- ماجرای سقیفه
- انتشارات انصاریان
- علامه محمد رضا مظفر
- سید غلامرضا سعیدی
- فارسی
- چاپ شده
- 7000 7000
- 978-964-219-523-7
- چاپ قم / نوبت اول
- بهار 1395
ماجرای سقیفه
فهرست مطالب
مقدمه
مروری اجمالی بر زندگی علامه مظفر
اجازه اجتهاد
تألیفات و تدوین کتابهای درسی
برنامههای اصلاحی
چشمه بیدارى
مقدمۀ مترجم
پیشگفتار علامه مظفر
صحنههایی از تاریخ و آشفتگی آن
تأثیر عقیده در روح مورّخ
آشفتگی تاریخ
سبک کتاب
آغاز سخن
دیباچه
فصل اول
موضعگیری رسول خدا9 دربارۀ مسأله خلافت
آیا پیغمبر9 به امر خلافت توجهی داشت؟
آیا برای رفع اختلاف راه حلی وضع کرده است؟
واگذاری امر به اختیار امت
برای قاعدۀ اختیار و انتخاب، نصیّ وجود ندارد
اختلاف امت من رحمت است
اجماع بر قاعدۀ اختیار
نصّ بر ابوبکر
نص بر علی بن ابیطالب
فصل دوم
تدبیر پیغمبر برای جلوگیری از اختلاف
الف( تجهیز لشکر اسامه
ب( کتف و دواتی برای من بیاورید
فصل سوم
بیعت سقیفه
عوامل اجتماعی سقیفه
طرز تفکر و روحیه انصار
انصار دو حزباند
آیا پیغمبر9 وفات کرد؟
وصول خبر اجتماع انصار
تأثیر ورود مهاجرین در اجتماع انصار
تأثیر خطبههای ابوبکر بر حضار مجلس
مناقشه مهاجرین و انصار
مهاجرین بر اوضاع مسلط میشوند
نتیجه
فصل چهارم
رابطه علی7 با خلفا یا تحمیلات بر امام
خودسری علیه امام
نظر علی7 درباره بیعت سقیفه
موقعیت حساس
روش علی بن ابیطالب7 با خلفا
منابع
«السقیفه» اثر علامه شیخ محمدرضا مظفرتألیف قرن چهاردهم، به زبان عربی می باشد كه موضوع سقیفه ـ اولین حادثه ای كه همزمان با آغازین ساعات رحلت رسول خدا به وقوع پیوست و بیعتی كه در آن شكل گرفته است را مورد بحث و بررسی قرار میدهد.
مؤلف، كتاب را با پیشگفتاری آغاز نموده و به این نكته مهم و اساسی تأکید ورزیده است كه مورخ باید در نوشتار خود با زدودن غبار تعصبات قومی، قبیله ای، دینی، وطنی و... از فكر و اندیشه خود با رهایی از زندان اعتقادات شخصی خود به بررسی و بیان تاریخ بپردازد. در ادامه، با عنوان «تمهید» مقدمه ای را برای ورود به متن اصلی موضوع بحث كتاب قرار داده وبا تحلیلی دقیق، ماجرای سقیفه و اجتهاد بانیان آن در مقابل نص صریح را موشكافی کرده و آنگاه وارد فصل های كتاب گردیده است. این فصلها به قرار ذیل است:
فصل اول: موضع پیامبر اكرم9 درباره خلافت كه آیا آن حضرت از اتفاقات بعد از رحلتش نآگاهی و اطلاعی داشتند یا خیر؟ و در صورت مثبت بودن پاسخ آیا هرگز راهحلی برای جلوگیری از وقوع این حادثه اتخاذ نمودند؟ و یا آیا این احتمال كه اهل سنت ادعا می كنند كه رسول خدا9 در این موضوع هیچ موضعی نداشته و آن را به عهده امت واگذار نموده است صحت دارد؟ و آنگاه نویسنده روایاتی را از آن حضرت درباره امیرالمؤمنین7 و نیز ابوبكر بیان داشته است تا صلاحیت هر یك را از دیدگاه رسول خدا9 برای خلافت مشخص سازد و قضاوت در این زمینه را به عهده خواننده واگذار نموده است.
فصل دوم: تدابیر پیامبر اكرم9 برای جلوگیری از اختلاف امت اسلام بوده است كه شامل مواردی همچون: اعزام جیش اسامه، درخواست قلم و دوات و كاغذ برای نوشتن وصیت نامه در موضوع خلافت و... بوده است.
فصل سوم: بیعتی كه در سقیفه انجام گرفت و انگیزه هایی كه در اجتماع در آن محل وجود داشت و وقایعی كه زمینهساز بیعت با ابوبكر گردید و نقش هر یك از مهاجر و انصار در این موضوع و خطبه هایی كه از سوی افراد مختلف در این جمع ایراد شد و نتیجه ای كه از آن عاید گردید.
فصل چهارم: موضع امیرالمؤمنین7 در برابر سقیفه و بیعت در آن و موضع و رفتاری كه در برابر خلفا از خود اتخاذ نمودند.
به جرأت میتوان گفت مؤلف از چشماندازی واقعی به بحث نگاه کرده و نه احساسات را وارد بحث میکند و نه جانب بیطرفی را فرومیگذارد، هرچند مقدّر باشد که نتیجه همان باشد که عقیده مذهبی او بدان رهنمون میشودو این مرهون اسلوب عمیق مؤلف است.
وی ضمن بیان نصوص وارده، آنها را دقیق نقد کرده و مفاهیم آنها را روشن کرده است و در این راه از احادیثی استفاده کرده که ثقات ائمه حدیث هر دو طایفه مسلمان درباره آن اتفاقنظر دارند. نتیجه آنکه موفق شده با بیانی جذاب و باشکوه خواننده را از نزدیکترین و سادهترین راههابه نتایج بحث برساند.
اما نکته مهمی که از روی ضرورت بایستی به خوانندگان گرامی تذکر دهیم اینکه مرحوم مظفر هر کجای کتاب که ذکری از شهادت حضرت فاطمه3 به میان آمده، از واژه رحلت و درگذشت استفاده نموده است. این نه از آن روست که ایشان معتقد به درگذشت طبیعی آن حضرت باشد که عقیده به شهادت حضرت صدیقه طاهره3 با گوشت و خون شیعه عجین شده است، لکن از آن روست که این کتاب در مقام بیان و نتیجهگیری نیست، بلکه در مقام استدلال و استناد است و گویا چون آن جناب نمیخواسته وارد این مقوله گشته و تنها به حوادث سقیفه پرداخت هاست، خود را ملزم ندیده تا با استفاده از واژه شهادت، کنشی دیگر بیافریند و آن را به دیگر علما واگذاشته است که ما نیز خوانندگان گرامی را به کتب مراجع عظام تقلید و سایر بزرگان ارجاع میدهیم.
گفتنی است این کتاب ارزشمند با ترجمه استاد سعیدی در سال ۱۳۴۷ شمسی برای اولین بار توسط انتشارات آیین جعفری در تهران به چاپ رسید و آخرینبار نیز در سال ۱۳۵۲ با تنظیم و تصحیح آقای موسوی دامغانی تجدید چاپ شد. بعد از آن اما تا کنون بنا به دلایل مختلف از چاپ این ترجمه غفلت شده بود که به حول و قوۀ الهی بعد از چهل و دوسال با ویرایشی جدید و باهمراهی ناشربین المللی برجسته جهان تشیع جناب آقای محمدتقی انصاریان خوانساری دراختیارخوانندگان فهیم قرارمیدهیم.
لازم به ذکر است که دیگر آثار استاد سعیدی، به کوشش والد معظم استادسید هادی خسروشاهیو توسط انتشارات کلبه شروق به چاپ رسیده است.
سید محمود خسروشاهی
مروری اجمالی بر زندگی علامه مظفر
عالم وارسته، آیتاﷲ شیخ محمدرضا مظفر، روز پنجم شعبان سال ۱۳۲۲ هجری قمری در نجف اشرفدر خاندان علم و کمال به دنیا آمد.
پدرش فقیه و مجتهد بزرگ، شیخ محمد بن عبداﷲ از علما و مراجع تقلیدعصر خود بود. مادرش نیز دخترعلامه بزرگ، عبد الحسین طریحی (1۲۳۵- ۱۲۹۳هـ ق) بود. شیخ مظفر به دیدار پدر موفق نگردید و تقریباً ۵ ماه بعد از فوت پدربه دنیا آمد.بعد از دوران كودكی با سرپرستی و تربیت برادرش شیخ محمدحسن مظفر به تحصیل مقدمات علوم پرداخت. از میان اساتیدی که آیت اﷲ مظفر محضر آنان را درک کرده و در درسسطح و خارج آنان شرکت نموده میتوان به بزرگان زیر اشاره کرد:
حضرت آیت الله شیخ محمد طه حویزی؛ حضرت آیت الله شیخ محمدحسن مظفر؛ حضرت آیت الله میرزا محمد حسین نائینی؛ حضرت آیت الله شیخ آقا ضیاءالدین عراقی؛ حضرت آیت الله میرزا عبد الهادی شیرازی؛عارف واصل حضرت آیت الله سید علی قاضی طباطبائی و علامه بزرگوار حضرت آیت الله شیخ محمدحسین اصفهانی.
گفتنی استعلامه مظفر در كنار علوم متداول حوزه آن زمان نجف، به تحصیل علوم ریاضی، هیئت جدیدو عروضنیز پرداخت.
مجتهدان بزرگی در عصر ایشان بودند که اجتهاد او را گواهی داده و به او اجازه اجتهاد دادهاند. از جمله بزرگانی همچون:
1. آیت اﷲ شیخ محمد حسین اصفهانی
2. آیت اﷲ شیخ محمدحسن مظفر
3.آیت اﷲ سید عبد الهادی شیرازی.
مرحوم علامه مظفر کوشید تا مواد علمی و درسی حوزوی را به قلمی ساده و به صورتی روزآمد در آثار خویش ارائه کند. در آثار او از پیچیدگی عبارات و سختیهایی که غالباً در منابع کهن فقهی و اصولی به چشم میخورد و رسیدن به مقصود علمی نویسنده را بر خواننده دشوار میسازد خبری نیست.
تدوین کتابهای المنطق، اصول الفقه و عقائد الامام به گونهای نوسازی در نگارش کتابهای درسی به شمار میرود. هم اکنون این کتابها از متون درسی حوزه قمبه شمار میآیند.
۱. اصول الفقه: مرحوم مظفر این اثر را به قصد تدریس در دانشکده فقهنجفو به منظور رفع خلأ موجود بین دو کتاب «معالم» و «کفایه» نوشته است. ایشان با تأسی از ابتکار استادش شیخ محمدحسین غروی اصفهانیـ در دستهبندی مباحث ـ این اثر را تنظیم کرده است. اصول الفقه نیز همچون بسیاری از آثار او با قلمی ساده نگاشته شده و ویژگی اصلی آن ارائه مطالب پیچیده اصولی با بیانی روشن و قلم معیار علمی است.
۲. عقاید الامامیه: این کتاب، مجموعهای از عقاید اسلامی بر اساس روش اهلبیت: میباشد که به صورتی فشرده و رسا تنظیم شده است. مرحوم مظفر پیشتر این مطالب را در سال ۱۳۶۳ق در دانشکده دینی منتدی ارائه کرده بود و سپس آن را بدین نام و همچنین به نام «عقاید الشیعه» به چاپ رساند و هدف عالی او از نگارش آن تقریب بین مذاهب اسلامی بود.
۳. المنطق: این اثر مجموعه درسهای ارائه شده مظفر در باب منطق، از سال ۱۳۵۷ق در دانشکده منتدی النشر است. این کتاب به عنوان متن درسی حوزه
و دانشگاه جایگاهی ویژه را به خود اختصاص داده است.
4.احلام الیقظه
5. تاریخ الاسلام
6. تتمة احلام الیقظه
7. حاشیة المکاسب
8. حریة الانسان و ارتباطها بقضاء اﷲ
9. دیوان شعر
10. رسالة عملیة فی ضوء المنهج الحدیث
11. الزعیم الموهوب السید ابوالحسن اصفهانی
12. السقیفة
13. شرح حال صدرالدین شیرازی (ملا صدرا)
14. شرح حال شیخ محمدحسن نجفی (صاحب جواهر)
15. شرح حال شیخ حسین اصفهانی
16. شرح حال ملا محمد مهدی نراقی
17. شیخ الطوسی مؤسس جامعة النجف
18. علی هامش السقیفة
19. فلسفة ابن سینا
20. الفلسفة الاسلامیة
21. فلسفة الامام علی(علیهالسلام)
22. فلسفة الکندی
23. المثل الافلاطونیة عند ابن سینا
24. مجموعه اشعار (در کتاب شعراء الغری)
25. مجموعهای از رسائل در علم کلام
26. مذاکرات الشیخ
27. النجف بعد نصف قرن
برنامهها و فعالیتهای اصلاحى استاد به قرار ذیل است:
الف) جمعیت منتدى النشر
این نهاد ـ که در سال ۱۳۵۳ هجرى مجوز تأسیس را دریافت کرد ـ بهترین وسیله براى تحقق اهداف اصلاحى در پى نشر فرهنگ دینى و ایجاد روح اسلامى در مردم و استحکام اخلاق بود.
آیت اﷲ مظفر و همفکران دیگر او، خطر تهاجم فرهنگى غرب را بهنگام شناخته و به سرعت جوانان را دریافتند و براى در امان ساختن آنان از شبیخون دشمن، ایشان را در زیر چتر اندیشههای اسلامى جاى دادند و مراکز عالى آموزشى را تأسیس کردند.
در ماده ۴ اساسنامه جمعیت چنین آمده است:
اهداف منتدى النشر عبارت است از عمومیت دادن فرهنگ اسلامى و علمى و اصلاح اجتماعى به وسیله نشر، تألیف، آموزش و… با استفاده از شیوههای مشروع.
استاد محمدرضا مظفر ریاست این جمعیت را به عهده داشت و حمایت آیت اﷲ العظمى سید ابوالحسن اصفهانى از این نهاد نوپا بسیار راهگشا بود.
ب) دانشکده منتدى
آیت اﷲ مظفر در سال ۱۳۵۵ق به دنبال تحقق اهداف جمعیت منتدى النشر، یک مدرسه عالى علوم دینى و به عبارتى (دانشکده اجتهاد) را تأسیس کرد. در دوره اول چهار ماده درسى همچون فقه استدلالى، تفسیر، علم اصول و فلسفه به دانشپژوهان ارائه میشد و علامه شیخ محمدجواد بلاغی، شیخ عبدالحسین دشتى و شیخ عبدالحسین حلى از اساتید این دانشکده بودند.
ج) مدارس منتدى
تأسیس مدارس منتدى النشر گام بعدى استاد مظفر بود که با استقبال بزرگان حوزه نجف و خاندانهاى مشهور این شهر مواجه شد و این اقبال عمومى در توسعهاش کارگشا بود. در این مدارس، در طول چند دهه، مقاطع تحصیلی ابتدایى، متوسطه (ثانویه) و پیشدانشگاهی (اعدادیه) دایر بود و در مجموع دروس جدید با گرایش ترویج فرهنگ دینى آموزش داده میشد.
د) دانشکده فقه
آیت اﷲ مظفر در سال ۱۳۷۶ ق دانشکده فقه را در نجف اشرف تأسیس کرد و وزارت فرهنگ عراق در سال ۱۳۷۷ آن را به رسمیت شناخت. مواد درسى این دانشکده عبارت بودند از: فقه امامیه، فقه تطبیقى، اصول فقه، تفسیر و اصول و مبانى تفسیر، حدیث و اصول حدیث (درایه)، علوم تربیتى و روانشناسی، ادبیات و تاریخ ادبیات، جامعهشناسی، تاریخ اسلام، فلسفه اسلامى، فلسفه جدید، منطق، تاریخ جدید، اصول تدریس، نحو، صرف و یک زبان بیگانه.
آیت اﷲ مظفر زندگیاش را تنها به فعالیتهای فرهنگى و علمى حوزه محدود نساخت، بلکه اندیشه نافذش، مسائل و موضوعات اجتماعى و سیاسى جامعه و امت اسلامى را درنوردید و هر پدیده مهم را به دقت دنبال میکرد. بحرانها و مشکلات تحمیل شده بر مسلمانان، او را بیشتر تحت تأثیر قرار میداد و استاد را به تلاش وامیداشت.
فشارهاى روزافزون فرانسویان بر مردم الجزایر و نامردمیهای صهیونیستها نسبت به مردم فلسطین، حوادث ناگوارى است که از دید نافذ او پنهان نبود و آن فقیه را دررنج فرومیبرد و گاهى در برخى از نشریات مقالات مفیدى مینگاشت. وى همچنین در جنگ بین مصر و اسرائیل در سال ۱۹۵۶ م. تلگرافى خطاب به شیخ الازهر فرستاد و همدردى خود را با ملت مصر اعلام داشت.
استاد، صهیونیسم را خطری بزرگ براى جامعه اسلامى میدانست و اصولاً انحراف سردمداران کشورهاى اسلامى از حق و مسامحه ایشان با دیوسیرتان غرب را عامل بدبختى مسلمانان و ریشه رشد صهیونیستهامیدانست.
آیت اﷲ مظفر با همکارى گروهى از اندیشمندان مسئولیتشناس، براى مقابله با افکار الحادى، (جماعة العلماء) را در نجف اشرف پى نهاد تا این نهاد برخاسته از حوزه مبارزه با بیدینی و تهاجم فرهنگى دشمنان را پى گیرد و جلوگیرى از گسترش افکار کمونیسم را رهبرى کند. بیانیههای منتشره این گروه، گواه بینش و بلندنظریمؤسسان آن است.
آیت اﷲ شیخ محمدرضا مظفر پس از حدود۶۲سال زندگی، به سال ۱۳۸۴ هجری قمری از دنیارفت. مرقد شریفش در قسمت ورودی دارالسلامنجف اشرف در حجرهخانوادگی ایشان قرار دارد.
رسالۀ حاضر که در زمینۀ مهمترین حادثۀ تاریخی اسلام نوشته شده بدون تردید یکی از معجزات بلاغت است و هیچ مقدمهای در خور معرفی آن نیست؛ زیرا شخصیت مؤلف آن بسی بالاتر و والاتر از آن است که قلمهای معمولی قادر بر معرفی ایشان باشد و مندرجات رساله نیز که دربارۀ اساسیترین و مهمترینمباحث فرقهای در اسلام بحث میکند، صرفنظر از اینکه مستند است بر اساس دو علم روانشناسی و جامعهشناسی نوشته شده است و چون مشکی است که خود میبوید پس مستغنی از آن است که گویندهای بگوید.
تهران ـ اردیبهشت ماه 1347
سید غلامرضا سعیدی