- نهضت هاى اسلامى و انقلاب اسلامى ایران
- مؤلف
- سید هادی خسروشاهی
- فارسی
- چاپ شده
- 7- 341- 423- 964
- چاپ تهران / نوبت اول
- 1374 ه. ش
- 1
نهضت هاى اسلامى و انقلاب اسلامى ایران
فهرست
مقدمه
7. تاریخ اسلام در مرحله ی جدید
8. انقلاب اسلامی ایران: هدف ها و دستاوردها
تضاد جهانی اسلام و کفر
ابزار کفر، درون خانه اسلام
مظاهر زیبای کفر جدید
توده های مسلمان هرگز اسلام را رها نکرده و نخواهد کرد
مردم، ضامن پیروزی
عامل اساسی پیروزی انقلاب
9. گزارش کمیته های سمینار انقلاب اسلامی ایران:
دستاوردها و مشکلات
- گزارش کمیته اول: ریشه های انقلاب اسلامی در قرآن و سنت
- گزارش کمیته دوم: دستاوردهای انقلاب اسلامی ایران
- گزارش کمیته سوم: موقعیت تاریخی مرحله بعد از استعمار جهان اسلام
- گزارش کمیته چهارم: تأثیر انقلاب اسلامی بر نهضت جهانی اسلامی
قطعنامه سمینار
10. تصویر کلی و چارچوب تبلیغات در حکومت اسلامی
خستگی ناشی از دستاوردهای خلاق
اسلام صرفاً در یک کشور بی معناست...
ایران: قلب سیاسی امت اسلام
نتیجه گیری
11. آینده حرمین و تجدید قدرت سیاسی اسلام
مقدمه
انقلاب اسلامی ایران
انقلاب اسلامی در خارج از ایران
انقلاب اسلامی، یک ضرورت جهانی
انقلاب اسلامی در سیاست جهان
درگیری با غرب
چه اقداماتی باید صورت پذیرد؟
اعلامیه سمینار جهانی درباره آینده حرمین
12. پیدایش حکومت اسلامی و تقریب بین مسلمانان
13. نهضت اسلامی و نظم نوین جهانی
14. امت اسلامی و پی آمدهای مسئله سلمان رشدی
15. وحدت و نهضت جهانی اسلام
بنیادهای عقیدتی و سیاسی وحدت اسلامی
مقدمه
در جلد اول این مجموعه بحث ها كه تحت عنوان: «مسائل نهضت هاى اسلامى» (شامل دیدگاه هاى خاص دكتر كلیم صدیقى در رابطه با مسائل و مشكلات نهضت هاى اسلامى معاصر) چندى پیش منتشر گردید، وعده دادیم كه جلد دوم آن را نیز دراختیار علاقه مندان قرار دهیم. اینك مجموعه بحث هاى دیگر وى، و این بار بیشتر در رابطه با «انقلاب اسلامى ایران» بدست چاپ سپرده می شود تا با اندیشه هاى دكتر كلیم صدیقى، بیشتر آشنا شویم.
براى آنكه با چگونگى این دیدگاه به طور اجمال اشاره كنیم- با توجه به محدودیت بحث در یك مقدمه- می توانیم بگوئیم كه دكتر كلیم صدیقى درمیان اندیشمندان معاصر به «آینده اى دورتر» می نگرد و معتقد به یك «مبارزه جهانى» براى تشكل و تجمع «كلّ امت» است. او در ضمن بی باورى به هرگونه تشكل حزبى، خواستار مبارزه اى است كه به تشكیل و پیدایش دولت هاى اسلامى- نظیر جمهورى اسلامى ایران- بی انجامد و درنهایت امت هاى اسلامى در سلسله مراتبى- به رهبرى امام- به اتحاد واقعى دست یابند. بررسى دیدگاه وى را از مقدماتى كه طرح می كند آغاز كنیم.
وى معتقد است تمام اختلافات و تفرقه ها و مصائب دنیاى اسلام از ملی گرائى و «ناسیونالیسم» سرچشمه می گیرد. جوامع اسلامى در دوران قیمومیت سیاسى امپریالیسم، با تربیت روشنفكران، فیلسوفان و رهبرانى مواجه شد كه برترى فكرى و فرهنگى غرب را پذیرفته بودند. باید توجه نمود كه غرب تنها به كنترل ساختارهاى فرهنگى، سیاسى و اجتماعى مسلمانان راضى نبود، بلكه انهدام كامل همه نهادهاى موجود در جوامع سنتى اسلامى را در هدف درازمدت خود منظور داشته بود و براى تحقق این هدف، استعمار به تشكیل دولت هایى در مناطق تحت نفوذ خود مبادرت ورزید و همین دولت هاى وابسته بودند كه مؤسسات و نهادهاى ادارى، نظامى، اقتصادى و فرهنگى را به شیوه اروپایى در این كشورها تأسیس نمودند. مردم این مستعمرات تنها هنگامى فرصت پیشرفت و مشاركت در این نظام جدید را مى یافتند كه زبان هاى اروپایى و آموزش اروپایى را در دانشگاه هایى به شیوه اروپایى، فراگرفته و به طوركلى دیدگاه غرب نسبت به زندگى را بپذیرند. طبقات غربزده اى كه بدین ترتیب پرورش می یافتند در این امید به سر می بردند كه روزى اداره امور دولتهاى مستعمره به عنوان «دولت مستقل»! به آنها واگذار گردد. اما لازمه اینكه خود را از نظر سیاسى آماده انتقال قدرت كنند، این بود كه ابتدا «ناسیونالیست» گردند و مقدارى از اسلام را با سیاست هاى لائیك بیامیزند. از اینجا بود كه «پدران ملت» از زیر خروارها خاك سربرآوردند و استقلالى كه به ما به ارث رسید، چیزى بیش از تداوم همان دولتهاى استعمارى اروپایى نبود. این دولتهاى استعمارى كه اكنون «كشورهاى ملى!» نامیده می شوند، انباشته از مرزها، پرچم ها، سرودها، زبان ها، لباس ها و روزهاى ملى و «تاریخ ملى» و بالاتر از همه، منافع ملى! هستند. هر ملت جدیدى با انحصاری ترین اصطلاحات تعریف مى شود و هیچ دو كشورى، داراى منافع ملى یكسان و مشترك نیستند. این امر اثرات نابودكننده اى بر امت اسلامى داشته و امروزه نقشه سیاسى امت نمایانگر جهانی شدن سیستم «كشور ملت» می باشد. این نشانه اى از شكست و تجزیه قدرت سیاسى اسلام و ادامه سلطه فرهنگى، اقتصادى و اجتماعى غرب بر سرزمین ها و مردم مسلمان است. از دست دادن سرزمین فلسطین صرفاً به دلیل تجزیه «امت اسلامى» به «كشورملت ها» بوده است.
دكتر كلیم صدیقى معتقد است هیچ پیشرفتى در زمینه تجدید بناى اسلام در چهارچوب كشور ملت هاى پس از دوران استعمار، مقدور نیست.
«باید همه كشورهاى ملى را كه امروزه سرزمین ها، مردم و منابع امت را استثمار و بهره كشى مى كنند، از بین برد! كشورهاى مسلمان در جهان امروز بر پایه تركیبى از استبداد داخلى و پشتیبانى خارجى به بقاى خود ادامه مى دهند. این دولت ها هیچ ریشه اى در تاریخ اسلام و تاریخ مردم خود ندارند و لذا به حل هیچ مسأله اى براى مردم خود قادر نیستند.»
در قبال وضع موجود دكتر صدیقى معتقد است:
باید این را درك كنیم قدمى را كه می خواهیم به سمت تشكیل «امت واحده جهانى» برداریم، بزرگترین تحول تاریخ بشریت است. باید برنامه ریزى گذرا و تحوّل به سوى امت از درون یك بررسى موشكافانه و صحیح قرآن و سنت توسط علما صورت گیرد. قرآن از زمان نزول وحى ثابت بوده و تا ابد نیز ثابت است، اما همه چیز در درون آن یافت می شود و این ما هستیم كه با جذب دانش جدید و درك تحولات تاریخ، می توانیم دریچه هاى تازه اى به فهم قرآن باز كنیم.
دكتر كلیم صدیقى معتقد است كه امر برنامه ریزى براى تشكیل امت واحده تاكنون توسط هیچ یك از متفكرین اسلامى در 200 سال گذشته عنوان نشده است. بلكه دستاوردهاى علمى، اقتصادى و تكنولوژیك غرب آن چنان چشم متفكرین مسلمان را خیره كرده است كه آنان به «پیشرفت» در سایه تعاریف و مفاهیمى كه غرب ارائه كرده، راضى گشته اند و حتى تلاش فراوانى نیز براى آشتی دادن این مفهوم پیشرفت با اسلام صورت داده اند. و همین تلاش ها بوده است كه به ورود سوسیالیسم، دموكراسى و سرمایه دارى به اسلام منجر شده است. لازمه تحول به سوى امت، ابتدا قبول این واقعیت است كه هیچ سازگارى بین اسلام و غرب وجود ندارد. در موقعیت تاریخى كنونى تنها اعلام سازگارى تمدن اسلام و غرب است كه ما را از خفقان روانى كه غرب ما را در آن گرفتار كرده نجات می بخشد. این ما را مجبور می كند كه اهداف دین خود را تنها خودمان و برحسب ارزش هاى اسلامى تعیین كنیم و آلترناتیوهایى درقبال «گاو مقدس» كاپیتالیسم، سوسیالیسم و دموكراسى بیابیم!
ما راه درازى براى تحوّل كامل به سوى تشكیل امت در پیش داریم و این مانند یك جریان تكامل تاریخى است و تحقق یكشبه آن را انتظار نداریم. اما تغییر جهت فوری ای كه در حال حاضر بدان نیازمندیم، ایجاد یك جنبش اسلامى جهانى است كه ناسیونالیسم و «كشور ملت» را ردّ كرده و اعتقاد به ناسازگارى تمدن اسلام و غرب داشته باشد. در رهبرى این جنبش به هیچ وجه نباید از آنان كه با روش هاى غرب پرورش یافته اند، استفاده كنیم. اینان ابزارهاى اصلى غرب براى مبارزه با اسلام هستند. بلكه باید از كسانى استفاده نمود كه از ریشه خود اسلام برخاسته باشند.
بگذارید اسم آنها را «علما» بنامیم. اگر این گروه وجود ندارند، باید آنها را بوجود آورد. این جنبش به علمایى نیاز دارد كه ضمن درك موقعیت كنونى امت به رژیمهاى سكولار وابسته نبوده و محتاج پشتیبانى آنها نباشند.
دكتر كلیم صدیقى نمونه رهبرى امام خمینى در ایران را بهترین الگویى می داند كه دیگران نیز باید از آن پیروى نمایند: نبرد ما براى تشكیل امت یك نبرد همه جانبه و در تمامى ابعاد و فعالیت هاى انسانى خواهد بود. این نبرد در نقاط مختلف جهان و در سطوح مختلف دنبال خواهد شد. اوّلین نقطه اى كه این نبرد در آنجا به پیروزى دست یافته و به تشكیل دولت اسلامى منجر شده است، ایران كنونى است كه باید رهبرى این مبارزه جهانى براى تشكیل «امت» را به دست گیرد. شیوه مبارزه نیز از روى سیره و روش پیامبر اتخاذ می شود. بنابراین نباید این طور بحث كنیم كه چون در اسلام «شورا» داریم، «دموكراسى» نیز اسلامى است و یا چون اسلام معتقد به برابرى است،«سوسیالیسم» در اسلام وجود دارد. معناى دقیق لااله الّااللَّه در دنیاى كنونى این است كه قبل از اینكه آنچه را می خواهیم بسازیم، همه چیز موجود در صحنه را از بین ببریم![1]
... اینك پس از شناخت كلّى اندیشه دكتر كلیم صدیقى، با بخش دیگرى از دیدگاههاى وى- و این بار، بیشتر درباره انقلاب اسلامى ایران- آشنا می شویم.
سیدهادى خسروشاهى تهران- فروردین 1374
[1]. رجوع شود به:
Siddiqui Kalim) ed(- Issues in the Islamic Movement 4891- 58 London The Open Press
( به نقل از: تاریخ و فرهنگ معاصر شماره 10- 9)6891 ,p .1 -42 .