- اصول فلسفه رئالیسم
- موسسه بوستان کتاب
- علامه سید محمدحسین طباطبایی
- سیدهادی خسروشاهی
- فارسی
- چاپ شده
- 978-964-09-1157-0
- چاپ قم/ نوبت سوم
اصول فلسفه رئالیسم
فهرست مطالب
یادداشت
مقدمه
نگاهی به محتوای کتاب
عامل توسعه فلسفه مادی گری
اصول فلسفه رئالیسم
مقاله اول: فلسفه چیست؟
خاتمه مقاله
نکته ۱
نکته ۲
نکته ۳
مقاله دوم: رئالیسم و ایده آلیسم
فلسفه و سفسطه یا رئالیسم و ایده آلیسم
اینک برخی از شبهات ایده آلیسم
برمی گردیم به آغاز سخن
دانشمندان دیالکتیک به ما پاسخ می دهند
ما در پاسخ می گوییم
دانشمندان دیالکتیک در پاسخ می گویند
در پاسخ این پاسخ می گوییم
مقاله سوم: علم و ادراک
تمثیل
مقصد اصلی
برهان دیگر
اشکال یا تقریر نظر مادیین
تتمیم اصل مقصد
مقاله چهارم: ارزش معلومات
علم و معلوم
پاسخ
مقاله پنجم: پیدایش کثرت در ادراکات
پیدایش کثرتدر علم و ادراک
ریشه های نخستین ادراکات و علم های حصولی
مفاهیم حقیقی «مهیات» و مفاهیم اعتباری «غیر مهیات»
از راه دیگر «طریق تحلیل»
در قسم اول «تصوری»
و اما در قسم دوم «تصدیقی»
مقاله ششم: ادراکات اعتباری
اعتباریات و علوم غیرحقیقی یا اندیشه های پنداری
ریشه اعتباریات و آغاز پیدایش آنها
شاخه های اعتباریات (انقسامات)
قسم اول: اعتبایات قبل الاجتماع
قسم دوم: اعتباریات بعد الاجتماع
ارتباط اعتباریات با حقایق مترتبه به آنها یا کیفیت ارتباط علوم مجعل
انسان با خواص واقعی آن
مقاله هفتم: واقعیت و هستی اشیاء
اصالت وجود و واقعیت
نکاتی چند یا نتایجی چند
مقاله هشتم: ضرورت و امکان
توضیح وتذکر
مقاله نهم: علت و معلول
علت های چهارگانه
علت فاعلی
علت مادی
علت صوری
علت غایی
مقاله دهم: قوه و فعل/ امکان و فعلیت
توضیح نتیجه چهارم
توسعه مفهوم حرکت
حرکت و تکامل
آزمایش در تکامل جهان
قانون دیالکتیکی تکاپوی طبیعت
نقدی بر قانون تکاپوی طبیعت
توضیح مفهوم حرکت عمومی
اکنون ما حرکت عمومی را چگونه باید توضیح دهیم؟
کشش و امتداد در حرکت
زمان و حرکت
خاتمه بحث
نظر فلسفه درباره جهش
مسائلی که در این مقاله به ثبوت رسید
مقاله یازدهم: قدم و حدوث
تقدم و تأخر و معیت (پیشی و پسی و باهمی)
حدوث و قدم
توسعه مفهوم حدوث و قدم
مقاله دوازدهم: وحدت و کثرت
انقسامات وحدت و کثرت
احکام وحدت و کثرت
تقابل و اقسام آن
مقابله سیزدهم: مهیت، جوهر و عرض
مهیت
اقسام مهیت
جوهر و عرض
آزمایش علمی چه می گوید؟
اقسام جوهر
اقسام عرض
مقاله چهاردهم: خدای جهان و جهان
جهان آفرینش آفریدگاری دارد
تمثل
تطبیق و توضیح
بیان اول ـ برهان صدیقین
بیان دوم: برهان حدوث
تنبیه و تذکر
ما خدا را چگونه تصور می کنیم؟
خدا یکی است
خدای هستی همه کمالات هستی را دارد
آفرینش جهان
کثرت و ترتیب قیاسی اجرای جهان
قضا و قدر
خیر و شر، سعادت و شقاوت
پایان جهان
نمایه
یادداشت
65 سال پیش، استاد بزرگوار، علامه سید محمد حسین طباطبائى رحمه الله براى گروهى از فرهیختگان و فضلاى حوزه علمیه قم، بحث هاى فلسفى ویژه اى را تدریس مى كرد كه آنها را نخست خود مى نوشت و سپس براى فضلاى درس خود، مطرح مى ساخت و مورد بحث و بررسى قرار مى گرفت
مجموعه این بحث ها، به 14 مقاله بالغ گردیده كه نخست بین فضلاء و اساتید، دست به دست مى گشت و سپس ده مبحث، توسط شهید آیت الله مرتضى مطهرى، با شرح و توضیح لازم، منتشر گردید ولى نشر 4 بحث آن، كه شامل جلد چهارم مجموعه بود، به دلیل اختلاف نظر ایشان با استاد، مدت ها به تأخیر افتاد.
در همان دوران استاد علامه طباطبائى، مجموعه كامل 14 مقاله را كه بر خط خود ایشان بود، به اینجانب دادند كه به دست چاپ سپرده شود و این امر، پس از ویرایش كوتاه، زیر نظر خود استاد، تحقق یافت و مجموعه اصل آن بحث ها، به طور كامل، در یك جلد و 300 صفحه به تاریخ 1397 ه براى نخستین بار، منتشر گردید
البته بعدها، به گفته استاد، شهید مطهرى علامه طباطبائى را به تهران دعوت كرد و چند روزى- شبانه روز- در منزل ایشان، آن چند مقاله، مورد بحث و بررسى قرار گرفت و پس از رفع شبهات، استاد شهید به شرح و تفسیر آن چهار مقاله هم پرداخت و جلد چهارم نیز، با شرح و توضیح ایشان در اختیار علاقمندان قرار گرفت
در واقع مجموعه اى كه ما از سوى مركز بررسى هاى اسلامى منتشر ساختیم، شامل متن اصلى مقالات و بحث هاى استاد علامه طباطبائى بود كه اینك به مناسبت چاپ مجموعه كامل آثار ایشان به زبان فارسى، پس از ویراستى جدید، در اختیار علاقه مندان آثار علامه قرار مى گیرد.
لازم به یادآورى است كه مقدمه اینجانب بر این كتاب، با توجه به شرایط آن زمان- اوج تبلیغات فلسفى- سیاسى سازمان ها و احزاب چپ وابسته به خارج از كشور- بیشتر جنبه سیاسى دارد؛ و در این چاپ نیز چنین صلاح دیده شد كه متن آن مقدمه چاپ شود.
در این چاپ، صفحه نخست دو مقاله اول و آخر استاد (مقاله 1 و 14) به خط خود ایشان زینت بخش كتاب مى گردد و متن كامل نسخه خطى مجموعه مقالات ایشان، در اختیار اینجانب است.
پیشاپیش از هرگونه اظهار نظر و پیشنهاد شاگردان معظم، دوست و علاقمندان علامه، سپاس گزاریم.
سید هادى خسروشاهى
شهریور 1386 ش- 1428 ه
مقدمه
سابقه این كتاب
سى و پنج سال پیش 1 به موازات چاپ و نشر روز افزون كتاب ها و رساله هایى به نام «فلسفه» كه گاهى «علمى» بودن را هم یدك مى كشید، و در اختیار جوانان میهن ما قرار مى گرفت، و به گمراهى آنان مى انجامید، استاد علامه آقاى سید محمدحسین طباطبائى ، جلسات بحث ویژه اى در «حوزه علمیه قم» تشكیل دادند كه هدف آن بررسى علمى- فلسفى «حقایق» بود ... این جلسات هر هفته دوبار منعقد مى گردید و گروهى از فضلاى حوزه علمیه در آن شركت مى كردند و بحث هاى تهیه شده به وسیله استاد علامه، مطرح مى گردید و طبق سنت دیرینه و روش درسى حوزه هاى علمیه، كسانى هم كه نظراتى داشتند، ابراز مى كردند و احتمالًا در تكمیل یا تنقیح بحث ها، تشریك مساعى مى نمودند ....
از مباحث مطرح شده در آن جلسات، چهارده مقاله فلسفى آماده چاپ گردید كه هم اكنون همه آنها، یك جا- و در این كتاب- و پس از مختصرى تنقیح (ویرایش)، با اجازه خود استاد، تقدیم علاقه مندان مى گردد.
______________________________
(1). این مقدمه در ذیحجه سال 1397 ه. ق نوشته شده است و چاپ جدید كتاب (سال 1386 ش/ 1428 ه. ق) است. اما از تاریخ تشكیل آن جلسه هاى مرحوم استاد علامه طباطبائى 65 سال تمام مى گذرد
اصول فلسفه رئالیسم، ص: 14
البته این روش تحقیقى استاد علامه، كه یك اقدام اساسى و بنیادى در ارزیابى و جمع بندى مسائل فلسفى بود، باید نقطه عطفى نیز در سیر و تحول فلسفه در ایران به شمار آید، زیرا توانست نهایتاً «فلسفه» را وارد مرحله جدیدى نماید و محصلین حوزه علمیه قم را كه تا آن وقت اطلاعاتشان محدود به محتواى كتاب هاى درسى معمولى بود، امكان دهد كه با بینش وسیع ترى، با فلسفه هاى غربى- به ویژه فلسفه ماتریالیسم دیالكتیك- آشنا شوند و ماهیت فلسفه بازى ها و سفسطه سازى ها را از هم بازشناسند.
محصول نخستین آن جلسات همین كتاب بود كه «حقایق را آن طور كه هست» ارزیابى مى كند و به خاطر «مصلحت هاى مادى» یا «گرایش هاى حزبى»! واقعیت ها را وارونه جلوه نمى دهد ... و شاید مزیت عمده این كتاب، همین نكته باشد، چه با دلیل و برهان، و با منطق علم و فلسفه، به وضوح روشن مى سازد كه «ماتریالیسم دیالكتیك» على رغم همه ادعاهاى «علمى» بودنش، پیوندى با علم ندارد2 و همه اصول آن براساس پندارها و تئورى هایى استوار است كه اصالت و صحت علمى آنها، هرگز به ثبوت نرسیده است و به خوبى ثابت مى كند كه «ماتریالیسم دیالكتیك» یك بینش فلسفى نوین منبعث از «علوم جدید» نیست و نمى تواند به مثابه «عالى ترین سیستم فلسفى جهان معاصر»! قلمداد شود.
این كتاب- چنان كه ملاحظه مى فرمایید- به زبان فارسى است و تا حدود امكان، ساده و بدون به كار گرفتن اصطلاحات ویژه فلسفى نوشته شده است، ولى شاید درك كامل محتواى آن، براى كسانى كه آگاهى هاى لازم از منطق و فلسفه را نداشته باشند، سهل نباشد، و این نكته اى بود كه پس از تهیه و تنظیم مباحث مورد توجه قرار گرفت و آن گاه تصمیم گرفته شد كه توضیحاتى نیز بر مباحث اصلى افزوده شود تا استفاده از آن، حتى براى كسانى كه اطلاعات مقدماتى از فلسفه ندارند، مقدور و عملى باشد.
این كار به تدریج توسط اندیشمند عالى قدر حضرت آقاى مرتضى مطهرى - كه خود در جلسات نخستین تنظیم این مباحث شركت داشت- انجام پذیرفت و در واقع به وسیله معظم له، شرح مبسوطى بر مطالب كتاب نوشته شد كه خوشبختانه تاكنون چهار جلد آن- جلد 1 و 2 و 3 و 5- تحت عنوان: «اصول فلسفه و روش رئالیسم» و در بیش از هزار صفحه چاپ و منتشر شده است.
... با توجه به این كه جلد چهارم توضیحات ایشان تاكنون انتشار نیافته است، عملًا چهار بحث عمده كتاب نیز (شامل چند بحث اساسى: قوه و فعل، حركت و تكامل، زمان و حركت، قدم و حدوث، وحدت و كثرت، مهیّت، جوهر، عرض) تاكنون در اختیار علاقه مندان قرار نگرفته است و براى نخستین بار در این كتاب آن مباحث را مطالعه خواهید نمود.
در این جا این نكته را باید تكرار نمود كه براى فهم هرچه بهتر مباحث این كتاب، مراجعه به شرح مبسوط استاد مطهرى- مجلدات اصول فلسفه و روش رئالیسم - ضرورى است و ما امیدواریم، همان طور كه معظم له وعده داده اند، مجموعه كامل شرح پنج جلدى ایشان، پس از تنقیح و تجدیدنظر، هرچه زودتر در اختیار عموم علاقه مندان قرار گیرد ... و البته براى «مركز بررسى هاى اسلامى» مایه مسرت است كه هم اكنون مجموعه كامل بحث هاى اصلى استاد علامه آقاى طباطبائى را یك جا در اختیار صاحب نظران و دانش پژوهان قرار مى دهد و امیدوار است كه بدین ترتیب گام دیگرى در راه روشن ساختن افكار نسل جوان معاصر برداشته باشد.
نگاهى به محتواى كتاب
اكنون بسیار به جا خواهد بود كه نگاهى گذرا و فهرست وار، به محتواى كتاب داشته باشیم تا دوستان مباحثى را كه مورد نظرشان است، بتوانند به آسانى مشخص سازند و مورد مطالعه قرار دهند. در نخستین مقاله كتاب، «فلسفه » معرفى مى شود كه چیست و چه مفهومى دارد؟
در مقاله دوم ضمن روشن ساختن فرق میان «فلسفه» و «سفسطه»، دلایل عمده ایدئالیست ها مورد نقد و بررسى قرار مى گیرد و آن گاه به اشكالات دانشمندان مادى در همین زمینه پاسخ داده مى شود.
در بحث سوم، ضمن ارزیابى مسئله «علم»- ادراك- و تقسیم بندى علم بر دو قسم:
حصولى و حضورى، با دلایل فلسفى به اثبات مى رسد كه علم و ادراك نمى تواند به طور مطلق، مادى باشد.
مقاله چهارم بحث «علم و معلوم» و ارزش معلومات را مطرح مى سازد كه از نظر اهمیت، در میان مباحث فلسفى، جزء مباحث درجه یك فلسفه به شمار مى رود، چرا كه ما همواره با «علم» سر و كار داریم و در یك بینش عمیق فلسفى باید نخست مسئله «علم» و «معلوم» و «ارزش معلومات» روشن گردد ... در این مقاله اصالت بینش فلسفه رئالیستى با دلایل منطقى به اثبات مى رسد.
مقاله پنجم «پیدایش كثرت در ادراكات » نتایج پربار و ارزنده اى را به دست مى دهد كه در زمینه بحث هاى فلسفى و روان شناسى درباره «حس و عقل » مورد گفت و گو و توجه است.
بحث ششم «ادراكات اعتبارى » یك بحث تازه اى فلسفى را مطرح مى كند و چگونگى تفكیك ادراكات اعتبارى و حقیقى را از یكدیگر، روشن مى سازد. مطالعه این دو بحث- مقاله 5 و 6- نشان مى دهد كه پیشروان فلسفه مادى، چقدر از مرحله به دور بوده اند و چگونه كوچك ترین آگاهى از این قبیل مسائل عمیق و دقیق فلسفى را نداشته اند.
در مقاله هفتم، «وجود» مورد ارزیابى است. مسئله «وجود» به علت پیوند عمیقى كه با سایر مباحث فلسفى دارد، از اساسى ترین مسائل فلسفه به حساب مى آید، ولى چنان كه در این كتاب ملاحظه خواهید نمود، از مجموع 12 بحث مطرح شده در این مقاله، فقط یكى دو مسئله آن در فلسفه «یونان قدیم» به چشم مى خورد و بقیه محصول دوران گسترش فلسفه در اسلام است و دو مسئله مهم «موجود معدوم نمى شود»، و «عدم نسبى است » براى نخستین بار در این مقاله مورد پژوهش قرار مى گیرد.
در مقاله هشتم كه مسائل «ضرورت و امكان » را تجزیه و تحلیل مى كند، بیشتر مسئله وجوب و قطعیتى كه در جهان حكمفرماست، مورد توجه قرار گرفته است، چرا كه ضرورت و حقیقت نظام هستى، از زمان قدیم تا به امروز، یكى از عمده ترین مسائل فلسفه شرق و غرب به شمار رفته است. در آخر همین مقاله «جبر و اختیار» و «استعداد تكلیف و مسئولیت انسان در قبال نظام حتمى جهان هستى» مورد تحقیق قرار مى گیرد.
در مقاله نهم، قدیمى ترین مسئله فلسفه، «قانون علیت » مورد موشكافى است، و حقایق تازه اى آشكار مى گردد و سپس «علت غائى» و این كه شانس، بخت و اتفاق هیچ گونه مفهومى نمى تواند داشته باشد، روشن مى شود.
در مقاله دهم، مسئله «قوه و فعل »- امكان و فعلیّت، حركت و تكامل، زمان و حركت- كه از دقیق ترین مسائل فلسفى جهان ماست، با بینش ویژه اى ارزیابى مى شود، و ضمن نقد «قانون تكاپوى طبیعت»- تز، آنتى تز، سنتز- نظریه فلسفه رئالیسم را در این زمینه ارائه مى دهد. البته این بخش نیازمند دقت ویژه اى است.
آن گاه موضوع «قدم و حدوث »- مقاله یازدهم- پیش كشیده مى شود و دو نكته اساسى «جهان طبیعت حادث على» است و «جهان طبیعت حادث زمانى» است، به اثبات مى رسد كه از نظر فلسفى حائز كمال اهمیت است.
بحث دوازدهم «وحدت و كثرت » و پیوند آن با فلسفه و انقسامات و احكام وحدت و كثرت و مسئله «تقابل» كه چهار قسم است، بررسى مى شود.
در مقاله سیزدهم: «مهیّت، جوهر، عرض » مطرح شده و نظریات و آزمایش هاى علمى جدید مورد بحث قرار مى گیرد.
آخرین بخش از كتاب- مقاله چهاردهم- درباره «خداى جهان و جهان »- به اصطلاح فلاسفه اسلامى «الهیات بالمعنى الاخص»: ذات الهى، صفات كمالى حق، چگونگى انتساب و صدور جهان از وى- بحث مى كند. و با این كه در این بخش نیز به شبهات و اشكالات مادى ها پاسخ داده مى شود، ولى این امر از ارزش جنبه اثباتى بحث نمى كاهد و دلایل و براهین عقلى و فلسفى، ارزش ویژه اى به موضوع مى بخشد. در همین مقاله بحث كوتاهى درباره «قضا و قدر» و اشاره اى نیز به «پایان جهان» مى خوانید و بدین ترتیب مباحث كتاب پایان مى پذیرد و اصول اساسى فلسفه رئالیسم در برابر ماتریالیسم و ایدئالیسم به طور فشرده و كوتاهى روشن مى گردد.
عامل توسعه فلسفه مادى گرى
در پایان این مقدمه، اشاره به عامل اصلى توسعه فلسفه مادى گرى در ایران بى مناسبت نخواهد بود: در نیمه اول قرن بیستم، به دنبال توسعه نشر فلسفه «مادى گرى» غرب در جهان و از جمله ایران، كاملًا طبیعى بود كه گرایش هایى نسبت به آن، در بین طبقات تحصیل كرده به وجود آید؛ به ویژه كه این فلسفه، از طرفى به وسیله گروهى روشنفكر چپ نماى غرب زده، ترجمه مى گردید و به مثابه آخرین «سیستم فلسفى جهان» در اختیار جوانان قرار مى گرفت، و از طرف دیگر نشر آن در جامه تازه «ماتریالیسم دیالكتیك» همگام با اوج كوشش هاى «حزبى»! به عمل مى آمد.
در واقع نشر فلسفه ترجمه اى! «ماتریالیسم دیالكتیك» در ایران كه همزمان با پیدایش و فعالیت «حزب توده»- حزب به اصطلاح كمونیست! ایران- بود، چون از همان وسایل تبلیغاتى حرفه اى بهره مند مى شد كه دیگر نشریات حزب از آنها بهره مند بود، و همچون دیگر مطالب دیكته شده حزبى، با جمله پردازى هاى به ظاهر فلسفى- علمى و تئورى ها و اندیشه هاى ذهنى بى پایه- و به عنوان واقعیت عینى و علمى غیرقابل انكار- همراه بود، از توسعه و استقبال بیشترى برخوردار مى شد.
از طرف دیگر، مى دانیم كه از دیدگاه «حزب»، «هدف، هر وسیله اى را مشروع مى سازد»! و با استناد به همین «مبدأ» تئوریسین ها و ایدئولوك هاى حزبى، هرگز پاى بند آن نبودند كه «حقایق را آن طور كه هست» نشان دهند، بلكه همان طور كه «دگماتیسم حزبى» و «دیسپلین تشكیلاتى»! ایجاب مى كرد، حقایق منعكس مى گردید تا «وصول به هدف» را آسان تر كند و جاده را براى پیشرفت هاى سیاسى هموار سازد!
طبیعى است كه در این راه، و با آن اندیشه، اگر «فلسفه» هم قربانى گردد، باكى نخواهد بود، چنان كه ارزنده ترین فرزندان یك جامعه را هم مى توان به علت عدم قبول تئورى ها و عقاید وارداتى، با اتهام هاى كلیسایى «ارتداد» و «كفر» طرد كرد و یا نابود ساخت و در نشریات حزبى، آنان را «خائن شماره 1 و 2 ...»! لقب داد و ناجوانمردانه سركوب نمود، چرا كه در منطق «حزب» و به عبارت بهتر در «دنیاى كور حزبى» و «دگماتیسم مادى» جایى براى «حقیقت » و یاران واقعى «حق » وجود ندارد
البته ما نمى خواهیم كه در مقدمه یك كتاب فلسفى، مباحث سیاسى را مطرح كنیم و پیروان: ماركسیسم، لنینیسم، مائوئیسم را رسوا سازیم، ولى براى آن گروه از كسانى كه به بیمارى چپ نمایى، مبتلا شده اند و حتى بدون آگاهى هاى مقدماتى خود را «چپ یا ماركسیست» هم مى پندارند، نمونه هایى از تضاد اندیشه و عمل در اردوگاه سوسیالیسم! را نقل مى كنیم، تا شاید كه در انتخاب راه، دقت بیشترى به كار ببرند و با تعقل بهترى وارد میدان شوند.
«محمد حسنین هیكل» مشاور «عبدالناصر» و سردبیر سوسیالیست! روزنامه مصرى «الاهرام» عهد ناصرى، در مصاحبه اى كه با چوئن لاى - این یار وفادار مائو! و نخست وزیر تا دم مرگ چین!- داشت، از او مى پرسد:
«... شما براى لومومبا احترام زیادى قائل هستید و حتى یكى از دانشگاه هاى خود را به نام او نام گذارى كرده اید، چطور قاتل او، «ژنرال موبوتو» را به كشور خود دعوت كرده اید؟» آیا این اقدام، یك نوع اهانت به نهضت جهانى چپ نیست؟»
«چوئن لاى» بدون آن كه از كشف این تضاد در اندیشه و عمل ناراحت شود، آرام و شمرده در پاسخ مى گوید: «ما كاملًا از این موضوع آگاه هستیم ولى ما هم اكنون در راه ایجاد رابطه سیاسى با دنیا هستیم و در عالم سیاست نمى توانیم این گونه نظریات را مطرح سازیم!3 به عبارت روشن تر: براى عوام فریبى از «لومومبا» تجلیل مى كنند و براى غارت جهان سوم و همكارى عملى با امپریالیسم غرب و سوسیال امپریالیسم شرق، از قاتل لومومبا هم با تشریفات كامل پذیرایى مى كنند ... و در این جاست كه باید پرسید پس مفهوم «اپورتونیست» و «ریوزیونیست» در قاموس شما چیست؟ ...
جالب آن كه «هیكل» در كتاب جدید خود نیز در همین زمینه بحث مى كند و مى نویسد: «... من فكر مى كردم كه آیا چین مانند دیگر دولت هاى بزرگ، با كشورهاى دیگر بر وفق اوضاع داخلى آنها، سازش خواهد كرد یا آن كه حاضر خواهد شد كه حتى به قیمت انزوا، به ایدئولوژى خود وفادار بماند و یك روش انقلابى در پیش بگیرد؟ آیا چین در قبال مسائلى كه از نظر «اخلاقى»! قبول ندارد، به خاطر مصالح خود سكوت خواهد نمود؟
در پكن دیدم كه چین روشى مانند دیگر دول بزرگ در پیش گرفته است ... استقبال گرم از موبوتو دلیل روشنى بر این واقعیت بود و بیرون كردن دانشجویان تانزانیایى از «پكن» به خاطر مخالفتشان با دولت مطبوع خود، دلیلى دیگر
و هنگامى كه دیدم «ژنرال موبوتو» دوشادوش «چوئن لاى» نخست وزیر چین، وارد سالن بزرگ «خلق»! در «پكن» گردید، گفتم: این یك تناقض است، تناقضى كه بالاتر از آن را نمى توان تصور كرد
و «چوئن لاى» در پاسخ من، در مورد «موبوتو» و «كیزنگا»- معاون لومومبا كه توسط موبوتو عفو شد! ولى وقتى كه به كشورش برگشت بلافاصله به دستور او اعدام گردید- گفت: «ما باید گرایش هاى جدید موبوتو را تأیید كنیم»؟!! (مراجعه شود به كتاب: احادیث فى آسیا تألیف محمد حسنین هیكل، چاپ دارالمعارف لبنان، فصل:
«مذاكره طولانى با چوئن لاى» صفحه 94 و فصل «شب نشینى با موبوتو در پكن» صفحه 208- 209).
«هیكل» باز در مذاكرات «عبدالناصر و گوارا» شركت مى كند و از گوارا چنین نقل مى كند: «... من تناقضات موجود در كمونیسم را نتوانسته ام حل كنم. من وقتى كه به عنوان نماینده كوبا با رهبران شوروى مذاكره مى كردم، دیدم كه آنها مى خواهند مواد خام ما را به همان قیمتى خریدارى كنند كه دنیاى سرمایه دارى و استعمارى مى خرید ... من هرگز نمى توانستم این را از یك دولت سوسیالیست بپذیرم، با آنها به مذاكره نشستم و وقتى پرسیدم پس شما چه فرقى با استعمارگران دارید كه همین قیمت ها را براى ما دیكته مى كردند، گفتند: «ما كاملًا نظریه شما را مى فهمیم و مى دانیم كه مواد خام محصول رنج و عرق و خون ملت هاى عقب افتاده است، ولى ما چاره اى جز این نداریم. مامجبوریم آنها را در بازار پر رقابت دنیا بفروشیم» و من گفتم: شما با وسایل تولیدى ماشینى كه دارید، مزد زیادى بابت محصولات خود نمى پردازید، و با این كه این محصولات به بهاى كمى براى شما تمام شده است، چرا آنها را به همان قیمت به اصطلاح جهانى! بر ما مى فروشید؟ آیا معناى این امر آن نیست كه ما در هر حال باید سركوب شویم؟4
ظاهراً بر این گفتار صریح و شجاعانه توضیحى نباید افزود كه از سوسیال امپریالیسم توقعى بیش از این نداشتیم، اما اشاره به ماجراى قرض هایى كه با بهره 12%- كمى بیشتر از بهره بانك هاى اردوگاه سرمایه دارى!- به دول عربى پرداخت و در بحران جنگ مصر و سوریه با اسرائیل، بهره آن را مطالبه مى كرد! ... و تا صد میلیون دلار «نقد» از الجزایر نگرفت، قطعات یدكى ابزار جنگى را به مصر و سوریه نفرستاد- و در مقابل «نیكسون» صدها میلیون دلار اسلحه بلاعوض و بدون قید و شرط به اسرائیل تحویل داد مى تواند نشان دهنده ماهیت واقعى این هواداران سوسیالیسم و مؤمنان مكتب ماتریالیسم دیالكتیك و مدعیان تعهد و رسالت و جهانى بودن! باشد ....
***
... و اكنون كتاب را مطالعه فرمایید تا سستى بنیاد فلسفى مادیگرایى و پوچى اساس تئورى هاى آن نیز به خوبى بر شما روشن گردد.
قم: مركز بررسى هاى اسلامى
ذیحجه 1397 ه. ق: سیدهادى خسروشاهى
1 ( 1). این مقدمه در ذیحجه سال 1397 ه. ق نوشته شده است و چاپ جدید كتاب( سال 1386 ش/ 1428 ه. ق) است. اما از تاریخ تشكیل آن جلسه هاى مرحوم استاد علامه طباطبائى 65 سال تمام مى گذرد
2 ( 1). مطالعه كتاب علمى بودن ماركسیسم از مهندس مهدى بازرگان را توصیه مى كند!
3 ( 1). كتاب متد دیالكتیك ماركسیستى، ص 7، تألیف برادر همفكر و همگام« على حجتى كرمانى» به نقل از: ماهنامه« نگین»، دكتر عنایت، شماره تیرماه 1352
4 ( 1). كتاب« عبدالناصر و العالم» تألیف هیكل، چاپ بیروت، دارالنهار، ص 467- 468. فصل« عبدالناصر و جیفارا ...»