مسئله سفر به عتبات
• ظاهراً سفر دوم جد بزرگوار به عتبات و نجف اشرف و ملاقات با مراجع عظام وقت هم بر شایعات افزود. علت واقعی این سفر دوم چه بود؟ آیا اطلاع دارید چه نوع مذاکراتی توسط ایشان در نجف اشرف به عمل آمد؟
قضیه سفر دوم جد بزرگوار به عتبات عالیات و ملاقات او با علما و مراجعی که از زمان اقامت و تحصیل در نجف سابقه آشنایی با آنها را داشت، موجب واکنشها و گزارشهایی شد که یک نمونه از آنها گزارشی است که توسط یکی از عناصر ظاهراً وابسته به دولت، از نجف اشرف به ایران ارسال شده است و اصل آن در اسناد وزارت امور خارجه ایران نگهداری میشود و سالیانی پیش پژوهشگر معاصر ایران، برادر ارجمند جناب آقای محمد ترکمان، نسخهای از کپی آن را به اینجانب داد که فضل کشف این سند با ایشان بود و البته بعدها خود من نیز که به بررسی اسناد قدیمی وزارتی میپرداختم، آن را دیدم که در آرشیو محرمانه وزارت امور خارجه، جزوهدان 5، سال 1325ﻫ. ق قرار داشت و متن آن چنین بود:
«از نجف اشرف
قربان حضور مبارکت گردم. از تبریز در مکاتیب متعدده مندرج بوده که جناب مستطاب آقا سید احمد خسروشاهی از ناحیه حضرت مستطاب اقدس ولیعهد دامت شوکته نجف اشرف میآید که از حجج اسلام در خصوص تقبیح مجلس عدالت نوشته بگیرد. جناب مشارالیه که دو سه روز است وارد نجف اشرف شده است، یکی دو مجلس صحبت شده است، کمال تحاشی و تجنب و اظهار میل به انعقاد مجلس و معایب نبودن آن را در لسان داده.
کتابچه خطی از علیه اسلامبول الان رسید که از نظر انور حضرت حجتالاسلام بگذرانم، پس از ارائه عیناً ارسال حضور حضرت مستطاب اشرف اعظم خواهد گردید.
تجار طهران شرحی شکایت از علمای اعلام در خصوص مسامحه آنان در انعقاد مجلس عدالتی نموده و اسامی آنها را درج و تهمت گرفتن وجه هم نمودهاند. غائله کربلا هم هنوز اصلاح نشده. امروز حضرت مقدس حجتالاسلام تلگرافی مفصل به ولایت جلیله تبریز و تلگرافی به معینالممالک در این خصوص فرمودند، امید صلاح است. ظل عطوفت و شوکت و جلالت مستدام باد. و السلام علیکم
الداعی حاج شیخ محسن علاء المحدثین»[1]
پس از سفر دوم جد بزرگوار به نجف اشرف، شایعات و اتهاماتی علیه ایشان منتشر شد که شاید رژیم استبداد در نشر آنها نقش داشته است. بهویژه که گزارش محرمانه «شیخ محسن علاء المحدثین»؟ به وزارت امور خارجه و یا یکی از ارکان نظام استبدادی این دیدارها را مربوط به اقدام ایشان علیه مشروطیت دانسته است. البته خود جناب گزارشگر در این مکتوب تصریح دارد که: «جناب مشارالیه در یکی دو مجلس صحبت شده است، کمال تحاشی و تجنب و اظهار میل به انعقاد مجلس و معایب نبودن آن در لسان داده...» و با این حال معلوم نیست که چرا ایشان را متهم به اقدام علیه مشروطیت و یا طرفداری از استبداد کردهاند؟ در حالی که حتی در نجف اشرف نیز هواداری خود را از تشکیل مجلس ـ عدالتخانه ـ ابراز داشته است.
البته نشر این نوع اکاذیب برای تخریب بزرگان، همواره شایع بوده و انگیزه اصلی هم همان ملاحظه منافع شخصی و گروهی و فرصتطلبیهای بعضی از اشخاص بوده است که ما در عصر خود شاهد و ناظر نوع دیگر و پیشرفتهتر! از آن هستیم.