(پیوست 1)

امام موسی صدر و گفتمان مشترک ادیان

اشاره

در سی‌ام بهمن 1353 ـ چهل سال قبل ـ امام موسی صدر، رهبر شیعیان لبنان، در «موعظه روزه مسیحیان» در بیروت، در کلیسایی حضور یافت و به سخنرانی پرداخت...

امسال، در سی‌ام بهمن ـ 1393 ـ به مناسبت چهلمین سال ایراد آن سخنرانی، «انجمن علمی ادیان حوزه علمیه قم» همایشی در سالن اجتماعات انجمن برگزار نمود که گروهی از فضلا و طلاب در آن حضور یافتند و اساتید محترم به ایراد سخنرانی پرداختند و بانوی مکرمه «حورا صدر»، دختر امام موسی صدر، هم مطالبی در این رابطه بیان داشت...

آنچه که می‌خوانید متن سخنرانی استاد سید ‌هادی خسروشاهی است که در این مراسم ایراد شده است و «مرکز بررسی‌های اسلامی» ـ قم، آن را در اختیار ما قرار داده است که جهت استفاده علاقمندان چاپ می‌شود.[1]

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع این همایش که از سوی «انجمن علمی ادیان حوزه علمیه قم»، در سالن اجتماعات این مرکز برگزار می‌شود، امام موسی صدر و گفتمان مشترک ادیان است... در تبیین این موضوع، مهم­ترین مستند ما آیۀ شریفه‌ای می‌تواند باشد که در آن اهل کتاب به گرایش به سوی کلمه‌ای مشترک، که همان عبادت و پرستش خداوند یکتا است، دعوت می‌شوند: قُلْ یا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْا إِلَى كَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَینَنَا وَبَینَكُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللهَ وَلَا نُشْرِكَ بِهِ شَیئًا وَلَا یتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللهِ.[2] البته توجه داریم که همۀ صاحبان یا پیروان ادیان ابراهیمی، مدعی هستند و یا اصولاً جملگی بر این باورند که علی‌رغم تعاریف و شکلیات، آنها هم خداوند یکتا را می‌پرستند و بدین ترتیب این نقطه و محور اساسی مورد خواست قرآنی، می‌تواند بهم پیوستگی و سرآغاز گفتمان مثبت و مشترک ادیان به شمار آید.

امام موسی صدر پس از هجرت از قم و استقرار در لبنان، که در واقع مرکز مسیحیت در خاورمیانه به شمار می‌آمد، با استناد به این آیه شریفه، روابط صمیمانه‌ای با همۀ فرق مسیحی که تجسم اصلی اهل کتاب هستند، برقرار ساخت و سخنرانی چهل سال قبل ایشان ـ در 30 بهمن 1353 ـ در کلیسای کبوشپین بیروت در همین راستا بود که در آغاز ایام روزه مسیحیان و خطبه موعظه، در آن مراسم ایراد شد. در آن سال، شخصیت‌های برجسته، در بالاترین سطوح مذهبی و سیاسی در مراسم روزه شرکت داشتند و از امام موسی صدر به عنوان نماد واقعی گفتگو، همزیستی یا تعایش، تجلیل به عمل آوردند و شارل حلو، رئیس جمهور مسیحی لبنان، در این رابطه گفت: «من برای نخستین بار در تاریخ مسیحیت می‌بینم که یک روحانی غیر کاتولیک در یک کلیسای کاتولیک و برای جمعی از مؤمنان مسیحی در جایگاه موعظه سخن می‌گوید و این اتفاق نه تنها اعجاب‌انگیز بلکه موجب تأمل و تفکر عمیق تواند بود...»

سخنرانی یا به اصطلاح «موعظۀ» امام موسی صدر در آن روز تاریخی مراسم روزه، با توجه به محتوای آن تحت عنوان: «ادیان در خدمت انسان» ثبت شد که در آغاز آن امام صدر پس از ابراز اخلاص و نیایش به پیشگاه خداوند همگان، به علت بسترسازی برای قرار گرفتن مسلمانان و اهل کتاب در کنار یکدیگر، در راستای خدمت به خلق، و تکیه بر «کلمۀ سواء»، برای خوشبختی انسان‌ها، شکر و سپاس فراوان به جای آورد و سپس به بیان مقدمه‌ای کوتاه پرداخته و گفت:

«برای انسان گرد آمده‌ایم. انسانی که ادیان برای او آمده‌اند، ادیانی که یکی بوده‌اند و هر کدام ظهور دیگری را بشارت می‌داده است و یکدیگر را تصدیق و تأیید می‌کرده‌اند و خداوند به وسیله همین ادیان، توده‌های مردم را از تاریکی ظلمت به سوی نور هدایت رهنمون گردید...»

امام صدر در این سخنرانی، پس از این مقدمه، به اصل مسئله که وحدت اهداف همۀ ادیان الهی و ابراهیمی است، می‌پردازد و می‌گوید:

«... در اصل، ادیان یکی بودند؛ زیرا نقطه آغاز همه آنها، یعنی خداوند متعال یکی است، هدف آن‌ها، یعنی نجات انسان، یکی است و بستر زندگی و تکامل آنها یعنی جهان هستی هم یکی است. پس با این وحدت فراگیر، چرا پیروان آنها در کنار هم نباشند؟»

سپس امام صدر به عامل اصلی تفرقه و تضاد بعدی در بین انسان‌ها و صاحبان ادیان اشاره می‌کند:

«آنگاه که هدف را فراموش کردیم و از خدمت به انسان دور شدیم، خداوند هم از ما دور شد و در واقع ما را به خاطر اعمال خودمان، رها کرد. در نتیجه به راه‌های گوناگون رفتیم و به بخش‌های مختلف بدل شدیم و جهان واحد را پاره پاره کردیم و به خاطر منافع خصوصی خود، معبودهای دیگری به جز خداوند، انتخاب کردیم و در نتیجه انسان را به نابودی کشاندیم.»

امام پس از توضیح لازم در این کج­روی انسان و دوری آن از خدای مهربان یگانه، راه نجات و اصلاح را بیان می‌کند که بازگشت به خدای یگانه است و می‌گوید: «برای نجات از عذاب و کیفر طبیعی اعمال ناشایست خود، و برای خدمت به انسان مستضعفِ رو به نابودی، باید به خویشتن خویش برگردیم که هدف ادیان و خواست الهی در مورد بشر، همین بازگشت به اصل و وحدت و تعایش مبارک است».

البته من در این سخن کوتاه قصد ندارم که همۀ مطالب سخنرانی ایشان را در کلیسای مزبور، نقل کنم اما بی‌مناسبت نیست سطوری که در رابطه با علت حضور در کلیسا بیان داشته‌اند، عیناً نقل شود، تا هدف نهایی وی از این اقدام روشن گردد.

امام موسی صدر می‌گوید: «در این لحظه در کلیسا، در ایام روزه، در مراسم وعظ دینی و بنا به دعوت مسئولان متعهد حاضر شده‌ام. اینک خود را در کنار شما می‌یابم. هم اندرزگو و هم اندرزپذیر. با زبان خود سخن می‌گویم و با قلب خود می‌شنوم. تاریخ گواه ما است بدان گوش فرا می‌دهیم... تاریخ گواه لبنان است، شهر دیدار، شهر انسان، وطن رنج‌دیدگان و پناهگاه ترسیدگان. در این افق بلند می‌توانیم شنوای پیام‌های اصیل آسمان باشیم، زیرا که اکنون ما همه به سرچشمه‌ها نزدیک شده‎ایم. این عیسی مسیح است که فریاد می‌زند: هرگز، هرگز محبت خدا با دوست نداشتن انسان جمع نمی‌شود. و ندایی دیگر از پیامبر رحمت ما اوج می‌گیرد که: به من ایمان نیاورده است کسی که سیر بر بستر خواب رود، اما همسایه او گرسنه باشد. و اینک هر دو صدا در بستر زمان هم­آوا بوده‌اند.»

سپس ایشان در «موعظه» خود کلماتی در این رابطه از پاپ ژان پل دومنقل می‌کند و بعد به مسئله اصلی یعنی انسان و نیازمندی‌ها و توانمندی‌های آن می‌پردازد و راه رهایی را در تعایش و اعتدال دعوت می‌داند و آن را حاصل درک وضعیت دیگران می‌خواند که باعث می‌گردد انسان درد دیگران را درد خود بداند و همین دعوت است که انسان را به روزه‌داری می‌خواند و این اعتدال است که ضامن صحت رشد هماهنگ فرد و ضامن رشد هماهنگ جوامع بشری تواند بود.

این البته خلاصه و اشاره‌ای کوتاه به مفاهیم مطرح شده در یک سخنرانی ایشان در یک کلیسا در بیروت بود، ولی باید دید که آیا امام صدر فقط به همین یک سخنرانی در یک کلیسای بیروت بسنده کرده بود و یا هدف را در جاهای دیگر نیز پی­گیری نمود؟

حضور در مجامع مسیحی لبنان

آری! تنها کلیسای بیروت نبود که امام موسی صدر در آن حضور یافت و به موعظه پرداخت بلکه در شهرهای دیگر لبنان و یا کشورهای آفریقایی و عربی که به آن‌ها سفر می‌کرد، همواره برای تقریب بین ادیان ابراهیمی، در کلیساها و مراکز فرهنگی مسیحیان حضور می‌یافت و با آنها تماس می‌گرفت و برای آنها سخنرانی می‌کرد که در دو سه مورد آن اینجانب هم حضور داشتم:

یک بار در بیروت، همراه ایشان به دانشکده‌ای رفتیم که مربوط به آباء کلیسا بود و چند صد نفر از مردان و زنان و دختران ـ اغلب بی‌حجاب ـ در آن حضور داشتند و امام صدر، حدود یک ساعت برای آنها سخنرانی کرد و در تبیین مطالب مطرح شده، به سخنان عیسی و محمد، استناد می‌نمود.

یک بار دیگر، همراه ایشان به شهرصور در جنوب لبنان رفتیم و میهمان شهید مصطفی چمران در مدرسه فنی که آن را اداره می‌کرد، بودیم و هدف از این سفر ایراد سخنرانی درباره مسئله فلسطین و آوارگان فلسطینی ساکن در اردوگاه‌های اطراف صور بود. اما یک روز پیش از آغاز برنامه اصلی، ایشان به من گفت: یک اسقفی در این شهر هست که وقتی من از قم به عنوان طلبه­ای به اینجا آمدم، به دیدن من آمد و خیلی با ما همکاری نمود... و اکنون که من در بیروت و مسئول مجلس اعلای شیعیان هستم، بی‌مناسبت نیست که به دیدار او برویم. و البته من با کمال میل آن را پذیرفتم.

اتفاقاً آن روز، یک مراسم ویژه در منزل اسقف برگزار شده بود و وقتی ما به آنجا رسیدیم اسقف و حضار ـ که همه مسیحی بودند ـ به استقبال امام صدر شتافتند و از او همچون یک «قدیس مسیحی» استقبال نمودند که نشان می‌داد اعتدال و تعایش، چه آثار مثبتی می‌تواند داشته باشد.

و چند سال بعد، در الجزایر، شهر تیزی اوزو، که برای شرکت در مراسم ده روزه کنفرانس ملتقی الفکر الاسلامی رفته بودیم، ایشان پس از پایان جلسه رسمی مؤتمر، شب به مدرسه دخترانه‌ای رفت که توسط «مبشران مسیحی فرانسوی» ایجاد شده بود و اکثریت حضار، مسیحی و یا فارغ التحصیلان آن مدرسه بودند و ایشان برای آنها سخنرانی کرد و از حقوق زنان در نزد پیامبران آسمانی سخن گفت و زنان و دختران، با اشتیاق خواستار استمرار این «ندوه» در شب‌های دیگر شدند که امام، باز دو سه بار دیگر، به آن مدرسه رفت و با دختران مسیحی به گفتگو پرداخت.

البته من به عنوان یک «طلبه قم»، ناآشنا با شرایط روز در جوامع دیگر و با باورهای دیگر، به عنوان سؤال، ولی در واقع به قصد اعتراض، این مسئله را مطرح کردم که چرا ایشان در این قبیل محافل مسیحی، آن هم در بین دختران و زنان اغلب بی‌حجاب، شرکت می‌کنند؟

و امام درباره علت شرکت و حضورش، با لطافت خاصی که در بیان و نگاه داشت، رو به من کرد و گفت: «سید عزیز! اگر من و شما با این‌ها سخن نگوییم پس حقایق اسلام را چه کسی با اینها مطرح کند؟ همان مبشران و پدران روحانی فرانسوی؟...» باید پذیرفت که این نوع برخورد انسانی با صاحبان و پیروان مکاتب آسمانی، آثار مثبت بسیاری داشت که بعضی از شخصیت‌های برجسته مسیحی در لبنان، به آن اشاره می‌کنند.

کاردینال سمعان نصر

مدیر کلیسای «مخلصیه» درباره روابط امام موسی صدر با مسیحیان در یادداشتی پس از ربوده شدن ایشان توسط سرهنگ تبهکار لیبیایی، مطالبی را مطرح ساخت که نشان می‌دهد امام موسی صدر علاوه بر بیروت، در نقاط دیگر نیز با اهل کتاب همراه بوده است.

کاردینال نصر می‌نویسد:

«درباره رابطه علامه سید موسی صدر با کلیسای «مخلصیه» سخنان زیادی می‌توان گفت اما من به طور اجمال اشاره می‌کنم که ما همواره در مناسبت‌های متعدد و مختلفی با چهره نورانی ایشان مواجه می‌شدیم. سخنرانی ایشان در خانه جوانان کلیسا و نیز حضور وی در صومعه راهبه‌های کلیساو شرکت در میزگرد فرهنگی در انجمن فرهنگی مسیحیان جونیه، که من شخصاً آن را اداره می‌کردم، از این موارد بود و این روش نشان می‌داد که ما فقط در برابر یک روحانی مسلمان قرار نداریم بلکه امام صدر یک انسان روشنفکر واقعی بود که نسبت به همه ادیان به ویژه مسیحیت دیدگاهی روشن داشت. برداشت من از امام صدر این است که او مردی راست‌کردار با اخلاقی نیکو و دستانی پاک بود و ما مسیحیان، به رهنمودهای ایشان گوش فرا می‌دادیم و به عنوان دستورالعملی برای زندگی‌مان، آن‌ها را می‌پذیرفتیم.

و روزی که ایشان دعوت ما را پذیرفت و در صومعه راهبه‌ها سخنرانی کرد، همه راهبه‌ها پس از شنیدن سخنان ایشان، آرامش خوشایندی داشتند گویی که به سخنان یک روحانی مسیحی گوش داده‌اند. ما کشیشان کلیسای مخلصیه به خود می‌بالیم که با امام صدر آشنا بودیم و آرزوی بازگشت ایشان را داریم که او می‌تواند لبنانی‌ها را از نو متحد سازد.»

کاردینال گریگوری حداد

علاوه بر کاردینال نصر، کاردینال گریگوری حداد، مسئول کلیسای روم کاتولیک در صور هم در یادداشتی، درباره عملکرد امام موسی صدر برای رفع ناهنجاری‌های اجتماعی در منطقه صور، به دو موضوع اشاره می‌کند و هدف خود را از سفر به صور چنین بیان می‌کند: 

«من از بیروت برای آشنایی با کسی که سید موسی صدر نامیده می‌شد، به صور آمدم. او در صور دو موضوع را که نوعی ناهنجاری اجتماعی غم‌انگیزی به وجود آورده بود با اقدام شجاعانه خود اصلاح کرد.

نخست: تحریم تکدی‌گری و تأسیس «انجمن نیکوکاری» بود که باعث شد گدایان حرفه‌ای از ادامه کار باز بمانند و کسانی که نیاز واقعی داشتند به انجمن مراجعه کنند و متناسب با نیازشان، کمک ماهانه دریافت دارند.

دوم: تحریم فرقه‌گرایی تجارتی و جداسازی مذهبی افراد یک جامعه و یک قبیله و یک شهر...

در صور بعضی از شیعیان از خرید اجناس مورد نیاز خود از مغازه‌های مسیحیان خودداری می‌کردند و یا با ناپاک خواندن محصولات آنها، از خوردن و آشامیدن تولیدات آنان اجتناب می‌ورزیدند.

امام صدر با یک اقدام شجاعانه دیگر، ضمن اقدام به خرید از مغازه‌های مسیحی، به یک بستنی‌فروشی مسیحی رفت و مقداری بستنی خرید و در همانجا نشست و در برابر دیدگان همه، اعم از مسیحی و مسلمان ـ سنی و شیعی ـ، بستنی را خورد تا در عمل نشان دهد که این محصول تولیدی مسیحی نه تنها نجس نیست، بلکه می‌توان از آن به راحتی و آرامی استفاده کرد.»

کاردینال گریگوری در ادامه می‌گوید: «ما در صور یک حرکت اجتماعی، برای مبارزه با فرقه‌گرایی و تلاش برای توسعه اقتصادی مردم آغاز کرده بودیم و از آقای صدر پرسیدیم که آیا حاضر است در این حرکت، ما را یاری کند؟ و او ضمن دادن پاسخ مثبت، با کمال میل و علاقه در جلسات شورای مرکزی حرکت اجتماعی شرکت نمود.»

این‌ها البته نمونه‌هایی از نوع برخورد ایشان با مسیحیان بود.

با توجه به موضوع مطرح شده توسط کاردینال حداد، در کنفرانس ملتقی الفکر الاسلامی الجزایر، که فرصت زیادی بود تا در خدمتشان باشیم، من روزی در مورد صحت خبر و علت بستنی خوردن ایشان در یک کافی‌شاپ! مسیحی سؤال کردم... گفتند: «بلی! درست است. در صور یک عده از جوانان ما، به این هموطن‍‍‌ان با چشم غیر مطلوبی می‌نگریستند و غذای آنان را نجس می‌دانستند... من برای بیدارسازی آنان به این کار اقدام کردم که خوشبختانه آثار مثبت زیادی داشت.»

من پرسیدم جنابعالی از لحاظ فقهی ـ و به طور کلی ـ آیا اهل کتاب را پاک می‌دانید؟

گفتند: «بلی! ما در این رابطه نص صریح آیۀ قرآنی داریم: الْیوْمَ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّیبَاتُ وَطَعَامُ الَّذِینَ أُوتُوا الْكِتَابَ حِلٌّ لَكُمْ وَطَعَامُكُمْ حِلٌّ لَهُمْ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الْمُؤْمِنَاتِ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الَّذِینَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكُمْ إِذَا آتَیتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ مُحْصِنِینَ غَیرَ مُسَافِحِینَ وَلَا مُتَّخِذِی أَخْدَانٍ وَمَنْ یكْفُرْ بِالْإِیمَانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ وَهُوَ فِی الْآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِینَ.[3]

این آیه دلالت صریح بر طهارت اهل کتاب دارد. مطرح شدن مشروعیت ازدواج با زنان اهل کتاب هم، که همراه با تماس جسمانی است، نشان می‌دهد که اصولاً مسئله نجاست ذاتی مطرح نیست، بلکه عرضی و ناشی از نوعی ناپاکی عرضی است.»

امام موسی صدر بعد اشاره کردند به روایتی از امام صادق علیه السلام که در پاسخ پرسشگر، که می‌پرسد طعام اهل کتاب را می‌توان خورد یا نه؟، می‌فرمایند: «... تترکه، تتنزّه عنه ان فی آنیتهم الخمر و لحم الخنزیر...»؛ به این دلیل اجتناب کن که در ظرف آنها شراب و گوشت خوک بوده است...

مرحوم شهید ثانی هم همین آیه و روایت را دلیل بر طهارت ذاتی اهل کتاب می‌داند و علت نجاست طعام آن‌ها را، آلوده شدن ظروفشان به خون، مشروب، گوشت خوک و... می‌داند.

در روایت دیگری آمده است: «لاتأکل فیآنیتهم اذا کانوا یأکلون فیه المیتة و الدم و لحم الخنزیر...»؛ در ظروف آنان، در صورتی که درآن مردار و خون و گوشت خوک می‌خورند، چیزی مخور...

البته در تفسیر آیه شریفه مربوط به حلیت طعام اهل کتاب، بعضی‌ها مدعی شده‌اند که مراد از طعام، جو و گندم و عدس است! که با مفهوم حلیت طعام البحر، که قاعدتاً گوشت حیوانات دریایی است، سازگار نیست و از سوی دیگر می‌دانیم که در دریا گندم و جو نمی‌کارند!!...

در مورد «نجاست مشرکین» هم ایشان عقیده داشتند که این بیان ناظر بر بت‌پرستان جزیرة العرب است که در قرآن آمده است.

... در این زمینه بنده در ایتالیا که بودم، فتوای مرحوم آیت‌الله حکیم را دریافت کردم که غذای غیر گوشتی پخته شده توسط اهل کتاب را حلال دانسته‌اند و در موردی هم در رابطه با گروهی از جوانان، که در اوایل انقلاب برای آموزش از طرف جهاد سازندگی به ایتالیا آمده بودند، موضوع مطرح شد؛ چون پس از مدتی به بنده خبر دادند که آنها جز تخم مرغ و موز و میوه، از هیچ چیز دیگری حتی نان، استفاده نمی‌کنند. اتفاقاً در همان ایام من به ایران آمدم و در دیداری که با حضرت امام خمینی داشتم مسئله را پرسیدم. ایشان فرمودند: «حتماً بگویید جز گوشت غیر ذبیحه اسلامی، بقیه را می‌توانند بخورند...» وقتی من گفتم که این دوستان حتی نان را هم که توسط مسیحی‌ها پخته می‌شود نمی‌خورند، امام لبخندی زدند و گفتند: «مگر من در پاریس، نان سنگک پخت تهران می‌خوردم؟ اگر دست نانوا به خمیر می‌خورد، ما که نمی‌دانیم دست او آلوده به خون یا چیز دیگری بوده است، و نباید هم تحقیق کنیم... همان نان آنها را بخورند.»

در مورد گوشت هم بنده سؤال کردم که تهیه  ذبیحه اسلامی در بعضی از شهرهای اروپایی مقدور نیست و ذبح خصوصی هم ممنوع است، اگر نیازی باشد و افراد به مشکلات جسمی در اثر نخوردن گوشت دچار شوند، چه باید کرد؟ امام فرمودند: «به مقداری که ضروری باشد و مثلاً پزشکی آن را تعیین کند، مانعی ندارد...»

امام موسی صدر در مورد موسیقی هم نظر متفاوتی داشت و به طور کلی موسیقی غیر ملهی عن الله را حلال می‌دانست و موارد تحریم را بیشتر به علت اختلاط الرجال بالنساء و مفاسد این چنینی ناشی از آن می‌دانست.

و می‌دانیم که در اوایل انقلاب و پس از شهادت مرحوم مطهری سرودی تنظیم شد که شامل استفاده از ابزار گوناگون موسیقی و آهنگ‌های مختلفی بود. امام خمینی هم گویا در پاسخ جناب آقای حاج محمود آقا لولاچیان، که مسئله استفاده از ابزار گوناگون موسیقی در این سرود را مطرح کرده بود، فرموده بودند: «سرود آقای مطهری اشکال ندارد.» و همین جمله را تلویزیون ایران هم با صدای امام پخش کرد و البته بعدها، برای تطمین قلوب مؤمنین، بعضی از این ابزار و آلات موسیقی را به «حسینیه جماران» هم آوردند و با استفاده از آنها در محضر امام خمینی، به اجرای سرود پرداختند.

یعنی: ابزاری که استفاده از آنها به ظاهر مجاز نیست، اگر در موارد صحیح به کار رود بدون اشکال است... و در مقابل، امام گویا حتی استماع تلاوت قرآن از دستگاه‌هایبنی سعود را دارای شبهه می‌دانسته‌‎اند.

والسلام علیکم و رحمة الله

 


1. روزنامه «اطلاعات»، مورخ شنبه 16 اسفند 1393.

[2]. سوره آل عمران، آیۀ 64.

[3]. سوره مائده، آیۀ 5.