- خاطرات مستند درباره سید محمد على جمالزاده و انقلاب اسلامى
- کلبه شروق
- سید هادی خسروشاهی
- فارسی
- چاپ شده
- 2500 2500
- 7
- 6-35-7255-964-978
- چاپ قم / نوبت اول
- 1391
خاطرات مستند درباره سید محمد على جمالزاده و انقلاب اسلامى
فهرست
مقدمه
1. دو نامه درباره انقلاب اسلامى
2. گفتگویى درباره: انقلاب اسلامى ایران
3. درباره گفتگو با جمال زاده
4 چند خاطره درباره: سیّد جمال الدین واعظ
5. خاطره اى دیگر درباره: سیّد جمال الدین واعظ
محمّد على شاه قاجار و سیّد جمال الدین واعظ (اصفهانى)
تصاویر و اسناد
فهرست اعلام، اماكن، كتب
مقدمه
خاطراتى از جمالزاده
آن چه كه در این بخش از «خاطرات مستند» آورده مى شود، در واقع گوشه هایى از خاطراتى است كه از شادروان سید محمد على جمال زاده، نویسنده و داستان سراى شهیر ایرانى، مقیم سوییس، نقل مى شود... این خاطرات محصول دو دیدار با وى در ژنو، در اوایل سال 1361 و 1362 شمسى و دو نمونه از نامه هاى وى به اینجانب است كه به تناسب موضوع: «جمال زاده و انقلاب اسلامى ایران» به عنوان بخش اول و دوم، نقل مى شود.
فصل سوم این كتاب شامل بحث جالب و تاریخى استاد دكتر ابراهیم باستانى پاریزى محقق و مورّخ معاصر است كه در رابطه با دیدار اینجانب با جمال زاده آن را به رشته تحریر در آورده اند و قبلا در جریده شریفه «اطلاعات» به سال 1365 درج و چاپ شده است.
فصل چهارم هم گوشه هایى از خاطرات مكتوب جمال زاده درباره پدر خود، مرحوم سید جمال الدین، واعظ معروف دوران مشروطیت است كه به درخواست اینجانب، نسخه اى از آن را در دیدار دوم و درواقع در پاسخ به پرسش من به اینجانب داد كه اینك براى تكمیل پرسش هاى مربوطه، در این كتاب نقل مى گردد.
***
نكته جالبى كه پس از چاپ و نشر این خاطرات و ماجراى دیدارو گفتگوى بنده با جمال زاده در روزنامه اطلاعات، با آن رو به رو شدیم و بى مناسبت نیست كه به آن اشاره اى بشود، واكنش هایى بود كه در این رابطه به وجود آمد، در خارج از كشور; اغلب روزنامه هاى «ضد انقلاب» اعم از چپ، راست و میانه! به شدت به شادروان جمال زاده تاختند كه چرا اولا با «سفیر خمینى» - هكذا - دیدار و گفتگو كرده است و ثانیاً چرا در این گفتگو از انقلاب اسلامى دفاع نموده است؟!..
در ایران هم بعضى از دوستان آشنا و غیر آشنا، به شدّت اینجانب را مورد «نوازش انقلابى!» قرار دادند كه چرا با جمال زاده داستان نویسِ سكولارِ لیبرالِ وابسته به رژیم! و غیره!، ملاقات كرده ام.. این نوازش ها توسط بعضى از برادران عزیز و در بعضى از جراید انقلابى آن دوران! منتشر گردید و من نیز مانند آن پیرمرد كه پاسخى به جراید ایرانى نماى خارج نشینان نداد، به این برادران ارجمند ایرانى ساكن وطن و جراید آنان، توضیحى ندادم!.. و اما در بخش دوم و بعدى این خاطرات، شامل «مجموعه نامه هاى جمال زاده» كه شامل همه نامه هاى وى به اینجانب و بعضى از نامه هاى من به نامبرده است به - با نقل بخشى از مقالات كه ادبیات آن نشان دهنده «ادب» نویسندگان و ناشران آنها خواهد بود - به توضیح این امر خواهم پرداخت. گرچه امروزه روز و پس از مرور سى سال خوشبختانه این دوستان ایرانى ما نیز عملا روش ما در آن زمان را كه «اعتدال» بود، در پیش گرفته و معتقد شده اند كه نباید بدون تحقیق و تبیّن، در امرى به داورى نشست و یا كسى را مورد «هجمه»! قرار داد..
البته امیدوارم كه بقیه برادران «تندرو» دیگر امروزى هم با توجه به شرایط «زمان و مكان» حوادث تاریخى را ارزیابى كنند و با تبعیت از دستور الهى حتى در موقع «جدل» هم روش «نیكو» را انتخاب كنند و مدنظر قرار دهند تا نتیجه آن «مجادله!»، به نفع مردم و براى اصلاح امور باشد نه براى تخریب همگان!... و حتى در مورد اهل كتاب هم باید از این روش، به امر قرآن، تبعیت كنیم: «و جادلوا اهل الكتاب بالتى هى احسن...» كه با توجه به عمق مفهوم آن، با اهل اسلام هم، به طریق اولى باید به نقاش و جدال نیكو پرداخت.
سید هادى خسروشاهى
تهران: زمستان 91