3ـ مفتی فلسطین یک توطئه گر؟
به دنبال توطئه مشترک امپریالیسم به اضافه صهیونیسم و تسلّط یهودیان صادر شده از آمریکا، اروپا و به ویژه روسیه شوروی، به سرزمین فلسطین، و کمک همهجانبه امپریالیستهای غربی و شرقی برای تثبیت موقعیت آنها در فلسطین اشغالی، سرانجام در سال 1948م، قسمت غربی شهر «بیتالمقدس» به دست صهیونیستها افتاد و در سال 1953، اسرائیل وزارت امور خارجه خود را به قدس منتقل ساخت. این امر، به ظاهر موجب واکنش حکومتهای عربی و از جمله «اردن» گردید، ولی توطئه و همکاری ارتجاع عرب با امپریالیسم و صهیونیسم، عمیقتر از آن بود که گوشهای از سند رسوایی آن زودتر از سی سال، منتشر گردد.
اسناد سرّی وزارت خارجه انگلیس نشان میدهد که «ارچی روس» از لندن به «جفری ورلونگ» سفیر انگلیس در عمان مینویسد: «نامه شما و یادداشت ژنرال کلوب ـ گلوب پاشا ـ در مورد نگرانی از بینالمللی شدن قدس و احتمال عکسالعمل اعراب، دریافت شد. این نگرانی به دلایلی موردی ندارد... از نقطهنظر ما، اداره بینالمللی اماکن مقدسه در بیتالمقدس، یک عامل تعیینکننده در جنگ را مرتفع خواهد ساخت و مشکل آینده ما در انتقال وزارت خارجه اسرائیل به قدس را هم برطرف خواهد نمود»؟!
پس توطئه بینالمللی کردن قدس هم سابقهای به قدمت توطئه تسلّط صهیونیسم بر فلسطین دارد و مورد حمایت بریتانیا نیز هست. و دلیلی هم بر نگرانی از عکسالعمل اعراب! وجود ندارد؛ زیرا که وزارت خارجه انگلیس خود رهبران اعراب را بهتر از جناب سفیر میشناسد و اصولاً طبیعی است که وقتی ارتجاع عرب در لجنزار خیانت غوطهور شود و همه چیز خود را در اختیار غرب بگذارد، دیگر نه تنها ترس و نگرانی موردی نخواهد داشت، بلکه اداره بینالمللی قدس هم بسیاری از مشکلات و خطرات را برطرف خواهد ساخت!
ولی به نظر من آقای «ارچی روس» از میزان خیانت ارتجاع عرب آگاهی کامل نداشت و نمیدانست که سی سال بعد، همزمان با انتشار اسناد سرّی او، نه تنها در پناه خیانت اعراب، قسمت دیگر قدس هم به اسرائیل مُلحق خواهد شد، بلکه اسرائیل به طور رسمی قدس را پایتخت خود خواهد نامید و عرب مزدوری به نام «سادات» در همین شهر مقدس با تروریستی به نام «بگین» قرارداد صلح و آشتی و همکاری خواهد بست و دیگر اعراب هم در کنفرانس فاس به آن خواهند پیوست تا انتقال سفارتهای شرق و غرب به بیتالمقدس آسانتر شود و «مشکل» در پایان برطرف گردد!
* * *
... اسناد دیگر وزارت امور خارجه انگلیس نشان میدهد که «شقیری» قبل از «یاسر عرفات» به فکر مذاکره با اسرائیل بوده تا راه صلح را بیابند و حتی شقیری، بینالمللی شدن قدس را هم میپذیرد؟!...
ولی چون هم اکنون شقیریهای بدتری در سطح به اصطلاح رهبری فلسطینیها وجود دارند، دیگر لزومی ندارد که ما مذاکرات شقیری با سفیر انگلیس را در اینجا مطرح کنیم! به امید آنکه خود فلسطینیها در تحلیل تاریخ خیانت رهبران خود، به این اسناد هم مراجعه کنند.
* * *
اسناد وزارت خارجه انگلیس در رابطه با فلسطین، باز نشان میدهد که «چرچیل»، نخستوزیر وقت انگلیس، همکاری کامل با صهیونیسم داشت و لذا به مردم فلسطین به شدت کینه میورزید و حتی خواهان پایان دادن به حرکتی به نام «مقاومت فلسطین» بود و از همینجا است که بریتانیا حاضر نیست که وجود حاج امین الحسینی ـ مفتی قدس ـ را در منطقه تحمل کند و خواستار تبعید او میگردد.
گزارش سرّی شماره 10033/5/53 از سفیر انگلیس در اردن چگونگی امر را نشان میدهد: «با توجه به نامه شماره 1012 مورخ 2 دسامبر درباره مفتی سابق قدس، یادآور میشویم که نخستوزیر اردن به من اطلاع داد که او در ملاقات اخیرش در دمشق با ادیب شیشکلی، درباره این توطئهگر که اکنون در دمشق به سر میبرد، گفتوگو کرده و به طور صریح از او خواسته است که مفتی از سوریه بیرون رانده شود؛ چون اقامت او در این نزدیکی، خطری برای شاهنشاهی اردن تلقی میشود و احساسات مردم را بر ضدّ انگلیسیهای مقیم کرانه غربی اردن، تحریک میکند و دولت اردن نمیتواند آن را تحمل کند. نخستوزیر اردن مدّعی شد که شیشکلی با او ابراز همدردی کرده است.»
ملاحظه میکنید که مفتی فلسطین از دیدگاه سفیر انگلیس «یک توطئهگر» است و وجود او در منطقه هم، از دیدگاه شاهنشاهی اردن، خطری برای اعلیحضرت و انگلیسیهای مقیم کرانه غربی است؟!... آیا به نظر شما رابطهای ارگانیک و تنگاتنگ بین این دو موضوع وجود ندارد؟ متأسفانه کلیه گزارشهای مربوط به مفتی فلسطین ـ مرحوم حاج امین الحسینی ـ در ضمن اسناد سرّی سال 1953 در اختیار مراجعین قرار داده نشده و بررسی «نامههای پیوستی» در پروندههای موجود نشان میدهد که «اصل گزارش سرّی» موجود نیست. در نامه پیوستی سفیر انگلیس در بیروت به «آنتونی ایدن» چنین میخوانیم:
«عطف به گزارش سری شماره 17818 مورخ 16 دسامبر 53 به مستر والا، در مورد مفتی سابق قدس، به اطلاع میرسد که من امروز اعتراض شفاهی شدید خود را به وزیر امور خارجه لبنان و سپس به شخص نخستوزیر ابلاغ کردم. من نسبت به آنچه که در روزنامه «النضال» مورخ 22 دسامبر از قول مفتی سابق قدس، حاج امین الحسینی نقل شده، به شدّت اعتراض کردم. مفتی سابق گفته است: «جنگ سال 1948 پایان دردناکی داشت و آنهایی که نقشه آن را کشیدند و فرماندهی و تبلیغات آن را هم به عهده گرفتند، انگلیسیها بودند.» من خواستار تعقیب رسمی روزنامه شدم و در ضمن از نخستوزیر به طور مؤکّد خواستم که اگر مفتی بخواهد در اینجا بماند و یا مجدداً برگردد، باید از هر گونه فعالیت سیاسی منع شود. نخستوزیر به من گفت که در مورد نظارت بر روزنامه النضال، دستور لازم را به وزیر اطلاعات خواهد داد. و در مورد مفتی سابق قدس هم گفت: باید به شما بگویم ما شاهد اقامت طولانی او در اینجا نخواهیم بود و اگر حکومت ما ادامه یابد، من به شما اطمینان میدهم که مفتی تحت نظر خواهد ماند...»!
صفحهای دیگر از گزارش سرّی انگلیس
آری، مفتی قدس چون همکار کاشانی و مخالف با سلطة امپریالیسم و صهیونیسم بر فلسطین است، وجود او، هم برای شاهنشاهی اردن خطرناک میشود و هم برای انگلیس. و اگر در منطقه بماند، باید از فعالیت سیاسی منع شود تا «رجال سیاسی» اردن مانند شاه حسین، به حلّ و فصل امور بپردازند و قسمت دیگر قدس را هم تحویل اسرائیل بدهند.
و جالب است که نخستوزیر لبنان، به همراه دیگر نوکران وابسته، به اطلاع میرساند که «اگر اربابان اجازه دهند او چند صباح دیگری بر سر کار باشد و طبعاً مفتی قدس تحت نظر خواهد ماند.» این نوع وابستگی و مزدوری، تنها عامل بقای مزدورانی از قُماش جناب نخستوزیر است... و البته بر بریتانیا بود که سلامتی و حکومت چنین نوکرانی را تضمین کند، همانطور که بقای شاه حسین را تضمین کرده بود! ولی با پیدایش نسل انقلابی مسلمان، آیا بریتانیای کبیر سابق و فرانسه مهد آزادی! اسبق و دیگر ابرقدرتهای پوشالی که با یک اقدام «استشهادی» یک جوان مسلمان، کلّ تشکیلات آنها با دهها مزدور جنگی، به هوا میپَرَد!، هنوز میخواهند با مردم ما، با لحن دوران بردهداری قرون وسطی سخن بگویند؟!
به نظر ما، این احمقانهترین روش سیاسی است که غرب امروز آن را دنبال میکند... و بیتردید مسئولیت پیامدهای آن را هم، در کوتاهمدت و درازمدت، خود به عهده خواهد داشت!...