پیوست شماره 2

دیدگاه خلیل ملکی

تهران، 18 اردیبهشت 1346

دوست عزیز[1]

شمارۀ دوم [ماهنامۀ سوسیالیسم، دورۀ دوم] نیز، مانند اولی یک نسخه به دست ما رسید، آن هم به وسیله یک شخص به کلّی خارج از محیط خود ما! جای تعجب است که حتی آن دو سه نفر دوست نیز [که تازه به ایران برگشته‌اند] نسخه‌ای از این نوع برای ما نیاورند.[2]

هر چند که بارها نوشته‌ام باز تکرار می‌کنم که تئوری‌های اجتماعی شاه ایران راجع به تحول مترقّی است! هر چند کامل نیست. اگر مجریان و طراحان برنامه تحول ایمان به آن ندارند، مسئله‌ای است جداگانه. به خصوص ملی کردن آب! همواره یکی از هدف‌های ما بوده است.[3]

باری، در این شماره [ماهنامه سوسیالیسم] آنچه راجع به استراتژی و تاکتیک نوشته شده است[4] و به خصوص آنچه مربوط به تعریف مارکسیسم است، کاملاً مورد تأیید من نیز هست. البته مارکسیسم آن چیزی نیست که مارکس، در زمان حیات خود، یکبار برای همیشه گفته باشد. مارکسیسم به عنوان مکتب زنده‌ای در طول تاریخ بر طبق آزمایش‌ها ساخته شده.

انتقادی که این بار دارم مربوط به این است که از دکتر مصدق بُتی ساخته می‌شود و اشتباهات سیاسی او را به احزاب نسبت می‌دهید که گویا، به مناسبت ضعف ایدئولوژیک احزاب طرفدار جبهۀ ملی بوده که مصدق موفق نشده است. البته موضوع مفصّل است و در این جا نمی‌توان [آن را به تفصیل] طرح کرد. به طور خلاصه و در حقیقت، اعلام عقیده و تذکر بعضی از واقعیات:

1ـ دکتر مصدق به احزاب عقیده نداشت و حتی خود را مافوق جبهۀ ملی و احزاب اعلام کرده و موقع انتخابات [دورۀ هفدهم مجلس شورای ملی] موجب شد که جبهۀ ملی به کلی تعطیل گردد و پس از آن، من اصطلاح «نهضت ملی» را جانشین «جبهۀ ملی» ـ که دیگر نبود ـ کردم. در مجلس [هفدهم] نیز دیگر فراکسیون جبهۀ ملی نبود، بلکه فراکسیون نهضت ملی بود. با وجود تذکرات مستمر و دائمی من، به حزب و حزب بزرگ عقیده نداشت. فقط بعد از [حوادث] 9 اسفند توانستم او را متقاعد کنم،[5] اما متأسفانه به مناسبات دیگر، کار از کار گذشته بود.

2ـ صحیح است که حزب استالینی توده کارشکنی می‌کرد اما صحیح‌تر، اصطلاحی است که عامّه مردم آن را اختراع کردند: «توده نفتی»، یعنی ترکیب سیاست انگلیس و حزب توده کارشکنی می‌کرد، و این ضعف ایدئولوژیک ما نبود که موجب شکست شد، ضعف ایدئولوژیک دکتر مصدق و تمام رهبران نهضت ملی بود که از کارشکنی‌های حزب توده نفتی سر درنیاوردند و آلت دست انگلیسی‌‌ها گردیدند و ما را که از کارشکنی‌های حزب توده پرده بر می‌داشتیم، اغلب تخطئه کردند.

3ـ 28 مرداد اجتناب پذیر بود و عدم آگاهی رهبری موجب شکست شد. این موضوعی نیست که ما پس از گذشت زمان گفته باشیم. در آن زمان، هم شرایط و عوامل شکست را برشمردیم و هم عوامل پیروزی را پیشنهاد کردیم. اسناد و مدارک و شواهد زیاد هست که حزب زحمتکشان ـ نیروی سوم ـ عوامل پیروزی را برشمرده و پیشنهاد کرده، هم در روزنامه [نیروی سوم] و هم بیشتر به طور شفاهی به خود دکتر مصدق اعلام کردیم. اما ضعف ایدئولوژیک او و عدم آشنایی او به سیاست جهانی روز موجب شکست گردید. پیشنهاد من [به اختصار چنین بود]:

ـ به وجود آوردن گارد نهضت ملی، مستقل از دیگر نیروها؛

ـ به وجود آوردن کمیته‌های نهضت ملی در وزارت‌خانه‌ها و بنگاه‌ها؛

ـ پیش گرفتن سیاست واقع‌بینانه نسبت به مسئله نفت؛

ـ کوشش برای جدا نگاه داشتن آمریکا از انگلستان.

البته تراست‌های نفت آمریکا پیوسته پشتیبان شرکت نفت [ایران و انگلیس] بود، اما سیاست دولت آمریکا در بدو کار و تا اواخر عین سیاست انگلستان نبود. مصدق کاری کرد که آمریکا را دربست با انگلیس هماهنگ ساخت تا نقشه کودتای 28 مرداد به دست سیا و حکومت نامرئی[6] عملی شد... و بسیاری نکات دیگر، که امیدوارم حوصله کنم و آنها را روی کاغذ بیاورم.

رضا ملکی میل دارد با مؤسسات دارویی [اروپا] مکاتبه کند. آدرس: تهران خیابان ناصر خسرو، سرای روشن، بنگاه دارویی ملکی. البته اسم من در روی مطالب [پاکت] باشد نه [نامه] خطاب به شخص او.

خلیل ملکی*

 


[1]. امیر پیشداد.

[2]. به دلیل خطراتی که داشت، یکبار حتی در مرز بازرگان دو تن از سوسیالیست‌ها به جرم «حمل و نقل اوراق ضالّه» دچار زحمت و دردسر شدند و برای مدتی از کار و فعالیت شغلی محروم گشتند.

[3]. این عبارت، عیناً به همین شکل، در وسط صفحه و با حروف درشت نوشته شده که طنز و طعنۀ آن روشن است. در یکی دو نامۀ دیگر نیز، در همین کتاب، این «ترفند» به کار رفته.

[4]. مراجعه فرمایید به ماهنامۀ سوسیالیسم، شمارۀ دوم، دورۀ دوم، صفحه اول، فروردین 1346.

[5]. پس از انشقاق در حزب زحمتکشان ملت ایران و جدا شدن دکتر مظفر بقایی از آن به تشویق و با کمک دکتر حسین فاطمی، خلیل ملکی هفته‌ای یکبار، شنبه شب‌ها، از دی ماه 1331 تا مرداد 1332، به دیدن دکتر مصدق می‌رفت و دربارۀ مسایل ایران و جهان گفت و گو و تبادل نظر می‌کردند. برای آگاهی بیشتر از علل و عوامل انشقاق در حزب زحمتکشان و حوادث نهم اسفند 1331 مراجعه فرمایید به کتاب خاطرات سیاسی خلیل ملکی با مقدمۀ محمدعلی همایون کاتوزیان.

[6]. اشاره‌ای است به کتاب حکومت نامرئی، تألیف دیوید وایز و توماس راس، 1964 م. چکیده‌ای از این کتاب در شمارۀ پنجم مجله سوسیالیسم، آبان ماه 1344، صص 65 ـ 64، به فارسی ترجمه و منتشر شده است.

*. نامه‌های خلیل ملکی، امیر پیشداد، محمدعلی همایون کاتوزیان، صص 416 ـ 414، چاپ تهران، نشر مرکز، 1381.