حدود سال 1335 شمسی (یعنی شصتوسه سال پیش) که بنده برای تحصیل به قم مشرف شدم دو سال در خدمت حضرت آیةاللّه حاج سیدمحسن خرازی در خانهای که دیوار به دیوار مدرسه حجتیه بود ساکن بودیم، و به مدرسه مزبور برای شرکت در نماز جماعت و برخی مراسم و درسها و نیز ملاقات برخی از رفقایی که در مدرسه حجره داشتند، رفت و آمد داشتیم. استاد سیّد هادی خسروشاهی(ره) هم در مدرسه حجره داشت و آشنایی حقیر با این بزرگوار از آنجا آغاز شد. خاطره بسیار شیرینی که از آن زمان در ذهن بنده هست، صدای اذان سحر آن عزیز در حیاط مدرسه بود که شاید یکی از عواملش علاقه ایشان به مرحوم نواب صفوی بود. زیرا یکی از ویژگیهای ایشان، اذان گفتن بلند در مواقع نمازها بود.
ـ اندیشمند بینالمللی و طرفدار تقریب
همه میدانند که میان شیعه و سنی در یک مسئله بسیار مهم یعنی امامت اختلاف است و از روزی که این اختلاف موجب شد که عالمان این دو گروه برای اثبات باطل بودن گروه مقابل، رسالهها و کتابهایی تألیف نمایند، دامنه این اختلاف در میان عموم مردم هم گسترش پیدا کرد، و بهخاطر اینکه در بخشی از این تألیفات اهانت هر گروه به گروه دیگر روزافزون گشت، کمکم درگیری لفظی و کتبی به جایی رسید که در اثر عدم مراعات مصالح از طرفی و جهالت و تعصّب و دنیاطلبی از طرف دیگر، حوادث بسیار تلخی از جمله جنگ سنی و شیعه و کشتوکشتار پیش آمد که در کتابهای تاریخ مانند تاریخ ابناثیر ثبت شده است که یک مورد آن را از باب نمونه عرض میکنم.
ابناثیر درباره حوادث اوایل سده پنجم مینویسد: فی سنة 406 وقعت فتنة ببغداد ... و منعوا منالنوح یوم عاشوراء و وفی سنة 407 هـ فیالمحرّم قتلت الشیعة بجمیع بلاد إفریقیة...
در این شرایط بین علمای شیعه اختلاف سلیقهای پیدا شد. برخی میگفتند و مینوشتند و از شدید شدن اختلافات هم باکی نداشتند و میگفتند بیملاحظه باید بگوییم و بنویسیم و لو بلغ ما بلغ، امّا گروه دیگر از اعاظم دانشمندان شیعه این راه را انتخاب کردند که هم معارف شیعه را بیان و هم از اهانت به دیگران خودداری نمایند و تا آنجا که امکان دارد از فتنهها جلوگیری نمایند. یک نمونه آن تفسیر مجمعالبیان طبرسی(ره) است که در طول تفسیر همهجا حقانیّت شیعه را بیان کرده، بدون اینکه کلامی اهانتآمیز نسبت به دیگران داشته باشد.
این دو سلیقه از حدود ده قرن پیش تاکنون ادامه داشته و نیز در اثر عدم مراعات مصالح عالیه اسلام از جانب یک گروه، جنگ و درگیری تا زمان ما هم در برخی از ممالک اسلامی ادامه یافته است.
پس اگر حدود صد سال است بزرگان علمای ما دم از تقریب بین مذاهب میزنند و راهی را که شیخ طوسی و شیخ طبرسی پیمودهاند را ترویج مینمایند، منظورشان این نیست که از بیان حقانیّت شیعه و معارف شیعه خودداری شود، بلکه منظور این است که جلوی فتنهها گرفته شود و بهخصوص در زمان ما نگذارند که دشمنان اصل اسلام، از تشدید این اختلافات سوء استفاده کرده و به اصل اسلام لطمه وارد سازند.
این مقدمه طولانی را برای این عرض کردم که گرفتار یک داوری نادرست درباره برخی از علمای بزرگ و نیز برخی از مؤلفان نشویم، و آن اشتباه این است که گاهی شنیده میشود که میگویند هر کس دم از تقریب میزند حتماً ولایتمداری او ضعیف است. آیا افراد آگاه و متدیّن به خود اجازه میدهند که بگویند صاحب اعیانالشیعه، صاحب المراجعات، مرحوم شیخ محمد حسین کاشفالغطاء، مرحوم سیّد هبةالدین شهرستانی، آیتاللّهالعظمی بروجردی(ره) ولایتشان کمرنگ است، با اینکه، از بهترین تألیفات در بیان معارف اهلبیت(ع)، از این بزرگواران است؟!
ـ احیاگر و مروج معارف اهلبیت(ع)
یکی از کسانی که از جوانی تا پیری سلیقه این بزرگان را داشت و ترویج میکرد، مرحوم استاد خسروشاهی بود، در حالی که وقتی فهرست آثار و تألیفات ایشان را در کتاب خاندان علم و تقوی صفحه 254 میخوانیم، این عناوین را که حاکی از شدت علاقه او به ترویج معارف اهلبیت(ع) است بر میخوریم:
نشر مجموعه آثار علّامه طباطبائی (یکی از رسالهها شیعهشناسی است)
□ کتاب «تفسیر صحیح آیات مشکله قرآن»که پاسخ یکی از کسانی است که در برخی مسائل از معارف شیعه فاصله گرفته است.
□ مصلح جهانی از دیدگاه شیعه و اهل سنت (امام زمان(عج))
□ تحقیق و چاپ مکرّر کتاب اهداء الحقیر فی معنی حدیث الغدیر (اثبات حقانیّت شیعه)
□ تحقیق و چاپ مکرّر رساله کشفالسّتر و الاستار عن وجه زیارةالزوار (رد وهّابیها)
□ ارسال کتاب «اصلالشیعه و اصولها» برای برخی علمای اهل تسنن
□ تحقیق کتاب «اهلالبیت(ع) فی مصر».
□ فلسفه نهضت حسینی(ع)
□ عبدالله بن سبا بین الواقع و الخیال
□ آمادهسازی و نشر سننالنبی(ص) تألیف علّامه طباطبائی
ـ عوامل موثر بر موفقیت استاد خسروشاهی(ره)
گاهی به ذهن میآید که چه عواملی باعث میشود یک روحانی مانند استاد سیّدهادی خسروشاهی از پانزده سالگی تا هشتاد سالگی طوری زندگی کند که همه با لسان حال و قال بگویند: لا تعلم منه الّا خیراً.
عرض میکنم، ایشان علاوه بر دارا بودن پدری مهذب و پاک که خود این ویژگی میتواند در پاکی و سلامت دینی و اخلاقی فرزند مؤثر باشد، از آغاز طلبگی با توفیق ربّانی در این مسیر قرار گرفته است. در دوران جوانی ما، در حوزه علمیّه قم هر هفته دو جلسه اخلاق و توسل سالم برگزار بود، یکی مجلس حاج آقا حسین فاطمی قمی(ره) در شبهای جمعه و دیگری جلسه آیتاللّه حاج شیخ عباس طهرانی(ره) صبحهای جمعه. هنگامی که اسامی اساتید آقای خسروشاهی را در کتاب خاندان علم و تقوی خواندم، معلوم شد این بزرگوار در آغاز آمدن به قم در آن دو جلسه اخلاقی شرکت میکرده، و بعد هم از علّامه طباطبائی(ره) بهرهمند شده و نباید تردید داشت که شرکت در این جلسات بهخصوص در دوران جوانی و نوجوانی در آینده انسان بسیار مؤثر است، و مناسب است عرض و درخواست کنم که طلّاب جوان ما از شرکت در جلسات اخلاق استادانی مطمئن غفلت نکنند و این فرصت طلائی را از دست ندهند.
ـ چند پیشنهاد به وصی استاد خسروشاهی(ره)
برادر مکرم حضرت آقای سید محمود خسروشاهی دام عزّه و دامت خدماته سلام علیکم
از اینکه با ارسال نامه و پنج جلد از آثار تازه نشر یافته والد بزرگوارتان(ره) حقیر را مورد لطف قرار دادهاید سپاسگزارم. از بخشی از این چند کتاب جداً استفاده کردم و مطالب تازهای در آنها یافتم قبلا هم ایشان تعداد زیادی از آثارشان را برایم ارسال فرموده بودند و کتابخانه ما به آنها مزیّن است همانطور که حضرتعالی هم گاهی با ارسال کتاب و یا جزوه از بنده یادی کرده بودید.
مناسب میدانم مطالبی را یادآور شوم:
۱ـ بنده علاوه بر اینکه تا پایان اردیبهشت در خانه بودم، سه هفته پیش به تشخیص برخی اطباء گرفتار کرونا شدم، از این جهت با اینکه بهبود یافتم هنوز در خانه هستم حتماً در یک فرصت مناسب خدمتتان به زیارت کتابخانه خواهیم رفت و شاید راجع به اداره کتابخانه هم عرایضی داشته باشم.
۲ـ آشنایی با والد بزرگوارتان قدیمی است اما چون حوزه کاری ما با هم فرق داشت، در طول زمان از حال و احوال یکدیگر اطلاع دقیق نداشتیم در حدی که اطلاع داشته و دارم اگر سوالاتی مطرح بفرمایید حتماً اجمالاً و یا مشروحاً مطالبی خواهم نوشت که شاید برای یادنامه بیاثر نباشد.
۳ـ حقیر از اینکه ایشان خاطرات خود را نوشته و بخشی هم چاپ شده، اطلاع نداشتم لذا در نامهای از ایشان درخواست کردم که به این کار اقدام نمایند که شاید از این راه برخی اشتباهاتی که برخی از خاطرهنویسان گرفتار آن شدهاند اصلاح شود، ایشان جواب دادند که این کار را کردهام... که بعد هم چند جلد آن را زیارت کردم.
پیشنهاد حقیر این است که شما چند کار را باید در اولویت قرار دهید:
□ خاطرات مستند ایشان گویا سی جلد است و نیمی از آنها چاپ شده. بقیه اگر آماده است یا تقریباً آماده است بدون دخل و تصرف (جز در پاورقیها) هر چه زودتر چاپ و منتشر نمایند.
□ شرح حالهایی که ایشان بهویژه در این اواخر از شخصیتها داشت و در اطلاعات چاپ میشد، یکجا در یک جلد حتماً چاپ بفرمایید.
□ از کارهای بسیار لازم و سودمند، فهرست توصیفی آثار ایشان است که برای همیشه محققان و نویسندگان را در جریان کارهای ایشان قرار میدهد. این فهرست احتمالاً حدود چهارصد صفحه شود و باید توسط یکی از فضلا که سابقه این کارها را دارد، با کمک حضرتعالی انجام شود.
□ کار لازم و ضروری دیگر، سر و سامان دادن (به تعبیر والدتان به انبوه کاغذها، نامهها، اسناد) است که راه عملی آن این است که این نوشتهها از شماره یک تا چند هزار چاپ شده و چاپ نشده به خط ایشان یا دیگری شمارهگذاری شود و در آلبومهایی قرار گیرد و نیز از سر و سامان دادن به عکسها که برخی بسیار ارزنده و نیز اعلامیههای دوران قبل از انقلاب نباید غفلت شود. و فکر نمیکنم سانسوری لازم باشد این مجموعه در کتابخانه قرار میگیرد و به عبارتی این اسناد از گزند حوادث محفوظ میماند و چون فعلا حوزه علمیه مرکز اسناد دارد نسخهای هم از آن مجموعه در اختیار آن مرکز قرار گیرد بسیار مناسب خواهد بود.
□ با سابقهای که در شرححالنویسی دارم، عرض میکنم بهترین یادنامه برای آن عزیز این است که دوران زندگانی ایشان به چند بخش تقسیم کنیم: (تا دوران طلبگی/ ورود به قم تا سال 1340/ از 40 تا 57 و حوادث آن/ دوران وزارت ارشاد و حضور در مصر و خدمات/ حضور در واتیکان و خدمات/ مسافرتها و سخنرانیها/ نشریات و مجلهها.../ دوستان و معاشران و همکاران/ و در نهایت چند سال اخیر که در قم بودند) و با این توجه کتابی در مثلا 20 فصل و هزار صفحه تهیه شود. در این باره اگر خودتان وقت کافی بگذارید و از همگان مثلا آقای مختاری و مؤسسه ایشان استفاده کنید کتابی در خور شأن مرحوم والد و خاندان ایشان خواهیم داشت.
قم ـ رضا استادی مرداد 1399