از دو سده گذشته که نقشه راه دول استعمارگر اروپایی بهمنظور تضعیف، تجزیه و سرانجام فروپاشی دولتهای اسلامی و به ذلت کشاندن مسلمانان و غارت ثروت و داراییهای آنان بهتدریج برای دولتمردان و علما و سپس عموم اقوام و ملتهای مسلمان آشکار گردید، نوعی همدلی و همدردی میان ملل و دول اسلامی و نفرت و انزجار نسبت به اروپاییان استعمارگر پدید آمد و آنها را به این نتیجه رساند که از اختلافات مذهبی که موجب بهرهبرداری فراوان استعمارگران گردیده، چشمپوشی نمایند و همه توان خود را صرف جلوگیری از مطامع آنها و کمکهای مادی و انسانی به یکدیگر نمایند.
گام نخستِ علمای مسلمان در این راه، رفع این اختلافات و کدورتها و آگاهسازی ملل مسلمان از اهداف استعمارگران بود. بدین ترتیب تلاش عمده علمای آگاه و دردمند مسلمان در قرن سیزدهم هجری، مصروف این امر گردید. سید جمالالدین اسدآبادی پرچمدار پیشگام این حرکت فکری - سیاسی بود و پس از وی نیز علما و متفکران برجسته روحانی و غیرروحانی، این راه ناهموار را با فراز و نشیب ادامه دادند. از جمله این افراد میتوان از بزرگانی چون شیخ هادی نجمآبادی، رهبران روحانی مشروطیت، حضرات: آخوند خراسانی، شیخ عبدالله مازندرانی، حاج میرزاحسین خلیلی تهرانی، حتی مرجع منتقد مشروطه: آقا سید محمدکاظم طباطبایی یزدی و نیز میرزا محمدتقی شیرزای، شیخالشریعه اصفهانی، شیخ مهدی خالصی، سید هبةالدین شهرستانی، شیخ عبدالکریم زنجانی، شیخ محمدحسین کاشفالغطاء، میرزا ابوعبدالله زنجانی، آیتالله کاشانی، آیتالله سیدمحسن حکیم، حاج میرزاخلیل کمرهای، آیتالله طالقانی، امام خمینی و سید محمدباقر صدر(رض) نام برد.
برخی از آنان که از مراجع بزرگ تقلید شیعه بودند، با صدور فتاوا و اعلامیههای روشنگرانهای که بهمناسبتهای مختلف، بهویژه در مواقعی که سرزمینهای اسلامی مورد هجوم دشمنان خارجی قرار میگرفت و یا هویت اسلامی مسلمانان به مخاطره میافتاد، عموم مسلمانان را نسبت به این خطرات هشیار میساختند و از آنان میخواستند تا با کمکهای مادی و اعلام حمایت سیاسی و تحت فشار گذاردن دولتهای خود، به کمک برادران مسلمان خویش بشتابند. در کنار این طیف از مراجع و علما، گروه وسیعتری از فضلا و روحانیون بودند که با ایراد سخنرانی در مساجد و محافل مذهبی و یا نگارش و ترجمه کتاب و مقالات در مجلات اسلامی، مردم ایران و دیگر مسلمانان را از خطرات اختلافات مذهبی و مکاید استعمارگران و صورتهای گوناگون استعمار آگاه میساختند.
این گروه که عموماً از روحانیون فاضل و آگاه و دردمند حوزههای علمیه ایران و عراق بودند، از دهه بیست شمسی بدینسو با استفاده از آزادی نسبی که در کشور پدید آمده بود، با قلم و بیان و حتی اقدامات عملی، در آن راه تلاشهای شایستهای به انجام رساندند که از جمله آنها میتوان به علمایی چون: استاد مطهری، امام موسی صدر، مصباح یزدی، شیخ مصطفی رهنما، علی دوانی، سیدمحمد خامنهای، سیدعلی خامنهای، علی حجتی کرمانی، مصطفی زمانی و سیدهادی خسروشاهی اشاره کرد.1
از میان گروه اخیر تا آنجا که نگارنده اطلاع دارد، هیچکدام از حیث طول مدت فعالیت و کارنامه فرهنگی، قابل مقایسه با مرحوم استاد خسروشاهی نیست. در این مقاله، بر آنم که در حد بضاعت و اطلاعات خود، ویژگیهای شخصیت سیاسی، اجتماعی و فرهنگی آنمرحوم را برشمرم.
1. استاد خسروشاهی از آغاز دوره جوانی و از اوائل دهه 30 شمسی بهسبب فضای خاص سیاسی و نهضت ملی و ضداستعماری که در جریان بود و نیز تعهد دینی و انقلابی و مسئولیت سیاسی و اجتماعی که در خود احساس میکرد، در محافل علمی و سیاسی مذهبی آن زمان حاضر میشد و برای اطلاع و تجربهاندوزی، با آنان به گفتوگو مینشست و از دانش و تجربه آنان بهرهمند میشد. این خصلت پسندیده، ملکه وی گردیده بود و در طول عمر پربرکت خویش همچنان ادامه داشت.
2. وی از اولین سالهای دهه 30 شمسی در مطبوعات دینی با نگارش مقالات سودمندی که عموماً مربوط به اخبار و گزارش تحولات سیاسی جهان اسلام و نقش استعمار در کشورهای اسلامی بود، قلمفرسایی میکرد و از اوائل دهه 40 شمسی با انتشار مجله دینی «مکتب اسلام» در قم، همان موضوع را در آن مجله تعقیب مینمود که به آن نشریه، کم و بیش رنگ و بوی سیاسی میداد و خوانندگان را با تازهترین تحولات جهان اسلام آشنا میساخت که نگارنده این سطور، در اواسط دهه 40 که در سنین نوجوانی بود، از علاقهمندان جدی مطالب ایشان بود.
تعلق خاطر استاد خسروشاهی به تحولات سیاسی و فرهنگی و فکری جهان اسلام، دغدغه اصلی او در سراسر دوران زندگیش بود و موضوع همه آثار وی اعم از تألیف یا ترجمه است؛ لذا وی برخلاف بسیاری از محققان و نویسندگان که در حوزههای متنوع و پراکنده به تألیف و تصنیف یا ترجمه میپردازند، وی از دایره موضوعی که از آغاز جوانی یرای خود انتخاب کرده بود، عدول نکرد و همه مطالعات، گفتوگوها، سفرها و دیدارهای خود با شخصیتهای گوناگون ایرانی و غیرایرانی را حول همان محور سامان میداد.
3. ثبت و ضبط اسناد و مدارک تاریخی و یادداشت خاطرات و گفتوگوهای استاد با شخصیتهایی که پیش از این اشاره گردید، از ویژگیهای ممتاز ایشان است. بخشی از آثار وی که شامل این اسناد و مدارک و گفتوگوهاست، از جمله بهترین و موثقترین آثار تاریخی و سیاسی بهشمار میرود و حاوی نکات و مطالب بکر و تازهای است که به جرأت میتوان گفت که در منابع دیگر بهندرت میتوان یافت. آنچه که بر اهمیت و اعتبار این آثار میافزاید، پایبندی و رعایت در امانت استاد خسروشاهی در نقل دیدهها و شنیدهها و ارائه اسناد و مدارک بدون حب و بغض شخصی است.
4. در اغلب کنگرهها، کنفرانسها، همایشهای دینی، سیاسی و تاریخی که در داخل و خارج از کشور برگزار میشد، استاد خسروشاهی با ارائه مقاله و یا ایراد سخنرانی شرکت مینمود و در ضمن، با بسیاری از شرکتکنندگان برجسته داخلی و خارجی از نزدیک آشنایی حاصل میکرد و با آنان به گفتوگوهای علمی و سیاسی میپرداخت؛ گرچه با بسیاری از این شخصیتها از گذشته نیز آشنایی داشت و از طریق مکاتبه و ارسال بستههای فرهنگی در ارتباط بود. این ارتباطات گسترده موجب شده بود تا ایشان علاوه بر پیگیری تحولات سیاسی و فکری در جهان اسلام، از طریق رسانهها، واقعیت آنها را بهواسطه علما و متفکران آن کشورها جویا شود؛ البته بخش قابل توجهی از دانستههای ایشان، خاطرات منحصربهفرد از این افراد یا گفتوگوها و مکاتبات شخصی با این قبیل افراد است که در هیچ کتاب و مجلهای نمیتوان یافت.
5. استاد خسروشاهی بهترین استفاده را از مأموریتهای اداری خود بهعمل میآورد. او بهدرستی دریافته بود که کلید شناخت تعامل فرهنگی با علما و فرهیختگان هر جامعه، آشنایی با زبان ملی آن کشور است؛ از اینرو وی علاوه بر تسلط به زبان عربی که زبان علمی و دینی، زبانهای ترکی اسلامبولی(استانبولی)، انگلیسی و ایتالیایی را (در مدت پنجسال مأموریت رایزنی فرهنگی در ایتالیا) نیز فراگرفت و در مدت پنجسال مأموریت در ایتالیا و سه سال در مصر، علاوه بر آشنایی با بسیاری از متفکران مسلمان و اسلامشناسان اروپایی، زمینه ترجمه صدها عنوان کتاب پیرامون اسلام، تشیع، انقلاب اسلامی و همچنین آثار متفکران برجسته متقدم و معاصر شیعه را به زبانهای عربی، انگلیسی، ایتالیایی و دیگر زبانهای اروپایی فراهم کرد که سبب آشنایی درست فرهیختگان آن جوامع با معارف اصیل اسلامی و شیعی و حقیقت انقلاب اسلامی و تصحیح کژفهمیهای اسلامشناسان و ایرانشناسان اروپایی گردیده است.
6. در میان متفکران و اصلاحگران مسلمانِ دو سده اخیر، استاد خسروشاهی به سید جمالالدین اسدآبادی علاقه ویژهای نشان میداد؛ از آنرو که وی را پرچمدار بیداری اسلامی و استعمارستیزی و اتحاد اسلام از طریق ایجاد جبهه نیرومندی از ملل و دول اسلامی در برابر سلطهطلبی استعمار غربی در جهان اسلام میدانست. علاوه بر آن، نبوغ، بینش سیاسی، مطالعات و آشنایی وسیع او از وضعیت سیاسی جوامع اسلامی و تلاش بیوقفه و پیگیر در زدودن خرافات در میان مسلمانان و ترغیب آنها به رفع اختلافات مذهبی، سبب گردیده بود که در حیاتِ او، شیفتگان و علاقهمندانی بر گِرد وی حلقه بزنند و راه و مکتبش را ادامه دهند.
سیدجمال نقش بسزایی در بیداری مسلمانان جهان ایفا کرد و همه متفکران مسلمان و مصلحان جهان اسلام که بعد از وی در جوامع اسلامی ظهور کردند، مستقیم و غیرمستقیم تحت تأثیر اندیشههای اصلاحگرانه وی بودند. استاد خسروشاهی نیز از آن جمله بود که علاوه بر تداوم راه وی در طول نزدیک به هفتاد سال از زندگی فکری و سیاسی خود، بیشترین تلاش را در انتشار اندیشههای سید جمالالدین اسدآبادی بهعمل آورد و بیش از ده کتاب از آثار و اسناد و مدارک انتشارنیافته درباره وی را منتشر کرد که بهجرأت میتوان گفت که تا کنون هیچکس همانند او چنان تلاش وسیع و مستمری نداشته است و لذا او بهحق شایستهترین صاحبنظر در تبیین و تفسیر اندیشههای سیاسی و اجتماعی سیدجمال بهشمار میرفت.
7. استاد خسروشاهی علاوه بر مأموریتهای اداری و فعالیتهای فرهنگی و تألیف و ترجمه، دست به انتشار هفتهنامه «بعثت» زد که حاوی اخبار و گزارشهایی از ایران و جهان اسلام و گفتوگو با متفکران مسلمان و رهبران و فعالان جنبشهای سیاسی اسلامی و همچنین مقالات ارزشمند سیاسی و تاریخی حول تحولات سیاسی جهان اسلام و افشای برنامهها و اقدامات دول استعمارگر غربی در گذشته و حالِ جهان اسلام بود. علاوه بر آن از اوائل دهه 1370، فصلنامه «فرهنگ و تاریخ معاصر» را انتشار داد که مجلهای وزین و پربار بود و مقالات ارزشمند و اسناد تاریخی انتشارنیافتهای داشت که بر غنای آن میافزود و 24 شماره از آن انتشار یافت. نکته قابل توجه آن است که این فعالیتهای فراوان و ارزشمند، بدون اتکا به حمایتها و کمکهای دولتی و با امکانات اندک شخصی صورت میگرفت.
استاد خسروشاهی، حلقهای از زنجیره سنت محققان و نویسندگان شیعی گذشته و معاصر بود که بهتنهایی و با اعتقاد راسخ به راه و رسم علمی خود و با اتکال به خداوند متعال، عمر شریفشان را در راه معرفی مکتب اهلبیت(ع) صرف کردند و مشکلات و موانع و کملطفی دوستان و خشم و غضب دشمنان، ایشان را از مسیری که انتخاب کرده بودند، لحظهای منحرف نکرد. شمار این افراد در حوصله این مقاله نیست؛ اما بهعنوان نمونه میتوان از علمای گذشته به شیخ مفید، شیخ طوسی و علامه مجلسی و از معاصران به شیخ آقابزرگ تهرانی و علامه امینی(رحهم) اشاره کرد.
8. سخن آخر اینکه استاد خسروشاهی عمیقاً به انقلاب اسلامی و ولایت فقیه و رهبری آن باور داشت؛ و همچنین نادیده گرفتن سهم و نقش مراجع و علما و شخصیتهای تأثیرگذار را بهدور از اخلاق اسلامی و انصاف علمی میدانست. مروری بر آثار آن مرحوم، گواه صادقی بر این گفته است.
گرچه انتظار میرفت که آن عالِم عامل و محقق و نویسنده متعهد، کارهای در دست انجام خود را به پایان برساند؛ اما دست تقدیر الهی به آن عالم فرزانه این فرصت را نداد. امید است که فرزند شایسته ایشان جناب آقای محمود خسروشاهی که الحمدلله خود، اهل فضل و کمال هستند، راه پدر را ادامه داده و آثار چاپنشده و دستنوشتههای ایشان را بهترتیبی که مورد نظر پدرشان بود، تنظیم و منتشر سازند.
از مسئولان فرهنگی بهویژه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، مدیریت حوزههای علمیه و نهاد مقام معظم رهبری در دانشگاهها، انتظار میرود که با خرید تیراژی از آثار ارزشمند آنمرحوم برای کتابخانههای عمومی، حوزوی و دانشگاهی، آنها را در دسترس پژوهشگران علاقهمند قرار دهند و از زحمات هفتادساله ایشان قدردانی نموده و فرزند خدومشان را در انتشار آثار پدر ترغیب نمایند. از خداوند متعال برای آنمرحوم مغفور علو درجات و برای فرزندشان آرزوی سلامتی و توفیقات روزافزون دارم.
....................
پینوشتها
1. البته تعداد این افراد قطعاً بیش از این موارد است که فقط بهعنوان نمونه ذکر شده است.