استاد سيد هادى خسروشاهى (رحمت الله علیه)
حملات مكرر اسرائيل به كشورهاى عربى به ويژه لبنان و جنوب آن، نشان دهنده روح تجاوزكارانه پيروان صهيونيسم بينالمللى است كه براى پيشبرد هدف خود، از ارتكاب هيچ گونه عملى باكى ندارند.
نه تقبيح جهانى، نه قطعنامههاى سازمان ملل و شوراى امنيت و نه طرحهاى به اصطلاح صلح آور! «يارينگ» و ديگران، هيچكدام تاكنون نتونسته است كه از اجراى برنامه كلى تجاوز و توسعهطلبى اسرائيل جلوگيرى بعمل آورد!.
يورش ناجوانمردانه كماندوهاى اسرائيل به شهر بيروت و صيدا در ماه گذشته و قتل عام گروهى از فلسطينىها و مردم بى گناه ديگر، يك بار ديگر نشان داد كه روح فاشيستى بر نظام ميليتاريستى اسرائيل حكومت دارد و هيچگونه برنامه و طرح مصلحانهاى! هم مفيد و سودمند نخواهد بود!..
ما ضمن ابراز نفرت و انزجار از اين حوادث به حكم اينكه بهتر است سخن را از زبان ديگران بشنويم، نظر خوانندگان را به خلاصه گفتگوهاى جرائد مختلف جلب مىكنيم.
بانى اصلى تروريسم در خاورميانه
روزنامه كيهان شماره 8924 :
نظرى كوتاه به تاريخچه سالهاى بعد از جنگ خاورميانه نشان مىدهد كه بافت سياسى اين منطقه از ترور، چه به صورت انفرادى و چه گسترده فارغ نبوده است.
هنوز خاطره ترور و خشونت دستههاى تروريست افراطى اسرائيل به نام «هاگانه» و «اشترن» فراموش نمىشود. و خوب به ياد داريم كه چگونه گروههاى مزبور ضمن مبارزهاى كه با قيمومت انگليس بر فلسطين صورت مىدادند و سربازان و مأموران انگليسى را مىكشتند، در پارهاى موارد نظير واقعه «دير ياسين» به قتل عام همه مردم دهكدههاى عرب نشين مبادرت مىورزيدند.
بدين ترتيب مىتوان گفت كه بانى و مبتكر موج ترورى كه از بعد از جنگ دوم جهانى بدين طرف در خاورميانه عربى به چشم مىخورد؛ كسى جز افراطيون اسرائيل و گروههاى وابسته به «نهضت صهيونيسم بينالمللى» نبودهاند...
***
... براى ميليونها مردمى كه در خانه مسكونى خود آسوده زندگى مىكنند تصور آوارگى، دربدرى و حتى «تصرف عدوانى» به هيچ وجه مطرح نيست. اما 25 سال است كه ميليونها فلسطينى را از خانه و كاشانه و خاك اجدادى خود بيرون راندهاند. هر گروه از اين مردم يا از «صدقه»! سازمان ملل متحد زير چادر زندگى مىكنند و يا در كشورهاى عرب پراكندهاند و نام فلسطين و بوى فلسطين آنها را تا سرحد شوق و مرگ به هيجان مىآورد.
اين مردم نسل بعد از نسل همچنان زير خيمه و چادرند و حتى حاضر به زندگى در خانههاى ساخته شده به خرج سازمان ملل يا اسرائيل يا ديگران نشدهاند، زيرا معتقدند كه اين كار، بىخانمانى و دربدرى آنها را تثبيت و تصرف عدوانى را پايدار خواهد كرد.
تا امروز تنها مرجع بينالمللى كه داور كشمكشهاى دولتهاى بزرگ و كوچك است؛ طى قطعنامههاى مختلف و مؤكد خود از اسرائيل خواسته است كه تكليف آنها را معلوم كند. اما نه تنها 25 سال آوارگى فلسطينىها تكليفشان را روشن نكرده، بلكه با اشغال سرزمينهاى عربى ـ غير فلسطينى ديگر هم ـ در ژوئن 1967 مشكل فلسطين به صورت «مشكل خاورميانه» در آمده است.
امسال خردادماه اشغال سرزمينهاى عرب وارد هفتمين سال خود مىشود، بدون آنكه اندك اميدى به پايان چنين وضعى در ديدگاه بينالمللى متصور باشد.
***
عمليات كماندوهاى فلسطينى مولود نااميدى و بىپناهى ملتى است كه او را از خانه خود بيرون كردهاند در حاليكه عمليات تروريستى اسرائيل كه در مواردى به عنوان «تلافى»! توجيه مىشود از ناحيه دولتى است كه سرزمينهاى وسيعى را اشغال كرده و تا امروز هم نه در برابر قطعنامه نوامبر 1967 شوراى امنيت، نه مأموريت صلح «يارينگ» و نه فرمول ديگرى حاضر به تخليه آن نيست.
نكتهاى را كه در آن جاى انكار نيست و سخنان سردمداران اسرائيل هم كه مكررآ اظهار شده تأييدى بر آنست، اينست كه اسرائيل ضمن آنكه هر نوع راه حل پيشنهادى اعراب و ميانجى (ثالثى) را تا امروز رد كرده، همزمان در راه يهودى كردن سرزمينهاى اشغالى پيشرفته است: ايجاد بنادر، پايگاهها، قرارگاهها و دهكدههاى يهودى نشين در اطراف شرم الشيخ؛ مرتفعات جولان ونوار غزه، چيزى نيست كه از جانب اسرائيل انكار شود.
اين فعل و انفعالات، دنياى عرب و مخصوصاً فلسطينىها را كه نخستين قربانى معماى خاورميانهاند، نوميدتر و ترسانتر كرده است... ترور سه رهبر برجسته نهضت فلسطين همداستانى بيشتر كشورهاى عرب را با نهضت فلسطين همراه دارد..
يورش اسرائيل
روزنامه اطلاعات شماره 14070:
در حمله كماندوهاى اسرائيل به بيروت و چند نقطه ديگر از خاك لبنان؛ تنى چند از رهبران سازمانهاى چريكى و گروهى از چريكها و آوارگان فلسطين كشته شدند. چندين دهكده و تعدادى مغازه و خانه نيز كه اقامتگاه فلسطينىها بشمار مىآمد منهدم شد.
هدف حمله كماندوهاى اسرائيل به لبنان چيزى غير از اين نبود و بدين ترتيب نقشه تهاجم با موفقيت اجرا شد. ولى اسرائيل به غلط تصور مىكند كه از اين يورشها و كشتارها نتيجه مثبتى عايد خواهد كرد.
اسرائيل به خيال خودش مىخواهد با عمل متقابل، جلوى چريكهاى فلسطينى درآيد و عمليات آنها را با تهديد و تخويف محدود كند. اما اين عمل به مثابه آنست كه براى خاموش كردن آتش؛ نفت روى آن بريزند. وجود سازمانهاى چريكى فلسطين از ريشه و اساس معلول خشونت و تاراج و تعدى است. چيزى را كه از خشونت زائيده و نيرو گرفته چگونه ممكن است با خشونت از ميان برد؟ عنصر فلسطينى چون در مقابل قدرت قاهره و تانك و توپ و زرهپوش و سياست خشن اسرائيل هيچ وسيله دفاعى جز توسل به عمليات چريكى براى خودش فرض نمىكند متوسل به حربه های چريكى مىشود، پس هرچه اسرائيل بر خشونت خود بيفزايد عكس العمل آن لامحاله به صورت شديد عمليات چريكى ظاهر مىشود. اين را تجربه طولانى مناسبات اسرائيل با فلسطينىها خيلى خوب نشان مىدهد و عجيب است كه اسرائيل به چنين اشتباهى دچار شده و گمان مىبرد با توسل به خشونت ممكن است اوضاعى را كه ميوه و ثمره خشونت است عوض كرد.
نكته ديگر اينكه : اسرائيل از يك طرف در مجامع بين المللى به اين در و آن در مىزند كه توجه جهانيان را به خطر تروريزم!! جلب و اقدامات تروريستى را محكوم و ممنوع كند از طرف ديگر خودش آدم مىفرستد به كشور همسايه كه اشخاص را در خانه و مغازهشان به گلوله ببندند. اسرائيل از يك طرف هنوز براى محكوم كردن رژيم فاشيستى هيتلر و اعوان وى مدرك و سند جمع مىكند و فشارها و ضرب و شتمها و قتل و غارتى را كه نازيسم در جريان جنگ دوم روا مىداشته، به انواع وسايل جلوى چشم عالميان زنده مىكند و نمىگذارد خاطره آن از ياد برود، از طرف ديگر خودش مرتكب همان گونه رفتار مىشود. اين دو با هم جور در نمىآيد. اينكه نمىشود فاشيزم و تروريزم را در يك جا نكوهش و تقبيح كرد؛ در جاى ديگر مدل قرار داد.
منبع: مجله مکتب اسلام
سال چهاردهم شماره 5 ـ خرداد ماه 1352 ـ ربیع الثانی 1393