همکاریهای مشترک نظامی، امنیتی و اطلاعاتی ایران و اسرائیل
شاه و رژیم صهیونیستی به منظور تأمین منافع مشترک و مقابله با تهدیدات مشترک بر ضرورت تماس دستگاههای اطلاعاتی دو کشور تأکید داشتند. زمینهها و عوامل دیگری نیز در توسعه ارتباطات امنیتی و اطلاعاتی دو کشور مؤثر بود:
1- همکاری ساواک و موساد با سازمان سیا و 6mi – انگلیس - جهت مقابله با عملیات سازمان اطلاعات شوروی K.G.B
2- همکاری ساواک و موساد در زمینه جمعآوری اطلاعات. درباره تحرکات قومیگرایان عرب در منطقه خاورمیانه و نیز پیرامون تبلیغات کمونیسمم منطقهای.
3- استفاده ساواک از تجربه موساد در زمینههای مختلف اطلاعاتی.
4- استفاده ساواک از تخصص و کارآیی کارشناسان اطلاعاتی موساد همچنین استفاده ایران از فناوری تجهیزات فنی موساد جهت جمعآوری اطلاعات.
5- توجه خاص شاه به توسعه توان دفاعی و نظامی ایران و گرایش وی به سمت میلیتاریسم، بستر مناسب دیگری برای توسعه همکاری نظامی میان شاه و رژیم صهیونیستی بود... در فاصله سالهای 1340-1332 ایران بیش از 440 میلیون دلار صرف خرید تسهیلات از آمریکا نمود و در فاصله 1349-1344 شاه به مبلغ یک میلیارد و ششصد میلیون دلار از آمریکا تجهیزات نظامی خرید.
البته عوامل چند، نقش مهمی در گرایش شاه به خرید اسلحه و توسعه بنیه نظامی ایران داشت از آن جمله است:
1- ناامیدی ایران از کارآیی پیمان سنتو (در جنگ هند و پاکستان در سال 1344 هـ ش آمریکا بیطرفی! خود را اعلام و کمکهای تسلیحاتی خود را به پاکستان قطع نمود.)
2- اعلام تصمیم انگلیس در دیماه 1346 مبنی بر خروج نیروهای انگلیس از خلیج فارس تا پایان 1350 هـ ش بنابراین سرمایهگذاری بیشتر شاه در بخش نظامی و تسلیحاتی موجبات ظهور ایران بهعنوان یک ژاندارم مقتدر بود که قرار شد! امنیت خلیج فارس را تأمین نماید! نقش رژیم شاه وعربستان در پرتو دکترین نیکسون بهعنوان دو پایه امنیت منطقه خلیج فارس، مشخص شده بود. و شاه به نمایندگی از طرف آمریکا با خرید تسلیحات و تجهیزات نظامی توانست بهعنوان ژندارم منطقه تثبیت شود.
3- کودتا در 4 مهر1341 ش. در یمن توسط سرهنگ عبدالله سلام که طرفدار قومیگرائی عربی بود، کشورهای محافظهکار منطقه از جمله ایران را نگران کرد. شاه در این موقع به کمک سلطنتطلبان یمن پرداخت تا از پیروزی جمهوریخواهان یمن جلوگیری کند.
4- از نظر آمریکا، ایران و اسرائیل دو متحد ارزشمند و راهبردی در منطقه خاورمیانه و اقیانوس هند محسوب میشوند.
بنابراین تقویت همهجانبه آن دو، از لحاظ آمریکا حائز اهمیت بود. از دیدگاه راهبردی آمریکا ایران و اسرائیل میتوانند:
الف: در مقابل توسعه کمونیزم منطقهای و نفوذ شوروی در خاورمیانه و آفریقا همچون سدی عمل کنند.
ب: این دو کشور میتوانند نگهبان جریان آزاد نفت از خاورمیانه بهسوی کشورهای صنعتی غرب باشند. در این میان شاه در زمینه نظامی همکاریهای گوناگونی با رژیم اسرائیل داشت از جمله:
1- همکاریهای راهبردی نظامی در صورت حمله یکی از کشورهای عربی به یکی از دو رژیم.
2- استفاده از تجارب صهیونیستها در زمینه مدرنیزه کردن تجهیزات نظامی ایران.
3- بهرهگیری از مشاورین نظامی رژیم صهیونیستی و خرید برخی اقلام نظامی ساخت رژیم صهیونیستی. ایران در این زمینه نقش رژیم صهیونیستی را بهعنوان منبع معتبر و قابل اطمینان برای خریدهای تسلیحاتی و مشاوره نظامی پذیرفته بود.
ایران در زمینه خرید تسلیحات از رژیم صهیونیستی چندین قرارداد با آن رژیم منعقد کرد، از جمله خرید اسلحه خودکار «یوزی». قرارداد تعمیر و سرویس هواپیماهای جنگنده از نوع. 16F، خرید توپ 106 ضد تانک، خرید خمپاره سنگین 120 میلیمتری.
در بهار سال 1356 هـ ش زمانی که شیمون پرز وزیر دفاع رژیم صهیونیستی بود، توافقنامهای میان دو رژیم در زمینه پروژه تولید موشک بالستیک با کلاهک 750 کیلوگرمی که دارای کاربردی اتمی نیز بود! به امضا رسید.
پروژه مزبور به «فلاور» یاگل! موسوم بود و ایران هزینه این همکاری را بهصورت یک میلیارد دلار نفت خام میپرداخت و همچنین یک فرودگاه و سایت پرتاپ برای آزمایش دور برد موشکی و همچنین محلی برای سوار کردن موشک در اختیار رژیم صهیونیستی میگذاشت. برای پیگیری این موضوع، شاه ارتشبد حسن طوفانیان را در 27 تیر 1356 به فلسطین اشغالی اعزام کرد. طوفانیان با ژنرال عزروایزمین، وزیر دفاع رژیم صهیونیستی و موشه دایان وزیر خارجه وقت آن رژیم ملاقات و مذاکره نمود.
توسعه همکاریهای فنی، عمرانی و نفتی میان دو رژیم
موفقیت رژیم صهیونیستی در تبدیل زمینهای لم یزرع به مناطق حاصل خیز و به کارگیری فناوریهای جدید در زمینه کشاورزی، عامل مهمی در برقراری و توسعه روابط ایران و اسرائیل به شمار میآمد.
در سال 1340 هـ ش موشه دایان وزیر کشاورزی صهیونیستی از وزیر کشاورزی ایران دعوت کرد تا هیأتی را برای بازدید تأسیسات زراعی و آبیاری اسرائیل، به آن کشور اعزام دارد. ایران نیز هیأتی را به همین منظور به فلسطین اشغالی اعزام داشت. پس از دیدار موشه دایان وزیر کشاورزی اسرائیل از ایران، تمایل تهران به استفاده از فناوری کشاورزی صهیونیستها افزایش یافت. زلزله هولناک سال 1341، در دشت قزوین وبوئین زهرا، زمینه مناسب دیگری را برای فعالیت صهیونیستها فراهم ساخت.
در این زلزله سیصد روستا ویران گشت و وزارت کشاورزی ایران تصمیم گرفت تا یک برنامه جامع بازسازی و توسعه در این منطقه را به مورد اجرا بگذارد. در این راستا شرکت صهیونیستها «تاهال» در مناقصه مربوط به اجرائی کردن پروژه وزارت کشاورزی ایران برنده شد! پروژه عمرانی قزوین شامل چهار مرحله بود و صهیونیستها توانسته بودند با نفوذ خود در آمریکا، نظر بانک جهانی را برای پرداخت 20 میلیون دلار وام به ایران، برای اجرای طرح مزبور جلب نمایند.
در زمینه تجاری حجم مبادلات بازرگانی میان تهران و تلآویو در اواخر دهه چهل(هـ ش) به حدود 250 میلیون دلار بالغ گردید. صدور نفت ایران به اسرائیل برای تأمین امنیت آن رژیم بسیار با اهمیت بود. بهویژه در دوران تحریم نفت توسط اعراب، در پی جنگ رمضان 1973 م. رژیم شاه نفت خود را در قبال خرید تجهیزات و تسلیحات نظامی و امنیتی و بهرهگیری از تخصصهای مختلف اسرائیل بهویژه در زمینههای امنیتی و اطلاعاتی، به آن کشور تحویل میداد. در سال 1355 رژیم صهیونیستی75 % کل نیاز داخلی خود را که در حدود 150 هزار بشکه در روز میشد، از ایران تأمین مینمود. روابط نفتی میان دو رژیم از سال1338 آغاز شد و یک شرکت مشترک را بهنام «ترانس آزیاتیک » متشکل از شرکت ملی نفت ایران و گروهی از شرکتهای توزیعکننده نفت صهیونیست برای حمل نفت ایران تأسیس شد.
نقش شاه در پایهگذاری روند سازش اعراب و رژیم صهیونیستی
پس از جنگ و رژیم صهیونیست، اسرائیل به شدت نسبت به برقراری ارتباط با انور سادات رئیس جمهور مصر، احساس نیاز میکرد.
سلطنت و صهیونیسم در تعامل فرهنگی
صهیونیستها در این مقطع تاریخی و شرایط پس از جنگ رمضان 1352 هـ ش محور موساد - تهران را به شدت فعال کردند. زامیر رئیس دستگاه جاسوسی موساد از سوی نخستوزیر دولت صهیونیستی مأموریت یافت تا با ترغیب ساواک، شاه را وادار کند، بهعنوان واسطه و میانجی به برقراری تفاهم میان قاهره و تلآویو تلاش و اقدام کند. زوی زامیر رئیس موساد با نصیری رئیس ساواک، در تهران ملاقات و مذاکره کرد و پس از اشاره به زمینههای همکاری و توافقات میان دو رژیم شاه و صهیونیستها و ابراز نگرانی از مواضع شوروی در جهان عرب، تقاضا کرد تا ایران برای دیدار میان مصریها و اسرائیلیها، وساطت کند و شخص محمدرضا پهلوی بهعنوان دوست واقعی! اسرائیل پیام آن رژیم را به انور سادات رئیس جمهور مصر ابلاغ کند.
رژیم شاه برای ملاقات سادات و بگین نخستوزیر صهیونیستی در ابعاد مختلف سرمایهگذاری کلان کرد. وامهای کلان ایران به مصر محصول این وساطتها بود. ژنرال موشه دایان وزیر دفاع صهیونیستها زمان جنگ 1973 م. و وزیر خارجه وقت اسرائیل در 1356 طی سفری به ایران با شاه ملاقات و پیرامون ایجاد سازش میان مصر و اسرائیل مذاکره کرد.
مناخیم بگین در اردیبهشت 1356 از حزب لیکود به نخستوزیری دولت صهیونیستی رسید و تلاشهای محرمانه در قالب دیپلماسی پنهان، برای ایجاد سازش میان اعراب و اسرائیل روز به روز فزونی گرفت و سرانجام سادات در اواخر آبان 1356 سفر ننگین خود را به بیتالمقدس به مرحله اجرا درآورد. سازش سادات با صهیونیستها پایهای برای روند سازش بقیه حکومتهای ارتجاعی و دولتهای عرب وابسته به غرب گردید.
روابط فرهنگی ایران و رژیم صهیونیستی
مناسبات فرهنگی یکی از ابعاد دیگر روابط ایران و رژیم اشغالگر قدس در دوره حاکمیت شاه منفور بود. روابط فرهنگی میان دو رژیم در زمینههای مختلف بوده که به شرح زیر است:
1- جشنهای 2500 ساله: نقش صهیونیستها در طراحی و برگزاری جشنهای 2500 ساله قابل توجه بوده است. مطبوعات صهیونیستی در سالهای دهه چهل، مقالات متعددی در باره جشنهای 2500 ساله و سالگرد تأسیس شاهنشاهی ایران نوشتند و در این زمینه تبلیغات گستردهای به راه انداختند. از جمله اهداف رژیم اسرائیل در اقدام فوق عبارت بود از:
الف - تقویت مناسبات رژیم صهیونیستی با شاه.
ب - بهرهبرداری از این تبلیغات به نفع خود، آنها با این تبلیغات بهویژه در خصوص خدمات شایان کوروش در آزاد کردن قوم یهود از زیر یوغ پادشاه بابل، سعی داشتند پیوندهای باستانی میان ایران و قوم یهود را احیا کنند.
صهیونیستها در تبلیغات خود از کوروش بهعنوان اولین صهیونیست! و از اعلامیه کوروش با عنوان «بالفور باستانی» نام میبرند! اما شاه تحت فشار افکار عمومی جامعه ایرانی و جهان اسلام، نتوانست از اسرائیلیها برای شرکت در این جشن دعوت بهعمل آورد و مطبوعات صهیونیستی، شاه را به خاطر عدم دعوت مقامات اسرائیلی مورد انتقاد و نکوهش قرار دادند.
2- جهانگردی: صهیونیستها در تلاش بودند همکاری میان دو کشور در زمینه جهانگردی را توسعه و تقویت کنند و در راستای اهداف سیاسی و اقتصادی، در این بعد فرهنگی حرکت و فعالیت داشتند. در روز 4 مرداد 1341 هـ ش به دعوت اسدالله علم نخستوزیر وقت «تدی کولک» رئیس اتحادیه جهانگردی اسرائیل و هیئت همراه وارد تهران شدند و طی ده روز توقف در ایران، پیرامون برنامهریزی برای توسعه صنعت جهانگردی ایران و پایهریزی همکاری میان دو کشور در زمینه جهانگردی!، با مقامات ایرانی گفتگو کردند. در همین سفر بود که تدی کولک در مذاکره با مقامات دولت شاه، طرحهائی برای برگزاری جشنهای 2500 ساله طرحهای مختلفی ارائه داد. در پنجم فروردینماه 1343 نخستین گروه جهانگردی اسرائیلی توسط مؤسسه سیاحتی «اشل» به مدیریت «اشل» و با همکاری شرکت هواپیمایی « ک.ال.ام» وارد تهران شده و از اماکن باستانی ایران دیدن کردند.
3- جنبش صهیونیستی و باستانگرایی در ایران شاهنشاهی: جنبش فکری باستانگرایی در ایران در دوره پهلوی اول آغاز شد. نقش روشنفکران غربزده در این جنبش و توسعه آن در ابعاد مختلف فرهنگ ایران بسیار مهم بوده است. صهیونیستها پس از تشکیل رژیم اشغالگر خود در فلسطین و به دنبال کوشش در راستای تقویت روابطشان با ایران، سعی داشتند با بزرگنمایی و تحریف تاریخ باستان ایران، پیوندهای باستانی میان ایرانیان و قوم یهود را عمیق و گسترده جلوه دهند.
افسانه «استر» توسط مورخین و اساطیرشناسان اسرائیلی تبلیغ و ترویج گشت. طبقه افسانههای یهودی، خشایارشا پادشاه ایران تحت نفوذ استر(همسرش) و مردخای(مشاور او) از توطئه وزیر اعظم خود جلوگیری کرد، که بر اساس نقشه وزیر میبایست کلیه یهودیان قتل عام میشدند! از آن تاریخ تاکنون همهساله یهودیان به این مناسبت جشن مذهبی بهنام «پوریم» برگزار میکنند. همچنین در متون مذهبی یهودیان اشاره به اقدام کوروش برای رهایی یهودیان بابل از اسارت پادشاه بابل، روحانیان یهودی کوروش را به خاطر این اقدام ستودند. مورخان صهیونیستی به جریان حمله کوروش به بابل و آزادی یهودیان جنبههای اسطورهای و تقدسی دادهاند.
4- دعوت از شخصیتهای فرهنگی و ادبی ایران: مایرآمیت رئیس سازمان اطلاعات ارتش اسرائیل در سال 1341، پس از دیدارش از ایران و ملاقاتش با مقامات ایرانی، طی گزارشی به مقامات بلندپایه صهیونیستی یادآوری میکند که رژیم اسرائیل در افکار عمومی ملت ایران منفوراست. لذا او توصیه می کند که رژیم صهیونیستی با دانشگاهها و مطبوعات و مراکز فرهنگی ایران تماس برقرار شود. در پی این گزارش رژیم صهیونیستی تلاش میکند با مطبوعات و روشنفکران ایران رابطه صمیمانهتری برقرار کند و زمینههای مناسب جهت سفر مقامات و شخصیتهای فرهنگی فکری و مطبوعاتی ایران را به اسرائیل فراهم میکند.
در نیمه دوم دهه 1330 و آغاز دهه 1340 با برنامهریزی موساد و نقش فعال روشنفکران وابسته به دربار، ترویج تز «مدینه فاضله اسرائیل!» به شکلی فوقالعاده در نشریات ایران آغاز شد و تسهیلاتی جهت سفر عناصر روشنفکری و مطبوعاتی ایران به اسرائیل فراهم گردید. تعدادی از روشنفکران طرفدار افکار سوسیالیستی و روشنفکر ایران چون «خلیل ملکی»، «داریوش آشوری»، «جلال آلاحمد» و دیگران عازم فلسطین اشغالی شدند که در بازگشت خلیل ملکی و داریوش آشوری و برخی از روشنفکران «سوسیالیسم کیبوتصی» را نمونهای از پیشرفت سوسیالیسم معرفی و تبلیغ کردند. ولی مرحوم جلال آلاحمد، با نگارش مقالاتی به افشا ماهیت رژیم صهیونیستی پرداخت... که آخرین مقاله او پس از شکست ناصر در جنگ شش روزه نوشت و در روزنامه «جـُنگ هنر» منتشر شد و موجب توقیف همیشگی این هفتهنامه گردید... این مقاله پیش از انقلاب تحت عنوان «اسرائیل عامل امپریالیسم» از سوی نشر نذیر با مقدمهای از اینجانب و با امضای مستعار «ابورشاد» از قم منتشر گردید.
همچنین سفرهای بسیاری نیز در قالب شرکت در کنگرههای علمی و دانشجویی به اسرائیل انجام میشد. بهطور مثال سفر ابراهیم پورداوود (یکی از مؤسسین جریان باستانگرایی در ایران) در خرداد 1340 جهت شرکت در کنگره جهانی علوم یهود و سفر احسان یار شاطر در اردیبهشت 1357 جهت شرکت در چهارمین اجلاس کمیته بیتالمقدس... ابوالحسن بنیصدر نیز جزو مدعوین بودند که اسرائیل از آنها برای شرکت در سمینار بینالمللی دانشجویان دعوت بهعمل آورده بود.
5- تاریخ میراث ملی ایران: یهودیان ایران نقش مهمی در خرید اشیا و آثار باستانی و عتیقه در تاریخ معاصر ایران داشتند و این اقدام در دوره دو پهلوی تشدید یافت. در دوره پهلوی دوم با حضور وسیع و گسترده صهیونیستها در ایران روند تاراج میراث ملی ایران شتابی بیشتری پیدا کرد و اسرائیل به صورت یکی از مراکز بینالمللی خرید و فروش آثار باستانی ایران درآمد. اسرائیلیها در کاوشهای باستانشناسی در مناطق مختلف ایران نیز حضور داشتند و افرادی چون ایوب ربانو در طی دهها سال یکی از بزرگترین مجموعههای آثار باستانی ایران را جمعآوری کرد که بعضی از آنها در جهان بینظیر بودند. ارتشبد حسین فردوست در خاطرات خود فعالیت یعقوب نیمرودی وابسته نظامی رژیم صهیونیستی در تهران را در زمینه تاراج آستان باستانی ایران فاش میسازد.
6- بخش فارسی رادیو اسرائیل: بخش فارسی رادیو اسرائیل در ابعاد مختلف در روند روابط میان دو کشور تأثیرگذار بوده است. این بخش بلافاصله پس از تأسیس دولت رژیم صهیونیستی در سال 1948 شروع بهکار کرد و ارتباط با یهودیان ایرانی جهت مهاجرت به اسرائیل از جمله اهداف تأسیس این بخش رادیوئی بوده است. در واقع رادیو اسرائیل رابط رسانهای رژیم صهیونیستی با یهودیان ایرانی بوده و نقش ارزنده در روند مهاجرت یهودیان فارسی زبان داشته و همچنین این رادیو نقش هدایتگری در جهت تشویق یهودیان ایرانی برای حضور در صحنه کمک به مهاجرت یهودیان عراقی و دیگر کشورهای خاورمیانه داشته است.
در تیرماه 1357 مسئله تعطیل شدن بخش فارسی رادیو اسرائیل در کمیته بازگشت مهاجرت پارلمان اسرائیل مورد کنکاش قرار گرفت. موشه قصاب (موشه کاتزا و رئیس جمهور رژیم صهیونیستی از سال 1379 تاکنون) نماینده ایرانیالاصل پارلمان از حزب لیکود، در دفاع از ادامه کار بخش مزبور با ارائه دلایلی همچون عدم انتشار نشریهای به زبان فارسی در اسرائیل و لزوم حفظ و ادامه ارتباط روزانه با بیش از هشتادهزار یهودی ایرانیالاصل و سایر فارسی زبانان موفق شد از تعطیل این بخش جلوگیری بهعمل آورد.
همکاریهای هنری - ورزشی: در زمینه مناسبات هنری میان رژیم شاه ورژیم صهیونیستی، اسرائیلیها فعال بودند. آنها با سه فیلم در جشنواره فیلمهای کودکان و نوجوانان که در سال 1345 هـ ش در تهران برگزار شد، شرکت جستند. در اسفند 1340 چند خواننده ایرانی! هم جهت اجرای کنسرتهایی به اسرائیل رفتند.
در زمینه روابط ورزشی حکومت پهلوی دوم همواره تحت فشار افکار عمومی جامعه ضداسرائیلی ایران قرار داشت ولی در قبال اینگونه روابط اعلام میداشت که ایران سیاست را در ورزش دخالت نمیدهد! و هیچگونه مخالفت در ادامه روابط ورزشی با اسرائیل وجود ندارد. هنوز خاطره بازی فوتبال میان دو تیم ایران و رژیم صهیونیستی در چارچوب بازیهای فوتبال آسیا در حافظه تاریخی ملت ایران زنده است که چگونه ملت ایران به حمایت از مردم فلسطین و علیه رژیم صهیونیست، یکصدا فریاد میزدند.
نقش مؤثر حرکت اسلامی امام خمینی(ره)
مناسبات نظامی و اطلاعاتی میان رژیم شاه و رژیم صهیونیستی کاملاً محرمانه نگاه داشته میشد وسعی می شد که روابط بازرگانی، صنعتی و نفتی میان دو رژیم در استتار بماند. روابط سیاسی و دیپلماتیک دو رژیم از ماهیتی دوگانه برخوردار بود. در حالی که ایران به حمایت لفظی از اعراب و قضایای فلسطین میپرداخت، کمکهای پنهانی خود را به اسرائیل گسیل میداشت. علل این سیاست و ملاحظات به عوامل زیر باز میگردد:
1- اجتناب رژیم شاه از برانگیختن واکنش تـُند اعراب و مسلمانان بر ضد او.
2- هراس مستمر از جامعه اسلامی ایران که تشکیلات مذهبی و حوزههای علمیه و روحانیون در هدایت و رهبری آنها نقش اساسی داشتند.
3- وحشت رژیم شاه از نهضت امام خمینی(ره)... البته صهیونیستها در مناسبات مختلف سعی داشتند این روابط را با رژیم شاه علنی کنند! ولی نهضت مذهبی جامعه ایرانی به رهبری امامخمینی چالش بزرگی در روابط میان دو رژیم بوده است.
حضرت امام خمینی(ره) در مناسبتهای مختلف و با استفاده از هر موقعیتی، رژیم را به واسطه روابطش با رژیم صهیونیستی و آزاد گذاشتن دست عوامل اسرائیل در ایران، مورد سرزنش و انتقاد شدید قرار میداد. حملات و انتقادات مزبور با مخالفتهایی که بر سر تصویبنامه انجمنهای ایالتی و ولایتی در تاریخ 14 مهر 1341 هـ ش و رفراندوم 6 بهمن همان سال، در خصوص مواد ششگانه انقلاب سفید شروع شد. مجال مطرح شدن پیدا کرد و در اغلب بیانات و پیامها خصوصاً در جریان یورش دژخیمان رژیم به مدرسه فیضیه قم در 2 فروردین 1342 و سپس واقعه خونین 15 خرداد 1342 و اعتراض به احیای کاپیتولاسیون چهارم آبان 1343، مورد اشاره و تأکید قرار گرفت.
در میان چهرهها و شخصیتهای مذهبی - سیاسی مخالف رژیم، امام خمینی تنها شخصیتی بود که در اعلامیهها و سخنرانیهای خود با شدت قضیه فلسطین و مسائل مناسبات رژیم شاه و و رژیم صهیونیستی را مطرح و بهعنوان یک نقطه ضعف و حساسیت رژیم، بر روی آن انگشت گذاشته و نظر مردم را به این قضیه مهم و حیاتی برای همه مسلمانان، متوجه ساخته است. قضیه فلسطین در طول نهضت اسلامی امام خمینی از 15 خرداد 1342 تا پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن1357 یکی از محورهای اساسی مخالفت ایشان با شاه و رژیمش بود. پس از پیروزی انقلاب اسلامی هم جمهوری اسلامی ایران از قضیه فلسطین حمایت کرده و هماکنون نیز این حمایتها تداوم دارد. البته امیدواریم که در این قبیل مسائل حساس، همه جوانب امور! رعایت شود و به دور از شعارزدگی و با اقدامات عملی غیرعلنی، پشتیبانی مادی و معنوی از حرکتهای آزادیبخش فلسطین بهعمل آید... انشاءالله.