- آیت الله علی احمدی میانجی و دکتر حمیدالله حیدرآبادی
- کلبه شروق
- سیدهادی خسروشاهی
- فارسی
- چاپ شده
- 15000 15000
- 2-88-7255-964-978
- چاپ قم / نوبت اول
- بهار 1399
- 1000
آیت الله علی احمدی میانجی و دکتر حمیدالله حیدرآبادی
فهرست مطالب
مقدمه
شرح زندگی آیتالله علی احمدی میانجی
دیدگاهها
وفات
در صحنه
همکاری علمی
نامهها و پرسشها
نامهها و پرسشهای: پرفسور حمیدالله حیدرآبادی
آشنایی با دکتر حمیدالله حیدرآبادی
پاسخها از: آیت الله علی احمدی میانجی
پرسش دوم حمیدالله
اسناد و تصاویر
نکته!
پیوست
خاطرات آیتالله احمدی درباره: علامه سید محمد حسین طباطبائی
یادداشت
در محضر علامه طباطبائی
خصوصیات علمی و اخلاقی
نکتهای از استاد
کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم
ویژگی بارز
فهارس: اعلام، کتب، اماکن
فهرست اعلام
فهرست اماکن
فهرست کتب و مجلات
مقدمه
آشنایی من با آیتالله احمدی میانجی به دورانی برمیگردد که تازه از «تبریز» به «قم» آمده و در مدرسه «حجتیه» ساکن شده بودم. در ابتدای کوچه مدرسه، بیت آیتالله سید صدرالدین صدر قرار داشت که فرزند ارشد و برومند ایشان آیتالله سید رضا صدر، اداره آن را به عهده داشت... و به نظرم همه روزه یک یا دو ساعت به غروب مانده، افاضل و اساتید حوزه در یک جلسه علمی مستدام شرکت میکردند و مباحث علمی - اجتماعی و فرهنگی مطرح میشد و اساتید دیدگاههای خود را بیان میداشتند. جلسه پرباری بود و البته حقیر در اوائل آن دوران «خیلی تو باغ» نبودم و مسائل مطرح شده را که در سطح بالائی بود، «متوجه» تمیشدم!... در این جلسات نوعاً آیات و علما و اساتید شرکت میکردند که از آن جمله بودند: آقایان سید رضا صدر، سید موسی صدر، احمد آذری قمی، محمدعلی اشعری، سید موسی شبیری زنجانی، علی احمدی میانجی و سید مهدی روحانی و...
به طور طبیعی در پایان این جلسات، بنده روی همان «اصل کنجکاوی» که داشتم، به تدریج با تک تک این فضلا و اساتید آشنا شدم و در آن میان، آیتالله احمدی میانجی که در آغاز دوران تحصیل مدتی در حوزه علمیه تبریز حضور داشت و به طور طبیعی با پدر من - آیتالله سید مرتضی خسروشاهی - و اخوان عظام آیتالله سید ابوالفضل، آیتالله سید احمد خسروشاهی، آشنایی پیدا کرده بود، وقتی من خود را معرفی کردم، با مسرت از دیدار من استقبال کرده و پیشنهاد نمود که اگر مشکلی در درس و بحث داشته باشم، ایشان آماده است که ما را یاری دهد... و این آغاز آشنایی بود.
دراینجا بی مناسبت نیست که اشارهای کوتاه به زندگی ایشان داشته باشیم.
شرح زندگی آیتالله علی احمدی میانجی
آیتالله میرزا علی احمدی میانجی در چهارم محرم سال 1345 هجری قمری - مطابق با 23 تیرماه سال 1305 هجری شمسی - در روستای «پورسخلو» واقع در 24 متری شمال غرب شهرستان میانه، از شهرهای استان آذربایجان شرقی، دیده به جهان گشود.
پدر بزرگوار ایشان مرحوم آخوند ملا حسینعلی احمدی که از روحانیون به نام و پرتلاش منطقه «اوج تپه» بود، در همان روستا به دنیا آمده و پس از تحصیل مقدمات علوم دینی و کتب فارسی، جهت ادامه تحصیل عازم تبریز شد و از سال 1331 تا سال 1336 هجری قمری - در مدرسه حسن پاشا یا پادشاه - به تحصیل علوم حوزوی تا مقطع کتاب «لمعه» اشتغال یافت و سرانجام به علت قحطی شدید سال 1336 هـ ق به اجبار ترک تحصیل کرده و به روستای خود مراجعت نمود برای امرار معاش به کشاورزی اشتغال داشت؛ ولی همزمان، بیشتر اوقات خود را در راه هدایت مردم، تبلیغ دین، پاسخ به سؤالات شرعی، اصلاح ذاتالبین و رفع حوائج آنان صرف مینمود و در این راه از هیچ تلاشی فروگذار تمیکرد و درب خانه وی همواره باز و پناهگاه مراجعان و محل تردد نیازمندان و بیپناهان بود.
مادر آیتالله احمدی، سیده معصومه دختر حاج سید زینالعابدین از سادات محترم و به نام منطقه بود. ایشان درباره مادر و جد مادری خود چنین گفته است:
«مادرم نیز از سادات موسوی است که سلسلهای از سادات محترم هستند؛ اگرچه در شناسنامه حسینی شناخته میشوند... جد مادری من مرحوم حاج سید مهدی میباشد. جدم، مرحوم حاج سید زین العابدین به سخاوت مشهور بود و درب خانه اش به روی تمام افراد منطقه باز بود. حتی به یاد دارم که یک حیاط مخصوص برای میهمان داشت.»
آیتالله احمدی میانجی دوران کودکی خود را در کنار پدر و مادر با یادگیری دروس متداول آن زمان سپری نمود و کتابهای: گلستان سعدی، نصاب الصبیان، منشأت امیرنظام، ابواب الجنان، تاریخ معجم و جامع المقدمات را پیش پدر بزرگوار و عموزاده پدر، فراگرفت.
12 ساله بود که جهت ادامه تحصیل عازم شهرستان «میانه» شد و در سال 1363 هجری قمری در حالی که قسمت عمده کتاب «شرح لمعه» را در میانه پیش اساتید حوزه علمیه میانه خوانده بود، عازم «تبریز» گردید و پس از جند مدتی توقف، به قم هجرت نمود و تا آخرین لحظات حیات خود در قم سکونت نمود.
معظم له سطوح مقدماتی دروس حوزوی تا بخش اعظم کتاب «شرح لمعه» را در حوزه علمیه میانه نزد حضرت حجت الاسلام والمسلمین میرزا ابومحمد حجّتی، حجت الاسلام میرزا مهدی جدیدی و آیتالله میرزا لطفعلی زنوزی تحصیل و تلمّذ کرد.
مرحوم حجتی، در واقع متکفل امور تحصیل معظم له بود و مرحوم زنوزی مهمترین و مؤثرترین نقش را در زندگی و شخصیت علمی ایشان داشت و در حقیقت تعیین خطمشی زندگی و تحصیلی ایشان را به عهده گرفته بود و معمار اصلی شخصیت علمی و معنوی وی بود.
معظم له در خاطرات خود میگوید:
«... ایشان (آیتالله زنوزی) از نظر اخلاق و تربیت فکری حقیر بسیار مؤثر بود... از الطاف الهی نسبت به خودم، آشنایی با شخصیت بزرگی همانند آیتالله زنوزی است... این آقا حق عظیمی بر گردن من دارد.»
آیتالله احمدی میانجی سطوح عالیه را در محضر اساتید بزرگ، آیتالله شیخ موسی زنجانی؟ره؟ و آیتالله آقای سید حسین قاضی طباطبایی و آیتالله شیخ احمد کافی الملک و آیتالله نجفی مرعشی و استاد علامه طباطبایی (رحمه الله علیهم اجمعین) به پایان رساند.
پس از اتمام سطوح عالیه، هم زمان با حضور در دروس فقه و اصول آیتالله العظمی بروجردی، به مدت شانزده سال نیز در محضر آیتالله العظمی محقق داماد تلمذ نمود و در همان حال، در دروس خارج فقه و اصول آیات عظام گلپایگانی و شیخهاشم آملی و استاد علامه طباطبایی حاضر شد و استفادههای فراوانی برد و به درجه اجتهاد نائل آمد.
آیتالله احمدی میانجی در میدان تحقیق و تألیف نیز در شمار شخصیتهای کمنظیر حوزه علمیه قم قرار دارد و در هر زمان به تناسب نیاز جامعه، تحقیق و تألیفی را از خود به یادگار گذاشته است و در آثار ایشان اتقان، شکوفایی، پویایی و نوآوری میدرخشد.
برخی تألیفات ایشان عبارتند از:
۱. مکاتیب الرسول (چهار جلد)
۲. التبرک
۳. مواقف الشیعه (سه جلد)
۴. مالکیت خصوصی (دو جلد)
۵. السجود علی الارض
۶. الأسیر فی الاسلام
۷. عقیل بن ابیطالب
۸. مکاتیب الائمه؟عهم؟
۹. توضیحات کتاب «شیعه» بر مصاحبههای پرفسور هانری کربن با استاد علامه سید محمدحسین طباطبایی
از خصوصیات اخلاقی ایشان نخست «اخلاص در عمل» بود؛ یعنی او در همه کارها خدا را در نظر میگرفت و از هوی و هوس دوری میکرد، از ریاکاری و تظاهر، هم در زمینههای علمی و هم در مکارم اخلاقی، شدیداً پرهیز مینمود.
ایشان نه تنها گوشهگیری و عزلت را تقوی تمیدانست و انزوا را طرد میکرد، بلکه تقوی را در مفهوم مثبت آن - در میان مردم و اجتماع زیستن و خدمت به مردم و اسلام - عینیت میبخشید.
ایشان به احکام حکومتی شدیداً معتقد بود و بدان انقیاد داشت. حتی رعایت قوانین و مقررات معمولی دولت اسلامی را لازم میدانست و میفرمود: «اگر کسی مقررات راهنمایی و رانندگی را رعایت نکند و پلیس هم حضور نداشته باشد، لازم است جریمه مقرر در قانون را به صندوق دولت بپردازد»!
آیتالله احمدی همیشه قبل از اذان صبح برای تهجد و راز و نیاز به درگاه الهی، از خواب بر میخواست ولی بسیار آهسته که برای استراحت خانواده مزاحمت فراهم نشود. ریاضت را انجام واجبات و ترک محرمات تعریف میکرد و به اعتدال در امور حتی در عبادت و زیارت قبور ائمه؟عهم؟ معتقد بود.
ایشان در پاسخ به سؤال یکی از طلاب حوزه علمیه قم درباره اینکه یک طلبه برای سیر و سلوک چه کارهایی باید انجام دهد مرقوم نموده است:
«بسمه تعالی
...طلبهها مخصوصاً طلبههای جوان باید خوب بخورند، خوب بخوابند، خوب استراحت و تفریح کنند و بقیه را برای درس مشغول شوند و الاّ این عبادات و مستحبات مانع درس است و طلبهها را یک مقدس بیسواد خواهد کرد. طلبهها باید واجبات را به جا بیاورند و حرام را دقیقاً ترک نمایند و مستحبات را به حدی که مانع درس و بحث و حفظ الصحه نیست، انجام دهند.
دیدگاهها
آیتالله سید عبدالکریم موسوی اردبیلی درباره ایشان میگوید:
«از انسانی یاد میکنم که نمونه انسان کاملی بود و هرگز فطرت زلال و ایمانی او آلوده نگردید. در همه عمر زاهد ماند و زخارف دنیا فریبش نداد. از محضر درس اساتید بزرگ و نامدار حوزه علمیه استفاده کرد و سالها پیش به مرتبه اجتهاد و اهل نظر نائل شده بود، در حالیکه عمر پرثمر خویش را در راه تعلیم و تعلّم علوم و معارف اسلامی صرف کرد ولی هیچ گاه از تهذیب نفس اماره باز نماند و هرگز به فضل و دانش اجتهادی خویش تمیبالید و آن را تابلوی مباهات تمیکرد و حتی یکبار هم از او نشنیدم که چنین مرتبتی را برای خود به زبان آورد»
آیتالله حاج شیخ حسین مظاهری اصفهانی نیز در پیامی درباره ایشان نوشت:
« آن فقیه متخلّق به اخلاق الهی بدون تردید یکی از ذخایر ارزشمند حوزه مقدسه علمیه قم... که مقامات والای معنوی و برجستگیهای شایسته اخلاقی و مراتب عالیه اخلاق و تواضع و فروتنی آن جناب، مرتبت بلند علمی و فقهی ایشان را تحت الشعاع قرار داد بود»
آیتالله سید موسی شبیری زنجانی هم در ضمن سخنانی از ایشان چنین یاد میکند:
«سابقه رفاقت ما با آقای احمدی میانجی خیلی طولانی بود. ایشان و آقای حاج سید مهدی روحانی هر دو از نظر تقوا و معنویت در سطح بالا بودند. من آقای روحانی را اقوی میدانستم؛ یعنی او اهل ابتکار بود و در مسائل ریاضی، فکر قوی داشت. آقای میانجی هم خوش فهم و خوش سلیقه بود، هر دو ولایتی و خوب بودند.
فرق دیگرشان این بود که مرحوم آقای حاج سید مهدی امور واقعی را بیشتر از ایشان اظهار میکرد. البته آقای احمدی دروغ را جایز تمیدانست، ولی اظهار خیلی از واقعیات را مصلحت تمیدانست، اما آقای روحانی این جور نبود؛ مثلا آقای احمدی بعضی از خلافها را که در این انقلاب رخ میداد، حتی المقدور اخفا میکرد و اظهار آن را صلاح تمیدانست، ولی آقای حاج سید مهدی اعتراض میکرد.
با این همه آقای میانجی بسیار متقی، کم نظیر و متواضع بود. هیچ انانیتی در او نبود. برخی از من میپرسیدند که در جهات اخلاقی کسی را معرفی کنید. آن کسی که میتوانستم با دل قرص بگویم، او بود. هم خودش مهذّب بود و هم مطالبش از همین بحار الانوار و روایات اهل بیت؟عهم؟ بود. آقای حاج میرزا عبدالله مجتهدی که با همه طبقات محشور و کاملاً صاحب نظر بود، تمجید مهمی از ایشان میکرد و از آقای شریعتمداری هم تمجید جالبی درباره ایشان نقل میکرد. من هم از آقای شریعتمداری شنیدم که میگفت: آقای احمدی شخص با حقیقتی است.»
آیتالله حاج سید مهدی روحانی پس از 54 سال دوستی با معظمله میگوید:
«من در طول 54 سال رفاقت، یک امر خلاف شرع از ایشان ندیدم... و مثل ایشان در حوزه علمیه قم نیست.»
آیتالله سید علی خامنهای پس از فوت ایشان مینویسد:[1]
بسم الله الرحمن الرحیم
با تأسف فراوان اطلاع یافتم که عالم جلیل القدر و فقیه اخلاقی و پارسا و پرهیزکار آیتالله آقای حاج میرزا علی احمدی میانجی دنیا را بدرود گفته و حوزهی علمیهی قم به فقدان این استاد وارسته و با فضیلت، دچار گشته است. ایشان در شمار عالمان و برگزیدگان بودند که علم را با عمل، و تقوا را با جهاد، و فقاهت را با تبلیغ دین، و برجستگی رتبهی دانش و تحقیق را با کمال فروتنی و زهد و کمتوقعی درهمآمیخته و در عرصهی دین و معنویت همچون میدان حضور و نشاط انقلابی، از پیشروان و گوی سبقت ربودگان بودند. آزمون شهادت فرزند همچون دیگر محنتهای دوران مبارزهی علمی و جهاد سیاسی، بر صبر و صفا و وارستگی این مرد بزرگ افزود و اسوهیی برای فضلای جوان و شاگردان و ارادتمندان ایشان پدید آورده بود. فقدان خسارتبار این روحانی عالی مقام را به حضرت بقیةالله روحی فداه و حوزهی علمیهی قم و خاندان محترم و فرزندان مکرم ایشان تسلیت عرض میکنم و علو درجات ملکوتی ایشان را از خداوند رحیم مسئلت مینمایم.
سیدعلی خامنهای
22/6/1379
وفات
سرانجام حضرت آیتالله احمدی میانجی این فقیه و محقق و مؤلف بزرگ در سپیده دم روز دوشنبه 21 شهریور سال 1379 هجری شمسی مطابق با 12 جمادی الثانی 1421 هـ. ق دار فانی را وداع گفت و به حق پیوست. پیکر پاک ایشان پس از تشییع باشکوه با حضور مراجع، علما، طلاب و مردم سوگوار، و اقامه نماز میت به امامت آیتالله آقای حاج آقا موسی شبیری زنجانی در حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه دفن گردید.[2]
رحمه الله و أسکنه فصیح جنّته
در صحنه...
آیتالله احمدی میانجی همواره در میدان فقه و تفسیر و حدیث فعال بود و در حوزه علمیه قم به عنوان یکی از «مفاخر علمی» به کارهای علمی - فرهنگی میپرداخت، ولی به موازات تدریس و تألیف... به تبلیغ نیز میپرداخت و در مسجد عبداللهی قم (پاساژ امجدی) و در: میانه، کرج و تهران در ایام رمضان و مناسبتهای مختلف به تبلیغ، سخنرانی و پاسخگویی به سؤالات مذهبی میپرداخت و این امر را یک وظیفه شرعی میدانست...
پس از آغاز نهضت امام خمینی، آیتالله احمدی میانجی مانند بقیه فضلا و اساتید، به «صحنه» آمده بود و در همه زمینهها چه در آغاز نهضت و چه پس از پیروزی انقلاب فعال بود... و امضاهای ایشان در اعلامیههای اساتید و فضلای حوزه، چگونگی امر را میتواند گویا باشد.
در همین راستا آیتالله احمدی از انجام کارهایی که بعد از انقلاب به ایشان محوّل میشد، کوتاهی نمیکرد و با تمام توان در راه تحقق بخشیدن به اهداف انقلاب کوشا بود. نمونههای زیادی از اقدامات اصلاح طلبانه و آشتیجویانه ایشان، در نقاط مختلف کشور و در ایام بحرانهای سیاسی اوائل انقلاب، نشانگر این اخلاص و اقدام است که به گوشههائی از آن در ضمن «خاطرات» خود اشارههائی دارد.
تبعیت از «ولایت» نمودار کامل این اخلاص و اقدام بود و ایشان در هه زمینهها، دنبالهرو رهنمودهای امام خمینی و
- و بعدها رهبری معظم انقلاب آیتالله خامنهای - بود که نمونه بارز آن اعلام نظریه فقهی در مورد مسئله «قمهزنی» بود که همراه علما و فضلای حوزه، به صراحت عدم جواز آن را تایید نمود.
به عبارت دیگر: آیتالله احمدی ضمن دخالت و شرکت همه جانبه در مبارزه از آغاز نهضت تا پیروزی انقلاب - پس از پیروزی هم در استحکام پایههای نظام با تمام توان کوشا بود... و حتی در موارد سخت هم خود را از معرکه کنار نکشید و از جمله در مسئله قمه زنی پس از فتوای آیتالله خامنهای در عدم جواز آن، آیتالله احمدی هم تبعیت از آن فتوا را واجب دانست و در پاسخ طلاب و فضلای حوزه علمیه قم، همگام با دیگر بزرگان، نظریه خود را اعلام داشت. پاسخ سئوال طلاب و فضلای حوزه چنین بود:
بسمه تعالی
عملی که موجب وهن مذهب شود جایز نیست همانطور که فرمودهاند اگر فقهاء عظام، رحمة الله علیهم اجمعین، گاهی در فتاوی به شرط عدم ضرر به نفس تجویز نمودهاند، قطع نظر از عنوان وهن مذهب بوده است و همچنین کارهایی که به نحوی عقیده شیعه در دنیا معرفی میشود و لو اینکه عامل چنین قصدی ندارد، باز به عنوان بدعت حرام میشود. علاوه، بعد از حکم ولی امر مسلمین، دیگر جای این سؤال نیست و اطاعت معظم له واجب است.
9/3/74 علی احمدی میانجی
همکاری علمی
علامه سید محمدحسین طباطبائی، یک روزی به من فرمود: مجموعه بحثهای ما با هانری کربن، قرار است به شکل کتابی منتشر گردد، ولی چون مباحث مطرح شده در جلسات گفتگو، تمیتواند بر عموم قابل درک باشد، من فکر میکنم که جنابعالی که در جریان امر هم بودید، توضیحاتی در مواردی تهیه نمایید تا در آخر کتاب چاپ شود.
البته با توجه به محتوای بحثها و گفتگوها، من میدانستم که تهیه توضیحات در همه زمینهها از عهده من - که فقط 20 سال داشتم - ساخته نخواهد بود، لذا به مرحوم استاد عرض کردم که اگر صلاح بدانید حضرت آقای احمدی میانجی هم در این مسئله شریک باشند، چون در مواردی که نیاز به توضیحات روایی و تاریخی دارد، ایشان «واردتر» هستند... مرحوم علامه پیشنهاد مرا پذیرفت و فرمود: پس جنابعالی موضوع را با ایشان مطرح کنید که اگر موافق باشند با من تماس بگیرند...
و حقیر به دیدار آیتالله احمدی میانجی رفتم و موضوع را مطرح ساختم و ایشان هم با شوق و اخلاص همکاری را پذیرفت و به دیدار علامه طباطبایی رفت... و سپس همکاری ما با اشراف کلی علامه طباطبایی آغاز شد و ما در جمع از 250 کتاب مرجع، مطالب و توضیحات خود را با تبادل و تشاور، تهیه کردیم که در آخر کتاب «شیعه» و بخش دیگری در آخر کتاب «رسالت تشیع» که ادامه بحثهای علامه با هانری کربن است و به طور جداگانه چاپ شد، درج گردید.
البته در تهیه این توضیحات، بارها با آیتالله احمدی میانجی به مشورت میپرداختم و در طول مدت این کار، هرگز احساس نکردم که آیتالله احمدی میانجی، نوعی «خودبرتربینی»! داشته باشد و حقیر را که اختلاف سنی زیادی با ایشان داشتم و در واقع ایشان به مثابه استاد من محسوب میشد، کوچکتر از خود بداند و به عنوان «استاد» و «شاگرد» برخورد کند! همانطور که استاد علامه مرحوم طباطبایی هم در یادداشت تشکر خود، فرقی بین ما قائل نشده است.
استاد بزرگوار، مرحوم علامه سید محمدحسین طباطبایی، پس از این همکاری علمی و تهیه و تنظیم توضیحات کتاب، یادداشت تشکری مرقوم داشتند که در اول کتاب «شیعه» - مصاحبهها با هانری کربن - نقل گردید و متن آن چنین است:
بسمه تعالی
قبلاً خود را موظف میدانم که مراتب سپاسگزاری خود را نسبت به ساحت دانش جمعی از دانشمندان گرامی که در این مصاحبه از مقام علمیشان استفاده میکردم، به ویژه جناب آقای دکتر جزائری و جناب آقای مهندس بازرگان و جناب آقای دکتر معین و جناب آقای دکتر نصر، استادان محترم دانشگاه، تقدیم نمایم.
و هم چنین از رفقای دانشمند خود جناب آقای علی احمدی میانجی و جناب آقای سید هادی خسروشاهی که در تهیه و یادداشت و تنظیم مدارک و مصادر تاریخی و روایتی مربوط به ابحاث این کتاب رنج فراوان به خود هموار کرده و اطلاعات گرانبهایی را در آخر کتاب به عنوان «توضیحات» آوردهاند، صمیمانه تشکر میکنم.
محمدحسین طباطبایی
قم - 1338 شمس