نویسنده : دکتر حسن فتحی
مترجم :استاد سید هادی خسروشاهی
شیخ محمد غزالی در كتاب دیگر خود « چگونه اسلام را درك كنیم» مینویسد:« عقاید متأسفانه از پیامدهای آشوبهایی كه خواست سیاست حكومتها بوده، جان سالم به در نبرده است، زیرا هوسهای برتری طلبی وانحصار جویی مطالبی در باورها وارد كرده كه از اصول آن نیست، بدین سان مسلمانان به دو بخش بزرگ شیعه وسنی تقسیم شدهاند، با اینكه هر دو گروه به خدای یكتا ایمان دارند ورسالت محمد(ص) را باور دارند ودر جمعآوری عناصر اعتقادی كه دین را كامل میگرداند وموجب نجات میگردد، هیچ یك بر دیگری برتری ندارد»، وی سپس در همان كتاب میگوید: « با اینكه من در بسیاری از احكام فقهی، خود با شیعیان اتفاق نظر ندارم، ولی هیچگاه نظر خودمرا به عنوان وحی منزل نمیدانم كه دیگری در صورت مخالفت با آن مرتكب گناه شود!موضع من در قبال پارهای از آرای فقهی رایج میان اهل سنت نیز همین است».
غزالی سپس میگوید: «سرانجام شكاف میان شیعه وسنی را به اصول اعتقادی ربطدادند! تا دین یكپارچه، دو پاره شود! تا آنجا كه هر یك در كمین دیگری نشسته است، تااو را از پای درآورد»!25
بیتردید هر كس با یك سخن، به این پراكندگی كمك كند جزو كسانی است كه آیهشریفه آنها را معرفی میكند: انّ الّذین فرّقوا دینهم وكانوا شیعا، لست منهم فی شیء انّماأمرهم الی الله ثمّ ینبّئهم بما كانوا یفعلون ... ( قرآن سوره انعام، آیه 159). والبته میدانیم كه در مورد هر بحثی، به سرعت وآسان میتوان دیگری را به كفر متهم نمود! وملزمكردن حریف به كفر ورزی، در نتیجه نظری كه وی در گرماگرم بحث ابراز مینماید، كارآسانی است...» وی سپس میافزاید: « وقتی وارد عرصه فقه تطبیقی میشویم واختلاف فقهی میان نظرات گوناگون یا صحیح دانستن یك حدیث وتضعیف حدیث دیگر را ازنزدیك لمس كنیم، میبینیم كه فاصله میان شیعه وسنی، همانند فاصله میان مذهب فقهیابو حنیفه ومذهب فقهی مالك یا شافعی است... ما اعتقاد داریم كه همگان در جستجوی حقیقت برابرند، هر چند روشها گوناگوناند».26
شیخ محمد غزالی در مصاحبه با یك نشریه اسلامی، در پاسخ به سئوالی پیراموننقش وی در جماعت تقریب، تصریح مینماید:
«... آری من جزو همكاران تقریب بین مذاهب اسلامی بودهام ودر جماعت دارالتقریب در قاهره، كاری خستگی ناپذیر ومداوم انجام دادهام وبا شیخ محمد تقی قمیوبا شیخ محمد جواد مغینه « رحمه الله» نیز دوستی داشتم و در بین علماء وبزرگان تشیع، دوستانی دارم، واقعا میخواهم جدایی یا شكاف تلخی كه میان مسلمانان رایج شده ازمیان برود، بویژه در روزهای بحرانی و سقوط كنونی آنان».27
دكتر صبحی صالح در كتاب « معالم الشریعه» میگوید: « در احادیث امامان شیعه نیز،آنان جز آنچه مطابق سنت پیامبر است روایت نكردهاند. وی سپس میافزاید: « سنت پیامبر نزد آنان جایگاهی والا دارد كه در میان منابع تشریع، در مرتبه دوم پس از كتاب خدا قرار دارد».28
دكتر عبدالكریم زیدان، یكی از برجسته ترین رجال اخوان المسلمین عراق، در كتاب خود میگوید: « دلایل فقهی در مذهب جعفری عبارتند از كتاب ( قرآن)، سنت ( پیامبر)، اجماع وعقل». وی سپس میگوید: « مذهب جعفری در ایران، عراق، هندوستان، پاكستان، لبنان، شام و دیگر كشورها وجود دارد، اختلافات میان فقه جعفری ومذاهب دیگر، بیشتر از اختلاف میان هر مذهب سنی با دیگری نیست، ولی مذهب جعفری درباره مسائل بسیار اندك كه راجع به آن سخن گفتهایم، راهی جداگانه رفته است كه شاید جایز بودن ازدواج متعه ـ یعنی ازدواج موقت ـ در مذهب جعفری و عدم جواز آن در مذاهب اهل سنت، مشهورترین آنها باشد».29
شیخ بزرگوار، امام محمد ابوزهره، در كتاب تاریخ مذاهب اسلامی میگوید:« بیتردید شیعه یك فرقه اسلامی است، البته اگر « سبائیه» كه علی را خدا دانستهاند ومانند آنها را كنار بگذاریم ـ وچنانكه معروف است، اثنی عشریه، سبائیه را كفر میدانند و ابن سبنا را موجودی موهوم و پنداری میشمارند ـ بیتردید تمام آنچه شیعه به آن قائل است، به یك نص قرآنی یا حدیث منسوب به پیامبر، مربوط میشود». وی سپس میگوید: « آنها به همسایگان سنی شان مهر میورزند و از آنها دوری نمیجویند».30
شیخ ابوزهره در كتاب ارزش دیگر خود درباره زندگی امام صادق(ع) میگوید: «مااگر به كتاب اصول برادران اثنیعشری خود رجوع كنیم، میبینیم كه آنها به كتاب وسنتوعقل واجماع تكیه میكنند». وسپس در همان كتاب ضمن بررسی مسئله امام میگوید:« اگر برادران ما ـ اثنی عشریه ـ امامت را امری اعتقادی میدانند وآن را از نظر تاریخی بهشكلی كه بیان كردهاند رده بندی میكنند، آنان در اصل توحید ورسالت محمدی با ماهمراهند وما مصرانه از آنان خواهش داریم كه عدم پذیرش این بخش از اعتقادات ازسوی ما را موجب نقصان ایمان یا موجب گناهكار بودن ما، نشمارند و سرانجام این سخن راستین را به زبان میآوریم كه دیگر اختلافی میان ما و برادران اثنیعشری مانمانده است، بجز آن اختلاف نظری ـ تاریخی كه در عمل جایگاهی ندارد وبیشتر بهاختلاف بر سر رویدادهای تاریخ مربوط است والبته به نظریه امامت از سوی مومنان ارج گذارده میشود واین اختلاف آسان است وبا اختلاف نظر مورخان در بیان رویدادها ونگرش به آنها، شباهت دارد واختلاف در اعتقاد نیست».31
در كتاب « اسلام بلا مذاهب»، دكتر مصطفی شكعه پژوهشگر مسلمان مینویسد:« امامیه اثنی عشری جمهور شیعیان هستند كه در میان ما زندگی میكنند و رابطة گذشت وتلاش در جهت تقریب بین مذاهب، آنها را به ما ( اهل سنت) پیوند میدهد، زیراجوهره دین یكی است ولب آن اصالت دارد و اجازه جدایی را نمیدهد». وی سپس راجع به این فرقه كه امروزه اكثریت جمعیت ایران را تشكیل میدهند وروش اعتدالیآنان، میگوید: « آنان از گفتارهایی كه بر زبان پارهای از فرقهها آمده است، بیزاری میجویند وآن را كفر و گمراهیمیشمارند».32
شیخ حسن ایوب در كتاب « تبسیط العقائد....» میگوید: « شیعه، قدیمی ترین فرقههای اسلامی است» و: « شیعیان به یك درجه نبودند، در بین آنها افراد عالی و معتدلوجود دارند، میانه روها به ترجیح علی (ع) بر سایر اصحاب بدون متهم كردن كسی به كفر یا فسق، بسنده كردهاند.»33
شیخ سعید حوی در كتاب « الاسلام» درباره تقسیم بندیهای اداری در « دار الاسلام» در دوران گسترش و سلطة آن، مینویسد: « واقعیت عملی این است كه جهان اسلام ازمذاهب فقهی تشكیل شده است. هر مذهب یا مذاهب اعتقادی در منطقهای غلبه دارد، و در برابر این واقعیت آیا اشكال شرعی وجود دارد كه مانع از توجه به این معانی درتقسیم بندیهای اداری میشود؟ منطقهای كه زبان و مذهب واحدی دارد، دارای ایالت میشود و منطقه شیعی نشین دارای ایالت باشد و منطقه دارای مذهب فقهی یكسان دارای ایالت دیگر؟ و هر ایالت حكمرانان خود را از همانجا انتخاب میكند و در عین حال تسلیم حكومت مركزی، یعنی خلیفه میشود.»34
شیخ محمد غزالی در كتاب دیگر خود « چگونه اسلام را درك كنیم» مینویسد:« عقاید متأسفانه از پیامدهای آشوبهایی كه خواست سیاست حكومتها بوده، جان سالم به در نبرده است، زیرا هوسهای برتری طلبی وانحصار جویی مطالبی در باورها وارد كرده كه از اصول آن نیست، بدین سان مسلمانان به دو بخش بزرگ شیعه وسنی تقسیم شدهاند، با اینكه هر دو گروه به خدای یكتا ایمان دارند ورسالت محمد(ص) را باور دارند ودر جمعآوری عناصر اعتقادی كه دین را كامل میگرداند وموجب نجات میگردد، هیچ یك بر دیگری برتری ندارد»، وی سپس در همان كتاب میگوید: « با اینكه من در بسیاری از احكام فقهی، خود با شیعیان اتفاق نظر ندارم، ولی هیچگاه نظر خودمرا به عنوان وحی منزل نمیدانم كه دیگری در صورت مخالفت با آن مرتكب گناه شود!موضع من در قبال پارهای از آرای فقهی رایج میان اهل سنت نیز همین است».
غزالی سپس میگوید: «سرانجام شكاف میان شیعه وسنی را به اصول اعتقادی ربطدادند! تا دین یكپارچه، دو پاره شود! تا آنجا كه هر یك در كمین دیگری نشسته است، تااو را از پای درآورد»!25
بیتردید هر كس با یك سخن، به این پراكندگی كمك كند جزو كسانی است كه آیهشریفه آنها را معرفی میكند: انّ الّذین فرّقوا دینهم وكانوا شیعا، لست منهم فی شیء انّماأمرهم الی الله ثمّ ینبّئهم بما كانوا یفعلون ... ( قرآن سوره انعام، آیه 159). والبته میدانیم كه در مورد هر بحثی، به سرعت وآسان میتوان دیگری را به كفر متهم نمود! وملزمكردن حریف به كفر ورزی، در نتیجه نظری كه وی در گرماگرم بحث ابراز مینماید، كارآسانی است...» وی سپس میافزاید: « وقتی وارد عرصه فقه تطبیقی میشویم واختلاف فقهی میان نظرات گوناگون یا صحیح دانستن یك حدیث وتضعیف حدیث دیگر را ازنزدیك لمس كنیم، میبینیم كه فاصله میان شیعه وسنی، همانند فاصله میان مذهب فقهیابو حنیفه ومذهب فقهی مالك یا شافعی است... ما اعتقاد داریم كه همگان در جستجوی حقیقت برابرند، هر چند روشها گوناگوناند».26
شیخ محمد غزالی در مصاحبه با یك نشریه اسلامی، در پاسخ به سئوالی پیراموننقش وی در جماعت تقریب، تصریح مینماید:
«... آری من جزو همكاران تقریب بین مذاهب اسلامی بودهام ودر جماعت دارالتقریب در قاهره، كاری خستگی ناپذیر ومداوم انجام دادهام وبا شیخ محمد تقی قمیوبا شیخ محمد جواد مغینه « رحمه الله» نیز دوستی داشتم و در بین علماء وبزرگان تشیع، دوستانی دارم، واقعا میخواهم جدایی یا شكاف تلخی كه میان مسلمانان رایج شده ازمیان برود، بویژه در روزهای بحرانی و سقوط كنونی آنان».27
دكتر صبحی صالح در كتاب « معالم الشریعه» میگوید: « در احادیث امامان شیعه نیز،آنان جز آنچه مطابق سنت پیامبر است روایت نكردهاند. وی سپس میافزاید: « سنت پیامبر نزد آنان جایگاهی والا دارد كه در میان منابع تشریع، در مرتبه دوم پس از كتاب خدا قرار دارد».28
دكتر عبدالكریم زیدان، یكی از برجسته ترین رجال اخوان المسلمین عراق، در كتاب خود میگوید: « دلایل فقهی در مذهب جعفری عبارتند از كتاب ( قرآن)، سنت ( پیامبر)، اجماع وعقل». وی سپس میگوید: « مذهب جعفری در ایران، عراق، هندوستان، پاكستان، لبنان، شام و دیگر كشورها وجود دارد، اختلافات میان فقه جعفری ومذاهب دیگر، بیشتر از اختلاف میان هر مذهب سنی با دیگری نیست، ولی مذهب جعفری درباره مسائل بسیار اندك كه راجع به آن سخن گفتهایم، راهی جداگانه رفته است كه شاید جایز بودن ازدواج متعه ـ یعنی ازدواج موقت ـ در مذهب جعفری و عدم جواز آن در مذاهب اهل سنت، مشهورترین آنها باشد».29
شیخ بزرگوار، امام محمد ابوزهره، در كتاب تاریخ مذاهب اسلامی میگوید:« بیتردید شیعه یك فرقه اسلامی است، البته اگر « سبائیه» كه علی را خدا دانستهاند ومانند آنها را كنار بگذاریم ـ وچنانكه معروف است، اثنی عشریه، سبائیه را كفر میدانند و ابن سبنا را موجودی موهوم و پنداری میشمارند ـ بیتردید تمام آنچه شیعه به آن قائل است، به یك نص قرآنی یا حدیث منسوب به پیامبر، مربوط میشود». وی سپس میگوید: « آنها به همسایگان سنی شان مهر میورزند و از آنها دوری نمیجویند».30
شیخ ابوزهره در كتاب ارزش دیگر خود درباره زندگی امام صادق(ع) میگوید: «مااگر به كتاب اصول برادران اثنیعشری خود رجوع كنیم، میبینیم كه آنها به كتاب وسنتوعقل واجماع تكیه میكنند». وسپس در همان كتاب ضمن بررسی مسئله امام میگوید:« اگر برادران ما ـ اثنی عشریه ـ امامت را امری اعتقادی میدانند وآن را از نظر تاریخی بهشكلی كه بیان كردهاند رده بندی میكنند، آنان در اصل توحید ورسالت محمدی با ماهمراهند وما مصرانه از آنان خواهش داریم كه عدم پذیرش این بخش از اعتقادات ازسوی ما را موجب نقصان ایمان یا موجب گناهكار بودن ما، نشمارند و سرانجام این سخن راستین را به زبان میآوریم كه دیگر اختلافی میان ما و برادران اثنیعشری مانمانده است، بجز آن اختلاف نظری ـ تاریخی كه در عمل جایگاهی ندارد وبیشتر بهاختلاف بر سر رویدادهای تاریخ مربوط است والبته به نظریه امامت از سوی مومنان ارج گذارده میشود واین اختلاف آسان است وبا اختلاف نظر مورخان در بیان رویدادها ونگرش به آنها، شباهت دارد واختلاف در اعتقاد نیست».31
در كتاب « اسلام بلا مذاهب»، دكتر مصطفی شكعه پژوهشگر مسلمان مینویسد:« امامیه اثنی عشری جمهور شیعیان هستند كه در میان ما زندگی میكنند و رابطة گذشت وتلاش در جهت تقریب بین مذاهب، آنها را به ما ( اهل سنت) پیوند میدهد، زیراجوهره دین یكی است ولب آن اصالت دارد و اجازه جدایی را نمیدهد». وی سپس راجع به این فرقه كه امروزه اكثریت جمعیت ایران را تشكیل میدهند وروش اعتدالیآنان، میگوید: « آنان از گفتارهایی كه بر زبان پارهای از فرقهها آمده است، بیزاری میجویند وآن را كفر و گمراهیمیشمارند».32
شیخ حسن ایوب در كتاب « تبسیط العقائد....» میگوید: « شیعه، قدیمی ترین فرقههای اسلامی است» و: « شیعیان به یك درجه نبودند، در بین آنها افراد عالی و معتدلوجود دارند، میانه روها به ترجیح علی (ع) بر سایر اصحاب بدون متهم كردن كسی به كفر یا فسق، بسنده كردهاند.»33
شیخ سعید حوی در كتاب « الاسلام» درباره تقسیم بندیهای اداری در « دار الاسلام» در دوران گسترش و سلطة آن، مینویسد: « واقعیت عملی این است كه جهان اسلام ازمذاهب فقهی تشكیل شده است. هر مذهب یا مذاهب اعتقادی در منطقهای غلبه دارد، و در برابر این واقعیت آیا اشكال شرعی وجود دارد كه مانع از توجه به این معانی درتقسیم بندیهای اداری میشود؟ منطقهای كه زبان و مذهب واحدی دارد، دارای ایالت میشود و منطقه شیعی نشین دارای ایالت باشد و منطقه دارای مذهب فقهی یكسان دارای ایالت دیگر؟ و هر ایالت حكمرانان خود را از همانجا انتخاب میكند و در عین حال تسلیم حكومت مركزی، یعنی خلیفه میشود.»34
این اعتراف روشنی است از شیخ سعید حوی مبنی بر اینكه تعدد مذاهب از جملهشیعه، بر اساس اسلامیت مردم و دینشان، خدشهای وارد نمیكند و شیعیان دردارالاسلام باید از خودشان امیری داشته باشند! استاد انور الجندی، اندیشمند مسلمان در كتاب « الاسلام و حركة التاریخ» میگوید: « تاریخ اسلام سرشار ازاختلافات وانتقادات فكری وكشمكش سیاسی میان سنی و شیعه بود. بیگانگان متجاوز، از دوران جنگهای صلیبی تا به امروز، كوشیدهاند به این اختلاف دامن زده و تاثیر آن را عمیق تر سازند تا جهان اسلام یكپارچه نشود. حركت غرب گرایی عامل دو دستگی میان شیعه وسنی و جدایی و دشمنی آنان بود. سنیها و شیعیان همگی متوجه این توطئهها شده وبرای كمتر كردن فاصله اختلاف، كوشیدهاند».
آیا اكنون معلوم میشود كه چه گروهی این فتنه حرام را بر میانگیزد و چه كسی ازآنسود میجوید؟ استاد جندی سپس به جدا سازی شیعیان از گزافه گویان ـ غلات ـدعوت مینماید: « حق است كه پژوهشگر در جداسازی میان شیعیان وغلات باید بیدار باشد، اینان همانهایی هستند كه خود امامان شیعه بر آنها تاختهاند و نسبت به دسائسآنها هشدار دادهاند.»35
دكتر عرفات عبدالحمید استاد فلسفه اسلامی دانشگاه بغداد هم در كتاب خود برهمین نكته تاكید دارد: « ازاین رو درج تعلیمات گزافه گویان و غلات زیر اصطلاح شیعیان، چیزی جز تحریف ننگ آور نیست و از همین جا بطلان احكام ظالمانهای كه بعضیها برضد شیعیان صادر كردهاند و تصویرهای غیر واقعی كه از آنان ترسیم نمودهاند، ازجمله سخنان گولدزویهر، وینبرگ، فردلندر، احمد امین و دیگران ـ درباره تشیع، نمایانمیگردد.»36
استاد سمیح عاطف زین، كه صاحب آثار اسلامی بسیاری است، كتابی تحت عنوان« المسلمون .. من هم ؟» ـ مسلمانان .. چه كسانی هستند؟ ـ نوشته و در آن به بررسیموضوع شیعه و سنی میپردازد و در ضمن آن میگوید:
« بر شما خواننده گرامی پنهان نمیكنم كه آنچه موجب تالیف این كتاب شده دودستگی كوركورانه موجود در جامعه امروزی ماست. بویژه دودستگی موجود میان مسلمان شیعه و مسلمان سنی كه میبایست به همراه ناآگاهی از میان ما رخت برمیبست، ولی متاسفانه هنوز پارهای از ریشههای آن دربین افراد بیمار وجود دارد، زیراكاشت آن از سوی گروهی كه بر اساس دودستگی و دسیسه بازی دشمنان این دین، برجهان اسلام حكومت راندند و سود جویانی كه زالووار با خون دیگران زندگی میگذراندند، بسیار دقیق و محكم بود و من ای برادر مسلمان شیعی! و ای برادر مسلمانسنی! مهمترین واقعیتهای اختلاف راكه هیچگاه اختلاف بر سر قرآن و سنت نبود، بلكهاختلاف بر سر درك قرآن و سنت بود، بازگو خواهم كرد.»37
استاد سمیح عاطف زین در پایان كتاب خود میگوید: « پس از اینكه مهمترین دلایلی كه این امت را از هم پاشید شناختیم، این كتاب را با این سخن به پایان میرسانیم كه ما بهعنوان افرادی مسلمان بویژه در این دوران، وظیفه داریم انحراف كسانی كه مذاهب اسلامی را وسیلهای برای گمراه سازی و افزایش شك و تردید قرار دادهاند، تصحیحكنیم و روحیه فرقه گرایی ناپسند را پاكسازی نمائیم و راه را به روی كسانی كه خصومت در دین را رواج میدهند ببندیم تا مسلمانان، چنانكه بودند، به صورت گروهی یكپارچه و یكدل و یكصدا در آیند نه گروههای متعدد و از هم گسیخته و متخاصم».38
استاد ابوالحسن ندوی از علمای معروف هند، آرزو میكند كه میان شیعه و سنینزدیكی ایجاد شود. وی به مدیر یك مجله اسلامی میگوید: « اگر این كار ـ تقریب ـ انجامشود، انقلابی بینظیر در تاریخ تجدید اندیشه اسلامی به وقوع خواهد پیوست.»39
استاد صابر طعیمه در كتاب خود میگوید: « حق است گفته شود كه در اصول كلّیمیان شیعه و سنی اختلافی وجود ندارد، آنان همگی بر سر توحید ـ و اصول ـ اتفاق نظردارند، اختلاف آنها در فروع است كه با اختلافات موجود در بین خود مذاهب سنی( شافعی و حنفی و...) همانندی دارد. آنان اصول دین را آنچنانكه در قرآن كریم و سنتآمده است، قبول دارند و به هر آنچه باید بدان ایمان داشت ـ و خروج از آن احكام ضرورتاً دین را باطل میسازد ـ ایمان دارند. در واقع شیعه وسنی دو مذهب از مذاهب اسلامند كه ازكتاب خدا و از سنت پیامبر الهام میگیرند».40
دكتر علی سامی نشار، استاد كرسی فلسفه اسلامی در دانشگاه اسكندریه وموءلفكتاب « شهداء الاسلام فی عهد النبوه» در كتاب دیگر خود میگوید:« اندیشههای فلسفیشیعه اثنی عشری جملگی اسلامی محض است، ولی اگر از این گروه از فرقههای شیعهصرف نظر كنیم، مسلكهای متعددی برای عناصر نفوذگر بیگانه در اندیشه اسلامی خواهیم یافت». دكتر نشار سپس میافزاید: « میتوانم بگویم كه اعتقادات اثنی عشریه عصرما تقریبا با اعتقادات پیشینیان اهل سنت تفاوتی ندارد و میلیونها نفر از تودههای اهل سنت به مذهب خلف اعتقاد دارند».41
دكتر محمد شریف رئیس كمیسیون احیای میراث فرهنگی اسلامی و مشاور وزارت اوقاف و امور دینی عراق، در مصاحبهای میگوید:« ایرانیها همانند ما مسلمانند و با پیوندهای دین و همسایگی، ما ارتباطی تاریخی با آنان داریم و باید روابط میان دو ملت عراق و ایران، بر اساس اخوت دینی و عرفهای بین المللی پی ریزی شود.»42
دانشمندان « علم اصول فقه» اعتقاد دارند كه « اجماع» اگر مجتهدان شیعه همگی درآن موافقت نكنند حاصل نمیشود، همچنانكه اجماع حاصل نمیشود اگر مجتهدان سنی جملگی در امری موافقت نكنند... استاد عبدالوهاب خلاف در كتاب «علم اصولالفقه» میگوید:« اجماع چهار ركن دارد كه از نظر شرعی تحقق نمییابد مگر با تحقق آن چهار ركن و دومین ركن، این است كه در حكم شرعی، درباره واقعهای، همه مجتهدانمسلمان در وقت وقوع آن توافق كنند، صرف نظر از كشور یا نژاد یا فرقه آنان. یعنی اگر درمورد حكم شرعی واقعهای، تنها مجتهدان حرمین یا تنها مجتهدان عراق یا مجتهدان حجاز یا مجتهدان اهل سنت، بدون مجتهدان شیعه، توافق نكنند، این اتفاق در مورد اجماع، شرعا صدق نمیكند، زیرا « اجماع» منعقد نمیشود مگر با توافق عمومی میان همه مجتهدان جهاناسلام در دوران حدوث واقعه. و البته نظریه غیر مجتهدان در این زمینه معتبر نیست.»43
پس اگر موافقت شیعیان برای دستیابی به اجماع مسلمانان لازم است، آیا آنان پس ازاین هم بمثابة كافرانی گمراه! میمانند كه به آتش جهنم دعوت میشوند؟!
استاد بزرگ احمد ابراهیم بك ـ استاد شلتوت و ابوزهره و خلاف ـ در كتاب « علماصول الفقه ...» خود در فصل تاریخ تشریع ـ قانونگذاری ـ میگوید: « شیعه امامیه مسلمانانی هستند كه به خدا، پیامبر و قرآن و هر آنچه محمد (ص) آورده است، ایمان دارند و مذهب آنان در سرزمین ایران حاكم است» و سپس میافزاید: « از میان شیعه امامیه در دورانهای قدیم و معاصر، فقهای بسیار بزرگ و علمای بسیاری در هر رشتهای بر خاستهاند. آنان ژرف اندیشاند و اطلاعات وسیعی دارند، تالیفات آنان به صدها هزارمیرسد و من بر بسیاری از آن آگاهی یافتهام» وی سپس در حاشیه همان صفحه میگوید: « در میان شیعیان غلاتی هم یافت میشوند كه با اعتقادات خود از حوزه اسلام بیرون رفتهاند، ولی آنها از سوی تودههای شیعه امامیه، مورد توجه نیستند.»44
دكتر علی عبدالواحد وافی رئیس دانشكده علوم تربیتی دانشگاه الازهر و عضومجمع جهانی جامعه شناسی در كتاب ارزشمند خود « بین الشیعه و اهل السنه»مینویسد: « در این بحث بدون تعصب، میان ما و آنان هر قدر از نظر ظاهر بزرگ به نظر میرسد در بالاترین وضعیت خود، از دایره اجتهاد مجاز خارج نمیشود».
وی راجع به هدف از نگارش كتاب خود میگوید: « هدف تقریب میان فرقههای اهل سنت و فرقههای جعفری است و بیان اینكه اختلاف میان آنان اختلافی اجتهادی است كه اسلام آن را جایز بلكه از آن استقبال نموده است و این درست نیست كه به قطع رابطه یا دوری دعوت كند».
در پایان كتاب، دكتر وافی میگوید: « در این بحث بدون تعصب و جانبداری خاصی وبرای جستجوی واقعیت از هیچ تلاشی دریغ نورزیدهایم و برای شیعیان هر آنچه باید صحیح شناخته شود صحه گذاردیم و بر هر آنچه صحیح نیست ایراد گرفتیم، ولی دربخش اخیر چیزی ندیدهایم كه آنان را از دایره اسلام خارج كند.»45
استاد محمد حسن اعظمی رئیس دانشكده زبان عربی كراچی در كتاب خودمینویسد: «شیعه امامیه اثنی عشریه شهادت میدهند كه : لااله الاالله و او واحد ویكتاست، نه میزاید و نه زائیده شده است و هیچ چیز چون او نیست و محمد (ص) پیامبر خداست كه از نزد او، حق را آورده است و بر صدق پیامبران گواهی داده است.آنها شناخت آن را با دلیل و برهان واجب میدانند و به تقلید بسنده نمیكنند و به همهپیامبران الهی و تمام آنچه از خداوند آوردهاند، ایمان دارند و میگویند كه علی و یازده فرزندان وی در خلافت بر هر كس دیگری برتری دارند و آنان بهترین خلق خدا پس ازپیامبر خدا(ص) هستند و فاطمه زهرا بانوی زنان دو جهان است. آنان اگر در این حرف برحق باشند جای بحث نیست وگرنه، گفتار آنان، نه موجب كفر میشود نه فسق.»46
وی سپس میگوید: «و اما شیعیان، آنان گر چه امامت امامان دوازده گانه خود راواجب میدانند، ولی انكار كننده امامان از نظر آنان، از اسلام خارج نیست و تمام احكامبر او جاری است، آنان به وجوب اخذ احكام دین از كتاب خود قائلاند... و همچنین هرآنچه از سنت پیامبر (ص) از طریق تواتر یا روایت افراد مورد اعتماد ثابت شده است ومذاهب امامان دوازده گانه یا سخنان مجتهدان مورد اعتماد و زنده، به فرض اینكه در آناشتباه كرده باشند، این امر موجب خروج آنان از اسلام نمیشود» وی سپس در همان صفحه میگوید: « آنان میگویند هر كس در وجود خداوند متعال و یكتایی او، یا نبوتپیامبر (ص) تردید روا بدارد، یا برای پیامبر در نبوت شریك قرار دهد، از دین اسلام خارج است و هر كس در مورد یكی از افراد اهل بیت یا دیگران غلّو بورزد و آنها را ازدرجه بندگی خدای متعال خارج بداند، یانبوت یا شركت در آن و یا چیزی از صفاتالهی را برای آنها اثبات نماید از دایره اسلام خارج است، شیعیان از همة غلات مفوضه وامثال آن، بیزاری میجویند».47
-------------------------------------------------------------------------------
1ـ مجله العالم، چاپ لندن شماره 58، مورخ مارس 1985، گفتگو با زینب الغزالی.
2ـ« سیكون فی امتی رجل یقال له ابوحنیفه. هو سراج امتی». « انه شر مولود ولد فی الاسلام وانهلو خرج علی هذه الامه بالسیف لكان اهون». «عالم قریش یملا طباق الارض علماً». « سیكون فیامتی رجل یقال له محمد بن ادریس أضرّ علی امتی من ابلیس»! 3
3ـ نگاه كنید به كتاب: «دفع شُبه من شَبّه وتَمرّد ونسب ذلك الی السید الجلیل، الامام احمد» تالیف امام تقی الدین ابوبكر المشقی، باب « افتاء علما المذاهب الاربعه بكفر ابن تیمیه» صفحه45. و در كتاب « برائه الاشعریین من عقائد المخالفین» ج1، ص 75 بحثی تحت عنوان « عقیده ابن تیمیه» دارد كه در آن عقاید وفتاوی وی كه با اجماع مسلمانان مخالف است، نقل شده است.
4ـ « الفتاوی الحدیثه» حافظ ابن حجر، صفحه 86.
5ـ الدّر رالكافیه، ج 1 صفحه 147.
6ـ « الاسلام وحركة التاریخ»، انور الجندی، صفحه 422.
7ـ « عائشه والسیاسة»، سعید الافغانی، چاپ دوم، صفحه 336.
8ـ ماهنامه « العربی»، چاپ كویت، مورخ مارس 1983م.
9ـ « منهاج السنة النبویة»، تالیف: ابن تیمیه، ج1، ص 167.
10ـ « ابن تیمیه»، تالیف شیخ محمد ابوزهره، چاپ قاهره، ص 170.
11ـ همان، فصل مربوط به فرقه اسماعیلیه.
12ـ منهاج السنه، ج1 ص13.
13ـ همان " " صص 16 و 17.
14ـ نگاه كنید به « تاریخ الجهمیه والمعتزله» تالیف شیخ قاسمی، چاپ دوم، ص33.
15ـ « الفرق بین الفرق»، شهرستانی، ص 21.
16ـ « السنّة المفتری علیها»، تالیف سالم البهنساوی، چاپ قاهره،ص57.
17ـ « الملهم الموهوب حسن البنا»، تالیف:شیخ عمر التلمسانی، مرشد عام اخوان، چاپ قاهره، ص78.
18ـ « لماذا اغتیل حسن البناء»، عبد المتعال جبر، چاپ قاهره، دار الاعتصام ص32.
19ـ همان.
20ـ « ذكریات لا مذكرات»، شیخ عمر التلمسانی، چاپ1، دارالاعتصام قاهره،(1985م) صص 249 و 250.
21ـ نگاه كنید به كتاب: « الاخوان المسلمون، كبری الحركات الاسلامیة الحدیثة»، تالیف دكتر اسحق موسیالحسینی، چاپ بیروت ( این كتاب توسط ما ترجمه شده واخیرا توسط موسسه اطلاعات مستقل چاپ شدهاست).
22ـ توضیح: شیح عبدالمجید الزندانی، هم اكنون رهبری حركت الاصلاح را در یمن بعهد دارد وهمچنان بهارشاد مردم مشغول است ودر سازمان حكومت كنونی یمن، نقش بارزی را داراست.( مترجم)
23ـ رجوع شود به كتاب « الوحده الاسلامیه» ـ مجموعه مقالات مجله « رساله الاسلام» چاپ قاهره، صص 20 و23.
24ـ « دفاع عن العقیده والشریعه ضد مطاعن المستشرقین» تالیف شیخ محمد الغزالی، چاپ قاهره، ص 256 و257.
25ـ « كیف نفهم الاسلام» شیخ محمد الغزالی، چاپ قاهره صص 142 و 143.
26ـ همان، ص 144.
27ـ ماهنامه « الطلیعه الاسلامیة»، شماره 26، مورخ مارس 1985م، چاپ لندن.
28ـ « معالم الشریعة الاسلامیة»، شهید دكتر صبحی الصالح، چاپ بیروت، ص 52.
29ـ « المدخل لدراسة الشریعة الاسلامیة»، دكتر عبدالكریم زیدان، چاپ بیروت، صص 176 و 178.
30ـ « تاریخ المذاهب الاسلامیة»، تالیف: شیخ محمد ابوزهره، چاپ قاهره صص 39 و 52.
31ـ « الامام الصادق حیاته وعصره وفقهه»، تالیف محمد ابو زهره، چاپ قاهره صص 214 و 284.
32ـ « اسلام بلا مذاهب»، تالیف دكتر مصطفی الشكعه، چاپ بیروت، صص 183 و 187.
33ـ « تبسیط العقاید الاسلامیه»، تالیف شیخ حسن ایوب، چاپ قاهره، ص 300 .
34ـ « الاسلام» تالیف شیخ سعید حوی، ج 2، ص 165.
35ـ « الاسلام و حركة التاریخ»، تالیف استاد انور الجندی، چاپ قاهره، صص 420 و 421.
36ـ « دراسات فی الفرق و العقائد الاسلامیه»، تالیف دكتر عرفات عبدالحمید چاپ بغداد، ص32.
37ـ ( المسلمون ....من هم؟) تالیف عاطف الزین، چاپ بیروت، ص9.
38ـ همان، صص 98 و 99.
39ـ ماهنامه ( الاعتصام)، چاپ قاهره، مورخ محرم 1398 ه ، گفتگو با استاد ابوالحسن الندوی.
40ـ «تحدیات امام العروبه و الاسلام»، تالیف صابر طعیمه، چاپ بیروت، ج 2 صص 13 و 20 .
41ـ همان.
42ـ روزنامه «الاسرا» چاپ قاهره، شماره مورخ جمعه 5/4/1985م.
43ـ « علم الاصول الفقه»، تالیف عبدالوهاب خلاف، چاپ چهاردهم، ص46.
44ـ « علم الاصول الفقه ویلیه تاریخ التشریح الاسلامی»، تالیف استاد احمد ابراهیم بیك، چاپ دار الانصار،قاهره، صص 21 و22.
45ـ « بین الشیعه و اهل السنه»، دكتر علی عبد الواحد وافی، چاپ قاهره، صص 4 و 5 و 80.
46ـ « الحقائق الخفیه عن الشیعه الفاطمیه و الاثنی و عشریه»، تالیف استاد محمد حسن الاعظمی، چاپ پاكستان، ص 103.
47ـ همان، ص 204.