غمض عین» برطرف مىشد!...
[7] . میرزا عمران علیزاده، نامداران تاریخ، ج 2، ص 379 ـ 378.
[8] . همان.
[9] . خلوت نشین: شرح حال آیتالله سید ابراهیم خسروشاهى، ص 32-31.