( 0. 0 )

با تلاش نمایندگان جمهوری اسلامی ایران و افغانستان در یونسكو، بزرگداشت یكصد و پنجاهمین سالگرد «حیات فعال»، سید‌جمال‌الدین حسینی اسد‌آبادی (معروف به افغانی) در فهرست هزاره مشاهیر علم و ادب و رویدادهای فرهنگی - علمی جهان، برای سال 2008 میلادی به ثبت رسید.
نویسنده: استاد سید هادی خسروشاهی

به مناسبت برگزاری همایش بین‌المللی بررسی زندگی و آثار و اندیشه‌های سید جمال‌الدین حسینی اسدآبادی

اشاره: با تلاش نمایندگان جمهوری اسلامی ایران و افغانستان در یونسكو، بزرگداشت یكصد و پنجاهمین سالگرد «حیات فعال»، سید‌جمال‌الدین حسینی اسد‌آبادی (معروف به افغانی) در فهرست هزاره مشاهیر علم و ادب و رویدادهای فرهنگی - علمی جهان، برای سال 2008 میلادی به ثبت رسید.به همین مناسبت سمینارها و همایش‌های متعددی در بعضی از كشورها، از جمله ایران و افغانستان، با شركت دهها نفر از شخصیت‌ها و مشاهیر علم و ادب و فرهنگ و تاریخ برگزار گردید.
در ایران، دانشگاه بین‌المللی امام خمینی(ره) در «قزوین» میزبان این همایش بین‌المللی بود كه با همكاری بعضی از نهادهای علمی - فرهنگی كشور از جمله: وزارت علوم و تحقیقات، مجمع جهانی تقریب بین‌مذاهب اسلامی، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، سازمان ملی یونسكو در تهران، دانشگاه بوعلی سینا همدان و... به مدت دو روز برگزار گردید.

در این همایش بین‌المللی، علاوه بر دهها نفر از مشاهیر و شخصیت‌های علمی --- فرهنگی ایران، نمایندگانی نیز از كشورهای: هند، افغانستان، پاكستان، مالزی، انگلستان، تركیه، اندونزی، فرانسه، آلمان و روسیه دعوت شده بودند كه گروهی از آنها در این همایش شركت نمودند و بعضی دیگر مقاله خود را به همایش ارسال كردند.متاسفانه برخلاف انتظار، در رسانه‌های جمعی ایران - مطبوعات و تلویزیون سراسری - این همایش انعكاس مطلوبی نداشت و در واقع حق مطلب را ادا نكردند. در صورتی كه بسیار بجا بود كه رسانه‌های جمعی، با اعزام خبرنگار و گزارشگر، این همایش بین‌المللی را مانند افغانستان، تحت پوشش خبری قرار می‌دادند.

در روز افتتاح كنفرانس كه با حضور آقای دكتر طاهائی (استاندار قزوین)، آقای دكتر حسن غفوری‌فرد (رئیس دانشگاه بین‌المللی امام خمینی(ره)، نماینده یونسكو در ایران، سفیر ایران در یونسكو و جمعی از اساتید محترم دانشگاهها و حوزه‌ها و انبوهی از دانشجویان دختر و پسر دانشگاه برگزار گردید، حجت‌الاسلام والمسلمین ‌سید هادی خسروشاهی كه مجموعه آثار سیدجمال الدین را در قم و سپس در قاهره در نه جلد و سه هزار و پانصد صفحه منتشر كرده و خود نیز دارای آثار بسیاری در این زمینه هست، پس از مراسم افتتاحیه و سخنان مسئولان، به ایراد سخنرانی پرداخت كه متن اصلاح شده آن هم اینك در اختیار علاقه‌مندان قرار می‌گیرد. به امید آنكه مجموعه كامل همه مقالات ارائه شده از سوی دانشگاه و دبیرخانه همایش چاپ شود و در اختیار عموم قرار گیرد.

***

سخن درباره اندیشه‌ها و آثار فكری سید جمال‌الدین حسینی اسدآبادی، معروف به افغانی، و نقش آن در بیداری ملل مشرق زمین، بی‌تردید در یك سخنرانی، با مدت زمان محدود، نه مقدور است و نه معقول! و به همین دلیل در این مختصر، فقط به عناوین و محورهای مورد نظر و سپس فهرست آثار مكتوب وی كه تاكنون به دست آمده است ، اشاره می‌شود. البته اساتید محترم به خوبی می‌دانند كه تاریخ‌نویسان پیشین و معاصر و همه پژوهشگران عرصه مسائل سیاسی - اجتماعی، حتی آنهایی كه با اندیشه و روش و مبارزه سید موافق نیستند، تصدیق می‌كنند كه او طلیعه‌دار بیدارسازی مردم مشرق زمین و پیشتاز نهضت‌های اسلامی در سرزمینهای مسلمان‌نشین و پرچمدار جنبش‌های ملی - ضد استعماری كشورهای عربی و اسلامی بود و در واقع بنیان‌گذار و آموزگار نخستین حركتهای اصلاحی و اسلامی یك قرن ونیم گذشته، سید‌جمال‌الدین حسینی بود.

سید جمال‌الدین، پس از كسب آموزه‌های لازم در زمینه‌های علوم اسلامی، در حوزه‌های دینی ایران و عراق، و كسب معرفت علمی و معنوی و آگاهیهای مورد نیاز یك مصلح اجتماعی و یك فعال سیاسی، به تحقیق و بررسی پرداخت و برای پیشبرد اهداف خود، به كشورهای مختلف شرق و غرب سفر كرد و به تماس و دیدار و مكاتبه با بسیاری از شخصیت‌های علمی و سیاسی برجسته و تاثیرگذار در عصر خود، اعم از مسلمان و غیرمسلمان، پرداخت و در این راستا، توانست از علل و عوامل اصلی پیشرفت و ترقی جوامع غربی و در مقابل، انحطاط و عقب‌ماندگی ملل مشرق زمین و مسلمان شناخت عینی و واقعی به دست آورد و آنگاه، در مراحل زمانی و مكانی مختلف، به ارزیابی و جمع‌بندی تجربه‌ها و آگاهیهای به دست آمده، بپردازد و به همین دلیل، علل و عوامل عقب‌ماندگی مسلمانان و شكست مشرقیان در برابر هجمه استعمارگران را به مثابه یك بیماری فراگیر و مهلك، مورد توجه قرار داد و پس از آن، به بررسی راه‌های درمان و اصلاح پرداخت.

سیدجمال‌الدین به شهادت آثار به جای مانده از وی، برای موفقیت در پیشبرد اهداف و نشر اندیشه‌های خود از هر وسیله مشروع و منطقی موجود استفاده نمود: بیان و قلم، خطابه و كتاب، تاسیس نهادهای مردمی، بنیادهای نیكوكاری، نشر مجله و روزنامه، نوشتن مقالات علمی و سیاسی و نامه‌های سرگشاده و بیانیه‌ها و افشاگریهای سیاسی با امضاهای متعدد:< السید، الحسینی، الافغانی، الاستامبولی، الرومی، السعدآبادی، الطوسی> و گاهی با رمز و استعاره مانند: <كهف> و <قسط> كه با محاسبه حروف ابجدی همان نام سید است و همچنین انجام مصاحبه‌های گوناگون با جراید و مطبوعات بلاد اسلامی و كشورهای غربی، و مكاتبه یا ملاقات و گفتگو با رجال سیاسی و شخصیت‌ها و مراجع مذهبی، و حتی تاسیس سازمانهای سیاسی مانند: حزب الوطنی در مصر و جمعیهالعروه‌`الوثقی در فرانسه - كه نشریه «العروه‌`الوثقی» ارگان آن بود - از جمله اقدامات تاثیرگذار و آگاهی بخش و بیدار‌كننده سید، در زمان اقامت در هر كشوری بود.

البته پرداختن به توضیح و تفصیل درباره هر یك از این امور نیازمند فرصت دیگری است. در اینجا فقط می‌توان برای نمونه اشاره كرد كه سید در مصر، <حزب الوطنی> را تاسیس می‌كند و اقدامات بشردوستانه بسیاری را با همكاری اعضای مصری حزب، در جهت خدمت به مردم محروم مصر انجام می‌دهد و در همان زمان به ملاقات با رجال و شخصیت‌های اجتماعی - سیاسی مصر می‌رود و البته این اقدامات باعث نمی‌شود كه علمای الازهر را فراموش كند. و به همین دلیل سید با روشن‌اندیشان الازهر به بحث و گفتگو می‌پردازد، به طلاب الازهر درس فلسفه و كلام و هیئت و... می‌دهد و شاگردانی چون شیخ محمد عبده را - كه بعدها مفتی دیار مصر گردید - تربیت می‌كند؛ ولی متاسفانه به همین علت هم با صلاحدید و توصیه سفارت انگلیس، سید به عنوان «یك عنصر نامطلوب و ماجراجویی آشوب طلب كه عده‌ای از اوباش را دور خود جمع كرده بود»(!)، توسط خدیوی مصر، از مصر اخراج می‌گردد.

سید وقتی به هند می‌رسد، با پدیده نشر اندیشه‌های سكولاریستی، با حمایت و پشتیبانی همه جانبه استعمارگران انگلیسی روبرو می‌شود. در اینجاست كه او به مثابه فرهنگبانی بیدار و هوشیار همزمان با فعالیت سیاسی، به پاسداری از اندیشه‌های اصیل و راستین اسلامی می‌پردازد و در همین رابطه رساله معروف <نیچریه یا ناتورالیسم> را تالیف و منتشر می‌سازد كه در تمام نقاط شبه‌قاره هند، با استقبال عموم روبرو می‌گردد. همزمان، سید به نوشتن و نشر مقالاتی به زبان فارسی، در جراید فارسی‌زبان هند، اقدام می‌كند؛ اما از هند نیز به دستور استعمارگران انگلیسی حاكم، اخراج و رانده می‌شود كه اسناد وزارت خارجه انگلیس چگونگی این امر را به خوبی نشان می‌دهد.

سید به ایران كه می‌رسد، نخست به سراغ ناصرالدین شاه می‌رود و از او <دو گوش شنوا> برای شنیدن حرف حق می‌طلبد! و سپس مساله <قانون‌گرایی> و اجرای قانون را به جای خود كامگی مطرح می‌سازد كه شاه را، طبق معمول، خوش نمی‌آید! و سید باز با تبعید و اخراج محترمانه از موطن خود روبرو می‌گردد؛ اما مبارزه ادامه می‌یابد و پس از سفر مجدد به ایران، چون از اصلاح ناصرالدین شاه ناامید می‌گردد، از حكومت ضد مردمی او به شدت انتقاد می‌كند كه این بار در حرم حضرت عبدالعظیم (ع) دستگیر و با وضع بسیار شدید و سختی از ایران اخراج می‌شود، و سید در عراق - كه به آنجا تبعید شده بود - از میرزای شیرازی خواستار مبارزه منفی در برابر سیاستهای انگلیس می‌گردد و از او می‌خواهد كه با <تحریم تنباكو> توان اقتصادی انگلیس را در ایران تضعیف كند و سپس خواستار خلع ناصرالدین شاه از سلطنت می‌گردد... و البته همه می‌دانیم كه سید در افشای توطئه استعمار انگلیس و ایادی داخلی آن در ایران، نقش اساسی داشت و همین افشاگریها و نامه‌های سرگشاده بود كه سرانجام به صدور فتوای میرزای شیرازی در تحریم تنباكو و الغای قرارداد استعماری رژی، منجر می‌گردد. نامه‌ها و اسناد به جای مانده از آن دوران، به خوبی نقش پایه‌ای سید را در این مبارزه و پیروزی آن نشان می‌دهد.

سید در افغانستان كه آنجا را نیز وطن خود می‌دانست، به دیدار امیران حاكم می‌رود و برای مبارزه و طرد استعمار انگلیس از آن دیار، به حاكمان و امیران افغان مشورت می‌دهد و حتی به نوشته بعضی‌ها، در این مرحله و برای تحقق هدف، خود در عملیات مسلحانه علیه نیروهای اشغالگر شركت‌ می‌كند؛ اما این بار نیز با انزوا و به گوشه‌ رانده شدن و سپس طرد از افغانستان مواجه می‌شود؛ ولی باز به مبارزه ادامه می‌دهد و در دربار خلافت عثمانی نفوذ می‌كند و طرح خاص خود را برای نجات ملل مسلمان و پیشرفت و ترقی آنان، از طریق برنامه وحدت مسلمانان و تقریب بین مذاهب اسلامی، با سلطان عبدالحمید در میان می‌گذارد و پس از موافقت وی، دهها نامه به علمای بزرگ شیعه و سنی، در ایران و عراق و مصر و افغان و هند و... می‌فرستد و آنها را به وحدت دعوت می‌كند. اما ارتجاع جیره‌خوار كه در كنار خلیفه عثمانی بود، از برچیده شدن دكان عوام‌فریبی و از بین رفتن منافع شخصی خود، كه از ایجاد اختلاف بین مسلمانان شیعه و سنی به دست می‌آمد، نگران می‌شود؛ بنابراین با نیرنگ و دسیسه، سلطان را به ضد او تحریك می‌كند و سلطان وظیفه استعمار انگلیس را به عهده می‌گیرد و سید از استامبول نیز اخراج و تبعید می‌گردد.

سید این بار با استفاده از فضای سیاسی فرانسه، به نشر مجله <العروه`‌الوثقی> با همكاری شاگردش، شیخ محمد عبده، می‌پردازد كه این مجله، بخشی از فعالیتها و اقدامات سید در فرانسه را نشان می‌دهد؛ و متاسفانه به علت مكتوم ماندن اسناد آن دوران در آرشیو دولت فرانسه، حقایق بسیاری همچنان ناگفته مانده است!

سید پس از تبعید به لندن، مبارزه را از آنجا علیه ناصرالدین شاه و دولتهای وابسته آغاز می‌كند و مجله <ضیاءالخافقین> را منتشر می‌سازد كه به علت واكنش مقامات انگلیس، مجله تعطیل و سید طبق دعوت و درخواست مقامات عثمانی، برای ادامه گفتگو با سلطان عبدالحمید در احیای اندیشه وحدت طلبانه به استانبول باز می‌گردد. همزمانی پذیرش این دعوت با ترور ناصرالدین شاه در تهران - به دست یكی از مریدان سید - سلطان عبدالحمید و دیگر درباریان عثمانی را نگران می‌كند و از طرفی هم دولت ایران، به عنوان اینكه سید یك تبعه ایرانی است و قاتل شاه را تحریك نموده است، خواستار دستگیری و تحویل او به ایران می‌گردد؛ ولی سلطان عبدالحمید ترجیح می‌دهد سید را در «یلدیز سرایی» - یكی از خانه‌های خلیفه - زیرنظر قرار ‌دهد. بدین ترتیب سید نخست محصور و سپس ممنوع‌الملاقات می‌گردد و سرانجام هم پس از بیماری دندان یا مسمومیت ناشی از تزریق طبیب ویژه شاه عثمانی، به شهادت می‌رسد و در «شیخ لرمزارلقی» استانبول، به خاك سپرده می‌شود.

 

اهداف سید
این اشاره‌ای است فهرست‌وار به زندگی و مبارزه سیدجمال‌الدین. متاسفانه در اینجا پرداختن به این نكته اصلی كه بیان اهداف سید از این مبارزه آشتی‌ناپذیر بود، به علت محدودیت زمانی، مقدور نخواهد بود، اما باز اشاره فهرست گونه به این اهداف، پس از بررسی آثار به جای مانده از سید، بی‌مناسبت نخواهد بود.تشخیص بیماریهای اجتماعی و عقب‌ماندگی مسلمانان و گرفتاری و فقر و محرومیت ملل مشرق‌زمین، مرحله نخستین و مقدماتی و در عین حال اصلی طرح اصلاحی سید بود. سید مشكلات عمده و اساسی را در بلاد شرق - اعم از اسلامی و غیراسلامی - در امور زیر می‌دانست:

1- سلطه همه جانبه و كامل نیروهای استعمارگران اروپایی، به ویژه انگلیس و فرانسه، بر همه امور و شئون بلاد و به كارگیری مزدوران محلی یا گماشتگان رسمی نیروهای اشغالگر، كه بدون چون و چرا دستورهای اربابان را اجرا می‌كردند و آنچه كه در این میان مطرح نبود، مردم، آزادیهای فردی و اجتماعی، بهبود وضع اقتصادی و به طور كلی حقوق انسانی توده‌های مردم بود.
2- استبداد و خودكامگی شاهان یا روسا و امیران حاكم در این بلاد، كه به طور عمده، وابستگی‌های عمیقی با اشغالگران خارجی داشتند و چون در واقع از طرف آنان به قدرت و سلطنت رسیده بودند، مجری اوامر آنها بودند.
3- عقب‌ماندگی‌های علمی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی مسلمانان و به دور ماندن آنان از قافله تمدن بشری و پیشرفت‌های علمی، كه به علت عدم اهتمام مسئولا‌ن حكومتی و یا تحریم اخذ علوم و فنون توسط ارتجاع حاكم، یك بیماری فراگیر و مهلك و نابودكننده زندگی واقعی به شمار می‌رفت.
4- جنگ و خونریزی ویرانگر در این بلاد، به بهانه‌های واهی قومی و مذهبی و در واقع فقدان وحدت موردنظر تعالیم قرآنی و رهنمودهای پیامبر اكرم (ص) و تفرقه روزافزون بین ملتها و طایفه‌ها و اصحاب مذاهب اسلامی.
5 - دوری از اندیشه اسلام راستین نخستین و گسترش عقاید غیرمنطقی و خرافه‌ها و بدعتهای ساخته‌شده به نام مذهب و دین، در میان پیروان همه فرقه‌های مسلمان.
6 - غرب‌گرایی و وابستگی نسل جوان مسلمان به مظاهر فریبنده تمدن مادی غربی و پیروی از روشهای كام‌جویی و مصرف گرایی غربی، كه بر اثر سلطه مافیای اقتصادی و سرمایه‌داری استثمارگر، به صورت یك بیماری فراگیر، در میان جوانان ملل مسلمان ریشه‌ دوانیده بود.

اینها چند نمونه از مشكلات اساسی در بلاد اسلامی و مشرق زمین بود كه در بررسی آثار سید می‌توان فهمید كه از نظر او در اولویت قرار داشتند. البته باید توجه داشت كه سید فقط به شناخت محورهای آسیب‌پذیری ملل اكتفا نمی‌كرد، بلكه پس از این شناخت، برای مبارزه و مقابله با ‌آنها، به تناسب موضوع هر كدام، به ارائه راه‌حلها و طرحهای تاثیرگذار می‌پرداخت.‌

درباره نكته اول و دوم - سلطه‌ استعمار و استبداد - جمال‌الدین مسئله پیوند دین و سیاست را مطرح می‌كند و آن را یك ضرورت حیاتی برای طرد استعمار و اذناب آن می‌داند و توضیح می‌دهد كه گرایش به این اندیشه، مسلمانان را برای مبارزه با استعمار و استبداد، آماده می‌سازد تا آنها درمقام انجام یك وظیفه و تكلیف شرعی - دفاع و جهاد - اقدام كنند و همین اندیشه به آنها امكان می‌دهد كه به‌طور مستمر و خستگی‌ناپذیر، به این مسیر ادامه دهند.

البته استعمار و ایادی رسمی و وابستگان غیررسمی آن با تبلیغ اندیشه‌های سكولاریستی، ناسیونالیستی و ضرورت جدایی دین و سیاست - مانند آنچه در غرب مسیحی رخ داده است - به مبارزه علیه اندیشه سید پرداختند و در واقع به نوعی اسلام ستیزی و گرایش به افسانه‌های ملیت و قومیت در میان ملتها روی آوردند كه در مراحلی، با موفقیت همراه بودند و متاسفانه نوع تكامل یافته این طرح هم‌اكنون توسط امپریالیسم جهانی، در اشكال مختلف و با وسایل گوناگون مانند: ایجاد شك و تردید در عقاید، هتك حرمت مقدسات، توهین علنی و آشكار به انبیا و اولیا و نشر خرافه‌گرایی در بین ملل مسلمان و به نام مذهب‌ در سراسر جهان، در حال اجراست.
اما سید بر این باور بود كه در برابر این توطئه شیطانی و غیراخلاقی دشمن، با احیای روح پرخاشگری و زنده نمودن انگیزه جهاد و شهادت در توده مردم، مبارزه همه جانبه با ظلم و سلطه <عملیاتی> می‌شود و در نهایت نقشه امپریالیسم خنثی و منتفی می‌گردد.

درباره بیماری عقب‌ماندگی مسلمانان، سید جمال‌الدین عامل اصلی آن را در دوری آنان از آموزه‌های قرآنی می‌دانست و به همین دلیل در مقاله «چرا اسلام ضعیف شد؟> به طور روشن و صریح می‌گوید كه ما تا تعلیمات اسلامی و اصول قرآنی را در جامعه اجرا نكنیم و مسلمانان در این راستا به آموختن علم و دانش جدید نپردازند، سهمی در پیشرفتهای جدید و علوم و تمدن معاصر نخواهیم داشت. البته او رفع این مشكل و درمان این بیماری را وظیفه علما می‌داند و به‌طور شفاف از آنها می‌خواهد برای روشن كردن اذهان عمومی و دور ساختن مردم از خرافات و تشویق آنان به آموزش علوم جدید، به مثابه یك تكلیف یا عبادت معنوی، قیام كنند و در پایان مقاله خود می‌نویسد: <عالمی كه در این راه قیام كند، نام او جاودانه خواهد ماند.»

درباره رفع اختلافات مذهبی و تنشهای فرقه‌ای و ایجاد وحدت اسلامی، سید در همه‌جا، به‌ویژه در مصر و تركیه، با تمام قوا می‌كوشید و علاوه بر دهها ملاقات و گفتگو با بزرگان مذاهب اسلامی، دهها مقاله و نامه نوشت و آموزه‌های وحدت‌طلبانه یا تقریبی خود را گوشزد و ابلاغ نمود و در پیگیری همین هدف بود كه به دار‌الخلافه عثمانی روی آورد و سلطان عبدالحمید را، كه بر بسیاری از بلاد عربی سلطه داشت و حكومت می‌راند،‌ برای تحقق این هدف تشویق نمود و به رغم تجربه تلخ قبلی و تبعید محترمانه‌اش از استانبول، و علم و آگاهی بر بی‌كفایتی دستگاه دربار عثمانی، سعی نمود كه سلطان را به پذیرش این طرح وادار نماید؛ چون در آن دوران، بسیج توده‌های مردم در غیر ایران و عراق و مناطق شیعه‌نشین، جز از طریق خلیفه سلطان عبدالحمید، امكان‌پذیر نبود، چون علمای اهل سنت او را <ولی امر مسلمین> می‌دانستند و در واقع دربست در اختیار مقام خلافت بودند.

سید درباره فریفتگی به غرب و آلوده شدن به بیماری مصرف‌گرایی و زندگی اشرافی، همانند سرمایه‌داران غربی، به مسئله بازیابی هویت اسلامی مسلمانان اولویت بخشید و برای تحقق این آرمان از هیچ كوششی فروگذار نكرد و شبانه‌روز تلاش نمود تا مسلمانان به طور دقیق به حقایق معارف متعالی اسلامی، اصول اخلاق برجسته انسانی و به هویت تاریخی - تمدنی خود پی ببرند و در پناه آن، اصالت خود را بازیابند؛ چرا كه به حق باور داشت تنها در این صورت است كه آنها قادر خواهند بود از گرداب و حضیض سقوط و انحطاط به اوج عظمت و تمدن شكوفای پیشین خود برسند و با نفی و طرد اندیشه‌های ضعیف‌پرور و تسلیم‌پذیر، در برابر ظلم و ستم یا فریفتگی در مقابل تمدن مادی غرب، به خویشتن خویش بازگردند.

در واقع اصولی‌ترین روش سید در این محور حساس و حیاتی، نگاه به درون خودآگاه و بازگشت به اسلام راستین، به دور از هرگونه خرافه‌گرایی و بدعت‌گزینی بود تا بتواند با احیای سنتهای صحیح سلف صالح، همگام با تقویت و نشر اصول اخلاقی و انسانی، به تشكیل یك جامعه مسلمان، به مفهوم واقعی كلمه، اقدام كند.به همین دلیل، سید جمال‌الدین در اكثر آثار خود، خواستار «بیداری عقول و نفوس» مسلمانان، یا <خودباوری> در برابر هر نوع «غرب‌زدگی» و «اروپاشیفتگی» بود و با همین دیدگاه، در نوشته‌ها و مقالات <الفضائل و الرذائل> در <العروه` الوثقی> راه نجات را نشان می‌داد.
این نكات بخشی از دیدگاههای اصلی سید درباره علل پیدایش مشكلات جهان اسلام و عوامل تجدید حیات اسلامی در جوامع مسلمین و به طور كلی مردم مشرق زمین به شمار می‌آید. علاوه بر اینها، رهنمودها و اندیشه‌های آرمانی دیگری از سید به جای مانده است كه بررسی و تحلیل هر یك از آنها، نیازمند بحث‌های ویژه و گفتارهای مستقلی است.

 

نقش سید در بیدارسازی ملتها
درباره نقش و تاثیر سید در حركتهای اصلاحی و انقلابی در عصر خود یا در زمانهای نزدیك به وی، سخن بسیار است؛ در قیام مهدی متمهدی در سودان، عرابی پاشا در مصر، امیر عبدالقادر در الجزایر، نهضت <پان اسلامیسم> علمای شبه‌قاره هند، پیدایش حركت قانون‌خواهی در ایران، پیگیری وحدت اسلامی در عثمانی و ... سید نقش ویژه‌ای داشته است كه در این باره سمینارها و همایشهای بی‌شماری در بلاد مختلف، تشكیل و كتابهای بسیاری تالیف و چاپ و صدها و بلكه هزاران مقاله و تحلیل،‌ در سراسر دنیا، تهیه و منتشر شده است.
به نظر من تاثیر سید، محدود به زمان حیات او نبود، بلكه بعد از درگذشت یا شهادت وی نیز بخشی از این تاثیر، به اشكال گوناگون، ادامه یافته است و می‌توان گفت كه اشعار ماندگار شعرای فرهیخته جهان اسلام، در ایران، عراق، پاكستان، تركیه، مصر و غیره نشان‌دهنده عمق تاثیر معنوی سید در حركت‌های اصلاحی است.البته باز با توجه به فرصت زمانی محدود در این همایش، فقط قطعات كوتاهی از اشعار بعضی از این شعرای برجسته را نقل می‌كنم تا روشن شود كه این تاثیر چگونه بوده و چه ابعادی داشته است.محمد اقبال لاهوری در قصیده‌ای طولانی، مناظره روح سید با <سعید حلیم پاشا> را در <فلك عطارد!> به تصویر می‌كشد و در ضمن آن قصیده طولانی می‌گوید:

خیز تا ما را نماز آید به دست‌
یك دو دم سوز و گداز آید به دست‌
رفتم و دیدم دو مرد اندر قیام‌
مقتدی تاتار و افغانی امام‌
پیر رومی هر زمان اندر حضور
طلعتش بر تافت از ذوق و سرور
گفت مشرق زین دو كس بهتر نزاد
ناخن‌شان و عقده‌های ما بگشاد
سیدالسادات مولانا جمال‌
زنده از گفتار او سنگ و سفال‌
ترك سالار، آن حلیم دردمند
فكر او گفتار او مثل مقام او بلند
با چنین مردان دو ركعت، طاعت است‌
ور نه آن! كاری كه مزدش جنت است‌
و در آخرین بیت این سروده بلند می‌گوید:
عالمی در سینه ما گم هنوز
عالمی در انتظار <قم> هنوز


شاید این بیت آخر، اشاره‌ای به آغاز حركت از «قم» باشد.
محمد عاكف، شاعر شهیر و برجسته تركیه، در مناظره مشابهی بین سید و شاگردش عبده، مطالبی مطرح می‌سازد كه متن كامل آن در دیوان <صفحات عاكف> كه به تركی در استانبول چاپ شده، آمده است كه در چند بیت آن چنین آمده است:

مصرن ان محتشم استادی،/ عبده‌
جمال الدین له، گونوشور سن/ افغانی دیر تلمیذ ینه‌
انقلاب استیورم؟/ تحصیلنه، اكمالنه تیزالدن:
معرفت، بیرده فضیلت/ ایكی قدرت لازم در
انقلابین یولو معلوم دی كه:/ بویولدور یا لنیز

 

عاكف ضمن شرح گفتگوی شخصیت برجسته مصری، محمد عبده كه شاگرد سید بود، می‌گوید سید به عبده هشدار می‌دهد كه اگر <انقلاب> می‌خواهد، برای تحصیل و تكمیل آن دو قدرت و نیرو، یعنی معرفت و فضیلت، لازم است. او در واقع برای تحقق این تحول یا انقلاب اجتماعی فقط این راه را پیشنهاد می‌كند:

انقلابیون یولو معلوم دی كه/ یویولدور یا لنیز!
یعنی راه انقلاب معلوم است كه تنها این است.


محمدمهدی جواهری، معروف‌ترین و برجسته‌ترین شاعر شیعی عراق در قرن بیستم، در یك قصیده 74 بیتی، كه آن را به سال 1944 میلادی در مسجد شیخ عبدالقادر گیلانی در بغداد ارائه نموده است، می‌گوید:
هویت لنصره` الحق السهادا
فلولا الموت لم تطق الرقادا
ولولا الموت، لم تترك جهادا
فللت به الطفاه ولا جلادا
ترفع! ایها النجم المسجی‌
وزدفی داره الشرف اتقادا
جمال‌الدین! كنت و كان شرق‌
و كانت مشرعه تهب الجهادا
و كانت جنه فی ظل سیف‌
حمی الفرد و الذمار به وزادا
و ایمان یقود الناس طوعا
الی الغمرات فتوی و اجتهادا
و ناس لا الحضاره دنستهم‌
ولا اطالو مع‌الطمع امتدادا
و كانت <عروه` الوثقی> تزجی‌
لمنقسمین، حبا و اتحادا


قصیده جواهری طولانی است و چند بیت بیانگر چگونگی تاثیر سید در روح این شاعر فرهیخته عراقی است. خلاصه ترجمه فارسی ابیات منقول از جواهری، چنین است:
جمال‌الدین! تو برای یاری حق/ عاشقانه خواب و آسایش خود را فدا كردی.
و اگر مرگ نبود، تو یك لحظه هم نمی‌آرمیدی/ اگر مرگ نبود، تو از جهاد باز نمی‌ماندی / و طغیان گران را به هزیمت و شكست می‌خواندی!
ای ستاره پرفروغ آرمیده در خاك/ بیدار شو و در میدان شرف بدرخش همچنان!
جمال‌الدین! تو بودی و سرتاسر سرشرف
و راهی كه دعوت می‌كرد به جهاد/ و بهشتی كه زیر سایه شمشیرها بود.
كه مردم با آن، ناموس و حقوق خود را پاس می‌داشتند./ و ایمانی بود كه آزادانه برمردم رهنمود می‌داد
و آنان را با فتوا و اجتهاد به میدان نبرد می‌خواند
و مردمانی بودند كه تمدن نو! آنان را آلوده نساخت/ و در كام آز و طمع، دور و دراز غوطه‌ور نبودند
و عروه وثقایی بود كه همواره جدا شدگان از یكدیگر را به محبت و وحدت فرا می‌خواند!
و بالاخره استاد خلیل‌الله خلیلی، شاعر گرانمایه افغان، قصیده مبسوطی درباره سید دارد كه چند بیت از آن را هم نقل می‌كنیم و به سخن پایان می‌دهیم:


این ضیاء بارقه مطلع بطحایی بود
مشعلی مقتبس از نور یداللهی بود
تیز پرواز عقابی كه به یك جلوه قدس‌
تنگ بر همت او، طارم مینایی بود
نعره دعوت حق بود كه بیدار كند
هر آن خواب كه در بند تن آسایی بود
آن‌كه ره گمشدگان سفر گیتی را
مشعل نور هدی، شمع شناسایی بود
تا دمد روح تو، اندر تن افسرده شرق‌
راستی در د‌مش، اعجاز مسیحایی بود
آن‌كه او را به دل خاك سپردیم‌ ما
دل بیدار جهان دیده بینایی بود
آفتاب علما، نخبه احفاد رسول‌
نخل شاداب وطن، دوحه زهرای بتول‌


این نمونه‌هایی چند از اشعار بسیار جذاب و روح‌بخش چند شاعر ایرانی، عراقی، ترك و افغانی بود البته ما در این زمینه، اشعار و سروده‌های ارزنده و روح‌انگیز بسیاری داریم كه حتی نقل ابیاتی از آنها، نیازمند یك همایش ادبی درباره سید جمال‌الدین حسینی است. تا به بررسی این اشعار و اشعار بجای مانده از خود سید بپردازیم.

در خاتمه، ضروری است به این نكته هم اشاره كنم كه تاثیر معنوی سید جمال‌الدین، تنها در شعر شاعران فرهیخته تجلی و تبلور نمی‌یابد و یا فقط در این حوزه محدود نمی‌شود، بلكه بسیاری از شخصیت‌ها و علمای دنیای اسلام، هر كدام به نحوی از این روح جهادی و اصلاحی سید تاثیر پذیرفته‌اند كه مورخان به شرح آن پرداخته‌اند. ما در اینجا فقط به یكی دو مورد اشاره می‌كنیم:

استاد سید محمد محیط طباطبایی، مورخ و محقق كم نظیر عصر ما، در مقاله «سهم سید در نهضت مشروطه» می‌گوید: «سید پس از رنجیدن از روش غیراخلاقی ناصرالدین شاه و امین السلطان، نامه تندی به آن دو نوشت و بعد برای در امان ماندن از شر آنها، پس از احساس خطر، به حضرت عبدالعظیم رفت و در آنجا «بست» نشست. او در ملاقاتهای مردمی، به صراحت و شجاعت، از خودخواهی‌ها و استبداد شاه و خودسریهای امین‌السلطان انتقاد می‌كرد ومردم را برای به دست آوردن حقوق خود واجرای قانون تشویق می‌كرد.» آنگاه استاد محیط می‌نویسد: «... علمای دین به سعی سید جمال‌الدین در قضیه مشروطه عامل اساسی نهضت به حساب می‌آمدند. سید، علما را وارد گود سیاست خارجی و داخلی ایران نمود... این آمادگی علما را باید نتیجه مساعی سیدجمال‌الدین و درس شهامت و آزادگی دانست كه او در تهران به همگی داد... سید اسدالله خرقانی كه سید را در حضرت عبدالعظیم ملاقات كرده بود، می‌گفت: روح سید جمال‌الدین بر محضر آخوند خراسانی در دفاع از مشروطه پرتو می افكند...»

تاثیر و نقش سید در بیداری علمای نجف و سامرا و صدور فتوای تحریم تنباكو و الغای قرارداد استعماری رژی، بر كسی پوشیده نیست و به قول استاد شهید مرتضی مطهری، سید طلیعه‌دار این حركتها بود و هر كجا كه پرچمی علیه ظلم و استبداد و استعمار برافراشته شده، رهبری آن با شاگردان و تربیت‌یافتگان مكتب سید جمال‌الدین بوده است.شیخ محمد عبده و سید رشید رضا و شهید شیخ حسن‌البنا - موسس بزرگترین حركت اسلامی معاصر در مصر و جهان عرب - از شاگردان مستقیم یا غیرمستقیم سید بوده‌اند.

شاید اشاره به یك نكته كوتاه، عمق این تاثیرها و نقش را نشان دهد، شیخ حسن البنا در كتاب خاطرات خود، كه با عنوان «مذكرات الدعوه والداعیه» در قاهره به چاپ رسیده است، به صراحت می‌نویسد: «راه و روش اخوان المسلمین در واقع استمرار راه سید جمال‌الدین و محمد عبده است...»
آثار این تاثیر معنوی و فكری هم اكنون نیز در كشورهای اسلامی، به ویژه مصر، استمرار دارد تا آنجا كه این‌جانب در مدت اقامت سه ساله اخیر در مصر - قاهره - دهها كتاب تحقیقی جدید الانتشار را به دست آوردم كه آنها را شخصیت‌های فرهنگی، فلسفی و علمی معروفی چون: دكتر محمد عماره، دكتر حسن حنفی (دبیر انجمن فلسفه مصر)، دكتر ابراهیم فیومی و... تالیف و منتشر ساخته‌اند.

از سوی دیگر، سمینارهای مراكز فرهنگی و دانشگاهی مصر همچنان تشكیل می‌گردد و در آنها افكار و اندیشه‌های سید مورد بحث و بررسی قرار می‌گیرد.
در مطبوعات چپ و راست مصری هم، همواره شاهد انتشار مقالات محققانه درباره سید و نقش او در بیداری مردم مصر و دنیای عرب بوده‌ایم و خوشبختانه اقدام این جانب در نشر مجموعه آثار سید جمال‌الدین با عنوان «الاعمال الكامله» در نه جلد و 3500 صفحه، توسط معروف‌ترین ناشر مصری به نام مكتبه` الشروق الدولیه، با استقبال بسیار مثبت محافل آكادمیك و شخصیت‌های اجتماعی و سیاسی و فرهنگی روبرو گردید؛ چون آنها، به رغم همه كوششها و تحقیق‌ها، با مجموعه آثار سید آشنا نبودند كه با انتشار این مجموعه دور جدیدی از بررسیها و مطالعات آكادمیك و سیاسی درباره سید در مصر آغاز گردید.

به مطلب امتیاز دهید :
( 0. 0 )
Review Count : 0 Review

Change the CAPTCHA code